ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چند بیانیه درباره جنگ اسرائیل با ایران

چندین کالکتیو، گروه و فعالان مدنی و سیاسی به حمله اسرائیل به ایران واکنش نشان دادند. در ادامه بیانیه کالکتیو چپ نو، جمعی از کنشگران، زندانیان و دادخواهان جنبش ژینا، جمعی از آسیب‌دیدگان «زن، زندگی، آزادی» و شورای آزادیخواهان سوسیالیست را خواهید خواند.

بیانیه‌ی «کالکتیو چپ نو» پیرامون جنگ اسرائیل و ایران

نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی، نه به دولت اشغال‌گر اسرائیل، نه به بدیل‌سازی از بالا!

ما، جمعی از کنش‌گران سیاسی مستقل، جنگی که با حمله‌ی ارتش اسرائیل در بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ (۱۳ ژوئن ۲۰۲۵) به ایران آغاز شد را تجاوزگرانه و وحشیانه می‌دانیم و آن را محکوم می‌کنیم. این جنگ، پیامد تلاقی دو رژیم ارتجاعی است:

از یک‌سو جمهوری اسلامی، رژیمی متزلزل و فروپاشیده که بر پایه‌ی سرکوب داخلی، ماجراجویی منطقه‌ای، و توهم بازدارندگی هسته‌ای شکل گرفته، و از سوی دیگر دولت اشغالگر، نسل‌کش و توسعه‌طلب اسرائیل که به پشتوانه‌ی آمریکا و متحدان غربی‌اش، طرح بازترسیم جغرافیای سیاسی خاورمیانه را دنبال می‌کند. بنابراین، این جنگی‌ست میان دو ماشین مرگ: یکی مروج کیش فقر، سرکوب و اقتدارگرایی اسلامی، دیگری پرچم‌دار اشغال و تجاوزگری.

اسرائیل، با حمله‌ی نظامی به ایران، بار دیگر چهره‌ی واقعی خود را به‌عنوان دولتی استثناگرا و بحران‌زی آشکار کرد؛ دولتی که از آغاز، بر مبنای پروژه‌ی دولت-ملت‌سازی نژادی و مذهبی و با کشتار و آواره‌سازی گسترده‌ی فلسطینیان بنا شد، و امروز بقایش را در سایه‌ی جنگ‌طلبی، اشغال‌گری و نسل‌کشی تثبیت می‌کند. این تجاوز نظامی، نقض صریح قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل است، و تنها به‌واسطه‌ی حمایت بی‌قید و شرط آمریکا و همراهی قدرت‌های غربی ممکن شده است.

در مقابل، رژیم جمهوری اسلامی قرار دارد، که مشروعیت سیاسی، اجتماعی و حتی دفاعی‌اش را از دست داده است. این رژیم، پس از سال‌ها سرکوب خونین مردم و سرمایه‌گذاری سنگین در پروژه‌های هسته‌ای و شبه‌نظامی، در جریان جنگ جاری، زیرساخت‌های نظامی‌اش درهم شکسته‌اند، فرماندهانش کشته شده‌اند، و نه متحدی جدی دارد که به او کمک کند، نه توان واکنش مستقل.

از سوی دیگر، حاکمیت برای سرپوش گذاشتن بر شکست خود، دست به دامن قطع گسترده‌ی اینترنت و روایت‌سازی ایدئولوژیک از جنگ توسط بازوهای پروپاگاندای خود شده است. دستگاه‌های حاکمیت، هم‌زمان با ناتوانی در مدیریت بحران جنگ، می‌کوشند با برانگیختن احساسات ناسیونالیستی، خود را در مقام مدافع «خاک وطن» بنشانند. حقیقت اما این است که این رژیم، سال‌هاست که مردم را از خاک‌شان آواره، و مخالفانش را قلع و قمع و اعدام کرده، و منابع کشور را جهت پروژه‌های مرگ‌بار منطقه‌ای خود خرج کرده، و زیست هرروزه‌ی انسان‌ها را در ایران به مرز فروپاشی رسانده است.

به نظر می‌رسد خطری عمیق‌تر از خود جنگ در راه است: تلاش برای تحمیل یک نظم سیاسی و امنیتی جدید، نه از دل کنش توده‌ها، بلکه از بالا و به دست قدرت‌های خارجی. پروژه‌ی تغییر رژیم با بمباران –که توسط اسرائیل، آمریکا و بخشی از اپوزیسیون دست راستی دنبال می‌شود– همان نسخه‌ای‌ست که پیش‌تر در عراق، لیبی، و افغانستان دیدیم: ویرانی زیرساخت‌ها، خالی شدن قدرت به نفع نیروهای ارتجاعی، و بازتولید چرخه‌ی فلاکت، فساد و استثمار.

