دیدگاه
از جاده تا جبهه مبارزه طبقاتی: در حاشیه اعتصاب رانندگان و کامیونداران
علی جوادی در این دیدگاه، ضمن نقد رویکرد ناسیونالیستی-سلطنتطلبی که اعتصاب رانندگان کامیون را «برای ایران» معرفی میکند، مینویسد: «این اعتصاب نان است، نه پرچم. اعتصاب زندگی است، نه مارش وطن پرستی.»

اعتصاب سراسری کامیونداران در ایران ـ عکس از آرشیو

اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران، آینهای روشن از فشار استخوان سوز اقتصادی بر طبقه کارگر و توده مردم زحمتکش در ایران امروز است. قیمتهای افسار گسیخته قطعات یدکی، بارنامههای ناعادلانه، قیمت بالا و سهمیه ناکافی سوخت، کمبود بیمه، کرایههایی که حتی هزینه سوخت را پوشش نمیدهند - همه و همه این بخش از نیروی کار و مردم زحمتکش را به نقطه انفجار رساندهاند. اعتصاب از دل همین شرایط جوشیده است؛ فریادی برای نان، برای بقا، برای زندگی.
جادهها خاموشاند. و این سکوت، صدای غرش بخشی از طبقه کارگر و مردم زحمتکشی است که دیگر حاضر نیستند فقط راننده باشند، بی آن که فرمان مسیر را هم در دست بگیرند.
اما جمهوری اسلامی، چنانکه همیشه کرده، پاسخ کارگر را نه با گوش، بلکه با گارد و نیروی امنیتی و تهدید میدهد. در قاموس این حکومت، اعتصاب به خودی خود جرم است. راننده و کامیون دار و نیسان دار معترض، نه کارگر و زحمتکشی تحت فشار، بلکه تهدیدی امنیتی، «وابسته به بیگانه»، و «اخلالگر نظم عمومی» معرفی میشوند. در این رژیم، نان خواستن یعنی بیثبات کردن نظام؛ و هر مطالبه اقتصادی، بالقوه اقدامی علیه «امنیت ملی» تلقی میشود، چرا که اقتصاد این رژیم هم همانند دستگاه سرکوب و تحمیق اش در خدمت سرکوب و بقای عمر سیاه این کابوس است.
ترس حکومت از اعتصاب، ترس از سرایت است. چون میداند همان فشاری که راننده را به جاده نکشانده و در ترمینال نگهداشته، گلوی معلم، پرستار، کارگر صنعتی، بازنشسته و بیکار شده را هم میفشارد. اعتصاب اگر سر بلند کند، میتواند زنجیره شود؛ و این همان کابوس مرگ جمهوری اسلامی است.
در این میان، «اپوزیسیونی» نیز هست که اگرچه در قدرت نیست، اما همچنان در خدمت حفظ همان مناسبات استثمارگرانهای است که طبقه کارگر و توده مردم زحمتکش را تا امروز له کردهاند - اینبار در لباس «تحلیلگر»، «ژورنالیست» و «ناجی ملت». یکی از آنها «کوچه» است. کوچهای با پنجرههایی رو به گذشته و سلولهای ساواک، و دیوارهایی آغشته به گزارش بازجویی و در دفاع از ساواک و ژنرال ثابتی و شاهزاده و آقازاده.
«کوچه» در موضعگیری اخیرا اعلام کرده که اعتصاب رانندگان کامیون «برای ایران» است، نه برای نان و نه برای زندگی. این تز، بیان فشرده ایدئولوژی ضد انسانی ناسیونالیستی - سلطنتطلب است که نه از شکمهای گرسنه خبر دارد، نه از لاستیک گران، نه از بارنامه و بیمه ناعادلانه و نه از رنج و مشقتی که این بخش از مردم زحمتکش با آن دست به گریبان هستند. سیاستی که شکم سیران و مدافعان سرمایه از آن دفاع میکنند؛ همانها که کارگر را وقتی در قدرتاند، برای چرخاندن چرخ تولید و تولید سود مضاعف میخواهند و وقتی در اپوزیسیوناند، برای ساختن نردبانی به سوی قدرت، سلطنت، بازار آزاد و استثمار وحشیانه. همانهایی که زمانیکه در قدرت بودند اعتصاب کارگر را همانند رژیم اسلامی با زندان و شکنجه و گلوله پاسخ میدادند. همان نگاهی که معتقد بود کارگر و زحمتکش باید رنج بکشند تا «شاه» بیاساید، و امروز هم میخواهد این اعتراضات را به نردبان بازگشت سلطنت بدل کند.
