ضرورت احیای فوری پروژه موزه ایران درودی با عزمی ملی
نادر افراسیابی - وقتی هنرمندی مانند ایران درودی تمام مسئولیت خود را در قبال کشورش انجام میدهد (فروش خانه، بخشش آثار، تحمل رنج سفر و بیماری برای پیگیری)، نهادهای عمومی (شهرداری، شورای شهر) چه مسئولیتی در قبال این سرمایه ملی دارند؟ خارج کردن لایحه خانه موزه ایران درودی از دستور کار شورای شهر، علیرغم تمام قولها و مجوزها، آن هم قبل از درگذشت او، از ضعف در درک این مسئولیت نشان دارد. فرهنگ نه در حرف، که در عمل ساخته میشود. عمل به تعهدات در قبال هنرمندی مانند ایران درودی، عینیترین نمایش اهمیت دادن به فرهنگ است.

ایران درودی (عکس: اینستاگرام هنرمند)
بیش از چهار دهه، ایران درودی آرزوی تأسیس موزهای برای آثارش داشت. به همین دلیل، از فروش آثار برجستهاش خودداری کرد. او به تأکید گفته بود نقاش سرزمیناش است و آثارش باید در ایران بمانند. اما کدام ایران؟ ایرانِ بیشالوده با نهادهای موازی و برخی هم سربار؟
تکتم نعیمی، مدیرعامل مؤسسه ایران درودی در گفتوگو با پیام ما میگوید:
ایران خانهاش در پاریس را فروخت تا هزینه موزه را تأمین کند، اما تورم در ایران ارزش پول او را کاهش داد و برای خرید زمین کافی نبود.
با مذاکرات متعدد، قالیباف، شهردار وقت تهران، قول اختصاص زمینی در یوسفآباد را داد. مجوزهای لازم اخذ شد، زمین آمادهسازی شد و پروژه در آستانه ساخت بود که معارضی برای ملک پیدا شد. پس از چهار سال دعوای حقوقی، شهرداری معارضین را بیرون کرد، اما زمین هنوز بهطور رسمی به مؤسسه ایراندخت درودی تحویل داده نشده است. با وجود تصویب چندینباره در کمیسیون ماده ۵ و قرارداد معتبر با شهرداری، فرایند قانونی برای بازپسگیری حق بهرهبرداری ادامه دارد.
ایران درودی در زمان حیاتش در ازای دریافت زمین و مجوز برای ساخت خانهموزه، ۱۹۵ اثر شاخص خود را به شهرداری تهران بخشیده بود اما شورای شهر تهران در آن زمان لایحه واگذاری قطعه زمینی در منطقه ۶ تهران را از دستور کار خارج کرد. در اسفند ۱۳۹۶، ایران درودی با ویلچر در آخرین جلسه علنی شورای شهر حاضر شد. او که از درد کلیوی رنج میبرد در جمع خبرنگاران گفته بود:
من ۱۹۵ اثر را بخشیدهام و هزینه ساخت ساختمان موزه را متقبل شدهام برای چه نمیگذارند هنر کشور اشاعه پیدا کند و یک موزه به آن اضافه شود؟ این شهر باید ۱۰ موزه داشته باشد نه فقط یک موزه هنرهای معاصر. من ۴۷ سال کارهایم را نفروختم و امروز جوابم این است؟ آن هم بعد از دو سال انتظار؟ برای چه ارائه مجوز برای ایجاد این موزه را هر روز به تعویق میاندازند؟
درودی بعد از این اعتراض آشکار و خبرساز در مصاحبهای با ایسنا به کنایه گفته بود به جای مجوز موزه به او مجوز ورود به عرش را دادهاند.
در زادروز درودی، چهار سال از درگذشتش و یک دهه از وعدههای بیسرانجام گذشته، اما هنوز موزهای ساخته نشده. نعیمی در ادامه گفتوگو با پیام ما میگوید:
درودی بارها برای گرفتن حق بهرهبرداری زمین به شورا و شهرداری مراجعه کرد، اما نتیجهای نگرفت. حتی در بستر بیماری کرونا، نامهای به شهردار دیکته کرد تا پیگیر زمین موزه شود.
ترکیبی از زنانگی، طبیعت، نور و عناصر فرهنگی ایران
ایران درودی در سال ۱۳۱۵ در مشهد، در خانوادهای بازرگان با پدری خراسانی و مادری قفقازی به دنیا آمد. از پدرش اولین درس نقاشی یعنی «نگاه» و از مادرش پیانو آموخت. پدرش پیش از جنگ جهانی دوم تجارتخانهای در هامبورگ آلمان داشت، اما با شروع جنگ آن را تعطیل کرد و به ایران بازگشت. تأثیرهای جنگ جهانی دوم در آثار درودی دیده میشود.
او در ویدیویی در اینستاگرام درباره کودکیاش گفته بود:
مادرم را برای زاییدن من، که زشت میدانستند، سرزنش کردند. این در حافظه خانوادهام ماند و من از همانجا مبارزهام را آغاز کردم تا به جایی رسیدم که امروز به خودم میبالم و برای خودم کافیام.
درودی در دوران تحصیل به کلاسهای آزاد طراحی و نقاشی میرفت. پس از دیپلم، به پاریس رفت و در دانشگاه بوزار نقاشی خواند. پس از اتمام تحصیلات، به تهران بازگشت و در سال ۱۳۳۹ اولین نمایشگاهش را در تالار فرهنگ برگزار کرد. پیشتر آثارش در دانشگاههای کلمبیا و میامی آمریکا به نمایش درآمده بود.
