جدال بر سر زنانگی: چرخش کتابخانه اسکاتلند و نبرد پارادایمهای فمینیستی
الاهه نجفی ـ تصمیم کتابخانه ملی اسکاتلند برای بازگرداندن کتاب زنانی که ساکت نمیمانند به نمایشگاه صدسالگیاش، پس از جنجالهای اولیه، نهتنها مناقشه بر سر حقوق زنان و هویت جنسیتی را برجسته کرد، بلکه از کشمکش عمیقتر میان فمینیسم سنتی مبتنی بر جنس و دیدگاههای پستمدرن مبتنی بر هویت جنسیتی پرده برداشت.

نزاع بر سر تعریف «زنان» در اسکاتلند، فقط یک نمونه از یک جنگ جهانی بزرگتر بر سر هویت، حقیقت و قدرت است. عکس: اعتراضات زنان در مکزیک
کتابخانه ملی اسکاتلند تصمیم خود مبنی بر نگنجاندن مجموعهای انتقادی ـ جنسیتی در نمایشگاه صدسالگی خود را لغو کرد.کتاب «زنانی که ساکت نمیمانند» (The Women Who Wouldn’t Wheesht) شامل بیش از ۳۰ نویسنده و مشارکتکننده زن است، از جمله جی.کی. رولینگ (J.K. Rowling)، تعدادی از نمایندگان پارلمان اسکاتلند، فعالان فمینیست و زنان عادی از طبقات مختلف جامعه. این مجموعه روایتهای شخصی و تحلیلی از تجربیات زنان در جنبش علیه ایدئولوژی جنسیتی را گردآوری کرده است. این کتاب تصویری جنبش پایهای زنان در گذشته مانند «سافرجتها» (طرفداران حق رأی زنان) و «موج دوم فمینیسم» اشاره دارد و بر حفظ حقوق مبتنی بر جنس تأکید میکند.
سافرجتها یک جنبش اجتماعی و سیاسی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود که عمدتاً در بریتانیا و ایالات متحده برای کسب حق رأی برای زنان مبارزه میکردند. این جنبش که نام خود را از واژهی «سافراج» (suffrage) به معنای «حق رأی» گرفته بود، با رهبری زنانی مانند امیلین پانکهورست در بریتانیا و سوزان بی. آنتونی در آمریکا، مبارزهای پیگیر و گاه رادیکال را پیش برد. آنها با استفاده از تاکتیکهای اعتراضی نوین مانند راهپیماییهای گسترده، شکستن پنجرهها، اعتصاب غذا و رویارویی مستقیم با دولت، مخالفت شدید جامعهی مردسالار را برانگیختند و بسیاری از آنان بازداشت، زندانی و حتی مورد شکنجه قرار گرفتند. این جنبش با کسب حق رأی برای زنان در سال ۱۹۱۸ در بریتانیا و ۱۹۲۰ در آمریکا (با تصویب متمم نوزدهم قانون اساسی) به اهداف خود دست پیدا کرد.
«موج دوم فمینیسم» به دورانی از فعالیت فمینیستی اطلاق میشود که از اوایل دههی ۱۹۶۰ آغاز شد و تا اواخر دههی ۱۹۸۰ ادامه یافت. اگر موج اول (جنبش سافرجت) بر مسائل قانونی مانند حق رأی، مالکیت و تحصیل متمرکز بود، موج دوم به مسائل گستردهتر و عمیقتری از برابری پرداخت. این موج با شعار «شخصی سیاسی است» مسائل خصوصی و روزمرهی زندگی زنان را در کانون توجه قرار داد. کتاب «رازورزی زنانه» اثر بتی فریدان بهعنوان یکی از جرقههای آغازین این موج، از نارضایتی پنهان زنان خانهدار سخن میگفت. این جنبش خواستار برابری کامل در خانواده و محیط کار، حق سقط جنین، رهایی از خشونت خانگی و به چالش کشیدن کلیشههای جنسیتی در فرهنگ و رسانه بود. متفکران بزرگی مانند سیمون دوبووار و کیت میلت به تئوریپردازی در این زمینه پرداختند و این موج زمینهساز تغییرات بنیادین فرهنگی و اجتماعی شد که تا امروز ادامه دارد.