به این ته ماندههای ساواک و حزب رستاخیز باید گفت که راننده و کامیوندار اعتصاب کرده است، نه برای «پرچم»، نه برای «وطن»، نه برای «تاجی» که پوسیده، و نه برای عمامهای که خونآلود است.
برای این جریانات هم، کارگر نه انسان است و نه نیروی اصلی دگرگونی اجتماعی و رهایی خود و جامعه؛ بلکه توده خامی است که باید یا مطیع باشد، یا موقتی مفید. آنها با تلاش کودنانه برای مصادره صدای اعتراض رانندگان کامیون و کامیونداران، میخواهند حقیقت طبقاتی این اعتصاب را زیر خاک کنند و آن را به خاکریز و پلکان سیاستهای ناسیونالیستی و ارتجاعی خود برای قدرتگیری بکشانند.
اما حقیقت این است: اعتصاب رانندگان و کامیونداران، اعتصاب نان است، نه پرچم. اعتصاب زندگی است، نه مارش وطن پرستی. این فریاد بخشی از طبقه کارگر و مردم کارکن است که دیگر حاضر نیستند بار استثمار وحشیانه را بر دوش بکشند.
در برابر این تحریف، ما با صدای بلند اعلام میکنیم: اگر امروز راننده اعتصاب کرده، معلم و پرستار هم در آستانه انفجارند. اگر امروز جاده خالی است، فردا کارخانهها و کلاسها نیز میتوانند خاموش شوند.
برای تحقق این افق، باید از اعتصاب رانندگان و کامیونداران به طور وسیع دفاع کرد - آگاهانه، سراسری، و رادیکال. و این تاریخ در حال شکلگیری است.
این یعنی:
- کارگران دیگر بخشها باید با بیانیهها، اعتصابات همبسته، یا هر ابزار ممکن از این مبارزه پشتیبانی کنند.
- دانشجویان باید صدای اعتراض را در فضاهای عمومی، مجازی و میدانی و دانشگاهها گسترش دهند.
- رسانهها و فعالان چپ، و تمامی نیروهای مترقی باید مضمون واقعی و طبقاتی این اعتراض را برجسته کنند، و در حین مبارزه همهجانبه با سرکوبگری رژیم اسلامی اجازه ندهند ناسیونالیستها و بقایای ساواک آن را به خاکریزی برای بازگشت تاج و تخت تبدیل کنند.
اما شاخص موفقیت این اعتصاب، فقط در تحقق مطالبات اقتصادیاش نیست. موفقیت واقعی در آن است که تا چه اندازه طبقه کارگر و توده مردم زحمتکش از دل این مبارزه آگاهتر، متحدتر و سازمان یافتهتر بیرون میآید. اعتصاب رانندگان و کامیونداران، اگر درست هدایت شود، مدرسهای است برای تشکلیابی، همبستگی و تجربه عملی قدرت جمعی. و هر گامی که کارگر به سوی اتحاد و اعتماد به نیروی خویش برمیدارد، گامی است به سوی جنبشی بزرگتر برای رهایی از کل نظم سرمایهدارای حاکم، در هر شکل و روبنایی.
اعتصاب رانندگاه و کامیون داران، نه اپیزودی گذرا و در خود مهم، بلکه در عین حال میتواند گامی مهم در راه اعتصاب سراسری کارگران باشد. جرقهای است در شب تاریک استبداد و سرمایه. اعتصابی که علاوه بر معیشت، میتواند مبارزهای اساسی برای سرنگونی نظم اسلامی – سرمایهداری و بنای جامعهای انسانی، آزاد، برابر، مرفه، یک جامع آزاد سوسیالیستی باشد. آیا اعتصابات سراسری طبقه کارگر در راه است؟
نظرها
رسا
بالاخره رادیو زمانه بعد از دو هفته سکوت خود را شکست و به حمایت از کامیونداران برخاست البته از ترس قبضه کردن این حرکت عظیم توسط سلطنت طلبان هرچند سلطنت طلبان از آغاز این حرکت پشتیبانی خود را از از کامیونداران اعلام کردند و از این گوشت قربانی بیشتر سهم میخواهند البته این گوشتی که به هیچ یک از جریانات مدعی داخل و خارج تعلق ندارد و بلاشک ستاره زرین این حرکت عظیم تودهای و گسترده و فوق العاده حساس برای حکومت که برای اولین بار پس از انقلاب شکل گرفته است فقط شایسته سینه سپر کرده رانندگان کامیون میباشد که در زیر سیستم پلیسی حکومت از یک طرف و فشار اقتصادی پس از دو هفته بیکاری طاقت فرسا مشتشان را گره کردهاند بله رادیو فردا به قول خودش بعد از دو هفته که از هر دری سخن گفته بود جز اعتصاب رانندگان بیدار شد و سنگ رانندگان را به سینه میزند