ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از تهران تا آنتاناناریوو: نسل شورشی زد به خیابان می‌آید

نسل زد، چه با شعار «ژن، ژیان، ئازادی» به خیابان آید و چه پرچم لوفی مانگای «وان پیس» را در ماداگاسکار برافرازد، بیان گسستی تاریخی است میان افق نسلی که جهان را شبکه‌ای و سیاره‌ای می‌فهمد و نظام‌هایی که هنوز بر منطق جنگ سرد، مرزهای سخت، تحریم و الیگارشی می‌چرخند.

نسل Z (زد)، متولدین اواخر دهه ۹۰ میلادی تا اوایل دهه ۲۰۱۰، شاید نخستین نسل واقعاً جهانی و سیاره‌ای باشد؛ نسلی که از کودکی با اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های آنلاین، بحران اقلیمی، رکود اقتصادی طولانی و اقتدارگراییِ بازآرایش‌شده بزرگ شده است. در کمتر از یک دهه، این نسل از کلاس درس و اتاق گیم و سرورهای سیگنال و دیسکورد به خیابان‌های تهران، داکا، کاتماندو و آنتاناناریوو رسیده است. از خیزش «زن، زندگی، آزادی» در ایران تا انقلاب دانشجویی در بنگلادش در سال ۲۰۲۴ که بسیاری آن را نخستین «انقلاب موفق نسل زد» نامیدند، موجی از اعتراضات نسل زد در سطح جهان شکل گرفته است؛ موجی که درعین‌حال رهایی‌بخش، متناقض و مستعد مصادره است.

پژوهش‌های مختلف درباره دیدگاه‌های سیاسی نسل زد در کشورهای گوناگون نشان می‌دهد که این نسل نظر به ارزش‌های اجتماعی رهایی‌بخش – برابری جنسیتی، حقوق اقلیت‌ها، نفی نژادپرستی سیستماتیک، تغییرات اقلیمی و همبستگی با فلسطین – از نسل‌های پیشین رادیکال‌تر و جهانی‌تر است. درعین‌حال بخشی از همین نسل، زیر فشار اضطراب نسبت به آینده و ناامنی اقتصادی، به ایده‌هایی مثل «رهبر قویِ بیرون از سازوکارهای معمول دموکراتیک» نیز بی‌میل نیست. در بریتانیا، برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که درصد قابل توجهی از جوانان به اینکه یک رهبر قدرتمندِ بی‌نیاز از پارلمان شاید «کارها را بهتر پیش ببرد» بی‌میل نیستند. همین دوگانگی کلید فهم شورش نسل زد است: نسلی که می‌تواند موتور یک دموکراسی رادیکال و فراگیر باشد و هم‌زمان در معرض کشش‌های اقتدارگرایانه قرار بگیرد.

در این یادداشت، با نگاهی به تجربه ایران، به افق جهانی‌تر سیاست نسل زد نگاه می‌کنیم و سپس ماجرای شوروش ماداگاسکار در سال ۲۰۲۵ را مرور می‌کنیم، جایی که نسل زد در قیامی توده‌ای یک رئیس‌جمهور را سرنگون کرد.

نسلی با هشتگ و وی‌پی‌ان و موهای گره‌زده پشت سر: آنها از پلیس نمی‌ترسند

خیزش «زن، زندگی، آزادی» در پاییز ۱۴۰۱ لحظه‌ای بود که در آن نسل زد ایرانی – به‌ویژه دختران جوان – در مرکز مبارزه علیه اقتدارگرایی مذهبی و خشونت ساختاری علیه زنان قرار گرفت. نسل زد با سواد دیجیتال، آشنایی با فرهنگ میم و اتصال دائمی با جهان از راه شبکه‌های اجتماعی، حامل ارزش‌هایی بود که در تضاد مطلق با بنیان‌های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی قرار می‌گرفت و توانست شبکه‌های اجتماعی را به ابزار سازمان‌دهی، مستندسازی و جهانی‌کردن اعتراض تبدیل کند. اینستاگرام، تیک‌تاک، توییتر و تلگرام نه فقط شبکه‌های انتشار تصویر، که سازوکارهای تولید یک «فضای عمومی موازی» بودند؛ یک جامعه مدنی آلترناتیو با مرزهای متخلخل و بین‌المللی که در آن ویدئوهای چندثانیه‌ای، شهادت‌های فردی، رقص در خیابان، سوزاندن روسری و شعارهای کوتاه و کوبنده، جای بیانیه‌های بلند کلاسیک را گرفتند.

