ویرانی بینالمللی، ستم ملی: چگونه «خلیج فارس» را به خلیج مرده تبدیل میکنیم؟
رامتین شهرزاد - آیا نام «خلیج فارس» مهمتر از واقعیتهای اقلیم آن است؟ برای خیلیها نام خلیج فارس آشکارا مهم است؛ اما ما چه اهمیتی برای حفظ و تداوم حیات، از جمله وجود تمدن بشری در این منطقه قائل هستیم.

خلیج فارس با پسزمینه یک مجتمع پالایشگاهی در استان بوشهر، ایران - منبع: شاتراستاک
این روزها اگر به شبکههای اجتماعی سر بزنید، هشتگ #خلیج_فارس داغ است و از سلبرتیها تا دیگر کاربران، به واقعیتهای تاریخی این نام بر اقلیمی ابراز ارادت میکنند که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا شاید بخواهد عنوانش را تغییر به نام دیگر دهد: «خلیج عربی». تمرکز بر نام این اقلیم بالاست، برخی کاربران از اهمیت تاریخی نام فارس بر آن میگویند و اینکه تا ابد نام آن «خلیج فارس» باقی خواهد ماند، فارغ از این سوال که آیا حیات و تمدن بشری میتواند همچنان در این منطقه و سواحل آن باقی بماند یا نه؟
خلیج فارس هر از چند گاهی در فضای مجازی بحث روز میشود، اغلب وقتی یکی از حکومتهای منطقه از «خلیج عربی» استفاده میکند.
در نقشههای موجود، از اقیانوس هند که به خلیج فارس نگاه کنید، ابتدا بایستی از دریای عرب بگذرید، بعد به دریای عمان و درنهایت خلیج فارس برسید. البته بهواسطه فعالیتهای صنعتی و سبک زندگی آدمی در کشورهای حوزه این دریاها و خلیج فارس، همچنین تلاشهای بیش از یک قرن اخیر برای استخراج سوختهای فسیلی از عمق همین آبهای این منطقه، وضعیت اقلیمی و محیطزیستی همگی این آبها نگرانکننده است.
دریای عرب، یکی از بزرگترین «منطقههای مرده» در آبهای جهان را دارد. منطقه مرده (dead zone) به صدها منقطه در آبهای دریاها و اقیانوسهای جهان گفته میشود که در آن سطح اکسیژن به حدی پایین آمده که حیات دیگر در آن دوامی ندارد. یک دلیل کاهش اکسیژن، آلودگیهای دامداریهاست که به گونههایی از عروس دریایی اجازه رشد بیش از توان یک زیستبوم را میدهد و در نتیجه دیگر اکسیژن برای دیگر جانداران باقی نمیماند. آلودگی دامداریها، یکی از ریشههای آسیبهای خلیج فارس نیز هست.
منطقهای مرده، میتواند آینده تمام آبهای جهان از جمله خلیج فارس باشد: آلودهتر، شورتر، اسیدیتر، گرمتر و نامسکونتر. نزدیک به دو سوم اکسیژن مصرفی بشر را اقیانوسهای جهان تولید میکنند. بدون حیات در آبهای زمین، اکسیژن کافی برای زندگی دیگر وجود نخواهد داشت.
خلیج مرده، با منطقههای نامسکون در حوالی آن، در شهرهای ویرانی که مکرر به زیر آب میروند، لبریز انواع آلودگیها، و موجهای گرمایی که حضور انسان را برای ماههای گوناگون سال ناممکن میسازد. این تصویر آینده خلیج فارس است که نشانههایش را همینالان میتوان در مناطق مختلف این اقلیم، آن هم نه برای چند قرن دیگر، بلکه برای پایان همین قرن میلادی یافت.
مانند وقتهایی که در شهرهایی مثل اهواز باران میبارد، اما باران لبریز آلودگیها که هزاران نفر را هر مرتبه روانه بیمارستانها میکند.