بدین‌ترتیب، با صدای بلند اعلام می‌کنیم:

ما از میان دو ارتجاع، یکی را انتخاب نخواهیم کرد!
نه جمهوری اسلامی نماینده‌ی ماست، و نه اسرائیل نجات‌بخش وضعیت کنونی ایران است.
نه ولایت فقیه، نه پروژه‌ی مهندسی‌شده‌ی رژیم‌چنج. نه ماشین سرکوب داخلی، نه بمباران‌های دولت‌های خارجی.

ما بر این باوریم که ادامه‌ی این جنگ، و ادامه‌ی بقای جمهوری اسلامی، دو روی یک سکه‌اند. یکی مردم را نابود می‌کند تا بماند، دیگری مردم را نابود می‌کند تا بدیل‌های ارتجاعی بسازد. در چنین شرایطی، تنها راه توقف جنگ و جلوگیری از تحمیل این پروژه‌ها، خلع قدرت جمهوری اسلامی از پایین و به دست مردم است. پیش از آن‌که ایران به ویرانه‌ای بدل شود، پیش از آن‌که تصمیم‌گیری، کاملا به واشنگتن، تل‌آویو و اپوزیسیون‌ دست‌راستی سپرده شود، قدرت باید به اکثریت مردم ایران بازگردد: زنان، کارگران، زحمت‌کشان، جوانان، دگرباشان جنسیتی، فرودستان، و گروه‌های ملی سرکوب‌شده در کشور.

ما خواهان آنیم که:

  • رژیم جمهوری اسلامی سرنگون شود و قدرت به اراده‌ی آزاد و مستقیم مردم بازگردد؛ نه از طریق ادامه‌ی مداخله‌ی خارجی، بلکه به‌واسطه‌ی خیزش آگاهانه و سازمان‌یافته‌ی مردمی از پایین.
  • پروژه‌ی بدیل‌سازی از بالا، و تحمیل چهره‌هایی چون رضا پهلوی، مریم رجوی و دیگر فیگورهای دست‌دوم قدرت‌های غربی، با مقاومت وسیع مردمی مواجه شود.
  • از هرگونه اتکا به بمباران، لشکرکشی خارجی، و سناریوهای نجات‌بخشی به‌دست دول خارجی پرهیز شود، چرا که این مسیرها به‌جای رهایی، به بازتولید ستم، سلطه‌گری، و اشغال خواهند انجامید.
  • مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی در پیوند با سازمان‌دهی نیروهای مردمی، شوراها، اتحادیه‌های کارگری، جنبش‌های محلی، و پیوند میان مطالبات طبقاتی، جنسیتی، محیط‌زیستی، ملی و نسلی شکل گیرد تا از هر نوع قبضه‌ی قدرت توسط نیروهای بدیل‌ساز جلوگیری شود.

پیش‌به‌سوی سازماندهی از پایین، بازپس‌گیری صحنه‌ی قدرت، و گشودن افق آزادی و برابری از دل نیروهای جامعه

کالکتیو چپ نو
۲۹ خرداد ۱۴۰۴ / ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

بیانیه جمعی؛ به نام زن، زندگی، آزادی علیه جنگ، مرگ و فاشیسم

 بیانیۀ جمعی از کنشگران، زندانیان و دادخواهان جنبش ژینا در محکومیت تهاجم بیگانگان به ایران

مردم ایران در معرض ابتلای بزرگی قرار گرفته‌اند، که آزمونی دیگر برای کنشگران مدنی ایران است.

از یک سو، نظام حاکم با سرکوب انتقادات و اعتراضات اجتماعی، هر نوع حرکت درون‌زای اصلاحی و انقلابی را به براندازی خارجی فروکاسته و از سوی دیگر، فرصت‌طلبانی که پیشتر شعار ارتجاعی «مرد، میهن، آبادی» را همصدا با حاکمیت در برابر «زن، زندگی، آزادی» مطرح کرده بودند، درصدد مصادرۀ این جنبش و مطالبات مردم ایران به نفع خواسته‌های خود و برای توجیه تجاوز بیگانه برآمده‌اند.

 تمسک نخست‌وزیر خون‌ریز اسرائیل به شعار جنبش ژینا و تکرار آن از دهان رضا پهلوی، تلاشی بیهوده است برای سوار شدن بر موج جنبش «زن، زندگی، آزادی» که سه سال پیش، فراتر از مرزهای ایران، علیه تمامی سازه‌های مردسالار، مرگ‌سالار و مذهب‌‌سالار همچون سازۀ ارتجاعی جمهوری اسلامی، بقایای سازۀ ارتجاعی سلطنت و نیز سازۀ فاشیستی اسرائیل برخاسته بود.