اعتراضات به قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی ـ عکس از شبکه‌های اجتماعی

نسل زد کمتر با زبان اصلاح‌طلبی درون‌سیستمی و «تغییر تدریجی از بالا» آشنا است و بیشتر با زبان بدن، تصویر، موسیقی، دیالوگ‌های کوتاه و روایت افقی پیش می‌رفت. برای این نسل، سیاست چیزی بود که در ویدئوهای موبایل، استوری‌های اینستاگرام و موج‌های هشتگی خودش را نشان می‌داد و سپس به خیابان می‌رسید. «آنلاین» و «خیابان» دو جهان جدا نبودند؛ هر یک دیگری را تغذیه می‌کرد. هر شهر کوچک که ویدئوهایش در شبکه‌ها منتشر می‌شد، هم‌زمان به بخشی از حافظه جمعی جهانی بدل می‌گردید.

و البته مهم‌تر از تمام این پدیدارهای تکنو-انسان‌شناختی، نسل زد ایرانی با «ترسی» که نسل‌های قبلی به‌ویژه در طول دهه ۱۹۸۰ هولناک و خونبار ایرانی درونی کرده بودند، قطع رابطه کرده بود. بی‌اعتنایی این نسل به سلسله‌مراتب اقتدار که برخی مظاهر آن را ذیل نوعی «نیهیلیسم» طبقه‌بندی کردند، در مرکز تجربه سیاسی آن قرار داشت.

«همبستگی دیجیتال» جنبش «زن، زندگی، آزادی»، تصویری روشن از سیاست نسل زد ایرانی به دست می‌دهد: سیاستی که از قالب کلاسیک حزب و سازمان بیرون رفته و در شبکه‌ای از گروه‌های کوچک که با اعتماد شخصی به یکدیگر ساخته می‌شوند – گروه‌های واتس‌اپ، کانال‌های تلگرام، اکانت‌های ناشناس در پلتفرم‌های مختلف – جریان دارد. این وضعیت، نتیجه ترکیب محدودیت شدید در فضای واقعی و تجربه نوعی رهایی نسبی در فضای مجازی است.

همین نسل، در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۵ ویژگی متفاوت نشان داد. گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد که چگونه برای جوانان ایرانی – به‌ویژه دانشجویان و گیمرها – اینترنت، دیسکورد و گروه‌های پیام‌رسان به نوعی «پناهگاه اضطراری» بدل شد. در شرایطی که حملات هوایی و موشکی شهرها را ناامن کرده بود و زیرساخت‌های ارتباطی تحت فشار قرار داشت، سرورهای بازی و گروه‌های خصوصی در پیام‌رسان‌ها نقش هم‌زمان «پناهگاه، اتاق درمان جمعی و اتاق فرمان» را ایفا می‌کردند. در این فضاها، جوانان با هم بازی می‌کردند، صدای آژیر و انفجار را با هم می‌شنیدند، وضعیت همدیگر را چک می‌کردند و حتی کنش‌های ابتدایی مراقبت و مراقبه را سازمان می‌دادند؛ از راهنمایی تنفس برای زنان باردار در زمان حمله تا حمایت روانی برای کسانی که در شوک بودند.

از خیزش ژینا تا بمباران تهران و تبریز و اصفهان، نسل زد ایرانی سیاست را با بدن، تصویر، خاطره و اتصال جهانی می‌زیَد و همین تجربه، نگاه او را نسبت به اقتدار، قانون، عدالت و آینده به‌طور بنیادین تغییر می‌دهد.

