قطع شبانه درختان ولیعصر: تهدیدی برای حافظه تاریخی تهران
الاهه نجفی ـ قطع شبانه حدود ۱۰۰ اصله درخت چنار در خیابان ولیعصر تهران، با توجیه خشکیدگی و خطرآفرینی، بار دیگر نگرانیهای محیطزیستی و فرهنگی را برانگیخته است. نبود شفافیت در ارائه اسناد کارشناسی و سابقه قطع عمدی درختان برای منافع تجاری، اعتماد شهروندان به مدیریت شهری را خدشهدار کرده و پرسشهایی درباره نظارت و اجرای قوانین مطرح ساخته است.

قطع عمدی ۱۳ تا ۱۷ اصله درخت چنار قدیمی در خیابان ولیعصرتهران توسط مالک یک ساختمان مسکونی در اسفند ۱۴۰۳. عکس: خبرگزاری مهر
وقتی در جمهوری اسلامی ایران برای چیزی کمیته صیانت تشکیل میدهند، آن هم در شهرداری تهران، وقتی که کسی مثل علیرضا زاکانی سکاندار آن است، جا دارد که سخت نگران باشیم، به ویژه وقتی که بحث بر سر یکی از مهمترین نمادهای شهر تهران، یعنی درختان خیابان ولیعصر است.
طبق اظهارات شهرداری تهران و منابع قضایی، قطع حدود ۱۰۰ اصله درخت چنار خشک و آفتزده در محدوده منطقه یک به دستور کمیسیون ماده ۷ شهرداری، و با رای دادستانی تهران، به ظاهر با هدف رفع خطر و حفاظت از جان شهروندان انجام شده. علت اصلی را شهرداری تهران «آسیبپذیری درختان خشک در مقابل وزش باد، بارندگی و احتمال سقوط و حادثهآفرینی» عنوان کرده و «مقرر» شده که درختان جدید جایگزین شوند. بر سر تعداد این درختان، ۱۰۰ اصله یا حتی دو برابر این مقدار اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر این علت خشک شدن درختان هم مشخص نیست و معلوم هم نیست که چه وقتی درختان قطع شده جایگزین میشوند. آنچه که به بدبینیها و بدگمانیهای شهروندان دامن زده، این واقعیت است که شهرداری تهران درختان را شبانه قطع کرده است.
وقتی ابعاد فاجعه آشکار میشود که کل تعداد درختان خیابان ولیعصر را لحاظ کنیم. به گفته شهردار منطقه یک تهران تا ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ در محدوده منطقه یک در خیابان ولیعصر در مجموع ۲ هزار و ۴۰۰ درخت شمارش شده که همگی از نظر بیماری و وضعیت ریشه، اسکن شدهاند و کمتر از ۵ درصد آنها آسیب دیده هستند که ظاهراً بنا بر اعلام شهرداری مستمر بررسی و رصد میشوند. به این ترتیب بین ۴ تا ۸ درصد کل درختان خیابان ولیعصر فقط در یک اقدام شبانه از بین رفتهاند.
اعتراضها و واکنشها
برخی گروههای محیط زیستی، رسانهها و شهروندان نسبت به روند شبانه قطع درختان، اطلاعرسانی ضعیف و نگرانی از حذف ارزشهای محیطزیستی انتقاد داشتهاند و حتی کارزارهایی برای توقف این اقدامات راهاندازی کردند.
قطع عمدی درختان با هر انگیزهای، تهدیدی جدی برای محیطزیست و میراث شهری است. اگرچه قوانینی برای مجازات متخلفان وجود دارد، ضعف در اجرای قانون، عدم شفافیت و انگیزه بالای سودجویی، این روند را تداوم بخشیده است. برای مقابله با این معضل، افزایش نظارت مستقل، شفافیت کامل در انتشار گزارشهای فنی و ارتقای آگاهی و مشارکت شهروندان ضروری است.
مسئولان شهری تأکید کردند که عملیات شبانه به جهت خلوتی معبر و کاهش خطر بوده و نه به قصد مخفیکاری.
