ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گرتل آدورنو، قابلهٔ نظریه‌ی انتقادی

مترجم: جلال رستمی گوران

جلال رستمی گوران - گرتل آدورنو (مارگارت کارپْلُس)، با دکترای خود در شیمی و سابقه‌ی مدیریت شرکت‌های بزرگ، صرفاً همسر تئودور آدورنو نبود؛ او یک روشنفکر، همکار فکری پنهان، و حامی کلیدی بود که تأثیری ژرف و اغلب نادیده گرفته‌شده بر شکل‌گیری «نظریه‌ی انتقادی» داشت. از ویرایش و حاشیه‌نویسی بر شاهکاری چون «دیالکتیک روشنگری» تا فراهم کردن حمایت مالی و روحی برای والتر بنیامین و مدیریت غیررسمی انستیتوی تحقیقات اجتماعی در فرانکفورت، گرتل آدورنو نقشی محوری اما در پس‌زمینه ایفا کرد. این مقاله به قلم میلی حیات، پرده از زندگی این متفکر و مدیر توانمند برمی‌دارد و نشان می‌دهد که چگونه این «قابله‌ی نظریه‌ی انتقادی»، با وجود نقش تعیین‌کننده‌اش در کنار آدورنو، هورکهایمر و بنیامین، به شکلی ناعادلانه به فراموشی سپرده شد، تا آنجا که ماکس هورکهایمر به‌حق اعتراف کرد: «بدون او، احتمالاً همه‌چیز به‌کلی طور دیگری پیش می‌رفت.»

 گرتل آدورنو (Gretel Adorno) رفته‌رفته در آلمان توجهی را می‌یابد، که سزاوار آن است. این شیمی‌دان دارای دکترا، مدیر و سهام‌داری یک کارگاه کوچک تولیدی، نیروی حامی پنهان همسرش (آدرنو)، و همکاران او هورکهایمر و همچنین والتربنیامین بود. اوتوانست تأثیر ژرفی برنظریه‌ی انتقادی بگذارد. میلی حیات(۱) درجستارکوتاه زیر، به او بعنوان متفکری ‌می‌پردازد، که به شکل ناعادلانه‌ای به فراموشی سپرده شده بود.

مارگارت کارپْلُس(Margarete Karplus)، متولد ۱۹۰۲ دربرلین، در سن ۲۳ سالگی دکترای خود را دررشته شیمی دریافت کرد. پنج سال بعد مدیریت شرکت خانوادگی، یک کارگاه تولید محصولات چرمی، را برعهده گرفت و بعدها شرکتی دیگر با بیش از ۲۰۰ کارمند را اداره کرد. اینکه زنی درآن دوران بتواند دراین حوزه‌های «مردانه» – علوم طبیعی و مدیریت یک شرکت – جایگاه خود را تثبیت کند، امری کم‌سابقه بود. افزون بر این، کارپْلُس یک روشنفکر نیز بود و قرار بود در حوزهٔ فلسفه، که آن هم به‌شدت تحت سلطهٔ مردان بود، جایگاهی برای خود بیابد. با این‌حال، فعالیت او در پس‌زمینه و پیش از هرچیز در مقام پشتیبان مردان صاحب ‌نام صورت می‌گرفت: پیش از همه همسرش، تئودور آدورنو، و همچنین والتر بنیامین و ماکس هورکهایمِر.

کتاب دیالکتیک روشنگری که به‌عنوان اثر مشترک هورکهایمر و آدورنو شناخته می‌‌شود، بدون مشارکت کارپْلُس کتابی دیگر بود؛ اگر اساساً می‌توانست به سرانجام برسد. اونه ‌تنها درگفت‌وگوهای این دو فیلسوف به‌عنوان هم‌ فکر حضور داشت، بلکه از گفت‌وگوهایشان یادداشت برمی‌داشت و آن‌ها را ویرایش می‌کرد.

دراین‌جا و همچنین در تمام نوشته‌های دیگر همسرش، نه ‌تنها از نظر محتوایی، بلکه با توجه به پیامدهای سیاسی، انسانی و استراتژیک-حرفه‌ایِ سخنان اغلب جدلی آدورنو، مداخله می‌کرد. گرتل آدورنو سال‌ها با والتر بنیامین(۲) در مکاتبه‌ای فلسفیِ عمیق بود و از نظر مالی نیز از او حمایت می‌کرد. (برای توضیح بیشتر ر.ک. به پانوشت)

بعد از بازگشایی انستیتوی تحقیقات اجتماعی پس از جنگ در فرانکفورت، که سرپرستی آن را هورکهایمر و آدورنو برعهده گرفتند، بخش اعظم امور اداری انستیتو – گرچه غیررسمی – بر دوش او بود. او به‌عنوان میزبان و میانجی اجتماعی، درمحافل روشنفکری‌ای که نخست مستقل از آدورنو و سپس درکناراو – چه درتبعید آمریکا وچه درفرانکفورت – در آن‌ها رفت‌وآمد داشت، تبادل فلسفی را به‌شکلی فعالانه پیش می‌برد.

