ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

زن، زندگی، آزادی: افق‌های فرهنگی و هنری

علی آشوری - دستاوردهای جنبش ژینا را می‌توان در نشانه‌ها و سمبول‌ها مشاهده کرد: از واژگان و تصویرسازی شعری تا فرم‌های موسیقی و رقص. این جنبش نشان داد که هنر و ادبیات می‌توانند سیاست را بازنمایی کنند و همزمان خود تجربه‌ای از رهایی و مقاومت باشند.

«ژیان، بە خەبات و خەیاڵ جوان دەبێت»

ضرب‌المثلی‌ست کردی:

(زندگی با مبارزه ورویا زیبا می‌شود).

جنبش «زن، زندگی، آزادی» تنها معادلات سیاست را برهم نزد، خون تازه‌ای در رگ‌های ادبیات، شعر، موسیقی و هنر دمید. چونان موجی ناگهانی، حساسیت‌ها را دگرگون ساخت و زبان را به شیو‌ه‌ای دیگر واداشت تا تجربه‌ی اجتماعی و جنسیتی را از نو بسازد؛ تجربه‌ای که با صدا، بدن و حرکت به سخن درمی‌آید.

دیدگاه

در مرکز این جهان تازه، زنان ایستادند؛ تجربه‌های زیسته‌شان، زبان ادبی را زنانه‌تر، صمیمی‌تر و رها‌تر کرد و افق‌هایی در برابر شعر و سینما گشود که پیش‌تر ناشناخته بود. در این افق‌ها، صدا دیگر زمزمه‌ی حاشیه نبود، که بانگی سیاسی شد؛ و شعر و موسیقی دیگر صرف ابزار بیان احساسی شد که حافظه‌ای جمعی و میدان بازنویسی تاریخ گردد.

هنرهای تجسمی و تصویر نیز زن را از قاب کهنه‌ی نگاه مردانه رها کردند؛ او دیگر به‌سان ابژه‌ای خاموش مورد تصور و نگریستن نبود، او را چون سوژه‌ای کنشگر، زاینده و حامل معنا به تصویر کشیدند.

از همین رو، «زن، زندگی، آزادی» تنها یک شعار نبود؛ زبانی بود زیباشناختی که مرز میان سیاست و زیبایی را لرزاند، فرم‌های هنری را درهم شکست و امکانی تازه برای دیدن، شنیدن و نوشتن آفرید.

فهم موسیقایی و گفتمان ادبی

یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای جنبش، تحول در فهم موسیقایی بود. موسیقی به صحنه‌ای تبدیل شد که در آن صدای زنان و گروه‌های حاشیه‌ای شنیده می‌شد و به رسمیت شناخته می‌شد. فرم‌های سنتی ملودی و ریتم بازتفسیر شدند و بیان‌های فولکلور و مدرن از اقوام مختلف، کردها، بلوچ‌ها، فارس‌ها و دیگران، به شکلی ارگانیک در ساختارهای نوین موسیقایی با یکدیگر پیوند خوردند. این روند تنها موسیقی قومی را زنده نکرد، درواقع ساختاری دیالکتیکی ایجاد کرد که در آن شعر، موسیقی و اجرا به شکل پیوسته‌ای یکدیگر را تقویت می‌کردند.

در ادبیات نیز تغییرات مشابهی مشاهده شد. شاعران با نحو، تصویرسازی و روایت تجربه‌های تازه‌ای از زندگی زنان و مبارزه جمعی را به قلم می‌آوردند. زبان خود تغییر کرد: ضمایر، استعاره‌ها و ساختارهای روایی با ریتم و آهنگ تجربه‌های زیسته زنان آمیخت و ادبیاتی تولید شد که هم سیاسی و هم زیباشناسانه نوآور بود.

شعر، سینما و بازنمایی دیداری (بصری)

جنبش همچنین شعر و سینما را متحول ساخت و شیوه‌های تازه‌ای از روایت و بازنمایی ارائه کرد. در شعر، بدن‌ها، ژست‌ها و مناظر مرکزی شدند؛ همچون مکان‌هایی برای کنش و مقاومت.

سینما (مستند و کوتاه) نیز این تحولات را منعکس کرد: حرکات، وضعیت بدن و رقص‌ها در فیلم‌ها مبارزه، امید و مقاومت جمعی را به تصویر می‌کشید.

رقص به ویژه به عنوان زبان اجرایی پلی میان شعر، موسیقی و هنرهای دیداری عمل کرد؛ جایی که حرکت‌های فردی روایت‌های جمعی، تاریخ‌ها و چشم‌اندازهای آینده را بیان می‌کردند.