مجوز اصلی قطع درختان ولیعصر را کمیسیون ماده ۷ شهرداری و دادستانی صادر کرذه است. برخی منتقدان، علت سرعت و فوریت اجرا را به بهانههای امنیتی، از جمله «رفع خطر تجمعات احتمالی» ربط دادهاند. از سوی دیگر مسئولان شهری تأکید کردهاند که عملیات شبانه به جهت خلوتی معبر و کاهش خطر بوده و نه به قصد مخفیکاری. در همان حال شهرداری تهران اسناد دقیق و فنی مربوط به خشکیدگی درختان خیابان ولیعصر را منتشر نکرده است. دلایلی که برای عدم انتشار این اسناد میتوان مطرح کرد عبارتاند از:
- محافظت از حریم خصوصی مرتبط با مالکین و پروندههای قضایی؛ به ویژه در مواردی که متخلف بودن مالک یا عامل آسیب به درختان در جریان است، مثل پروندههایی که در دادستانی مطرح شده است.
- حساسیت موضوع باعث شده است شهرداری بیشتر بر اطلاعرسانی کلی و تأکید بر انجام مراحل قانونی و اخذ مجوزها تمرکز کند تا انتشار جزئیات فنی.
- اسناد کارشناسی معمولاً برای استفاده در مراحل حقوقی و قضایی تهیه میشود و انتشار عمومی آنها ممکن است بدون تایید قضایی محدود باشد تا مانع سوء استفاده و کشمکشهای غیر ضروری شود.
- شهرداری اعلام کرده است بررسی و پایش کامل درختان انجام شده و نتایج در اختیار مسئولان است اما برای حفظ روند قانونی و عدم ایجاد شائبه، اسناد بهصورت عمومی منتشر نشدهاند و بیشتر بهصورت گزارشهای مدیریتی و اطلاعیه رسمی به مردم ارائه میشود.
عدم شفافیت
رابطه شهرداری یک شهر با شهروندان باید بر پایه اعتماد، شفافیت و مشارکت استوار باشد. شهرداری نه یک نهاد صرفاً اداری و دستوردهنده، بلکه باید یک خدمتگذار و شریک برای شهروندان باشد. در مورد خاص درختان ولیعصر، یک رابطه سالم مستلزم آن بود که شهرداری پیش از هر اقدامی، با انتشار عمومی گزارشهای کامل کارشناسی، جامعه را از خطر احتمالی آگاه کند، برای طرح جایگزینی درختان جدید از نظرات کارشناسان مستقل و نمایندگان شهروندان بهره ببرد و در کمال صداقت و در طول روز، این فرآیند را با اطلاعرسانی شفاف پیش ببرد، نه آنکه با اقدام شبانه و بدون ارائه مدارک، خود را در موضع اتهام و بیاعتمادی قرار دهد. بنابراین پنهانکاری و به ویژه اقدام شبانه شهرداری تهران، خود بهانهای برای تردید در ادعای رسمی است.
درختان کهنسال چنار خیابان ولیعصر، در تاریخ معاصر ایران ریشه دارند. زیر این درختان خاطرات عاشقانه و گفتوگوهای دوستانهای شکل گرفته، این درختان شاهد اعتراضات سیاسی و ناآرامیهای اجتماعی و افول حکومتها بودهاند. این خیابان، اثری زنده از پیوند طبیعت، معماری و حیات اجتماعی است که هویت خود را از این همآمیزی گرفته است. قطع هر درخت از این خیابان، بهمعنای محو بخشی از حافظه جمعی ماست.
دلایل ارائهشده برای عدم انتشار (مانند حریم خصوصی یا محرمانه بودن اسناد قضایی) در مورد درختان یک خیابان عمومی که نماد شهر است، قانعکننده به نظر نمیرسد. اگر واقعاً درختان خشک و خطرناک بودند، انتشار گزارشهای کارشناسی معتبر (حتی با حذف نام افراد) بهترین راه برای خاموش کردن انتقادات و اثبات حسن نیت بود. عدم انجام این کار، این سوءظن را تقویت میکند که یا درختان آنقدرها هم خشک نبودهاند، یا سرعت عمل و پنهانکاری اولویت داشته است.
و سرانجام تمامی این توجیهات در برابر یک اصل ساده رنگ میبازند: مالکِ یک درخت در خیابان ولیعصر، مردم تهران هستند، نه شهرداری یا یک نهاد قضایی. آنها ذینفع اصلی بوده و حق دانستن حقیقت را دارند.
