ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نقش رسانه جریان اصلی در مشروع سازی تجاوز نظامی

ایران نخستین جغرافیایی نیست که پیش از تجاوز نظامی به آن، رسانه‌های بزرگ خبر تولید کردند تا این تجاوز را مشروع جلوه دهند.

واقعیت محض این است که اسرائیل به بهانه‌ «نزدیک بودن ایران به ساخت سلاح هسته‌ای»، در حالی که نه گزارشگران آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نه نهادهای دولت آمریکا چنین ادعایی کرده‌اند، به ایران تجاوز نظامی و آشوب دیگری را آغاز زده است. رسانه‌های جریان اصلی اما برای توجیه این جنگ افروزی افکار عمومی و روان شهروندان را بمباران می‌کنند؛ سیاستی سلطه‌طلبانه و استعماری که پیش از این هم برای تهاجم نظامی و اشغالگری به کار گرفته شده بود.

بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳/ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ در فاصله چند ساعت تا ششمین دور مذاکره نمایندگان ایران و ایالات متحده آمریکا بر سر برنامه هسته‌ای، اسرائیل ایران را آماج حملات هوایی قرار داد. در ساعات نخستین چند تن از مقام‌های نظامی عالی‌رتبه و پژوهشگران برنامه هسته‌ای ایران به دست اسرائیل کشته شدند.

ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای ادعا کرد بر اساس اطلاعاتی که به دست آورده «رژیم ایران به نقطه بازگشت‌ناپذیر در برنامه هسته‌ای خود نزدیک شده است.»، و به همین دلیل «چاره‌ای جز اقدام نداشته است».

همین روایت بارها در خبرگزاری‌های بین‌المللی منتشر شد. پیش از این البته رسانه‌ها و سیاستمداران دولت‌های اروپایی و ایالات متحده آمریکا اظهاراتی مشابه را به زبان آورده و نسبت به آنچه که «رسیدن ایران به مرحله خطرناک» خواندند، هشدار داده بودند.

این روایت‌سازی شباهت عجیبی دارد با جنگ رسانه‌ها برای بمباران افکار عمومی به هدف توجیه تجاوز نظامی به عراق یا فراهم کردن زمینه برای حمله ناتو به یوگسلاوی که به جنگ بالکان شهره شد.

جاده صاف‌کن‌های تهاجم نظامی

یک دروغ بزرگ پربسامد در این سال‌ها تاکید بر «بی‌طرفی» رسانه‌ها بوده است. واقعیت اینکه این افسانه دروغین تنها در کارگاه‌ها و دانشکده‌های پرورش کارگر برای رسانه‌ها کاربرد دارد. در کار عملی اما آنچه که «طرف» را تعیین می‌کند منفعت صاحبان رسانه‌ها است.

چه کسی است که ندادند صنعت رسانه در پسا جنگ جهانی دوم به ابزاری قدرتمند برای صاحبان قدرت بدل شد تا به اراده خود نظم جدید را بنیان بگذارند. تا سال‌ها پیش، زمانی که هنوز بلوک شرق فرو نریخته بود، «دشمنِ جهانِ آزاد» آمریکا و متحدانش کمونیست‌ها بودند و پس از پایان پروژه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دشمن‌های تازه خلق شد؛ مسلمان، مهاجران و البته همچنان کمونیست‌هایی که به روایت رسانه‌های راستگرا در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی بین‌المللی نفوذ کرده‌اند. عجیب نیست که گزارشگر ویژه امور فلسطین سازمان ملل یا دانشجویان مخالف با نسل‌کشی در غزه به دست اسرائیل به کرات «مارکسیست»، «ضد یهود»، «مسلمان» و «چپ افراطی» توصیف می‌شوند.