این تجربه جنگی ادامه منطقی تجربه خیزش «زن، زندگی، آزادی» بود. همان شبکه‌هایی که در ۱۴۰۱ برای افشاگری و اعتراض استفاده شده بودند، در ۲۰۲۵ برای تاب‌آوری و زنده‌ماندن به کار رفتند. در هر دو مورد، دولت برای نسل زد هم دشمن داخلی بود – به‌خاطر سرکوب، سانسور، تبعیض و ناکارآمدی – و هم در معرض حمله دشمن خارجی؛ و نسل زد، به‌جای پناه بردن به روایت‌های رسمی و رسانه‌های دولتی دشمن داخلی و دشمن خارجی، به شبکه‌های غیررسمی و افقی اتکا کرد.

در این‌جا ایران نه استثنا، بلکه لبه پیشرو یک روند جهانی است: نسلی که تحت شدیدترین فشارهای داخلی و خارجی، سیاست را در پیوند تنگاتنگ فضای مجازی و خیابان تجربه می‌کند. از خیزش ژینا تا بمباران تهران و تبریز و اصفهان، نسل زد ایرانی سیاست را با بدن، تصویر، خاطره و اتصال جهانی می‌زیَد و همین تجربه، نگاه او را نسبت به اقتدار، قانون، عدالت و آینده به‌طور بنیادین تغییر می‌دهد.

آینده‌هراسی و شکنندگی افقی: دوگانگی نسل زد

از اواخر دهه ۲۰۱۰، نه فقط در ایران که در بسیاری نقاط جهان، موجی از جنبش‌های جوانان شکل گرفته که بسیاری از آنها را می‌توان به‌نوعی جنبش‌های نسل زد دانست: از راهپیمایی‌های علیه خشونت اسلحه در ایالات متحده تا جنبش‌های اقلیمی، از موج‌های عظیم همبستگی با فلسطین در اروپا و آمریکای شمالی تا تظاهرات دانشجویی در شیلی، هنگ‌کنگ، لبنان و الجزایر. این جنبش‌ها معمولاً بر عدالت اجتماعی، برابری، ضدنژادپرستی، حقوق زنان و اقلیت‌ها و دفاع از محیط زیست تأکید دارند و در سازمان‌دهی خود به‌شدت به شبکه‌های دیجیتال وابسته‌اند.

بررسی‌های تطبیقی درباره دیدگاه‌های سیاسی نسل زد نشان می‌دهد این نسل در بسیاری از کشورها از نظر ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی از نسل‌های پیشین لیبرال‌تر و جهانی‌تر است. در عین حال، همین نسل می‌بیند که دموکراسی‌های نمایندگی، نظام‌های حزبی سنتی و اقتصاد جهانی برای او آینده‌ای امن فراهم نمی‌کنند. طبقه متوسط فرسوده، دسترسی به مسکن دشوار، عدم امکان ساختاری یافتن شغل پایدار و بحران اقلیمی به مرزی رسیده که به‌صورت اضطراب دائمی تجربه می‌شود. این «آینده‌هراسی» باعث شده است که بخش‌هایی از نسل زد – به‌ویژه در اروپا و آمریکای شمالی – در نظرسنجی‌ها موضعی دوگانه داشته باشند: هم باور عمیق به برابری و حقوق بشر و هم نوعی تمایل نیمه‌پنهان به الگوهای اقتدارگرایانه و رهبران قوی که «به جای بحث و جدل بی‌پایان، تصمیم بگیرند و عمل کنند».

این دوگانگی فقط در دموکراسی‌های مستقر دیده نمی‌شود. در روسیه، بخشی از نسل زد کاملاً در گفتمان ملی‌گرایی افراطی، نوستالژی امپراتوری و توجیه جنگ اوکراین ادغام شده‌اند، در حالی که بخش دیگری از همین نسل سر از تبعید، زندان یا سکوت اجباری درآورده است. در ترکیه، بخشی از جوانان به حزب حاکم و ترکیب اسلام‌گرایی و ناسیونالیسم اعتماد کرده‌اند و بخش دیگری به اپوزیسیون لیبرال یا چپ؛ در هر دو سوی این شکاف‌ها نسل زد حضور دارد.

