فروپاشی هورالعظیم: از باغ عدن میانرودان تا بیابان غیرقابل سکونت
ساسان نویدی ـ تالاب هورالعظیم، زمانی باغ عدن میانرودان، اکنون در آستانه نابودی کامل است. سدسازیهای بالادست، کاهش شدید بارش، افزایش دما، و فعالیتهای نفتی مخرب، این اکوسیستم حیاتی را به بیابانی غیرقابل سکونت و منشأ طوفانهای گردوغبار تبدیل کردهاند. تا سال ۲۰۵۰، این منطقه ممکن است میلیونها نفر را به مهاجرت اجباری وادارد و امنیت، سلامت، و اقتصاد خاورمیانه را تهدید کند. آیا دیپلماسی منطقهای میتواند میانرودان را از این فاجعه زیستمحیطی نجات دهد؟

فروپاشی هورالعظیم: از باغ عدن میانرودان تا بیابان غیرقابل سکونت
تالاب هورالعظیم که زمانی نه چندان دور و نه چندان هم نزدیک، بهشت میانرودان به شمار میآمد، اکنون زیر فشار بحرانهای زیستمحیطی در حال نابودی است. کاهش شدید بارش، افزایش دما، سدسازیهای بالادست، و فعالیتهای نفتی مخرب، این اکوسیستم حیاتی را به کانون گردوغبار و آتشسوزی تبدیل کرده است. گزارشها هشدار میدهند که تا سال ۲۰۵۰، این منطقه و نواحی اطراف آن ممکن است غیرقابل سکونت شوند، و میلیونها نفر را به مهاجرت اجباری وادار کنند. طوفانهای گردوغبار ناشی از این بحران، از عراق تا خلیجفارس را درمینوردند و امنیت، سلامت، و اقتصاد منطقه را تهدید میکنند. آیا همکاری منطقهای میتواند این فاجعه را متوقف کند، یا میانرودان به قربانگاه تغییرات اقلیمی و سوءمدیریت تبدیل خواهد شد؟
طوفانهای گرد و غبار و تنشهای آبی بیسابقه
چتمهاوس در ژوئیه ۲۰۲۳ در گزارشی از افزایش و شدت طوفانهای گرد و غبار در گستره از ترکیه تا عمان خبر داده بود و عراق را بهعنوان کشوری با بیشترین آسیبدیدگی برجسته کرده بود. علل اصلی این پدیده سدسازی در مناطق بالادست، مدیریت نامناسب منابع آب و زمین، و نظامیگریست که منجر به کاهش پوشش گیاهی و جنگلها شده. تغییرات آب و هوایی نیز نقش تشدیدکنندهای دارد، زیرا خشکسالیهای طولانیتر و شدیدتر باعث بیابانزایی و تبدیل زمینهای حاصلخیز به منابع دائمی گرد و غبار میشود؛ برای مثال، خشک شدن دریاچه هامون در مرز افغانستان و ایران، انتشار گرد و غبار را تا ۸۰ درصد در ۳۰ سال گذشته افزایش داده است.
این طوفانها تأثیرات گستردهای دارند، از جمله مرگ و جراحات فوری (مانند تصادفات جادهای)، مشکلات بلندمدت سلامتی مانند بیماریهای تنفسی و قلبی-عروقی، تهدید امنیت غذایی از طریق نابودی محصولات کشاورزی و مرگ دامها، و اختلال در زیرساختهای حیاتی مانند کاهش تولید نفت و قطع برق، همانند طوفان ۲۰۱۷ در خوزستان ایران که تولید نفت را ۷۰۰ هزار بشکه در روز کاهش داد. از نظر ژئوپلیتیکی، این پدیده تنشها را افزایش میدهد و ایران، عراق، عربستان سعودی و ترکیه را به اتهامزنی متقابل واداشته که ممکن است به درگیریهای بینالمللی منجر شود. برای مقابله، گزارش بر همکاری منطقهای تأکید دارد، از جمله استفاده از سیستم هشدار سازمان جهانی هواشناسی، پروژههای کاشت درخت بومی در عربستان و اردن، «دیپلماسی گرد و غبار» ، و پروژههای فرامرزی.
پس از آن چتم هاوس در گزارشی که در سال جاری منتشر شد از شدیدترین بحران آب در هشت دهه اخیر در عراق به سبب سدسازیها در ایران و ترکیه و سوءمدیریت منابع آبی خبر داد. دبی رودخانه دجله از حدود ۱۸ میلیارد مترمکعب به ۱۰ میلیارد کاهش یافته و رودخانه فرات از ۳۰ میلیارد ورودی به عراق به ۱۶ میلیارد رسیده، که این کاهشها به بیابانزایی گسترده، کاهش تولید کشاورزی و تهدید امنیت غذایی منجر شده است. گزارش تأکید دارد که این بحران نه تنها منابع آب را تهدید میکند، بلکه تنشهای داخلی را افزایش میدهد، زیرا کمبود آب به درگیریهای محلی بر سر منابع منجر شده و بیش از ۱۰ هزار خانواده را مجبور به مهاجرت کرده است. دیپلماسی آب منطقهای، سرمایهگذاری در فناوریهای کارآمد آب و اصلاح سیاستهای داخلی برای جلوگیری از فساد و سوءمدیریت از مهمترین راهکارها برای عبور از این بحران است.
باید توجه داشت که آب تنها منبع حیات است، بلکه از دوران باستان تاکنون عامل درگیریهای تاریخی بوده. به یاد داریم که داعش از کنترل سدها و رودخانهها برای استراتژیهای نظامی استفاده کرده بود. علاوه بر این یکی از دلایل گرایش کشاورزان کنده شده از زمین به گروههای افراطی خشکسالیست.