پس از مرگ ناگهانی آدورنو در سال ۱۹۶۹، گرتل آدورنو سرپرستی آثار او را برعهده گرفت و یکی از ویراستاران مجموعه آثار او شد و به‌همراه رولف تیدِمان کتاب ناتمامِ نظریه‌ی زیبایی‌شناسی آدرنو را، به سرانجام رساند.

نیرویی در پس‌ زمینه

گفته می‌شود که سقراط روش فلسفی‌ خود را با یک قابله مقایسه می‌کرد: کسی که با زحمت‌ وتلاش‌های خود، دیگران را در به وجود آوردن زندگی تازه یا به معنای استعاری، به زایش بینش جدید یاری می‌رساند. اما هنگامی که کودک به دنیا می‌آید، توجه همگان به او و مادر معطوف می‌شود و قابله به پس زمینه می‌رود و ناپدید می‌شود. گرتل آدورنو، پس از آنکه جایگاه حرفه‌ای خود را در حوزهٔ علمی که کُد گذاری شده و تحت سلطهٔ مردان بود، بدست آورد، این نقش سنتی  را که از دوران باستان به زنان سپرده شده بود را، برعهده گرفت. و توانست آن را درنظریهٔ انتقادی به عهده گیرد: او مراقبت می‌کرد، ویرایش می‌کرد، تایپ می‌کرد، یادداشت برمی‌داشت، تندروی‌ها راتعدیل می‌کرد، هشدار می‌داد، میانجی می‌‌شد، نامه می‌نوشت، روابط را حفظ و مدیریت می‌کرد.

بله، اوهدایت هم می‌کرد، تصمیم می‌گرفت، نقد می‌کرد، جهت می‌داد، نقش‌آفرینی می‌کرد. اما همه‌ی این‌ها در خدمت اندیشه‌ها و تلاش‌های مردانی بود که پیرامون اورا گرفته بودند. و او ناپدید شد: نزدیک به یک سال پس از مرگ همسرش، اقدام به خودکشی کرد که ناموفق ماند و از آن پس، تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۳، در انزوا و با نیازمندی‌های مراقبتی زندگی کرد. پژوهش‌ها تنها و به ‌تدریج درحال درک این واقعیت‌اند که نقش او در «نظریه‌ی انتقادی» به چه میزان محوری بوده است. چنان‌که ماکس هورکهایمر پیش‌تر در پیامی که به مناسبت شصت‌وپنج‌ سالگی تئودور آدورنو در«فرانکفورترروندشاو» منتشرکرد، آن‌را چنین خلاصه کرده بود:

بدون او، احتمالاً همه‌چیز به‌کلی طوردیگری پیش می رفت.

پانویس‌ها:

۱- میلی حیات در دالاس، تگزاس، ایالات متحده آمریکا متولد شده است. این فیلسوف دارای دکترا هم‌اکنون به‌عنوان نویسنده‌ای آزاد در برلین زندگی می‌کند. جستار سفر او با عنوان «قطار شبانه» که نگاهی تجربی و فلسفی به مسافرت با قطارهای شبانه است در اوت ۲۰۲۴ از سوی انتشارات Friedenauer Press / Matthes & Seitz Berlin برلین منتشر شده است.

در این ترجمه، تمامی توضیحات و یادداشت‌های افزوده‌شده که درادامه می‌آید از مترجم است و در متن اصلی وجود نداشته است.

۲- مکاتبات میان گرتل آدورنو و والتر بنیامین، از سال ۱۹۳۰ آغاز شد. پس از مهاجرت بنیامین به فرانسه به اوج خود رسید. این مکاتبات نه ‌فقط سندی دیرهنگام از زندگی روشنفکریِ برلین در دهه‌ی ۱۹۲۰ است، بلکه گواهی‌ست بر دوستی‌ای بزرگی که او مستقل از رابطه‌ی -بنیامین با تئودور آدورنو-، با بنیامین بخصوص با پروژه‌های او داشت.

