ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

انتخاب‌های دشوار جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه

علی رسولی ـ ۱۲ روز جنگ، جمهوری اسلامی را به نقطه‌ای رسانده که ادامه مسیر پیشین دیگر تنها به اراده داخلی بستگی ندارد، بلکه به ظرفیت واقعی باقی‌مانده‌اش در برابر بحران‌های آینده نیز مربوط است. این نظام اکنون باید خود را ورانداز کند، توانایی‌ها و دارایی‌هایش را بسنجد و بین دو مسیر متفاوت با پیامدهای کاملا متضاد یکی را انتخاب کند: چرخش و رفتن به سمت مشروعیت کارکردی، یا پافشاری بر مسیر پیشین و فرسایش تدریجی.

پس از ۱۲ روز جنگ خونبار پس از حمله غافل‌گیرکننده اسرائیل به خاک ایران، سرانجام آتش‌بس میان دو طرف برقرار شد. لحظه‌ای که کمتر کسی وقوع آن را به این زودی محتمل می‌دانست، با اعلام دونالد ترامپ مبنی بر میانجی‌گری موفق آمریکا و قطر، به واقعیت پیوست. کسی نمی‌داند که این آتش‌بس تا چه حد پایدار خواهد ماند و آنچه اکنون جنگ ۱۲ روزه خوانده می‌شود مقدمه‌ای بر صلح ۱۰۰ ساله است یا پرده نخست از جنگی بزرگتر.

این درگیری، گرچه به ظاهر میان ایران و اسرائیل جریان داشت، اما در عمل یک جنگ سه‌جانبه بود: ایران، اسرائیل و ایالات متحده.

اکنون هر سه طرف خود را پیروز می‌دانند.

ترامپ اعلام کرده که با حداقل هزینه، برنامه هسته‌ای ایران را نابود کرده است؛ اسرائیل مدعی است که به تمام اهداف نظامی‌اش ـ شامل تخریب تأسیسات هسته‌ای، ساختار فرماندهی سپاه و برنامه موشکی ـ دست یافته است. جمهوری اسلامی نیز از «پیروزی» سخن می‌گوید: رژیم باقی مانده، ساختار سیاسی تغییر نکرده، و «پیام مقاومت» همچنان زنده است.

اما فارغ از روایات رسمی و تبلیغاتی طرفین، مرحله پساجنگ برای جمهوری اسلامی از اهمیت حیاتی برخوردار است. چرا برای جمهوری اسلامی مهم‌تر از دو بازیگر دیگر این جنگ است؟ چون این نزاع خونین، نظام و نقطه استقرار جمهوری اسلامی را هدف قرار داده بود و روند وقایع نشان داد که دست‌کم در بعد نظامی، رویارویی این ساختار با ساختار رقیبش به کل نابرابر است و تناسبی میان ضربات طرفین وجود ندارد.

اکنون، جمهوری اسلامی به مثابه یک نظام سیاسی که زنده مانده ولی ارگان‌هایش ضرباتی مهلک خورده‌اند، در آستانه یکی از مهم‌ترین تصمیمات راهبردی در تاریخ استقرار خود قرار دارد؛ تصمیمی که نه‌تنها آینده سیاست خارجی ایران، بلکه مسیر سیاست داخلی، نوع رابطه با جامعه، و دوام ساختار قدرت را تعیین خواهد کرد.

دو مسیر متفاوت پیش روی جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی، پس از جنگ ۱۲ روزه به شرط آنکه در افق کوتاه مدت این آتش‌بس پایدار بماند، با دو سناریو مواجه است که باید یکی را انتخاب کند:

مسیر اول: چرخش استراتژیک و بازتعریف سیاست داخلی و خارجی

در این سناریو، نظام با پذیرش الزامات تغییر، به سوی نوعی سازش رسمی یا دوفاکتو با شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی حرکت می‌کند ـ از جمله پذیرفتن ترتیبات امنیتی همچون پیمان ابراهیم و همکاری اقتصادی/امنیتی با همسایگان. توافق جامع یا الگویی برای همزیستی با غرب در قلب چنین سناریویی است. این مسیر مستلزم کاهش تنش، محدودسازی فعالیت‌های هسته‌ای و منطقه‌ای و گشودن فضای داخلی است. نتیجه آن، ظهور جمهوری اسلامی در نسخه‌ای جدید خواهد بود: ساختاری با ظاهر پیشین اما ماهیتی عرفی‌تر که تمرکزش بر اقتصاد و ساختن مشروعیت کارکردی خواهد بود.

اما این راه دشواری‌های جدی دارد: از جمله ظرفیت درونی و قدرت انعطاف نظام، مدیریت نیروهای تندرو، مقابله با مقاومت درون‌سیستمی و الزامات پیاده‌سازی توافق یا همزیستی با غرب.