سردرگمی فرهنگی متأثر از تغییر جهتگیریهای سیاسی ـ اجتماعی
کتاب «زنانی که ساکت نمیمانند» در واقع واکنشی است به دیدگاههای پستمدرن که در بحثهای امروزی فمینیسم غالب شدهاند. فمینیسم موج دوم، زنان را بهعنوان گروهی میدید که به خاطر جنس بیولوژیکشان مورد ظلم قرار گرفتهاند. اما امروزه در غرب، بحثهای رایج روی «هویت جنسیتی» تمرکز دارند که از نظریههای پستمدرن و کوییر میآیند و مفاهیمی مثل «زن» را بهعنوان دستهبندیهای ثابت زیر سؤال میبرند. این اختلاف، نوعی مبارزه بر سر تعریف خودِ «زنانگی» است.
این کتاب توسط تعدادی از افراد جامعه برای حضور در نمایشگاه «کتابخانه عزیز»، کتابخانه ملی اسکاتلند نامزد شده بود.
در پی بحثهای «دوگانهساز» درباره حقوق تراجنسیتیها و پس از نگرانیهایی که توسط شبکه کارکنان LGBT+ کتابخانه مطرح شد، این نهاد اعلام کرد که تصمیم گرفته است این کتاب را در نمایشگاه قرار ندهد، هرچند متن آن همچنان در اتاقهای مطالعه در دسترس است.با این حال، پس از اعتراضات به این تصمیم، کتابخانه اعلام کرد که اکنون این کتاب را در نمایشگاه قرار خواهد داد. کتابخانه در بیانیهای اعلام کرد:
با نگرانی از تأثیر گفتمان عمومی دوگانهساز درباره موضوع این کتاب، کتابخانه تصمیم کیوریتوریال گرفت که این کتاب را در این نمایشگاه قرار ندهد.
این نهاد افزود که پس از این تصمیم مورد بررسی و انتقاد قرار گرفته است.
این چرخش پس از گفتوگوهایی بین کتابدار ملی، امینه شاه، رئیس هیئت مدیره کتابخانه ملی اسکاتلند، دراموند بون، و ویراستاران کتاب، سوزان دالگتی و لوسی هانتر بلکبرن، روی داد. به گزارش گاردین کتابخانه اعلام کرد که شاه و بون به دلیل عدم مشورت با ویراستاران عذرخواهی کردند و افزود که گفتوگوهای بیشتری با کارکنان و دیگر ذینفعان نمایشگاه انجام شده است. دالگتی و بلکبرن اظهار داشتند:
از طرف زنانی که در این کتاب مشارکت داشتند، افرادی که این کتاب را نامزد کردند و همه خوانندگان ما، خوشحالیم که «زنانی که ساکت نمیمانند» اکنون جایگاه شایسته خود را در نمایشگاه «کتابخانه عزیز» پیدا کرده است. ما امیدواریم که این نقطه عطفی در گفتمان عمومی در اسکاتلند باشد، بهویژه در مورد جنسیت و هویت جنسیتی، و همچنین دیگر موضوعات. ما بهعنوان یک ملت پیشرفت نخواهیم کرد مگر اینکه بتوانیم جامعه چندصدایی خود را جشن بگیریم و ایدهها و باورها را بهصورت منطقی بحث کنیم.
واکنشهای متفاوت
کتاب زنانی که ساکت نمیمانند بهدلیل موضوع حساس و جنجالیاش، یعنی انتقاد از قوانین شناسایی جنسیتی و تأکید بر حقوق زنان مبتنی بر جنس، با واکنشهای متفاوتی روبهرو شده است. موافقان این کتاب را اثری قدرتمند و ضروری توصیف میکنند که روایتهای واقعی و تکاندهندهای از مبارزات زنان اسکاتلندی ارائه میدهد. آنها معتقدند این کتاب بهعنوان یک مطالعه موردی ارزشمند، نفوذ ایدئولوژی جنسیتی در نهادها را به تصویر میکشد و نقطه عطفی در تاریخ معاصر فمینیسم است که پیروزی زنان مصمم را جشن میگیرد. همچنین، موفقیت تجاری آن بهعنوان کتابی پرفروش در لیست ساندی تایمز و توصیه آن بهعنوان اثری ضروری برای درک پیچیدگیهای این موضوع، از دیگر نکات مورد تأکید حامیان است.