روشهای متداول برای خشک کردن عمدی درختان
آنچه که به این بدگمانیها دامن میزد، سابقه قطع درختان در خیابان ولیعصر و سایر خیابانهای سرسبز تهران برای افزایش قیمت ملک، آن هم جلوی چشم شهروندانیست که هر روز از کنار آن درختان عبور میکردند و چه بسا لختی هم در سایهسار آن ایستاده بوده باشند. این مسئله بهویژه در خیابانهای نمادین و پرتردد مانند ولیعصر، که درختان چنار آن ارزش تاریخی و فرهنگی دارند، بیشتر مشاهده میشود.
درختان بزرگ و کهنسال گاهی مانع دید مغازهها و مراکز تجاری میشوند. حذف آنها میتواند جذابیت ویترینها را افزایش دهد و به بالا رفتن قیمت اجاره یا فروش ملک منجر شود. گزارشها نشان میدهند که در مناطق تجاری، تعداد درختان خشکشده به طور مشکوکی بیشتر است.
روشهایی که برای خشک کردن عمدی درختان و دور زدن قوانین استفاده میشوند، عبارتاند از:
ریختن مواد سمی یا نفت در پای درختان، آسیب به ریشهها طی عملیات ساختمانی و اگر درخت سختجان هم باشد با مسدود کردن جویهای آب یا بتنریزی بستر درختان، دسترسی آنها به آب و مواد مغذی قطع میشود تا روند خشک شدن تسریع شود.
ضعف در نظارت و اجرای قوانین
اگرچه قطع هر درخت نیازمند مجوز قانونی از کمیسیون ماده ۷ است، ناظران مستقل محیطزیست معتقدند که گاهی این مجوزها بدون بررسی کافی یا با دلایل غیرواقعی صادر میشوند. علاوه بر عدم شفافیت، ضعف در برخورد قاطع و جریمههایی که بیشتر جنبه نمایشی دارد، زمینهساز قطع درختان است.
بیشترین مقدار جریمهای که از کمیسیون ماده ۷ مقرر کرد به اسفند گذشته برمیگردد: مالک یکی از املاک تجاری خیابان ولیعصر تهران به خاطر خشک کردن و قطع عمدی ۱۳ تا ۱۷ اصله درخت چنار قدیمی با رأی کمیسیون ماده ۷ به پرداخت جریمهای بالغ بر ۱۷۰ میلیارد تومان محکوم شد. این جریمه ابتدا ۱۲۰ میلیارد تومان تعیین شد، اما با گذشت زمان و عدم پرداخت، به روز شد و به مبلغ نهایی ۱۷۰ میلیارد تومان رسید و این یک استثناء بود و معلوم هم نیست که این جریمه با ارزش افزوده ملک در تماسب باشد. بماند که پرونده همچنان در جریان است.
بنابراین فساد و لابیگری را هم نباید نادیده گرفت. در برخی موارد، مالکان قدرتمند یا پیمانکاران با استفاده از روابط یا پرداخت رشوه، مجوزهای لازم را دریافت میکنند یا از توافقات غیررسمی بهره میبرند.
در یک نگاه کلی میتوان گفت قطع عمدی درختان با هر انگیزهای، تهدیدی جدی برای محیطزیست و میراث شهری است. اگرچه قوانینی برای مجازات متخلفان وجود دارد، ضعف در اجرای قانون، عدم شفافیت و انگیزه بالای سودجویی، این روند را تداوم بخشیده است. برای مقابله با این معضل، افزایش نظارت مستقل، شفافیت کامل در انتشار گزارشهای فنی و ارتقای آگاهی و مشارکت شهروندان ضروری است.
در این میان این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که درختان کهنسال چنار خیابان ولیعصر، در تاریخ معاصر ایران ریشه دارند. زیر این درختان خاطرات عاشقانه و گفتوگوهای دوستانهای شکل گرفته، این درختان شاهد اعتراضات سیاسی و ناآرامیهای اجتماعی و افول حکومتها بودهاند. این خیابان، اثری زنده از پیوند طبیعت، معماری و حیات اجتماعی است که هویت خود را از این همآمیزی گرفته است. قطع هر درخت از این خیابان، بهمعنای محو بخشی از حافظه جمعی ماست. از اینرو، هر اقدامی در این حوزه، پیش از آنکه تصمیمی فنی یا مدیریتی باشد، حرکتی فرهنگی و نمادین است که نیازمند حساسیت و مشارکت گسترده جامعه است.
نظرها
نظری وجود ندارد.