برای مخاطب فضای مجازی، نام خلیج فارس آشکارا مهم است اما این مخاطب چه اهمیتی برای حفظ و تداوم حیات، از جمله وجود تمدن بشری در این منطقه قائل است؟
خلیج در آستانه مرگ، اما همچنان ثروتآفرین
خبرگزاری آسوشیتد پرس در گزارش «مقامهای دولتی میگویند ترامپ میخواهد آمریکا بهجای خلیج فارس از خلیج عربی استفاده کند» نوشت که شاید در سفر پیشروی رئیسجمهور آمریکا به عربستان سعودی، دولت آمریکا رسما «خلیج عربی» را جایگزین «خلیج فارس» کند.
همین خبرگزاری یادآور شد که در ۲۰۱۷ میلادی هم ترامپ از عبارت «خلیج عربی» استفاده کرده بود و در آن زمان حسن روحانی، رئیسجمهور وقت ایران به او گفت «برو جغرافیا یاد بگیر». ارتش آمریکا هم به گفته آسوشیتد پرس، سالهاست از «خلیج عربی» در اسناد خود استفاده میکند.
یک جای ثابت ارتش آمریکا در دیگر کشورهای جهان، پایگاههای نظامیاش در محدوده همین دریاها و خلیج فارس است. چون نفت، گاز و منابع طبیعی گوناگونی از این منطقه استخراج میشوند. پول نفت، بیش از یک قرن است که زندگی در تمامی کشورهای منطقه را تغییر داده اما همزمان به تغییر اقلیم هم منجر شده است. تغییری که برای خلیج فارس، شکلهای مختلفی گرفته است:
آب شورتر شده؛ آلودگیهای گوناگون آب خلیج فارس را تغییر داده؛ در کنار آلودگی و شوری، آب اسیدیتر شده؛ دمای میانگین آب، حدود دو درجه سانتیگراد افزایش یافته؛ همزمان سطح آب بالاتر میآید و ممکن است تا پایان این قرن میلادی، یکونیم متر بیشتر از سطح آن در ابتدای قرن باشد و از آبادان تا کربلا میتوانند شاهد سیلابهای مکرر باشند؛ آنچه ترسناکتر است، موجهای گرماست که میتوانند آنچنان پایدار بشوند که بدون سیستم کولر، هر انسانی میتواند به فاصله چند دقیقه جان ببازد.
بهرغم تمامی اینها، خلیج فارس همچنان از منابع ثروت کشورهای منطقه، از جمله جمهوری اسلامی است. میگویند بادآورده را باد میبرد. ثروتی که سریع کسب اما به سرعت خرج میشود. آنچه برای زندگی اکنون و آینده باقی میماند، آسیبهای محیطزیستی است.
آلودگیها: شیمیایی و پلاستیکی، متمرکز رهایی فاضلاب در آب
«گزارشی از وضعیت آلودگی خلیج فارس» در اردیبهشت ۱۴۰۰ توسط سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی با این جمله ها شروع میشود:
عوامل مختلفی چون افزایش جمعیت، توسعه شهرنشینی، گسترش صنعت و استفاده غلط از منابع طبیعی باعث بروز آلودگی شدید و زیست محیطی در منطقه خلیج فارس گردیده است. این عوامل توانستهاند در اندک زمانی اکوسیستم بینظیر آنرا تا ۴۷ برابر حدطبیعی آلودگی، آلوده نماید و بدین طریق آبزیان و موجودات آن را با خطر نابودی مواجه سازند. استقرار انواع صنایع (بعلت وجود منابع نفت و گاز) و حمل و نقل و ترافیک دریایی بالا باعث گردیده خلیج فارس شرایط ویژهای داشته باشد. استخراج و حمل ونقل نفت خام، وجود تأسیسات متعدد نفت وگاز، تأسیسات پالایشگاهی و پتروشیمی در دریا و ساحل، این پهنه آبی را به یکی از آلوده ترین دریاهای جهان مبدل ساخته، به نحویکه اکوسیستم خلیج فارس در معرض خطر جدی قرار گرفته است.
