ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

۱۴ سال با جایزه ادبی گلشیری

جایزه ادبی گلشیری با وجود همه محدودیت‌ها و تبعیض‌ها ۱۴ سال دوام آورد و فضای ادبی ایران را متحول و بانشاط کرد. اکنون دوره امیدبخش دیگری آغاز شده است.

یک هفته پس از درگذشت هوشنگ گلشیری، نویسنده نامدار ایرانی، بنیادی که به نام او نامیده شده، نخستین دوره جایزه ادبی‌اش را برگزار کرد. ۱۴ سال از آن زمان می‌گذرد. جایزه ادبی گلشیری که به تدریج به مهم‌ترین و معتبرترین جایزه ادبی ایران تبدیل شد اکنون با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرده که دیگر برگزار نمی‌شود. جایزه ادبی گلشیری با وجود همه حاشیه‌ها و فراز و نشیب‌هایش بیانگر این حقیقت است: می‌توان با دست خالی در برابر سیاست‌های سلبی حکومت و همه نهادهای فرهنگی‌اش ایستاد و از ادبیات مستقل و جوان ایران دفاع کرد.

فرزانه طاهری، مترجم، مدیر بنیاد گلشیری و همسر هوشنگ گلشيری

هنگامی که در ۲۸ آبان ماه ۹۲ سید عباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد تلویحاً از آمادگی دولت در حمایت از جوایز غیر دولتی خبر داد، فرزانه طاهری، مدیر عامل بنیاد گلشیری در پاسخ گفت: «انتظاری که از ارشاد و سایر سازمان‌ها و نهادهای حکومتی وجود دارد این است که از در اختیار گذاشتن سالن‌ها برای برگزاری مراسم‌ اختتامیه نهراسند. همچنین برداشتن نگاه امنیتی و سنگ‌اندازی‌های مختلف که در مراحل مختلف برگزاری جایزه ما را آزار می‌دهد، انتظار دیگر ماست.»

این استقلال رأی از مهم‌ترین دلایل اعتبار جایزه ادبی هوشنگ گلشیری بود.

از سال‌های خوب رمان‌نویسی تا دوران فترت ادبی

قدردانی از احمد محمود

از همان نخستین دوره برگزاری جایزه ادبی گلشیری، داوران با گزینش دو رمان «درخت انجیر معابد» نوشته احمد محمود و «انگار گفته بودی لیلی» از سپیده شاملو داوری‌هایشان را به حد بسیار فراتری از پیشنهادهای هوشنگ گلشیری در داستان‌نویسی معاصر ایران تعمیم دادند. در دوره دوم «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» نوشته رضا قاسمی و همچنین «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» از زویا پیرزاد گزینش‌های بسیار شایسته‌ای بودند، چنانکه بعدها این دو اثر در ادبیات معاصر ایران هم ماندگار شدند. «پرنده من» نوشته فریبا وفی که به عنوان رمان برگزیده در سال ۸۳ معرفی شد، از آخرین بارقه‌های رمان‌نویسی در ده سال گذشته به شمار می‌آید. از آن پس در این زمینه دست جایزه گلشیری در معرفی رمان‌های خوب و ماندگار خالی ماند.

اگر هوشنگ گلشیری توانست در طول زندگی ادبی‌اش، به داستان‌نویسی ایران جهت دهد و آن را از نظر زبان و فرم متحول کرد، جایزه ادبی او از توانایی تحول‌آفرینی در رمان‌نویسی ایران، آن هم زیر سایه سانسور بی‌بهره ماند. چنین بود که از سال ۸۳ به این‌سو، هم‌زمان با فروبستگی‌های فرهنگی در جامعه، دامنه فعالیت‌های جایزه ادبی گلشیری هم هردم محدود‌تر می‌شد. «چهاردرد» نوشته منیرالدین بیروتی در سال ۸۵ و «سالمرگی» از اصغر الهی در سال ۸۶ از آخرین نمونه‌های رمان‌نویسی متعالی در ایران در سایه سانسور بود. جایزه ادبی گلشیری هم در این میان از آغاز یک دوره فترت کاملاً آگاه بود، چنانکه در سال ۱۳۸۷ در بیانیه‌ای مهم‌ترین دلایل فترت ادبی در ایران را برشمرد:

  • تغییر هر روزه قوانین مربوط به نشر کتاب و اتکا به سلیقه‌های فردی
  • سیاست استقرار فرهنگی یک‌شکل در سطح جامعه از راه اشاعه ادبیاتی خنثی و عوامانه
  • سقوط هر روزه شمارگان کتاب
  • پایین آمدن رقم خوانندگان ادبیات نخبه
  • عدم وجود نقد جدی و کار‌شناسانه
  • آسان‌گیری ناشران در انتخاب کتاب
  • عدم جسارت برای ورود به عرصه‌های کمتر تجربه شده

به این ترتیب با مراجعه به کارنامه جایزه ادبی گلشیری می‌توانیم به پیشینه فروپاشی ادبی در ایران هم پی ببریم. نشانه‌هایی از این فروپاشی در سال ۸۳ مشاهده می‌شد، در سال ۸۶ به شکل سرآغاز یک دوره فترت جلوه‌گر شد و اکنون، در سال ۹۳ ادبیات داستانی ما را کاملاً زمینگیر کرده است. در پرتو این تحولات که از تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در ایران جدا نیست، تصمیم بنیاد گلشیری مبنی بر توقف فعالیت جایزه ادبی‌اش منطقی به نظر می‌رسد: وقتی نمی‌توانیم تحولی در ادبیات ایران ایجاد کنیم، ادامه کار ما با توجه به محدودیت‌ها و نبود امکانات کافی چه فایده‌ای دارد؟