سال‌ها پیش یکی از ماموران سازمان جاسوسی آمریکا گفته بود برای توجیه تهاجم نظامی به بالکان، در فاصله‌ای کوتاه در مدت زمان دو هفته ۴۸ گزارش از سه شبکه تلویزیونی آمریکا درباره یوگسلاوی پخش شد. او تایید کرده بود:

برخی از ماموران سیا مسئول نوشتن بیانیه رسمی بودند تا گویندگان در اخبار آن را بخوانند. البته مجریان خبر از آن غافل بودند، زیرا خبر را از رئیس‌شان می‌گرفتند و او از ماموران ما. همه مأموریت یکسانی داشتند؛ گسترش نفرت، نژادپرستی و اختلافات بین مردم از طریق رسانه.

عجب شباهتی دارد با کارکرد برخی از رسانه‌های انگلیسی، عربی، آلمانی و فارسی زبان. مدت‌ها است تمام این رسانه‌ها به «برجسته‌سازی» خبرهای مرتبط با «افزایش خطر دسترسی ایران به بمب هسته‌ای» از زبان سیاستمداران اروپایی، آمریکایی و اسرائیلی مشغولند.

کافی است تنها چند هفته پیش از تجاوز نظامی اسرائیل به ایران این رسانه‌ها را مرور کرد. آنچه که مداوم تکرار شد چند جمله تکراری بود: «نزدیک شدن ایران به بمب هسته‌ای»، آنهم از زبان منابع ناشناس که می‌توان حدس زد همان «ماموران سیا» هستند در زمان حمله به یوگسلاوی.

دروغ‌های تکراری

رسانه‌ جریان اصلی در نقش جاده صاف کن جنگ در سال‌های اخیر دروغ‌های بسیاری را ساخته و به افکار عمومی تزریق کرده است؛ نمونه متاخرتر آن توصیف تهاجم اسرائیل به ایران به حمله به «ملاها». نام‌گذاری حکومت ایران به «رژیم ملاها» به اندازه کافی پرت بودن این رسانه‌ها از فهم وضعیت سیاسی در ایران را نشان می‌دهد. آنها به عمد حاکمان ایران را به «ملاها» تقلیل می‌دهند بدون اینکه کلامی در باره نظام اقتصادی حاکم بر ایران چیزی بگویند.

«رژیم ملاها» هدفمند استفاده می‌شود تا ادامه دروغ بزرگ جنگ با «تروریسم اسلامی» که پس از حملات ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای برای حمله به عراق شد، توجیه شود. صدام حسین در عراق هم متهم بود به داشتن بمب هسته‌ای اما پس از سال‌ها تحریم اقتصادی مرگبار و حمله نظامی فاش شد هر چه رسانه‌ها و سیاستمداران گفته بودند، دروغی بیش نبود.

مدعیان «مبارزه با تروریسم اسلامی» همین چند هفته قبل با احمد الشرع یا همان جولانی، رئیس جبهه تحریر الشام به توافق رسیدند. چند سال قبل، پیش از پایان دور نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ افغانستان را بار دیگر به طالبان تحویل دادند. سال‌ها قبل‌تر برای جلوگیری از «گسترش کمونیسم» مجاهدین اسلام‌گرا در افغانستان را بسیج کردند تا «کمربند سبز» بسازند. آن‌ها هیچ‌گاه به شما نمی‌گویند نزدیک‌ترین متحدان اقتصادی و سیاسی‌شان در منطقه‌ای که «خاورمیانه» نام نهاده‌اند حاکمان یا نیروهای مرتجع بودند و هستند و ذره‌ای بر خلاف تبلیغات ۲۴ ساعته دغدغه «آزادی» و «حقوق بشر» بشرِ خاورمیانه‌ای را ندارند.

دروغ دوم هم همان روایتی است که پیش از این در تهاجم به غزه و توجیه نسل‌کشی اسرائیل بارها تکرار شد؛ اسرائیل غیرنظامی نمی‌کشد، موشک‌های نقطه‌زن دارد و نمونه‌های مشابه.