اما تجربیات سال‌های اخیر نشان داد رژیم‌های ارتجاعی منطقه از هر نوع جنبش انقلابی، به‌ویژه جنبش‌های زنان، هراس دارند و در پی مصادره و تحریف آن برمی‌آیند. تلاش ارتش سودان برای کودتا علیه انقلاب زنان و تسلیح نیروهای واکنش سریع سودان از طرف دولت‌های به‌اصطلاح توسعه‌گرای عربی خلیج فارس که به جنگ داخلی، نسل‌کشی و آوارگی میلیون‌ها نفر انجامید، زنگ خطر را به صدا درمی‌آورد. 

تشدید سیاست‌های ضدزن، به‌ویژه حجاب اجباری، در رژیم‌های عربی همچون لیبی و سوریه که در پی براندازی‌های غرب بر سر کار آمدند و با ایدئولوژی بنیادگرایی پیوند وثیق دارند، گواه شکاف عمیق میان مدعای دموکراتیک غربی‌‌ها و عمل وابستگان منطقه‌ای آنهاست.

 از سوی دیگر، مذاکرات سازش آمریکا با طالبان و رها کردن میلیون‌ها زن افغانستانی در چنگ توحش طالبانی، درس  عبرتی است برای ما که از کولۀ سربازان آمریکایی «آزادی» به دست نمی‌آید؛ به‌ویژه برای زنانی که از تحصیل و اشتغال محروم شدند. 

همچنان که حاصل اشغال عراق به دست آمریکا، تبدیل این کشور به ویرانه‌ای بود که از یک سو به دام بنیادگرایی القاعده و داعش افتاد و از سوی دیگر، در پی تجدید قدرت ساختارهای پدرسالار و مردسالار قبیله‌گرا و دین‌گرا، زنان بیش از پیش به حاشیه رانده شدند. 

تجدید روابط حسنۀ برخی کشورهای عربی با جمهوری اسلامی، بلافاصله پس از سرکوب جنبش ژینا، خود نشانه‌ای بود از آنکه توسعۀ آمرانه و برخی آزادی‌های شیخ‌‌فرموده برای زنان، پوسته‌ای ظاهری است و ترس از آزادی و عاملیت زنان در بنیان آن حکومت‌هاست. رنجی که از سوی اسرائیل و حامیان آن به زنان و کودکان فلسطین تحمیل شده و تلاش برای مسکوت نگه داشتن صدای زنان آزادی‌خواه فلسطین در غوغای گروه‌های بنیادگرا، مصداق دیگری است از پیمانی نانوشته میان دولت‌های منطقه‌ای و حامیان فرامنطقه‌ای آنها که با زن، زندگی و آزادی سر سوزنی همدلی ندارند.

پیداست که در پی تهاجم بیگانگان برای اشغال و براندازی، سرنوشت ایران نیز جز عقب‌گرد و از دست رفتن دستاوردهای تاریخی مبارزات مدنی – به‌ویژه پنج دهه مبارزه با ارتجاع، استبداد و استثمار جمهوری اسلامی – نخواهد بود. چه استبداد همواره مترصد فرصت‌هایی چون تهدیدات خارجی بوده تا مبارزات مردمی را لکه‌دار و سرکوب سازد. همچنان‌که دل هیچ بیگانه به حال مردم، به‌ویژه زنان و کودکان، نسوخته است؛ بلکه آنچه در آتش بمباران‌ها می‌سوزد، فراتر از خانه‌ها و کارخانه‌ها، دستاوردهای مبارزات مدنی است که طی سالیان دراز و با هزینۀ بسیار محقق و تثبیت شده است.

از این رو، ما جمعی از کنشگران، زندانیان و دادخواهان ایران ضمن محکومیت هر نوع تلاش برای مصادرۀ مبارزات مدنی مردم ایران، به‌ویژه جنبش آبان و جنبش ژینا، همبستگی خود با مردم ایران در مقابل هرگونه تهاجم بیگانگان به ایران را اعلام می‌داریم و به هر آنان که به ارتش بیگانه دل بسته و خیال خام سیادت بر این ملت را دارند، سرنوشت تلخ مزدوران بیگانه در تاریخ ایران را یادآور می‌شویم.

نه به جنگ، مرگ و فاشیسم، آری به زن، زندگی و آزادی!