مهم‌تر از همه، این درخت باید ثمرده باشد و نظام باید بتواند به‌سرعت میوه‌های اقتصادی این چرخش را بچیند تا رضایت عمومی و نیروی کافی برای تغییر آرایش سیاسی و امنیتی، داشته باشد.

مسیر دوم: تلاش برای بازسازی مدل امنیتی پیشین و ادامه تقابل

در این سناریو، جمهوری اسلامی مسیر قبلی خود را لنگ لنگان ادامه می‌دهد؛ یعنی سیاست مالوف «غیرمتعارف باش و امتیاز بگیر». انتخاب این گزینه به آن معنا است که تمرکز جمهوری اسلامی بر این موارد خواهد بود: تلاش برای بازسازی شبکه‌های نیابتی، حفظ ابهام هسته‌ای و ادامه رفتارهای ایذایی در سطح منطقه‌ای.

اما مسئله آنجاست که توان عملیاتی نظام برای احیای این مدل، پس از ضربات ۱۲ روزه به‌شدت تحلیل رفته است. پیش از آن هم کارت نیابتی‌ها کم‌اثر شده بود. پس از این ۱۲ روز، نه کارت هسته‌ای توان بازگشت سریع دارد، نه ساختارهای نیابتی مانند قبل آماده‌اند، و نه جامعه تحمل فشار بیشتر را دارد.

در بعد بیرونی هم اسرائیل تابوی حمله به ایران را شکسته و هر تحرک نسبتا قابل توجهی برای بازگشت به شرایط قبل از جنگ ۱۲ روزه را با حمله پهپادی، هوایی و خرابکاری پاسخ خواهد داد.

در چنین وضعی تحریم‌ها پابرجا می‌مانند و نتیجه ادامه این مسیر، تنها شعار فرساینده «ما قلب محور مقاومت هستیم» خواهد بود. به این معنا «فرساینده» که جمهوری اسلامی توش و توان بازگرداندن خود به موقعیت پیش از جنگ ۱۲ روزه را نخواهد داشت ولی شدت شعارهایش را بیشتر می‌کند و دارایی‌های محدودش را با بهره‌وری به مراتب پایین‌تر از قبل، صرف این شعار خواهد کرد.

اگر جمهوری اسلامی مسیر دوم را برگزیند، با موجی از ناپایداری در داخل و خارج روبه‌رو خواهد شد. اقتصاد که پیش از جنگ در بحرانی بی‌سابقه بود، در معرض شوک‌های بیشتر، کاهش منابع راهبردی و بی‌اعتمادی منطقه‌ای و بین‌المللی قرار می‌گیرد.

در چنین شرایطی، نظام سیاسی برای بقا ناگزیر از افزایش سرکوب، بستن کامل فضای سیاسی، محاکمه‌های نمایشی و نمایش اقتدار علیه جامعه خواهد بود. در فقدان مشروعیت نهادی و مشروعیت کارکردی آنچه برای حکومت‌‌ها می‌ماند به پا کردن معرکه اختناق است. اما این الگوی حکومت‌داری ـ مبتنی بر ترس و خفقان ـ نه ثبات می‌آورد و نه حتی جمهوری اسلامی نسخه پیش از جنگ را بازتولید می‌کند. بالعکس، نرخ فرسایش قدرت و مشروعیت سیاسی، حتی از میزان تخریب جنگی فراتر خواهد رفت.

۱۲ روز جنگ، جمهوری اسلامی را به نقطه‌ای رسانده که ادامه مسیر پیشین دیگر تنها به اراده داخلی بستگی ندارد، بلکه به ظرفیت واقعی باقی‌مانده‌اش در برابر بحران‌های آینده نیز مربوط است. این نظام اکنون باید خود را ورانداز کند، توانایی‌ها و دارایی‌هایش را بسنجد و بین دو مسیر متفاوت با پیامدهای کاملا متضاد یکی را انتخاب کند: چرخش و رفتن به سمت مشروعیت کارکردی، یا پافشاری بر مسیر پیشین و فرسایش تدریجی. در هر دو صورت جمهوری اسلامی پس از حمله اسرائیل، جمهوری اسلامی پیشین نخواهد بود. حتی اگر بخواهد مسیر پیشین را طی کند باز هم به واسطه تغییر در میزان و کیفیت ابزارهای در اختیارش لاجرم سرشتی دیگر خواهد داشت.  

اگر جنگ مغلوبه شده باشد و آتش جدیدی برپا نشود، نسخه جدیدی از جمهوری اسلامی متولد خواهد شد که در روزهای آینده کیفیت و سرشتش را بر ما هویدا خواهد کرد.  

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.