والتربنیامین و پروژه بودلر:

بنیامین، درکنار نگرانی‌های روزمره‌‌اش، بیش از هر چیز روی پروژه‌‌هایش در واپسین سال‌های عمر با تمام توان کار می‌کرد – به‌ ویژه درباره‌ی پروژه‌ی «بودلر»: شاعر فرانسوی قرن نوزدهم که یکی از مهم‌ترین پروژه‌های نظری و ادبی بنیامین درباره‌ی مدرنیته، سرمایه‌داری و تجربه‌ی شهری بر پایه‌ی آثار او شکل گرفت. پروژه‌ی «بودلر» بخشی از تلاش ناکام بنیامین برای نگارش «کتاب پاساژها» بود.

والتر بنیامین پروژه‌ی بودلر را بخشی از برنامه‌ی بزرگ‌تری می‌دانست که در آن می‌کوشید شهر پاریس قرن نوزدهم را به‌عنوان خاستگاه مدرنیته‌ی سرمایه‌داری تحلیل کند. بودلر، شاعر مدرنیته، برای بنیامین شاهدی کلیدی بر این دگرگونی بود.

اوهرگز نتوانست پروژه‌ی بودلر را به پایان برساند. اما دو متن برجسته از این پروژه به‌جا مانده‌اند:

۱- «تصاویر پاریسی»

Charles Baudelaire
Tableaux Parisiens
Deutsch und mit einem Vorwort versehen von Walter Benjamin. Zweisprachige Ausgabe
Suhrkamp/Insel

۲- «شارل بودلر: شاعری درعصر سرمایه‌داری متأخر»

Walter Benjamin
Charles Baudelaire
Ein Lyriker im Zeitalter des Hochkapitalismus
Suhrkamp

نگاهی کوتاه به عمق رابطهٔ گرتل آدرنو با بنیامین:

گرتل کارپْلُس‌ ـ آدورنو با تمام وجود می‌کوشید بنیامین را به ادامه کار و زندگی تشویق کند حتا او را به مهاجرت تشویق می‌کرد، و در مکاتبات خود از برنامه‌های آدورنو و محل اقامت بلوخ(۴) خبر می‌داد و به این ترتیب، ارتباط میان دوستان وآشنایان قدیمی در برلین را حفظ می‌کرد. اوبا کمک مالی به‌طور منظم، بنیامین را از سخت‌‌ترین شرایط عبور داد و حتی کمک‌ هزینه‌ای از ایالت زارلن(۵) – که درآن زمان هنوز از آلمان نازی مستقل بود – را برایش فراهم ساخت. پس از آن‌‌که به نیویورک رسید، با توصیف‌های خود از این شهر و تازه‌ واردهای مهاجر، می‌کوشید بنیامین را برای آمدن به آمریکا نیز ترغیب کند. اما بنیامین در بهار ۱۹۴۰ درنامه‌ای به اوچنین نوشت:

بهتر آن است که ما گفت‌وگوهای خودرا از طریق همین نامه‌‌نگاری‌ها ادامه دهیم؛ چرا که هیچ‌ نشانه‌ای وجود ندارد که لحظه‌ی دیدارمان نزدیک باشد.

این جمله بیانگر نومیدی بنیامین از امکان دیدار دوباره با دوستان و نیز نشانه‌ای از تنهایی روزافزون اوست. او چند ماه بعد، در ۲۶سپتامبر ۱۹۴۰، درمرز فرانسه و اسپانیا در شهر مرزی پورتبو (Portbou) دراسپانیا جان خود را ستاند.

Gretel Adorno, Walter Benjamin
Briefwechsel 1930–1940
Herausgegeben von Christoph Gödde und Henri Lonitz
Suhrkamp Verlag
Erscheinungsjahr: 2019

۳- رُلف تیدِمان (Rolf Tiedemann ۱۹۳۲–۲۰۱۸) فیلسوف و پژوهشگر آلمانی، عضو وابسته به مکتب فرانکفورت و از نزدیکان فکری آدورنو که به‌ عنوان ویراستار و محقق نقش تعیین‌کننده‌ای در گردآوری و انتشار آثار آدورنو و والتر بنیامین داشت، به‌ویژه در ویراستاری پروژه پاساژها و مجموعه آثار آدورنو.

۴- ارنست بلوخ: فیلسوف مارکسیست آلمانی و از روشنفکران مهاجر بود. ارتباط او با بنیامین و آدورنو، علی‌رغم تفاوت‌های فکری، از نظر تاریخی مهم است.

۵- زارلند (Saarland): منطقه‌ای درغرب آلمان که در سال‌های میان‌دوجنگ تحت کنترل فرانسه و جامعه‌ی ملل بود و تا ۱۹۳۵ از حاکمیت نازی‌ها خارج ماند. این شرایط اجازه می‌داد برخی کمک‌های مالی ازآن‌جا برای روشنفکران تحت تعقیب ارسال شود.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.