در بنگلادش، در سال ۲۰۲۴، یک جنبش عظیم دانشجویی–مردمی علیه نظام سهمیه‌بندی و فساد و سپس علیه نخست‌وزیر کهنه‌کار شکل گرفت. بخش عمده کسانی که خیابان‌ها را پر کردند، دانشجویان و جوانان بودند. سازمان‌دهی از کانال‌ها و گروه‌های پیام‌رسان و پلتفرم‌ها می‌گذشت و نمادهای مشترک فرهنگ دیجیتال – از موسیقی تا میم – در خیابان حضور داشت. بسیاری این حرکت را نخستین انقلاب موفق نسل زد نامیدند؛ انقلابی که یک رهبر ریشه‌دار را پس از پانزده سال از قدرت پایین کشید و نمونه‌ای الهام‌بخش برای نپال، اندونزی و دیگر نقاط جهان جنوب شد.

گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد که رهبران جوان جنبش‌های نسل زد از نپال، بنگلادش، ماداگاسکار، پرو و دیگر کشورها، در گفت‌وگوهای خود بر چند نکته مشترک تأکید می‌کنند: بی‌اعتمادی عمیق به احزاب قدیمی، حساسیت نسبت به فساد و رابطه‌سالاری، و اتکا به سازمان‌دهی افقی، غیرمتمرکز و مبتنی بر فرهنگ دیجیتال. در این گفت‌وگوها بارها به پرچم‌ها و نمادهایی مانند جمجمه و کلاه شخصیت لوفی از مانگای وان پیس (One Piece) اشاره می‌شود: نشانه نوعی سازماندهی فانتزی‌محور حول ایده «دزدی دریایی» علیه نظم فاسد.

جوانان معترض نپالی سوار بر کامیون پلیس مشت‌های خود را بلند کرده و پرچم‌های نپال را در دست دارند. مردم در خیابان آن‌ها را نگاه می‌کنند.
جوانان معترض نپالی یک روز پس از سرکوب تظاهرات علیه ممنوعیت شبکه‌های اجتماعی و فساد دولتی توسط پلیس، پرچم نپال را در دست دارند و در مقابل کاخ ریاست جمهوری در کاتماندو، پایتخت این کشور، سوار بر کامیون پلیس هستند. ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ ـ عکس از خبرگزاری فرانسه

نمونه اندونزی در این میان جایگاه ویژه‌ای دارد. در اعتراض‌های اخیر علیه دولت در این کشور، شهروندان پرچم گروه Straw Hat Pirates – همان پرچم دزدان دریایی در وان پیس – را در کنار پرچم سرخ و سفید اندونزی برافراشته‌اند. این پرچم، که در داستان این مانگا به‌عنوان نماد آزادی، سرپیچی از قدرت‌های ناعادلانه و تعقیب رؤیای رهایی شناخته می‌شود، در خیابان‌های اندونزی به نماد مخالفت با وضع موجود بدل شده است. برخی از مقامات بلندپایه هشدار داده‌اند که برافراشتن این پرچم در تظاهرات می‌تواند «تحریک‌آمیز» یا حتی در مواردی «خیانت» تلقی شود، هرچند قانون مشخصی برای ممنوعیت آن وجود ندارد. با این حال، ویدئوهایی در شبکه‌ها پرچم لوفی را نشان می‌دهند که در کنار پرچم رسمی کشور در باد می‌لرزد و بحث‌های گسترده‌ای درباره مرز میان میهن‌دوستی و عصیان، و نیز قدرت فرهنگ عامه برای الهام‌بخشیدن به مبارزه واقعی به راه انداخته است. این‌جا، یک نماد داستانی در فرهنگ پاپ به زبان مشترک نسلی تبدیل می‌شود که می‌خواهد نظم ناعادلانه را به چالش بکشد، بدون آن‌که لزوماً به ایدئولوژی‌های کلاسیک متعهد باشد.

این افقی بودن و فقدان رهبری کاریزماتیک، از یک سو، جنبش‌های نسل زد را در برابر مصادره سریع از سوی نخبگان قدیمی مقاوم‌تر می‌کند، اما از سوی دیگر، وقتی پای ترجمه اعتراض خیابانی به نهادهای پایدار و برنامه‌های مشخص می‌رسد، آنها را آسیب‌پذیر می‌کند. جنبشی که استاد بسیج میلیون‌ها نفر در چند هفته است، الزاماً در نوشتن قانون اساسی، طراحی سیاست اقتصادی یا ساختن احزاب جدید تجربه ندارد. همین‌جا است که شکاف میان لحظه شورش و روند طولانی بازسازی خود را نشان می‌دهد.