در مقابل، مخالفان این کتاب را به دلیل آنچه «تعصب علیه افراد تراجنسیتی» میخوانند، مورد انتقاد قرار دادهاند. آنها استدلال میکنند که این مجموعه با ترویج دیدگاههای بیولوژیکی افراطی و نادیده گرفتن صدای جامعه تراجنسیتی، به گفتمانهای ضد LGBTQ+ دامن میزند و حتی به سیاستهای راستگرا کمک میکند. برخی نیز آن را «ضد فمینیستی» و «زنستیزانه» توصیف کردهاند، با این ادعا که به جای تقویت زنانگی، بر محدودیتهای زنان بدون حضور مردان تأکید دارد و بهعنوان «جنگی علیه افراد ترنس» عمل میکند.
این دوگانگی در واکنشها نشاندهنده شکاف عمیق در گفتمان عمومی پیرامون مسائل جنسیت و هویت جنسیتی در اسکاتلند است. در حالی که حامیان کتاب را گامی در جهت احیای گفتوگوی منطقی و دفاع از حقوق زنان میدانند، منتقدان معتقدند که این اثر به حاشیهراندن گروههای آسیبپذیر کمک میکند و به جای وحدت، تفرقه را ترویج میدهد. این اختلافنظرها، همانطور که در ماجرای نمایش کتاب در نمایشگاه کتابخانه ملی اسکاتلند نیز دیده شد، بحثهای گستردهای را در جامعه برانگیخته است.
تحمل ناشکیبابی، شکلی از سانسور پنهان
اقدام کتابخانه ملی اسکاتلند، چه به بهانه حمایت از گروههای اقلیت مانند افراد تراجنسیتی باشد و چه به دلیل ترس از فشارهای رسانهای، به نوعی شبیه سانسور است. برای کسانی که با ساز و کارهای سانسور به خوبی آشنایی دارند این پرسش پیش میآید: آیا دموکراسیهای لیبرال غربی هم وقتی ایدئولوژی غالب (مانند پروگرسیویسم (تجددگرایی) مرتبط با هویت جنسیتی) به چالش کشیده میشود، به سرکوب دیدگاههای مخالف روی میآورند؟ این ماجرا نشان میدهد که «مدارا» در این سیستمها گاهی به «مدارای اجباری» تبدیل میشود که فقط صداهای موافق را میپذیرد و به پارادوکس معروف «تحمل ناشکیبایی» شکل عملی میبخشد.
کتاب زنانی که ساکت نمیمانند و جنبشهای مرتبط با آن، معروف به فمینیسم انتقادی جنسیتی، باید در چارچوب گرایش جهانی به سمت راست سیاسی و بهویژه دوران پس از ترامپ بررسی شوند. رسانههای جریان اصلی اغلب این جنبشها را بهعنوان همسو با محافظهکاران و راستگرایان نشان میدهند، زیرا هر دو گروه با پروگرسیویسم(تجددگرایی) فرهنگی چپگرا، که هویت را یک سازه اجتماعی میداند و «احساس هویتی» را بر بیولوژی مقدم میشمارد، مخالفت میکنند.
این موضوع نشاندهنده بازتعریف خطوط سنتی سیاسی چپ و راست است. یک فمینیست سکولار که ممکن است در مسائل اقتصادی چپگرا باشد، به دلیل دفاع از حقوق مبتنی بر جنس، میتواند در کنار محافظهکاران قرار گیرد. این اتحاد غیرمستقیم ناشی از دشمنی مشترک با پروگرسیویسم (تجددگرایی) فرهنگی است. این پدیده در فضای فرهنگی ایران کمتر دیده میشود، اما درک آن برای تحلیل تحولات سیاسی و فرهنگی در غرب ضروری است. این نشان میدهد که چگونه ائتلافهای جدید سیاسی در حال شکلگیری هستند و چگونه مسائل هویتی میتوانند مرزهای سنتی ایدئولوژیک را تغییر دهند.
نظرها
نظری وجود ندارد.