تابوت شیوا ارسطویی بر دوش زنان، بدون حجاب تحمیلی تشییع شد
پیکر شیوا ارسطویی، نویسنده فقید بر روی دوش زنان به خانه ابدی بدرقه شد.

تشییع پیکر شیوا ارسطویی، نویسنده بر دوش زنان - ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری شیوا ارسطویی، نویسنده فقید دوشنبه ۲۲ اردیبهشت در مقابل خانه هنرمندان برگزار شد. زنان بدون پوشش تحمیلی زیر تابوت نویسنده را گرفتند و او را به خانه ابدی بدرقه کردند.
ارسطویی در ۹ اردیبهشت ۱۳۴۰ در تهران به دنیا آمد و ۱۷ اردیبهشت سال جاری در شصت و چهارسالگی درگذشت. سپهر فرزند او و همچنین کانون نویسندگان ایران شایعه خودکشی ارسطویی را تأیید نکردهاند. فعالیت ادبی ارسطویی از اواخر دهه ۱۳۶۰ شصت با حضور در کلاسهای شعر و داستان آغاز شد و نخستین رمان او با عنوان «او را که دیدم زیبا شدم» در سال ۱۳۷۱ منتشر شد که الهام گرفته از تجربیات او در جنگ بود. یک سال بعد در ۱۳۷۲ نخستین مجموعه شعر ارسطویی با عنوان «گم» به چاپ رسید. در همین دوران شیوا ارسطویی با امضای بیانیه «ما نویسندهایم» با ۱۳۴ نویسنده آزادیخواه همراه شد و در سال ۱۳۷۸ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.
ارسطویی در دوران فعالیت خود رمانهای «نسخه اول»، «بیبی شهرزاد»، «آسمان خالی نیست»، «افیون»، «خوف»، «نی نا»، «من و سیمین و مصطفی» و «ولی دیوانهوار» را منتشر کرد که از این میان رمان «من و سیمین و مصطفی» پس از انتشار توسط اداره سانسور ممنوع و از بازار جمع شد. او دو مجموعه داستان به نامهای «آمده بودم با دخترم چای بخورم» و «آفتاب مهتاب» و دو مجموعه شعر به نامهای «گم» و «بیا تمامش کنیم» را نیز در کارنامه داشت.
شیوا ارسطویی در برخی گفتوگوها تأکید کرده است که مسائل زنان در داستاننویسیاش جایگاه ویژهای دارد، زیرا زنان در جوامع عقبمانده، علاوه بر چالشهای انسانی، با معضل زن بودن مواجهاند که فشارهای اجتماعی و تاریخی مضاعفی را بر آنها تحمیل میکند. او معتقد بود که زنان نویسنده باید با اعتمادبهنفس، هویت زنانه خود را بپذیرند و از بیان دغدغههایشان، حتی اگر ملالآور به نظر آید، نترسند. ارسطویی با خلق شخصیتهایی مثل شهرزاد، تجربههای واقعی زنان شهری را به حقیقت داستانی تبدیل کرد و در همان حال از کلیشههای سنتی دوری جست و به جای تمرکز بر روزمرگیهای ملالآور، موقعیتهای ظریف و حماسی را در زندگی روزمره زنان کشف و روایت کرد. او این رویکرد را نه تنها بهعنوان بازتابی از تحولات اجتماعی زنان، بلکه بهعنوان وظیفهای ادبی برای به تصویر کشیدن آگاهی و تعارضهای زنان امروز میدید.
نظرها
نظری وجود ندارد.