تصاویر ثبت‌شده در فیلم یا اجراهای صحنه‌ای، چه در اعتراضات شهری، چه در جشن‌ها و مناسبت‌های شهرهای کوچک و روستا‌ها، گرامر دیداری تازه‌ای ارائه دادند. نشانه‌ها و سمبل‌ها بازتعریف شدند: حرکات، لباس‌ها و الگوهای ریتمیک معانی‌ای را منتقل می‌کردند که فراتر از زبان گفتاری بود و متنی فرهنگی شکل می‌داد که می‌توانست میان جوامع و مناطق مختلف خوانده و تفسیر شود.

گفت‌وگوی هنری در پرتو تفاوت ملی و‌ قومی

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای فرهنگی جنبش، پیوند ارگانیک میان بیان‌های هنری اقوام مختلف بود. هم‌خوانی‌ها و هم‌رقصی‌های کردها، بلوچ‌ها، فارس‌ها و دیگران نمونه‌ای از این همبستگی زیبایی‌شناسانه است: جایی که، صدا، رقص و موسیقی به شکلی ارگانیک و دیالکتیکی یکدیگر را کامل می‌کنند و سیاست را به تجربه‌ای زیباشناختی بدل می‌سازند. این فرآیند موجب شد ادبیات و موسیقی قومی و ملی، از دل تفاوت‌ها و تنوع‌های فرهنگی، همبستگی و همصدایی تازه‌ای بیابد.

اما اهمیت این هم‌آوایی تنها در سطح هنر باقی نماند؛ چنانکه به عرصه‌ی سیاست نیز سرریز شد. آنچه در رقص‌ها و آوازهای جمعی تجلی می‌یافت، نوعی «بدن سیاسی» نوظهور بود که در برابر قدرت مسلط قد علم می‌کرد. بدن‌هایی که در حرکت و صدا با هم تنیدند، مرزهای قومی را درنوردیدند و شکل تازه‌ای از جمع‌شدگی سیاسی را آشکار ساختند؛ جمع‌شدگی‌ای که بر پایه‌ی یکسان‌سازی هویت شکل گرفته باشد را نفی می‌کرد خواست هویتی را درعمل نشان می‌داد که استوار بر کثرت و تفاوت بنا شده بود.

این هم‌نشینی زیباشناختی را می‌توان نوعی بازآفرینی حافظه‌ی جمعی نیز دانست؛ حافظه‌ای که هر قوم با موسیقی و ادبیات خود حمل می‌کرد، اما در صحنه‌ی جنبش با حافظه‌های دیگر پیوند می‌خورد و به روایتی مشترک از رنج و امید بدل می‌شد. سیاست، در اینجا، کنش اعتراضی. در ترکیب با شیوه‌ای از زیستن و تجربه‌ی مشترک زیبایی‌شناسی بود که توانست مرز میان هنر و مقاومت را محو سازد.

به این ترتیب، گفت‌وگوی هنری میان اقوام صرفاً نمادین نبود، به درواقع به‌مثابه نیرویی مادی عمل کرد: نیرویی که توانست از طریق صدا، حضور و ریتم، امر سیاسی را به سطح حسی و زیسته بیاورد و بدیلی برای زیست جمعی در برابر نظم مسلط عرضه کند. این بدیل در نفی تفاوت‌ها حرکت که نکرد، به راستی که در تبدیل آن‌ها به سرچشمه‌ی خلاقیت و همبستگی ریشه داشت.

نشانه‌ها و دستاوردهای فرهنگی

بنابراین، دستاوردهای جنبش ژینا را می‌توان در نشانه‌ها و سمبول‌ها مشاهده کرد: از واژگان و تصویرسازی شعری تا فرم‌های موسیقی و رقص. این جنبش نشان داد که هنر و ادبیات می‌توانند سیاست را بازنمایی کنند و همزمان خود تجربه‌ای از رهایی و مقاومت باشند. بررسی مستند و تحلیلی این تأثیرات، می‌تواند موضوع یک تحقیق جداگانه و مستدل باشد که آثار واقعی، اجراها و نمونه‌های فرهنگی را مورد بررسی قرار دهد؛ چراکه این نشانه‌ها تنها ابزار بازنمایی نبودند، بل، نیرویی برای خلق معنا و بازآفرینی حافظه‌ی جمعی بدل شدند. هر شعر و هر قطعه‌ی موسیقی حامل ردی از تاریخ سرکوب و مقاومت بود و در عین حال نوید آینده‌ای متفاوت را می‌داد.