بیانیه جمعی از آسیب‌دیدگان «زن،زندگی،آزادی» علیه جنگ و جمهوری اسلامی

ما، جمعی از زنان، کنشگران، جامعه کوئیر،بازماندگان سرکوب و شکنجه، فرزندان زندان، تبعید، و گورهای بی‌نام، از دل جنبشی برخاسته‌ایم که جوهره‌اش زندگی‌ست؛ و امروز، با تمام توان‌مان فریاد می‌زنیم:

نه به جنگ! نه به تجاوز خارجی! نه به آتش‌افروزی داخلی!

در میانه‌ی این بزنگاه تاریخیِ تاریک، جایی که مرز میان مقاومت و نفرت، وطن‌دوستی و فاشیسم، و آزادی و بردگی گم شده، ما با صدایی رسا هشدار می‌دهیم:

جنگ، راه رهایی ما نیست.

اصل و اساس مسئله، جابه‌جایی هدف و وسیله است. ما به حکومت جمهوری‌اسلامی معترضیم چون در جستجوی زیستی بهتر، همراه با آزادی و شادمانی، هستیم. به عبارتی، هدف ما زیست بهتر است و اعتراض به حکومت، وسیله‌ای برای آن.

اما آن چه امروز از سوی برخی جریان‌های به‌ظاهر اپوزیسیون تبلیغ می‌شود، وارونه‌سازی همین نسبت بنیادین است: گویی سقوط حکومت خود هدف نهایی‌ست—حتی اگر این سقوط از مسیر جنگ خارجی و تجاوز نظامی بگذرد. ما با چنین منطق فاجعه‌باری مرزبندی قاطع داریم.

امروز، وظیفه‌ی یک وطن‌دوست و یک کنشگر از تبارِ «زن، زندگی، آزادی» ایستادن هم‌زمان در برابر دو گفتمان ویرانگر است:

 • یکی، گفتمان ارتجاعی حاکم، که سرکوب، نفرت‌پراکنی، و زن‌ستیزی را نهادینه کرده؛
 • و دیگری، گفتمان به‌ظاهر انقلابی، که آغشته به ساده‌انگاری، توهم، و بی‌اخلاقی سیاسی است.

هر دوی این گفتمان‌ها، در دو کالبد متفاوت اما از جنسِ یک روحِ فاسد، به آتش جنگ می‌دمند. و خاکستر این آتش، تنها دامن ما را می‌گیرد—ما که خانه، خیابان، ریشه، و امیدمان در همین سرزمین است.

ما این بیانیه را نه برای درخواست حمایت، که برای اعلام مرزهای روشن‌مان منتشر می‌کنیم.
ما خود را بخشی از اپوزیسیونی می‌دانیم که نه به تجاوز، نه به جنگ نیابتی، و نه به سرکوب داخلی تن می‌دهد.
ما هشدار می‌دهیم که هیچ‌گونه ثبات و امنیت پایداری با تکیه بر بقای جمهوری اسلامی حاصل نخواهد شد.
دولت‌های اروپایی، اگر به‌راستی خواهان صلح، ثبات، و جلوگیری از دلایل موج مهاجرت‌های اجباری در آینده هستند، باید گفت‌وگو با اپوزیسیون دموکرات، مردمی، و آسیب‌دیده را جایگزین تلاش برای حفظ توافق با حکومت مستقر کنند.

ما با تمام وجود باور داریم که هیچ آزادی‌ای از دل ویرانی، هیچ عدالت و برابری‌ای از بستر تجاوز نظامی، و هیچ شادی‌ای بر فراز خاکستر خانه‌ها برنخواهد خاست.

از دل جنبشی که زن و زندگی را در کنار آزادی نشاند، دوباره تکرار می‌کنیم:
ما جنگ نمی‌خواهیم. ما صلح، امنیت، و حق ساختن فردا را، با دستان خود، در سرزمین خود می‌خواهیم.

با احترام،
جمعی از آسیب‌دیدگان و همراهان جنبش زن، زندگی، آزادی
(خرداد ۱۴۰۴ / ژوئن ۲۰۲۵)

بیانیه شورای آزادیخواهان سوسیالیست در ارتباط با حمله اسرائیل به ایران

با شعار «نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی» به مصاف جنگ‌افروزان برویم.

هم‌میهنان گرامی،

بالاخره فاجعه‌ای که همگان از آن بیم داشتیم و آن را به‌درستی «شر مطلق» در عصر جنگ‌افزارهای پیشرفته می‌دانستیم، به وقوع پیوست. درگیری میان رژیم اشغالگر اسرائیل—ژاندارم منطقه و پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه—و جمهوری اسلامی ایران، که نه‌تنها کشور را به گروگان گرفته بلکه تمام مسیرهای اعتراض مسالمت‌آمیز و مدنی را مسدود کرده، اکنون ایران را به یکی از تاریک‌ترین و خطرناک‌ترین مقاطع تاریخ معاصر خود رسانده است.