نسل زد ایرانی، در این میان جایگاه خاصی دارد. از یک طرف، در دل یکی از سخت‌ترین رژیم‌های اقتدارگرا و زیر سنگین‌ترین رژیم تحریم و تهدید نظامی زندگی می‌کند و از طرف دیگر، از نظر سواد دیجیتال، تجربه مستقیم سرکوب و پیوند با جهان، بخشی از پیشروترین حلقه این موج جهانی است. همین ترکیب است که وقتی به ماداگاسکار نگاه می‌کنیم، پیوندی غیرمنتظره میان تهران و آنتاناناریوو را آشکار می‌سازد.

آنتاناناریوو ۲۰۲۵: پرچم لوفی، بوئینگ‌های ایرانی و سقوط یک رژیم

ماداگاسکار، مستعمره سابق فرانسه که از ۱۹۶۰ استقلال یافته است، از دهه‌ها پیش با چرخه‌های تکرارشونده بی‌ثباتی سیاسی زیسته است. سال‌های ۱۹۷۲، ۱۹۹۱، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹ هر یک شاهد سقوط یا جابه‌جایی رهبرانی بودند که جنبش‌های خیابانی، اغلب به رهبری جوانان شهری، آنها را رقم زدند. با این حال، قیام ۲۰۲۵ ویژگی تازه‌ای داشت: حضور سازمان‌یافته و خودآگاه نسل زد به‌مثابه سوژه اصلی.

ماداگاسکار کشوری فوق‌العاده جوان است؛ حدود سه‌چهارم جمعیت آن زیر سی سال هستند و دو سوم مردم زیر خط فقر زندگی می‌کنند. فقر دیگر فقط به جهان روستایی و جوامع قومی محدود نیست، بلکه شهرهای بزرگ و طبقه متوسط فقیرشده را نیز دربر گرفته است. در جنوب کشور، خشکسالی‌های مزمن گله‌داران را در قحطی‌های پیاپی فرو برده و در برخی مناطق مانند ایکونگو در جنوب شرق، نبود راه‌های مناسب و زیرساخت‌ها نوعی انزوای داخلی و فراموشی اداری ایجاد کرده است. مالاریا تا ۷۵ درصد جمعیت برخی مناطق را آلوده کرده و شبکه‌ای متورم از سازمان‌های غیردولتی – از چندصد سازمان در سال‌های دهه ۱۹۸۰ تا حدود هفتصد سازمان در دهه ۲۰۲۰ – در حالی رشد کرده که دولت از ارائه خدمات عمومی بازمانده و به ابزاری در خدمت یک حلقه کوچک از غارتگران سیاسی–اقتصادی تبدیل شده است.

در این بستر، حکومت آندری نیرینا راژولینا تبلور ترکیبی از پوپولیسم شخصی، فساد ساختاری و نمایش رسانه‌ای بود. او خود در سال ۲۰۰۹ با تکیه بر خیابان و حمایت بخشی از ارتش به قدرت رسیده بود، اما در سال‌های بعد، شبکه‌ای از واردکنندگان سوخت، پیمانکاران و مدیران دولتی نزدیک به او، شرکت ملی آب و برق جیراما را به چاهی از زیان انباشته و رانت تبدیل کردند. به‌جای سرمایه‌گذاری روی سدها و نیروگاه‌های برق‌آبی، جیراما به نیروگاه‌های حرارتی گران و آلاینده وابسته شد که سوخت آنها را شبکه‌ای از بازرگانان نزدیک به قدرت تأمین می‌کرد. نتیجه آن بود که دولت باید دائماً این شرکت را یارانه می‌داد و مردم در شهرها با خاموشی‌های طولانی و قبض‌های سنگین زندگی می‌کردند.

انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۳، که ۱۱ نامزد مخالف و ده‌ها سازمان سیاسی آن را تحریم کردند، یکی از لحظات مهم بحران مشروعیت بود. راژولینا تنها با حدود دو میلیون رأی از پانزده میلیون واجد شرایط «پیروز» اعلام شد.

هم‌زمان، شبکه‌های اجتماعی افشا کردند که او در سال ۲۰۱۴ داوطلبانه تابعیت فرانسه را دریافت کرده، در حالی که قانون اساسی مصوب ۲۰۱۰ – که به ابتکار خودش تدوین شده بود – می‌گوید هر شهروندی که داوطلبانه تابعیت فرانسه را بپذیرد، تابعیت ماداگاسکاری خود را از دست می‌دهد. برای جوانانی که مدام با شعار وطن‌پرستی و قانون‌گرایی بمباران می‌شدند، این تناقض به‌شدت افشاگر بود.

چند ماه بعد، سه عضو شورای شهر آنتاناناریوو (Antananarivo) با گالن‌های پلاستیکی زردِ خالی و لامپ‌هایی که از گردن‌شان آویزان بود، در اعتراض به قطع مکرر آب و برق در خیابان قدم زدند. این حرکت کوچک و نمادین تحمل نشد. پلیس به سرعت با خشونت وارد شد، آنان را دستگیر کرد و حکومت به اتهام «تظاهرات بدون مجوز» آنها را محکوم کرد. اما این‌بار، ویدئوهای سرکوب در فضای مجازی دست‌به‌دست شد. خشم فروخفته‌ای که سال‌ها با خاموشی، بیکاری و فساد تغذیه شده بود، زبانی شعله‌ور پیدا کرد.

یک معترض در حال فرار از کنار یک لاستیک سوزان که به عنوان سنگر در جریان درگیری با نیروهای امنیتی ماداگاسکار در بحبوحه اعتصاب برای اصلاحات قانون اساسی و استعفای رئیس جمهور آندری راجولینا در آنتاناناریوو، در 9 اکتبر 2025 استفاده می شد، واکنش نشان می دهد. معترضان در 9 اکتبر 2025 در پایتخت ماداگاسکار راهپیمایی کردند، جایی که پلیس گاز اشک آور شلیک کرد تا تظاهرات ضد دولتی جدید را در جنبشی به رهبری جوانان که از دو هفته پیش آغاز شده بود، متفرق کند. این اعتراض تازه پس از آن صورت گرفت که جنبش نسل Z تلاش های رئیس جمهور آندری راجولینا برای کاهش تنش ها در جزیره اقیانوس هند با تعیین نخست وزیر جدید و فراخوان برای گفتگو را رد کرد.
آنتاناناریوو پایتخت ماداگاسکار ۹ اکتبر ۲۰۲۵ (عکس از لوئیس تاتو / خبرگزاری فرانسه)

در همین زمان، دانشجویان و دبیرستانی‌ها، که از ماه‌ها قبل خیزش نسل زد در نپال و پیش از آن انقلاب بنگلادش را دنبال می‌کردند، در شبکه‌های اجتماعی با نام «نسل زد ماداگاسکار» فراخوان‌هایی منتشر کردند. آنها جوانان را دعوت کردند که در اعتراض به قطع برق، فساد و بی‌عدالتی در خیابان حضور یابند. اداره این جنبش نه از طریق احزاب قدیمی و رهبران شناخته‌شده، بلکه از راه گروه‌های کوچک و کانال‌های پیام‌رسان انجام می‌شد. هیچ رهبر کاریزماتیک واحدی معرفی نشد؛ تصمیم‌ها در گفت‌وگوهای جمعی و افقی شکل می‌گرفت.

نماد مشترک جنبش، پرچم سیاه دزدان دریایی با جمجمه و کلاه شخصیت لوفی از مانگای وان پیس بود؛ با این تفاوت که بر سر جمجمه، کلاه محلی ماداگاسکار نشست. این پرچم که پیش‌تر در خیزش‌های نسل زد در آسیا و آمریکای لاتین نیز دیده شده بود، در آنتاناناریوو هم به نشانه عصیان نسلی علیه نظم فاسد به اهتزاز درآمد. نسل زد ماداگاسکار از این نماد برای پیوندزدن تجربه خود با موج جهانی بزرگ‌تری استفاده کرد که در آن جوانان از بنگلادش تا پرو و از نپال تا الجزایر، علیه الیگارشی و فساد شوریده بودند.