از همین منظر، پژواک این هنر و ادبیات به مرزهای ایران محدود نماند؛ ترانه‌ی «برای…» حاجی‌پور با ترجمه و اجرا در زبان‌های گوناگون به یکی از نمادهای جهانی بدل شد، و شعار «زن، زندگی، آزادی» بر فرش قرمز جشنواره کن و مراسم هالیوود طنین انداخت. در اروپا و آمریکا، کنسرت‌ها و برنامه‌های خیریه به نام همبستگی با جنبش برگزار شد و خیابان‌های برلین، پاریس و نیویورک با گرافیتی‌ها و آثار تجسمی الهام‌گرفته از ژینا رنگ گرفتند. این نمودها، هرچند گاه در معرض ژست‌زدگی فرهنگی بودند، نشان دادند که چگونه فریاد برآمده از خیابان‌های ایران می‌تواند در بطن هنر جهانی خانه کند.

بدین‌سان، زبان استعاری شعر، ریتم‌های تکرارشونده‌ی موسیقی و حرکات هم‌آهنگ رقص نه‌فقط عنوان عناصر زیبایی‌شناسی مورد تبیین نبود، چرا که همچون رمزگان‌هایی عمل کردند که امکان ارتباط و هم‌زبانی میان گروه‌های گوناگون را فراهم می‌آوردند. این سمبول‌ها و فرم‌های هنری در حکم «زبان دوم سیاست» ظاهر شدند؛ زبانی که قدرت رسمی قادر به مهار و سانسور کامل آن نبود، و به همین دلیل آنچه در ظاهر جشن و رقص یا ترانه‌ای محلی جلوه می‌کرد، در سطحی عمیق‌تر کنشی سیاسی و اعلام موجودیت جمعی بود. از این منظر، مطالعه‌ی نشانه‌ها و دستاوردهای فرهنگی جنبش، تنها یک پژوهش هنری یا ادبی نیست، با خود درخود نوعی تحلیل سیاسی-اجتماعی است که نشان می‌دهد چگونه فرهنگ و هنر، هم به‌مثابه حافظه‌ی مقاومت و هم به‌عنوان نیرویی برای تخیل آینده عمل می‌کنند. در این معنا، نشانه‌ها بیانگر تجربه‌ای فردی یا قومی، و نیز حامل «بدن سیاسی» تازه‌ای بودند؛ بدنی که از صدا و حرکت تغذیه می‌کرد و با تبدیل تنوع فرهنگی به هماهنگی جمعی، سیاست را به قلمروی زیباشناسی و حسی منتقل می‌ساخت. هنر و ادبیات، در چنین بستری، دیگر تنها روایتگر گذشته یا آرایشگر رنج نبودند، حضوری بود که به‌سان میدان نیرو عمل می‌کردند: میدانی که در آن حافظه و تخیل، مقاومت و آفرینش، در هم تنیده و از دل آن امکان زیست بدیل و شکل تازه‌ای از بودن -با-دیگری پدیدار می‌شد.

پانوشت‌ها:

نمونه‌ها و منابع مشاهده:

۱-برای بررسی نمونه‌های عملی و نمودهای تأثیر جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ادبیات، موسیقی، شعر، رقص و هنرهای بصری می‌توان به آرشیوهای دیجیتال و رسانه‌های مختلف مراجعه کرد. یوتیوب، رسانه‌های اجتماعی، شبکه‌های خبری و آرشیوهای فرهنگی سرشار از ویدئوها، اجراها و آثار هنری هستند که بازتاب این جنبش را در همه‌ی عرصه‌های مقاومت نشان می‌دهند. مشاهده و تحلیل این نمونه‌ها می‌تواند به فهم عینی دستاوردهای فرهنگی جنبش کمک کند.

۲-ادبیات و هنر مقاومت:

ادبیات و هنر مقاومت به نحوی شکل می‌گیرند که زیست جمعی، مبارزه و آزادی را بازنمایی کنند. این آثار تجربه‌ی «زیستن سرفراز (dignity)» را در فهم جمعی و در پیوند با منش فردی می‌آفرینند. همان‌طور که گفتمان‌های متنوع سیاسی و اجتماعی بازتاب‌دهنده تجربه‌های مقاومت‌اند، هنر و ادبیات مقاومت نیز زبان و فرم‌های خاص خود را دارند که به صورت نمادین و مستقیم با رهایی، استقلال و تحقق آزادی درهم می‌آمیزند. به این ترتیب، ادبیات و هنر مقاومت همزمان رسانه و کنش‌اند و در بازآفرینی معنای زندگی و آزادی نقش فعال دارند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.