بهرغم شرایط آسیبپذیر منطقه، جمهوری اسلامی که با ورشکستگی آب هم روبرو است، در تلاش است تا آب را متمرکز دریای عمان اما همچنان از نزدیکی خلیج فارس در محدوده بندرعباس، به دیگر نقاط ایران منتقل کند. آب البته در محدوده سواحل جنوبی ایران باید تصفیه شود. تصفیه آب، یعنی بازگشت نمک و املاح به آبهای منطقه، در کنار دیگر آلودگیهایی که تصفیهخانهها تولید خواهند کرد.
در آلودگیهای تصفیه آب، دیگر حکومتهای منطقه هم دخیل هستند: آب نایاب است و راهحلهای موجود آلاینده. کمبود آب، به مدیران میگوید چشمشان را به ویرانگریهای بلندمدت محیطزیستی ببندند و به نتایج کوتاهمدت، مانند مقدار آب شیرین تولیدی، تکیه کنند.
در فاصله گزارش وزارت جهاد کشاورزی تاکنون، آنچه تغییری نکرده، گستره آلودگیهایی است که از تمدن بشر به آبهای منطقه وارد میشود.
خبرگزاری رکنا در گزارش «خلیج فارس در حال جان دادن است» به مناسبت روز خلیج فارس، در ابتدای گزارش امسال خود نوشت:
خلیج فارس در سال ۱۴۰۴ دیگر یک پهنه آبی حیاتی سرزنده نیست، بلکه گورستان تدریجی جانورانیست که روزی در آن میزیستند. میانگین ۲۶ تا ۲۸ هزار ذره میکروپلاستیک در هر کیلومتر مربع، ۵۰ درصد آلودگی ناشی از استخراج و نشت نفت، تخریب زیستگاهها و مرگ آرام مرجانها و لاکپشتها تنها بخشی از فاجعهای است که زیر آب در حال وقوع است. برآوردها میگویند اگر همین امروز کاری نکنیم، تا پایان قرن دستکم ۲۰ درصد گونههای بومی این دریا نابود خواهند شد. بحران، عدد دارد؛ و این اعداد فریاد میزنند.
آب گرمتر، مرگ مرجانها و نابودی حیات وحش
یک سال پیشتر در شهریور ۱۴۰۳، صمد حمزهئی، رئیس مرکز اقیانوسشناسی هرمزگان در گزارش «دمای سطح آبهای خلیج فارس در پی تغییرات اقلیمی افزایش یافت» به خبرگزاری ایرنا گفت که:
حداکثر دمای [میانگین] سطح آبهای خلیج فارس در دو دهه اخیر، بر اثر افزایش دمای جهانی ۲.۶ درجه سانتیگراد افزایش یافته» و «حداکثر میانگین دمای سطحی آب در خلیجفارس به بیش از ۳۶ درجه سانتیگراد رسیده است، در حالی که میانگین روزانه حداکثر دمای سطحی اقیانوسها حدود ۲۱ درجه سانتیگراد است.
آب گرمتر به مرجانهای محلی احساس بیماری میدهد. مانند انسانی که تب کرده باشد، مرجان هم بهسراغ گزینه استفراغ میرود و بخشهای مختلف وجود خود را به آب رها میکند. در نتیجه، رنگ مرجانها بتدریج میرود و سفید می شوند. سفیدشدگی مرجان میتواند موقتی باشد و اگر آب به دمای پیشین سریع برگردد، مرجان میتواند بهبود یابد. یا اینکه آب گرم باقی میماند و مرجان بتدریج از سفیدی به خاکستری تغییر رنگ میدهد و بتدریج پودر میشود.
مرجانها زیستگاه گسترهای از جانداران از جمله انواع ماهیها و لاکپشتها هستند. لاکپشتها و مرجانها، نماد نابودی زیستبومهای خلیج فارس شدهاند. حمزهیی به ایرنا گفت راهحلها به بنبست میرسند چون « سرمایهگذاری ناکافی در فناوریهای سبز، آلودگی نفتی و صنعتی و سطح پایین همکاریهای منطقهای و بینالمللی» مانع هستند و افزود که شاهد شکلگیری منطقههای مرده در خلیج فارس با کاهش اکسیژن محلول در آب هستیم.