مرور اخبار رسانه‌ها در چند ساعت نخست پس از حمله اسرائیل این خط رسانه‌ای را عیان می‌کند. رسانه‌ها به عمد نام نظامیان کشته شده را برجسته کردند تا کشته شدن غیرنظامیان را پنهان کنند. حتی پس از افشای نام غیرنظامیان کشته شده، تلاش رسانه‌ها انکار است و یا یافتن راهی برای نسبت دادن آنها به نظامیانی که به دست اسرائیل کشته شدند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در امتداد این سیاست رسانه‌ها برای توجیه بیشتر تجاوز نظامی اسرائیل، در نقش تریبون ارتش و دولت اسرائیل به دروغ این اقدام را همسو با «مبارزه مردم ایران» بازنمایی کردند و می‌کنند و از زبان برخی از مخالفان حکومت ایران و همینطور نتانیاهو و ترامپ «پایان رژیم ملاها» را وعده می‌دهند. هدف دقیق این خط رسانه‌ای و خبرسازی که «آزادی» را به مردمان جغرافیای ایران نوید می‌دهد یک تاکتیک جنگی است. سال‌ها قبل هنگامی که آمریکا تصمیم گرفت عراق را اشغال کند، دستورالعمل «شوک و ارعاب: نیل به سلطه آنی» به نظامیان ابلاغ شد. بخشی از این دستورالعمل به نیروی متجاوز دستور می‌داد در هنگام تهاجم «باید کنترل محیط را در دست بگیرد و دشمن را چنان از نظر قوه ادراک و فهم رویدادها فلج یا فرای توانش درگیر کند که دشمن توان مقابله نداشته باشد». برای مختل کردن قوه درک و فهم رویدادها چه ابزاری بهتر از رسانه‌های جمعی که هر خشونت و تهاجم نظامی را با پوشش «دموکراسی» و «آزادی» بزک می‌کنند؟

بررسی رسانه‌های جریان اصلی از آغاز تجاوز نظامی اسرائیل به ایران تصویری کوچک از همکاری آنها برای توجیه‌پذیر کردن تجاوز نظامی را عیان می‌کند. تصویر بزرگتر از این همدستی را می‌توان از کارکرد رسانه‌ها و سیاست خبری بازنمایی آنچه در باریکه غزه می‌گذرد، مشاهده کرد.

آنچه که رسانه‌ها نمی‌گویند

«خشنودی» گروه‌هایی از مخالفان جمهوری اسلامی از تجاوز نظامی اسرائیل و دل بستن به اینکه نتیجه این تجاوز «آزادی و دموکراسی» خواهد بود، تا آنجا کم‌نظیر است که موجب شگفتی برخی از همین رسانه‌های خدمتگزار ماشین جنگی هم شده است. این «خشنودی» از سوی شخصیت‌هایی که سال‌هاست خود را «لایق» نشستن بر صندلی رهبر ایران می‌دانند و ناتوان از بسیج سیاسی برای برانداختن حکومت هستند، قابل فهم است. چرا که آنها هم بخشی از همین سیاست استعماری هستند و چشم امید به نیروی خارجی دارند تا سهمی از ایران پس از جنگ نصیب‌شان شود.

«همدلی» و «خشنودی» گروه‌های مردمی را اما شاید بتوان با «ابتذال شر» توضیح داد؛ یعنی اینکه جنایت و رفتارهای شرورانه آنقدر تکرار شوند و در جامعه پذیرفته که دیگر امری عادی به شمار آیند و حساسیت برانگیز نباشند. آنها سال‌هاست تحت سرکوب حاکمان ایران هدف بمباران رسانه‌ای قرار گرفته‌اند که یگانه راه نجات را نیروی خارجی می‌داند. در این فرایند بسیاری از واقعیت‌ها پنهان شده‌اند و «شر» حاکمان کنونی به اندازه‌ای بزرگ شده است که «شر بزرگ‌تر» به چشم نیاید و حتی به مثابه «خیر» دیده شود.

همزمان با برجسته‌سازی «خطر ایران هسته‌ای»، در حالی که نهادهای ناظر و امنیتی تایید کرده‌اند نشانه‌ای دال بر این تصمیم ندارند، تسلیحات هسته‌ای اسرائیل، نپذیرفتن معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای از سوی اسرائیل پنهان می‌شود.