او روابط نزدیکی با هنرمندان برجسته جهانی داشت و در رویدادهای بینالمللی فعال بود. در سال ۱۳۵۲ کتابی از گزیده آثارش به سه زبان با مقدمهای از آندره مالرو و ژان کوکتو، شعری از احمد شاملو و پیشگفتاری از هوشنگ طاهری منتشر کرد.
درودی پیشگام سمبولیسم و سورئالیسم در نقاشی ایران است و برخی منتقدان سبک منحصربهفردش را «درودیسم» نامیدهاند، حدفاصلی میان این دو سبک. آثارش ترکیبی از زنانگی، طبیعت، نور و عناصر فرهنگی ایران است که تجربههای شخصی مانند سوگ، فراق، تبعید و امید را بازتاب میدهند. نور، بهعنوان نماد فرهنگ و تاریخ ایران، در کنار گلها، ویرانهها، ابرها و افقهای بیکران، مفاهیم عمیق هستیشناختی را در آثارش منتقل میکند. درودی، تنها زن شرقی شاگرد سالوادور دالی، از سوی منتقدان معتبر ایرانی و فرانسوی تحسین شد و آثارش در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفت. او با وفاداری به هویت ایرانی و استفاده خلاقانه از نمادها، معنایی نو به نقاشی معاصر ایران بخشید و جایگاهی یگانه در آن خلق کرد.
نمادی برای تحول فرهنگی
در حال حاضر، ۲۱۳ اثر از این نقاش بزرگ در سامانه جام ثبت شده و متعلق به «مؤسسه ایراندخت درودی» است. این مؤسسه در سال ۱۳۹۰ به ابتکار ایران درودی با حضور متخصصان و دوستان مورد اعتماد او تشکیل شد تا با نظارت میراثفرهنگی، متولی آثار و اموال و مسئول حفظ و نگهداری آنها و تأسیس موزه ایران درودی باشد.
نعیمی، مدیر عامل موسسه در ادامه گفتوگو با پیام ما میگوید برای نگهداری و حفاظت از این آثار با پژوهشکده حفاظت و مرمت پژوهشگاه میراثفرهنگی ارتباط مستمر دارد و هر چندوقت یکبار از کارشناسان پژوهشکده دعوت میکند و بهاتفاق آثار را بررسی میکنند و درصورت نیاز اقدامهای لازم برای حفاظت و مرمت آنها انجام میشود:
خانم درودی منزل شخصیاش را که ۵۰ سال در آن سکونت داشت، به مؤسسه بخشید. در چهار سالی که از فوت او میگذرد، تلاش کردیم فضای خانه را زنده نگهداریم و همهچیز بدون تغییر باقی بماند. دوستانش هنوز به خانه سر میزنند و محیط آنقدر زنده است که میشود تصور کرد ایران خانم هنوز در اتاق خودش حضور دارد.
جهانگیر درویش، معمار برجسته ایرانی، طرح موزه ایران درودی را به او هدیه کرد و این طرح از قضا آخرین اثر او هم بود. نعیمی میگوید:
درویش فاز اول طراحی را تکمیل کرد. در سالهای آخر عمرش، بارها با او درباره جزئیات طرح، از رنگ دیوارها و کفپوش تا نحوه نصب تابلوها و مسیر بازدیدکنندگان، گفتوگو کردیم. تیمی مهندسی تشکیل شد و جلساتی در دفتر درویش برگزار کردیم تا فاز دوم با نظارت او پیش برود.
محمدرضا کارگر، رئیس پیشین ادارهکل موزههای میراثفرهنگی، این طراحی را «عالی» و «مناسب برای یک موزه» توصیف کرد که میتواند بهعنوان اثری هنری مورد توجه قرار گیرد.
نعیمی تأکید دارد که اگر زمین موزه به مؤسسه تحویل شود، طرح درویش با همان جزئیات اجرا خواهد شد. او افزود:
این طرح برای زمین یوسفآباد طراحی شده و تغییر مکان آن مشکلات محاسباتی ایجاد میکند. با توجه به هزینهها و مراحل قانونی طیشده، هدف ما اجرای پروژه در همین محل است.
اراده استوار ایران درودی در سالهای پایانی عمرش ست.دنیست. او با عشق به فرهنگ ایران، استقلال و عزتنفس خود را تا آخر حفظ کرد. او پول حاصل از فروش خانهاش در پاریس را بهرغم کاهش ارزش به دلیل تورم، برای تأسیس موزه نگه داشت و هرگز به آن دست نزد. با این حال، سالها در پیچوخمهای اداری و وعدههای توخالی سرگردان شد. سخاوتش برای سرزمینش نادیده گرفته شد و آرزوی موزهاش به وصیتی تبدیل شد که دوستانش برای تحقق آن تلاش میکنند. اما درودی که یک نقاشی جهانی با هویت ایرانی بود، همچنان در فرهنگ ما زنده است. خودش گفته بود:
هیچکس نمیتواند هویت ایرانی و حرفه نقاشیام را از من بگیرد.
پروژه خانه موزه ایران درودی اگر روزی تحقق پیدا کند از این ظرفیت برخوردار است به نمادی برای تحول فرهنگی تبدیل شود. این موزه میتواند نقطه عطفی برای اصلاح یا از میان برداشتن فرآیندهای معیوب باشد و به تشکیل کارگروهی ویژه برای تسهیل ایجاد موزهها و خانهموزههای هنرمندان ملی منجر شود تا از تکرار چنین سرنوشت تلخی برای دیگر هنرمندان جلوگیری کند. همچنین، باید شفافیت و پاسخگویی نهادهای فرهنگی مانند شورای شهر و شهرداری به مطالبهای عمومی تبدیل شود تا مردم از سرنوشت میراث فرهنگی خود آگاه باشند. حکومتها و دولتها باید بدانند که فرهنگ در عمل ساخته میشود.
نظرها
نظری وجود ندارد.