در این بیانیه، تمرکز ما نه بر ریشه‌ها و دلایل آغاز این جنگ خانمان‌سوز، بلکه بر پیشنهادهایی برای چگونگی مواجهه با آن و کاستن از آثار ویرانگر آن است.

مردم ایران و نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در شکل‌گیری این جنگ هیچ نقشی نداشته‌اند؛ اما در تلاش برای پایان دادن به آن و مقابله با پیامدهای فاجعه‌بارش وظایف مهمی بر دوش دارند.

در پی جنایات گسترده جمهوری اسلامی در طول ۴۶ سال حاکمیت ننگین، طبیعی است که بخشی از مردم از نابودی زیرساخت‌های نظامی و امنیتی این رژیم خوشحال باشند. اما هم‌زمان، بسیاری نیز به‌حق از عواقب هولناک این جنگ در هراس‌اند.

این شکاف در میان مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی نیز به‌وضوح دیده می‌شود:

بخشی از اپوزیسیون و رسانه‌های هم‌سو با آنان، که دستیابی به قدرت سیاسی را به هر قیمتی دنبال می‌کنند، آشکارا در کنار اسرائیل قرار گرفته‌اند و از جنگ به‌عنوان ابزاری برای سرنگونی رژیم استقبال می‌کنند.

در مقابل، بخشی دیگر از مخالفان با وجود اعتراف به جنایات جمهوری اسلامی، به دفاع از آن در این جنگ روی آورده‌اند و خواهان بقای آن هستند.

اما در این میان، صدای سومی نیز وجود دارد؛ صدایی مستقل و رسا که ضمن مرزبندی صریح با هر دو رژیم فاشیستی و آپارتایدی، در پی مبارزه با جنگ، ویران‌گری و سرنگونی جمهوری اسلامی به‌دست مردم ایران است.

بیانیه‌های متعدد از سوی نهادهای مدنی، صنفی و سیاسی در داخل کشور—از جمله معلمان، کارگران، کانون نویسندگان ایران، زندانیان سیاسی، و مدافعان حقوق بشر نظیر نرگس محمدی—بر این موضع تأکید کرده‌اند:
ضمن محکوم کردن جنگ‌افروزی و جنایات جمهوری اسلامی، تجاوز اسرائیل به خاک ایران را نیز به‌شدت محکوم می‌کنیم. جنگ و حمله نظامی نه دموکراسی می‌آورد و نه عدالت اجتماعی. سرنگونی جمهوری اسلامی باید به‌دست مردم ایران و از طریق جنبش‌های مدنی و مردمی صورت گیرد.

شعار “قدرت به مردم” راهنمای این جریان سوم است؛ جریانی که علیه جنگ، علیه هر دو رژیم، و در پی تحقق صلح، آزادی و عدالت است. صدای سوم امروز هم در داخل و هم در خارج از کشور بلندتر از همیشه شنیده می‌شود—صدایی که در سطح جهانی نیز، به‌ویژه به‌دلیل جنایات اسرائیل در غزه و کشتار کودکان فلسطینی، با افکار عمومی صلح‌طلبان و آزادی‌خواهان جهان هم‌صدا شده است.

ما وظیفه داریم با فاصله‌گیری از دو جریان همراه با اسرائیل یا جمهوری اسلامی، و با الهام از مواضع مدنی و انسانی فعالان درون کشور، در راهپیمایی‌های ضد جنگ و کارزارهای «نه به جمهوری اسلامی» این صدای سوم را تقویت کنیم.

در دل این شب تاریک، نشانه‌هایی از همبستگی و همیاری انسانی دیده می‌شود. مردم، علیرغم فقر و تنگ‌دستی، به آسیب‌دیدگان از حملات اسرائیل پناه داده و کمک می‌کنند.
فعالان میدانی می‌توانند با تشکیل گروه‌های امدادی، بذر نوع‌دوستی را بیشتر بکارند و زمینه را برای پیروزی انقلاب اجتماعی زن زندگی آزادی فراهم کنند.

در خارج از کشور، وظیفه اصلی ما، صداداران صدای سوم، تلاش برای شکل‌گیری یک آلترناتیو دموکراتیک و مردمی است—آلترناتیوی که در پیوند با مردم و مبارزان داخل کشور، راه آینده را در تداوم انقلاب زن زندگی آزادی هموار کند.

شورای آزادیخواهان سوسیالیست
۲۱ ژوئن ۲۰۲۵

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.