ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کارزار شعر زندگی در برابر اعدام

نگین آرامش: برای نان، برای جان

شاعر در این شعر با به تصویر کشیدن رنج‌ها، ستم‌ها و فجایع انسانی در نقاط مختلف ایران، فریاد اعتراضی علیه ظلم، اعدام و بی‌عدالتی سر می‌دهد و خواستار زندگی، عدالت و پایان دادن به چرخه خشونت و مرگ است.

شعر «نگین آرامش» با لحنی دردآلود و تصاویر تکان‌دهنده، روایتی از رنج‌های جمعی مردم ایران در جغرافیا و زمان‌های مختلف است. شاعر با تکرار «برای» در هر بند، با تکیه بر ترانه شروین حاجی پور گویی دادخواستی علیه بی‌عدالتی، خشونت و ستم می‌نویسد. این شعر، بیش از آنکه توصیف باشد، فریادِ اعتراض است؛ اعتراض به اعدام، فقر، سرکوب، بلایای طبیعیِ مدیریت‌نشده، و کشتارهای دولتی مانند آبان ۹۸ و سایر فجایع که در سال‌های اخیر حاکمان بر سر ما مردم آوار کرده‌اند.

مضمون مرکزی شعر پیرامون زندگی در تقابل با مرگ شکل می‌گیرد. از «نان» و «جان» شروع می‌شود و به «اعدام»، «قتل عمد زندگی» و «مرگ آبان» ختم می‌شود. این تقابل، هسته‌ی شعار «زندگی در برابر اعدام» را بازتاب می‌دهد.

این شعر در وزنِ مُتَقارِبِ مثمَّنِ محذوف (یا همان وزنِ شاهنامه) سروده شده است: فعولن فعولن فعولن فعول (//u//u//u//) که با حذفِ «فاع» از آخرِ هر مصراع، به صورت فعولن فعولن فعولن فَعَل اجرا می‌شود. این وزن، حماسی-روایی است و به دلیل تکرارِ هجای کوتاه و بلند، ضرباهنگی یکنواخت و پرتوان دارد که برای شعرهای اعتراضی با درونمایه‌های جمعی مناسب است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

برای نان، برای جان، برای دردِ کردستان
برای بارِ بر دوشِ خمیده مردِ کوهستان
برای جنگ و خونین شهر، برای نیشکرهایش
برای دارِ عمران بر فرازِ نفتِ خوزستان
برای سیل و ویرانی، لرستان غوطه ور در آب
برای جنگلِ آتش گرفته، داغِ جنگلبان
برای لرزه بر اندامِ کرمانشاهِ یخ بسته
برای خانه‌ها، آوارِ سر پل‌ها و یخبندان
برای معدن و جان دادنِ پنهانِ معدنچی
برای یورتِ خاکستر شده در مشرقِ گرگان
برای ریلِ راه آهن، کتک خوردن، کتک خوردن
برای هپکویی در مرکزِ ویرانه‌ی ایران
گناباد و گلستان و ثلاث و بغضِ درویشان
برای هفته‌های اعتراض و قفلِ بر دندان
برای بم، برای غم، شبِ آشفته‌ی درهم
برای خفتگانِ تا ابد در سردیِ کرمان
برای مرگِ تزریقی، برای خون و خونابه
برای لردگان، کشتارِ بی رحمانه‌ی انسان
برای خاوران، اعدامیانِ سالِ نفرینی
برای مادرانِ انتظار و اشکِ بی پایان
برای اصفهان، زیباییِ آکنده با حسرت
برای ضجه‌های دختران در نیمه‌ی آبان
برای عیدِ پر درد و تلاطم‌های بارانی
برای سیلِ شیراز از درِ دروازه‌ی قرآن
برای بچه‌ها، جا ماندگانِ کوچِ تابستان
برای سوگِ شهرِ کوچکی در جاده‌ی گیلان
برای شورِ بی آبی، برای دشتِ تفتیده
بلوچستانِ تشنه، کربلای زنده‌ی عطشان
برای شهرِ دولت مردِ بی تدبیر و مکاره
برای گورِ بی نامانِ رویان در دلِ سمنان
برای آب و گاز و خاک، برای تورِ ماهی‌ها
برای غصبِ بوشهری به دستِ دزدِ جلادان
برای آذری، مادر چرا چیزی نمیگوید؟
زبانش کشته شد در بندِ استبداد و در زندان
برای صبحِ یکشنبه، هلاکِ جنگِ قدرت‌ها
برای کودکانِ کشته در پروازِ هرمزگان
برای نرگسِ خندان، برای مادری‌هایش
برای حبسِ لبخندش در اندوهِ تبِ زنجان
برای قتلِ عمدِ زندگی در آسمانِ قم
برای وحشتِ قربانیانِ روحِ سرگردان
برای تیرِ بی رحمانه بر جان‌های آبان‌ها
برای مرگِ آبان، سرزمینِ تا ابد آبان

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.