اسرائیل در رسانه‌های غربی «نماد» برجسته «تمدن»، «آزادی»، «حقوق بشر» و به بیان آنچه که سال‌ها پیش تئودور هرتزل، از بنیانگذاران صهیونیسم در توجیه اشغال فلسطین گفته بود «بخشی از دیوار اروپا در مقابل آسیا» و «پست دیده‌بانی تمدن علیه بربریت» که در محاصره «دولت ملت‌های اسلامی خودکامه» و موجودیت آن همواره در خطر است، بازنمایی می‌شود. در این روایت‌گری و تصویرسازی دروغین اطلاعات اندک از وضعیت داخلی و ستم نظام‌مند نهادهای امنیتی و نظامی اسرائیل بر فلسطینی‌ها، حتی همان اطلاعاتی که سازمان‌های حقوق بشری در اسرائیل مستند می‌کنند، جایی ندارند. هیچگاه، حتی گزارش مستند از شکنجه زندانیان فلسطینی و تجاوز جنسی به آنها به «موج خبری» منتهی نمی‌شود، در حالی که خبر تایید نشده «تجاوز گروه‌های فلسطینی» به اسرائیلی‌هایی که در حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ اسیر شدند، بدون راست آزمایی بارها در رسانه‌ها تکرار شد.

خلق دوگانه کاذب «شر مطلق» در برابر «خیر مطلق» هدف مشخصی دارد؛ فریب افکار عمومی برای «انتخاب» یکی از این دو و عاملیت‌زدایی از مردمان جغرافیایی که هدف تهاجم نظامی و اشغال قرار گرفته است. همان جمله‌ای که هنگام حمله نظامی به عراق از سوی آمریکا بیان شد؛ سرنوشتی به غیر از تن دادن به اشغال نظامی یا زندگی در سایه حکومت صدام ندارید.

در روایت رسانه جریان اصلی برای حفظ منافع مالکان و شرکای سیاسی آنها، به عمد تنها بخشی از واقعه و توضیح و تحلیل آن به مخاطب داده می‌شود تا مساله بزرگتر و جنگ اصلی پنهان نگه داشته شود. در همین مدار است که تهاجم نظامی به ایران به مجرد و تنها یک «درگیری» میان ایران و اسرائیل و نه برشی از کیک بزرگتر بازنمایی می‌شود. به مخاطب گفته نمی‌شود تمام «جنگ» و «تجاوز»های نظامی «کوچک» که به قصد بازتعریف «نظم جدید» در منطقه موسوم به خاورمیانه کلید زده شدند، اجزاء جنگ ایالات متحده آمریکا برای سلطه بیشتر بر منطقه و غلبه بر چین به عنوان رقیب سرسخت و پرنفوذ هستند و یکایک دولت‌های غربی استعماری در آن دست دارند.

رسانه‌ها به عمد رنج مردمان سرزمین‌هایی که هدف تجاوز نظامی و اشغالگری بودند و هستند، غارتگری اشغالگران و منفعت کاسبان صنعت جنگ و بازسازی پس از جنگ را پنهان و از جنگ زدگان چهره زدایی می‌کنند تا مبادا بر احساسات و افکار عمومی اثر کند و صدای ضد جنگ را بلندتر کند.

بر همین منطق و مطابق دستور کار پژوهشکده‌های جنگ‌افروز است که در یک هفته اخیر بخش بزرگی از رسانه‌های غیر فارسی و البته همتایان فارسی زبان آنها به توجیه تجاوز نظامی و عادی‌سازی اشغال و مداخله نیروی خارجی مشغولند. همانند سال‌های قبل «پایان رژیم» را نوید می‌دهند و به تریبون تبلیغاتی برخی از مخالفان حکومت، از جمله فرزند شاه ساقط شده به دست مردم در انقلاب ۵۷ تبدیل شده‌اند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.