در کنار آن، حمزهئی گفت آب خلیج فارس دو برابر نرخ متوسط جهان اسیدی میشود.
بالا آمدن سطح آبها، گسترش موجهای گرما
ایرنا در آذر ۱۳۹۴ در گزارش «غیر قابل سکونت بودن شهرهای اطراف خلیج فارس در آیندهای نه چندان دور» و بر پایه یک پژوهش مجله نیچر نوشت:
جریان هوا در سطوح بالای زمین از سمت تركیه و عراق به گونهای است كه میزان تشعشع گرمایی را در منطقه خلیج فارس تشدید میكند. سطح پایین زمین در منطقه خلیج فارس با بیابانهای اطرف آن باعث میشود كه مقدار زیادی از گرما جذب شود. حرارت جذب شده در خلیج فارس، به دلیل عمق كمی كه دارد موجب افزایش سطح تبخیر و در نتیجه بالا رفتن رطوبت هوا میشود. حاصل این سه عامل این نتیجه ناگوار را برای منطقه دارد كه اگر وضعیت به همین ترتیب ادامه پیدا كند به دلیل وضعیت جغرافیایی خاص خلیج فارس تواتر شوك های گرمایی كه محصول ضریب گرمایی بالا است به شرایطی راه میبرد در آن كه زندگی كردن در این منطقه در حد غیر قابل سكونت میشود.
بدن انسان، بدن یک گونه جانوری پستاندار است یعنی در شرایط مشخص آبوهوایی میتواند زنده باقی بماند و در دمای خیلی بالا و یا خیلی پایین، آدمی جان میبازد. انسان همچنین در شرایط دمایی شدید، آسیبپذیر به گسترهای از بیماریها مانند نارسائیهای کلیه است.
همینالان و برای ماههای گرمتر سال، زندگی در مناطق محدوده خلیج فارس، چه در ایران و چه در دیگر کشورها به وجود سیستم تهویه مطبوع یا کولر وابسته است. شرایط بدتر آبوهوایی را بخشهای فقیرتر جامعه و همچنین کارگران بیشتر از بقیه شاهد هستند. مثال آن را میتوان در آمارهای کشتههای ساخت استادیومهای ورزشی جام جهانی قطر پیدا کرد.
موجهای گرما فقط مانع امتداد تمدن بشری در شکل زندگی مردم عادی نیست بلکه در فعالیتهای صنعتی مانند استخراج سوختهای فسیلی هم تاثیر میگذارد. یک گزارش رسانه آمریکایی پولیتیکو یادآور میشود که موجهای گرما میتوانند استخراج نفت در کشورهایی مانند امارات متحده عربی یا عربستان سعودی را به کل متوقف کنند.
به تمامی شرایط بد اقلیمی و محیطزیستی محدوده خلیج فارس باید واقعیت افزایش سطح آبهای زمین بهواسطه ذوب یخهای خشکیهای جهان را هم اضافه کرد. نمیدانیم چه زمان اما در شرایط کنونی، بخشهایی از سواحل ایران بهخصوص در محدوده استان خوزستان یا به کل به زیر آب میروند یا مکرر در معرض سیلاب قرار میگیرند.
در شرایط بد محیطزیستی و اقلیمی خلیج فارس، چه کاری باید کرد تا بتوان وضعیت این منطقه را بهبود بخشید و آن را برای نسلهای امروز و فردا حفظ کرد؟ وگرنه شاید نسلهای بعد این سوال را بپرسد که چرا اینقدر نگران نام خلیجی مرده بودید اما نگران آن نبودید که بتوان حیات و تمدن بشری را در آن بهشکلی پایدار حفظ کرد. پاسخ ما چه خواهد بود؟
نظرها
نظری وجود ندارد.