تخریب آرام حافظه سینمای ایران: شهرک غزالی، قربانی ضعف نظارت و انتخاب ایدئولوژیک صداوسیما
الاهه نجفی ـ شهرک سینمایی غزالی، گنجینه بیمانند تاریخ تصویری ایران که با خون دل علی حاتمی بنا شد، امروز به سبب مدیریت ایدئولوژیک و ناکارآمد سازمان صداوسیما، تبعیض میان پروژههای کلان و مستقل، و فرسایش ساختاری ناشی از تخریبهای بیضابطه و آلودگیهای گسترده، به نمادی از «تخریب آرام حافظه سینمای ایران» تبدیل شده است؛ دکورهای خیابان لالهزار نیمهویران، لباسهای تاریخی تکهپاره و لوکیشنهای نمادین پر از آشغالاند. حفظ میراث فرهنگی، قربانی اولویتهای ایدئولوژیک و درآمدزایی شده است.

یک زن امروزی در خیابان لاله زار تهران قدیم
شهرک سینمایی غزالی، یکی از مهمترین مراکز تولید آثار تاریخی ایران به دلیل بیتوجهی، نبود نظارت کارآمد و ناهماهنگی در مدیریت زیر نظر سازمان صداوسیما، در معرض فرسایش و تخریب آرام قرار گرفته است. سجاد باغشیخی، کارگردان فیلمهای کوتاه، با استناد به تجربیات اخیر خود در فیلمبرداری «خواب ناتمام»، در گفتوگو با خبرآنلاین از تبعیض میان پروژههای بزرگ و پرهزینه (که اجازه تخریب و تغییر دکورها را دارند) و فیلمسازان مستقل (که با محدودیتهای شدید مواجهاند) انتقاد کرد؛ او به آسیبهای وارده بر سازهها، لباسها و ادوات صحنه اشاره دارد که بدون تعهد از پروژهای به پروژه دیگر منتقل شده و تکهتکه بازمیگردند.
شهرک سینمایی غزالی، که با نام رسمی «شهرک سینمایی و تلویزیونی علی حاتمی» نیز شناخته میشود، بزرگترین محوطه تخصصی تولید آثار تاریخی در ایران است و در غرب تهران (انتهای اتوبان تهران–کرج، نزدیک وردآورد) واقع شده است. این شهرک در سال ۱۳۵۸ به ابتکار و طراحی زندهیاد علی حاتمی، کارگردان برجسته سینمای ایران، تأسیس شد تا بهعنوان پایگاهی دائمی برای بازسازی فضاهای تاریخی معاصر ایران، بهویژه تهران دوره قاجار و پهلوی، عمل کند. تقریباً تمامی دکورهای اصلی آن بازآفرینی دقیق خیابانها و بناهای نمادین تهران قدیم هستند؛ از جمله خیابان لالهزار، میدان توپخانه (امام خمینی)، کاخ شهرداری، گرند هتل، کافه نادری، سینمای متردیت، عمارت مسعودیه و کوچههای اطراف آن.
شهرک غزالی لوکیشن اصلی بسیاری از مهمترین آثار تاریخی و نوستالژیک سینمای ایران بوده است؛ از جمله سریال ماندگار «هزاردستان» (علی حاتمی)، «شهرزاد» (حسن فتحی)، «دندون طلا»، «پدرسالار»، «هزار دستان»، «کیف انگلیسی»، «سربداران» و فیلمهایی چون «کمالالملک»، «هامون» و «مادر». همچنین دکورهای اورشلیم و بیتالمقدس برای تولید سریالهایی مانند «مریم مقدس» و «مردان آنجلس» در بخشهایی از این شهرک ساخته و تکمیل شدهاند. این مجموعه علاوه بر دکورهای گسترده، شامل انبارهای بزرگ لباس و ادوات تاریخی، کارگاههای نجاری و فلزکاری، سینمای روباز برای نمایش فیلمهای کلاسیک، اقامتگاههای موقت عوامل و فضاهای پشتیبانی تولید است که آن را به یک اکوسیستم کامل تولید آثار دورهای تبدیل کرده است. با این حال، در اثر مدیریت ناکارآمد صدا و سیما، این شهرک در سالهای اخیر با چالشهایی چون فرسایش دکورها، عدم نظارت کافی و آسیبهای ناشی از پروژههای متعدد روبهرو بوده است.