در طول این خیزش، شبکه‌های اجتماعی به میدان اصلی افشای فساد تبدیل شدند. کاربران جوان با استناد به اسناد و گزارش‌های رسانه‌ای، ماجرای بازداشت رومی ووس آندریاناریسوا، مدیر دفتر پیشین رئیس‌جمهور، در لندن به اتهام تلاش برای گرفتن رشوه از یک شرکت معدنی را بازخوانی کردند. آنها از ارتباط‌های مالی و سیاسی مامی راواتومانگا، میلیاردر نزدیک به رئیس‌جمهور، پرده برداشتند؛ کسی که در قلب شبکه‌های مختلف از قراردادهای سوخت تا ژنراتورهای برقی جیراما قرار داشت. ناکارآمدی، فساد و خودشیفتگی قدرت، در مجموع تصویری ساخت که دیگر با پروژه‌های نمایشی مانند ساخت استادیوم‌ها و تله‌کابین‌ها قابل پنهان‌کردن نبود.

اعضای واحد CAPSAT ارتش ماداگاسکار سوار بر یک خودروی زرهی از کنار بنر بزرگی عبور می‌کنند که نسخه‌ای مالاگاسی از لوگوی مانگای محبوب ژاپنی One Piece را نشان می‌دهد، نمادی که توسط جنبش‌های اعتراضی نسل Z در سراسر جهان پذیرفته شده است. این تصویر مربوط به تجمع جامعه مدنی است که خواستار استعفای رئیس‌جمهور آندری راجولینا هستند، قبل از حرکت به سمت کاخ ریاست‌جمهوری در Antananarivo، ۱۴ اکتبر ۲۰۲۵. (عکس از Luis TATO / AFP)

اما رسوایی‌ای که این داستان را مستقیماً به ایران گره می‌زند، پرونده خرید پنج فروند هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ و انتقال آنها به ایران است. در تابستان ۲۰۲۵، دادگاه ضدفساد آنتاناناریوو اعلام کرد که گروهی از مسئولان و واسطه‌ها با جعل اسناد و صدور گواهی‌های جعلی ثبت، پنج هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ را به‌نام شرکت‌هایی در ماداگاسکار ثبت کرده‌اند تا سپس آنها را در اختیار شرکت‌های ایرانی قرار دهند. ایران، به دلیل تحریم‌های هواپیمایی، امکان دسترسی به هواپیماهای دوربرد را از راه‌های رسمی از دست داده است. بیست‌ودو نفر به اتهام فساد، پول‌شویی، سوءاستفاده از قدرت، جعل و به‌خطر انداختن امنیت ملی تحت پیگرد قرار گرفتند. گزارش‌ها این پرونده را یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های دورزدن تحریم در حوزه هوانوردی در سال‌های اخیر توصیف کرده‌اند. در مرکز ماجرا، همان شبکه‌ای از الیگارش‌های محلی و واسطه‌های بین‌المللی قرار داشت که از موقعیت حاشیه‌ای ماداگاسکار برای کسب رانت از اقتصاد جنگ و تحریم استفاده می‌کردند.

برای نسل زد ماداگاسکار، این رسوایی چند معنای روشن داشت. دولتی که از تأمین برق و آب شهروندان خود ناتوان است، در عین‌حال درگیر عملیات پیچیده جعل و ثبت صوری برای کمک به دورزدن تحریم‌های بین‌المللی است. شبکه‌ای از نخبگان سیاسی–اقتصادی، ماداگاسکار را به حلقه‌ای در زنجیره جهانی اقتصاد تحریم و جنگ تبدیل کرده‌اند، در حالی که همان ساختار تحریم و جنگ، زندگی هم‌نسلان آنها در تهران، اصفهان یا تبعید را نیز شکل می‌دهد. به عبارت دیگر، پرچم لوفی در آنتاناناریوو فقط نماد شورش علیه یک رئیس‌جمهور دی‌جی‌سابق نبود؛ نشانه عصیان نسلی بود که می‌دید دولت خودش در خدمت سازوکاری است که هم آنها را در فقر و خاموشی نگه می‌دارد و هم به ماشین تحریم و جنگی کمک می‌کند که نسل زد ایرانی زیر فشار آن زندگی می‌کند.