فروپاشی کامل تالاب هورالعظیم
رسانههای محلی عراق در اردیبهشت سال جاری گزارش دادند که تالاب هورالعظیم به دلیل کاهش جریان آب از ایران و فعالیتهای نفتی در حال فروپاشی کامل است. بیش از ۹۰ درصد تالاب خشک شده و آتشسوزیهای طبیعی نیز به نابودی باقیمانده کمک کرده است.
از دیدگاه زیستمحیطی، این فروپاشی بخشی از بحران بزرگتر آب در جنوب عراق است، که به مهاجرت اجباری ساکنان و از بین رفتن اکوسیستم منحصربهفردی انجامیده که زمانی میراث جهانی یونسکو بود. مقامات هشدار میدهند که بدون اقدام فوری، این منطقه به بیابان تبدیل خواهد شد. این بحران همچنین سلامت عمومی را تحت تأثیر قرار داده، زیرا آب آلوده و مرگ حیوانات به شیوع بیماریها منجر شده است.
در همان حال به گزارش روزنامه خلیج تلگراف در این میان در اثر این تحولات، طوفانهای گردوغبار با منشا عراق مرزها را درنوردیده و کشورهای همسایه مانند کویت، عربستان سعودی، قطر، امارات، ترکیه و ایران را درگیر کرده. این طوفانها باعث اختلال در حملونقل، تعطیلی مدارس و کاهش دید شده.این طوفانها به قدری شدید است که اقتصادهای نفتی را تحت تأثیر قرار داده است.
پیشبیی شده که تا سال ۲۰۵۰ دما در این منطقه بهطور میانگین تا حدود ۶ ,۲ درجه افزایش مییابد و بارشها تا ۳۵ درصد کاهش پیدا میکنند. این تغییرات، همراه با توسعه بیرویه نفت و عدم احیای تالاب، احتمالاً باعث خواهد شد این مناطق غیرقابل سکونت شوند و دهها میلیون نفر در مناطق وسیعتری از میانرودان و چندین کشور حاشیهای تحت تاثیر بحرانهای زیست محیطی و اجتماعی قرار گیرند.
این وضعیت بحرانی نیازمند توجه فوری و همکاری منطقهای بین ایران، عراق، و کشورهای منطقه برای حفظ اکوسیستمهای تالابی و کاهش اثرات خشکسالی و آلودگی است.
رقابت مناطق بالادست با پاییندست بر سر منابع آبی
یکی از عوامل اصلی تشدید بحران آب در منطقه، سیاستهای آبی ترکیه در بالادست رودخانههای دجله و فرات است. پروژه گاپ (GAP) با ۲۲ سد، جریان آب ورودی به عراق و سوریه را تا ۵۶ درصد کاهش داده است. ترکیه با تلقی آب بهعنوان «نفت آبی»، از آن بهعنوان ابزار قدرت منطقهای بهره میبرد. این کاهش جریان، تالابهای پاییندست مانند هورالعظیم را تحت فشار قرار داده و بحران زیستمحیطی بینالنهرین را به چالشی امنیتی تبدیل کرده است.
مصرف بیرویه آب نیز این بحران را تشدید کرده است. در ایران، سرانه آب تجدیدپذیر بهطور متوسط ۱۱۰۰ مترمکعب است، اما در مناطق مرکزی به ۴۰۰ مترمکعب میرسد که نمایانگر وضعیت بحرانی است. با این حال، مصرف آب شهری بین ۱۵۷ تا ۳۰۰ لیتر در روز برای هر نفر است، یعنی تا دو برابر استاندارد جهانی. در عراق، مصرف خانگی حدود ۴۰۰ لیتر در روز، یکی از بالاترینها در جهان، و ۸۷ درصد منابع آب صرف کشاورزی ناکارآمد میشود. کشتهای پرمصرف مانند برنج و نیشکر در خوزستان و زمینهای بایر پس از خشک شدن تالابها در عراق، به بیابانزایی و تولید گردوغبار دامن زدهاند. چرخه معیوبِ کاهش آب، افزایش مصرف به خشک شدن تالابها، ترکخوردن خاک و خیزش طوفانهای گردوغبار منجر شده است.
کاهش دبی رودخانه دجله که منبع آبی حیاتی منطقه است، تاثیر مستقیم بر خشکی تالابها و دریاچهها مانند هویزه در پاییندست دارد.
فقط یک راه وجود دارد: همکاری
در آینده نزدیک، کشورهای منطقه به دلیل ماهیت فرامرزی بحران زیستمحیطی، ناگزیر به همکاری نزدیک خواهند بود. با این حال، این همکاری ممکن است به راحتی با تنش و تقابل جایگزین شود. در هر حال موفقیت یا شکست این همبستگی منطقهای سرنوشت سکونتپذیری منطقه را تعیین خواهد کرد.
با این حال، این همکاری میتواند به راحتی با تنش و تقابل جایگزین شود. در صورت تداوم روند فعلی و غلبه رویکردهای ملیگرایانه بر منافع جمعی، پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۵۰ بخشهای وسیعی از میانرودان غیرقابل سکونت شوند. این امر موج عظیمی از مهاجرتهای داخلی و فرامرزی را ایجاد خواهد کرد که خود میتواند منبع جدیدی از بیثباتی اجتماعی و درگیری باشد، همانگونه که در گذشته خشکسالی به ظهور گروههای افراطی کمک کرد. تنها با سرمایهگذاری مشترک در پروژههای احیای اکوسیستم (مانند پروژه کویت در جنوب عراق)، مدیریت یکپارچه منابع آب و پذیرش مسئولیت مشترک میتوان از این سناریوی فاجعهبار جلوگیری کرد.






نظرها
نظری وجود ندارد.