در گستره تخریب و بیتوجهی عامدانه
بر اساس گزارش میدانی روزنامه همشهری در سال ۱۳۹۷، شهرک سینمایی غزالی با مشکلات متعددی از جمله تخریب گسترده دکورها، پراکندگی ضایعات و ماشینآلات در گوشهوکنار لوکیشنها، و آلودگی شدید ناشی از زبالههای پراکنده مانند ظروف یکبارمصرف، بطریهای شیشهای شکسته، پلاستیکها، نایلونها و بقایای خوراکیها روبهرو است که چهره تاریخی و نوستالژیک آن را مخدوش کرده. یادگارینویسیهای زشت و شکستن در و پنجرهها از دیگر آسیبهاییست که از دیرباز وجود داشته. در این میان عوامل فیلمسازی نیز در رها کردن پسماندهای پس از فیلمبرداری و عدم مرمت سهیماند، و سرانجام مدیریت شهرک هم در پاکسازی، مرمت و نظارت مؤثر کوتاهی کرده و منجر به نیمهویران شدن بسیاری از لوکیشنها مانند خیابان لالهزار، فرو ریختن دکورهای داخلی، شکستن شیشهها و انباشت گرد و غبار شده است.
این آسیبها در سالهای اخیر بر اساس گزارش سجاد باغشیخی، در گفتوگو با خبرآنلاین تشدید شده و به فرسایش ساختاری عمیقتری تبدیل شدهاند. باغشیخی در فرازی از این گفتوگو مدیریت ناکارآمد صدا و سیما را مسئول میداند:
واقعاً قلبم به درد آمد (...) ما بزرگترین شهرک سینمایی ایران را داریم؛ شهرک سینمایی غزالی که قدمت زیادی از زمان استاد علی حاتمی تا الان دارد. پروژههای زیادی آنجا ساخته شده، دانهدانه با خون دل اضافه شده و شده یک مجموعه عظیم، اما حالا داریم تخریبش میکنیم. متأسفانه سازمان ناظر، یعنی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، آنطور که باید بر این لوکیشنها سختگیر نیست.
باغ شیخی در ادامه میگوید ادوات صحنه و لباسها بدون ضمانت واقعی از پروژهای به پروژه دیگر منتقل شده و تکهپاره بازمیگردند، پلهها و موزاییکها شکسته، درها کنده و لولههای آب بریده میشوند، و محوطهها پر از آشغال و بدون پاکسازی رها میشوند.
رویکردهای ایدئولوژیک صدا و سیما
به نظر میرسد این مشکل در یک اولویتبندی کلانتر ریشه دارد. به وضوح میتوان مشاهده کرد که مدیریت صداوسیما علاقه و انگیزه چندانی برای حفظ این دستاوردهای مدنی و تاریخی که نماد هویت ملی و سینمایی پیش از انقلاب است، ندارد. انرژی و بودجه این سازمان عموماً به سمت تولید آثاری با درونمایههای دینی و ایدئولوژیک معطوف شده است. پروژههای عظیمی مانند سریالهای تاریخی-مذهبی یا مجموعههای دفاع مقدسی، اگرچه از نظر فنی ممکن است پرهزینه باشند، اما اغلب در اولویتی بالاتر از حفظ و نگهداری از میراثی مانند شهرک غزالی قرار میگیرند. علاوه بر این از دو سال پیش تاکنون با بالاگرفتن بحران اقتصادی مدیریت صدا و سیما در پی درآمدزاییهای دلاری برای این شهرک سینمایی در تعامل با عراق و لبنان است. بنابراین نگهداری و حفظ نشانههای میراث پهلوی باز هم در حاشیعه قرار میگیرد. این تغییر جهت استراتژیک را حتی میتوان در بیتوجهی به فرسایش دکورهای مربوط به تهران قاجاری و پهلوی، و در همان حال، ساخت و نگهداری مناسب دکورهای مربوط به اورشلیم یا اماکن مذهبی در خود همین شهرک مشاهده کرد. به یک معنا تخریب حافظه تصویری ایران معاصر در غزالی، تنها یک قصور مدیریتی نیست، بلکه تا حد زیادی یک انتخاب ایدئولوژیک است که در آن، بازتولید روایتهای همسو با گفتمان رسمی، بر حفظ و احیای یک میراث فرهنگی چندوجهی ارجحیت دارد.
برای نجات این شهرک، فراتر از بازنگری در شیوه مدیریت و فرهنگسازی، نیاز به یک بازتعریف ضروری در نگرش مدیران فرهنگی کشور است: آیا صداوسیما خود را موظف به حفاظت از تمامی لایههای تاریخ و هویت تصویری ایران میداند، یا تنها مسئول بازتاب بخشی خاص و گزینشی از آن است؟ تا زمانی که پاسخ روشنی به این پرسش داده نشود، هرگونه سخن از احیا و بازسازی شهرک غزالی، تنها در حد شعار باقی خواهد ماند.
منابع:




نظرها
نظری وجود ندارد.