در یازدهم اکتبر ۲۰۲۵، بخشی از ارتش ماداگاسکار، یعنی سپاه اداری و خدمات ارتش زمینی، به‌طور علنی جانب معترضان را گرفت. این بدنه حکومتی که زرادخانه نظامی را در اختیار داشت، راه تظاهرکنندگان را به‌سوی میدان نمادین سیزدهم مه در پایتخت باز کرد و با شکستن زنجیره فرماندهی، سقوط راژولینا را تسریع کرد. اندکی بعد، مامی راواتومانگا و نخست‌وزیر نزدیکش کریستیان نتسای کشور را ترک کردند. نظامی که سال‌ها بر پوپولیسم، سرکوب و فساد استوار بود، در کمتر از یک ماه زیر فشار جنبش نسل زد فرو ریخت.

هرینتسالاما راجائوناریولو (چپ)، نخست وزیر تازه منصوب شده ماداگاسکار، در جریان مراسم تحلیف خود در کاخ نخست وزیری در ماهازواریوو، آنتاناناریوو، در 22 اکتبر 2025، از گارد احترام سان می بیند. (Photo by Mamyrael / AFP)

اما پرسش اصلی تازه از این‌جا آغاز می‌شود:پس از سقوط چه خواهد شد؟ نسل زد ماداگاسکار، مانند نسل زد ایران، بنگلادش و دیگر کشورها، استاد سازمان‌دهی افقی، افشاگری فساد و به‌خیابان‌آوردن توده‌هاست. اما ترجمه این انرژی به نهادهای پایدار سیاسی، اقتصادی و حقوقی، چالشی دیگر است. نظامیان در ماداگاسکار وعده «بازسازی ملی» و برگزاری یک کنفرانس برای بازاندیشی نظم سیاسی را داده‌اند. زمزمه‌هایی درباره شکل‌گیری یک «پارلمان جوانان»، متشکل از نمایندگان نسل زد و اتحادیه‌های دانشجویی، به‌گوش می‌رسد که قرار است صدای منسجم‌تری برای این نسل در برابر دولت و احزاب باشد. اما همان‌طور که تجربه‌های قبلی نشان داده، خطر بازتولید الیگارشی قدیمی، شکاف‌های قومی و مداخلات خارجی همچنان جدی است.

یک معترض در حالی که در یک راهپیمایی در آنسیرانانا در ۱۰ اکتبر ۲۰۲۵ خواستار اصلاحات قانون اساسی و استعفای رئیس جمهور آندری راجوئلینا بود، چسب روی دهان و یک چشم خود زده است.
آنسیرانانا - ماداگاسکار ۱۰ اکتبر ۲۰۲۵ (عکس از FITA / AFP)

از تهران تا آنتاناناریوو، یک خط ممتد می‌توان ترسیم کرد: نسلی که نخستین بار جهان را هم‌زمان و به‌صورت زنده تجربه می‌کند و در عین‌حال، زیر سنگین‌ترین اشکال خشونت ساختاری – از تحریم و جنگ تا فقر و استبداد – زندگی می‌کند. شورش نسل زد، چه با شعار ژن، ژیان، ئازادی آزادی به خیابان آید و چه پرچم لوفی را در ماداگاسکار برانگیزد، بیان گسستی تاریخی است بین افق نسلی که جهان را به شکل شبکه‌ای و سیاره‌ای می‌فهمد و نظام‌هایی که هنوز بر منطق جنگ سرد، مرزهای سخت، تحریم و الیگارشی می‌چرخند. این که این شورش بتواند به پروژه‌ای ایجابی، عادلانه و نهادمند تبدیل شود یا نه، پرسشی است که پاسخ آن صرفاً آینده ایران یا ماداگاسکار را تعیین نمی‌کند، بلکه مسیر سیاست جهانی در دهه‌های پیش رو را هم رقم خواهد زد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.