قدردانی از تلاش‌ها در سال‌های دشوار

قدردانی از علی اشرف درویشیان

پیشنهادهای هوشنگ گلشیری در داستان‌نویسی معاصر ایران در جنگ اصفهان و بعد از انقلاب در حلقه‌های سربسته‌ای از نویسندگان جوان و پویا شکل گرفت و به ثمر نشست. جایزه ادبی هوشنگ گلشیری اما به دلیل اعتباری که از آن برخوردار بود، و همچنین به دلیل رویکرد آزادانه‌اش به ادبیات داستانی، لایه‌های گسترده‌تری از نویسندگان را پوشش می‌داد. این امر از یک سو در فضای ادبی ایران بسیار تأثیرگذار بود و می‌توانست نویسنده‌ای را نام‌آور کند، اقتصاد نشر را شکوفا کند و در فضای خموده ادبی تحرک و شوق و نشاط به وجود بیاورد، اما از سوی دیگر به خاطر همین تأثیرگذاری‌ها، حساسیت‌برانگیز بود.

از سال ۱۳۸۷ به این‌سو با «شدت‌گیری سانسور و خودسانسوری» و انباشته شدن بازار کتاب از «آثار متوسط و نازل» بر حاشیه‌آفرینی‌ها پیرامون تصمیم داوران جایزه ادبی گلشیری در رسانه‌ها افزوده شد. با وجود این حاشیه‌ها، بنیاد گلشیری با کمترین امکانات و در دشوار‌ترین شرایط سیاسی و اجتماعی و در حالی‌که با انواع مشکلات تحمیل شده مواجه بود، مراسم پایانی جایزه‌ ادبی‌اش را با قدردانی از نویسنده‌ای نام‌آشنا برگزار می‌کرد. در سال ۸۸ در مراسمی کوچک و خصوصی از اسماعیل فصیح قدردانی کرد، در سال ۸۹ از علی اشرف درویشیان، در سال ۹۱ از محمود دولت‌آبادی و سرانجام در آخرین دوره برگزاری جایزه هوشنگ گلشیری در سال ۹۲ از گلی ترقی تجلیل شد. این مراسم در این سال‌های دشوار همواره به طور خصوصی و این اواخر در خانه خود گلشیری، در محیطی صمیمی برگزار می‌شد.

می‌توان گفت هرچه که دولت بیشتر بنیاد را تحت فشار قرار می‌داد، جایزه ادبی گلشیری درون‌گراتر می‌شد بدون آنکه از اعتبار ادبی‌اش کاسته شود. فقط در این بین حاشیه‌های دست و پاگیر و جنجال‌های رسانه‌ای کمتر می‌شد و بنیاد می‌توانست فارغ از این جنجال‌ها، صدای ادبیات مستقل و اصیل ایران را با وضوح بیشتری به گوش برساند.

خبرهای امیدبخش

بنیاد گلشیری در بیانیه اخیرش گفته است که تلاش‌هایش را معطوف به غنی‌تر کردن وب‌سایت بنیاد می‌کند تا منابع مربوط به هوشنگ گلشیری را هرچه کامل‌تر در اختیار علاقه‌مندان قرار دهد. در دسترس قرار دادن نوشته‌ها و مصاحبه‌ها و مقاله‌هایی که در جهان مجازی در دسترس نیستند و جمع‌آوری و عرضه تصاویر و فیلم‌ها و صدای این نویسنده فقید و نیز آنچه در نقد و بررسی آثارش نوشته‌اند از جمله کارهایی است که بنیاد گلشیری در پیش خواهد گرفت. بنیاد گلشیری همچنین قصد دارد آرشیو مربوط به گلشیری را کامل کند و در این راه از همه کسانی که یادگاری از هوشنگ گلشیری در اختیار دارند یاری خواسته است.

این بنیاد همچنین قصد دارد بخشی از وب‌سایت خود را به نقد و نظر اختصاص دهد و تلاش خواهد کرد که این بخش «چیزی به فضای مجازی در حوزه داستان‌نویسی اضافه کند» و چنان گسترش یابد که به یک نشریه ادبی تبدیل گردد. انتشار تک‌داستان‌های برگزیده نیز در دستور کار این بنیاد قرار دارد.

یکی از دغدغه‌های هوشنگ گلشیری این بود که چگونه می‌توان انسان‌ها را زیر سقف زبان گرد آورد. فرزانه طاهری، مدیر عامل بنیاد گلشیری نشان داده است که به خوبی می‌تواند از عهده این‌کار برآید.

جایزه گلشیری تعطیل شد، اما فعالیت‌های بنیاد ادامه خواهد داشت و چه بسا در این دوره تازه از فعالیت‌های امیدبخشش، هر دم به روح گلشیری و آثار او نزدیک‌تر شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • مهران دژکام

    سرنوشت جایزۀ گلشیری سرنوشت همۀ جایزه های ایران است. جایزه هایی که نه فقط مبلغ مادی شان چیزی در حد صفر است بلکه کارنامه شان نشان می دهد که انتخاب هاشان هم معمولا اشتباه و مغزضانه و بر اساس دوستی ها و دشمنی هاست. چنین جایزه هایی در نهایت تبدیل به نهادهایی معادل دستگاه های حذف و سانسور می شوند که شده اند. خانم طاهری کار بسیار خوبی کرد جایزه را منقرض کرد. شنیده می شد که از عملکرد داورها، مخصوصاً در چند سال اخیر، خیلی دل پرخونی داشته است.

  • darya

    در مورد به قهقرا رفتن کتابخوانی در ایران و به تبع اون زمین گیر شدن ادبیات داستانی، تحلیل و پژوهش جامعی نیازه ولی میشه گفت سانسور مهمترین عامله.