رفراندوم امری ثانویه است
مهران مصطفوی - تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور، احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام، نماینده همه ایرانیان نیست.

بخشی از مخالفین رژیم در داخل و خارج از کشور، به جنگ ۱۲ روزه یعنی به تجاوز نظامی اسرائیل و بعد هم امریکا که برخلاف همه قوانین بین المللی به ایران صورت گرفت، امید بسیار بسته بودند و گمان میکردند که با حمله اسرائیل و زدن سایتهای هستهای و نظامی و به قتل رساندن فرماندهان سپاه و حمله به روسای سه قوه و حتی شخص خامنهای، رژیم سقوط خواهد کرد. اما این امید، مانند برف زیر آفتاب، در عرصه واقعیتهای عینی جامعه ایران و تاریخ ایران، توسط رفتار بینظیر مردم در دفاع از میهن، همزمان با ندادن کوچکترین باج به رژیم جنایت و خیانت، آب شد و نتیجه آن روسیاهی همراهان نتانیاهو بود و این روسیاهی نیز پاک شدنی نیست زیرا همکاری با متجاورز به ایران، بهویژه وقتی متجاوز جنایتکاری مانند نتانیاهو باشد که از سویی تحت پیگرد قانونی بینالمللی بخاطر نسلکشی در غزه است و از سوی دیگر در داخل اسرائیل هم بخاطر فساد تحت پیگرد قرار دارد، خیانتی بیمانند و فراموش نشدنی به مردم ایران و به آرمانهای آزادیخواهی و استقلالطلبی است. بدینسان اسرائیل نتوانست به قول نتانیاهو “بدهی تاریخی خود ـ در قبال آزادی قوم یهود توسط کوروش ـ را به مردم ایران بپردازد و برای مردم ایران دمکراسی بیاورد”. با اینکه تلاشهای آقای رضا پهلوی برای “کوبیدن سرمار” توسط قدرتها ادامه دارد و با اینکه نتانیاهو به تهدیدهای خود ادامه میدهد اما شکست این روش، عیان و روشن است. اینجانب ماهها قبل از حملات اخیر، در چندین مصاحبه گفته بودم که با حمله به سایتهای اتمی و حتی چند سایت نظامی، رژیم سقوط نمیکند و خامنهای هم بخاطر ویران شدن سایتهای نظامی خم به ابرو نخواهد آورد زیرا تنها چیزی که برای او اهمیت دارد همان حفظ نظام اهریمنی حاکم است.

در هفته اخیر، با اینکه هنوز کابوس جنگ از سر ایران کنار نرفته است و با اینکه تلاش اسرائیل برای تجریه ایران همچنان ادامه دارد شاهد دو تلاش برای ابراز صدایی دیگر بودیم. از یک سو آقای میرحسین موسوی اطلاعیهای داد و در آن از جمله نوشت:
تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور، احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام، نماینده همه ایرانیان نیست. مردم میخواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند.
از این اطلاعیه آقای میرحسین موسوی بیش از هزار نفر از کنشگران سیاسی اجتماعی داخل کشور استقبال کردند. این استقبال نشان داد که امضا کنندگان که بسیاری از آنها در جبهه اصلاحات بودند اکنون پذیرفته اند که در کادر این نظام و قانون اساسی آن ـ که زمانی به آن التزام عملی داده بودند ـ امکان یافتن راه حل برای مسائل عدیده کشور نیست. پذیرش این امر که باید از این نظام عبور کرد، خود گام بزرگی است و باید از آن استقبال کرد هر چند که متاسفانه بنام اصلاحطلبی، فرصتهای بزرگی در این ۲۵ سال از دست رفتند و هزینه بر هزینهها افزوده شدند.
پس از بیانه آقای موسوی و استقبال از آن، اطلاعیه دیگری داده شد که تعدادی از عزیزان داخل و خارج آنرا امضا کرده اند. در این اطلاعیه آمده است:
از تمامی تشکلها، گروهها و کنشگران مستقل سیاسی، مدنی و فرهنگی دعوت میکنیم تلاش برای تغییر شرایط کنونی کشور را به اولویت فوری فعالیتهای خود بدل کرده و با هماندیشی و همبستگی و پیوستگی در مبارزه، از هر طریق ممکن مانند صدور بیانیه، ایراد سخنرانی، تشکیل اتاقهای تبادل فکر جمعی و گفتوگوهای مردمی و بکارگیری تمام امکانات فردی و جمعی و استفاده از تمام ظرفیتهای نافرمانی مدنی، برای تداوم جنبش مقاومت مدنیِ خشونتپرهیز، اهتمام ورزیده و زمینه را برای احقاق حق تعیین سرنوشت، با برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان قانوناساسی در راستای شکلگیری یک دولت ملی و فراگیر، برای گذار دموکراتیک فراهم کنند.
بدینسان در این اطلاعیه دعوت به “تداوم جنبش مقاومت مدنی خشونت پرهیز” شده است تا زمینه برای برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس موسسان آماده شود. با اینکه وزن این اطلاعیه بیشتر بر جنبش مردم است و از اطلاعیه آقای موسوی که معلوم نیست رفراندوم را از کی تقاضا میکند جلوتر قرار میگیرد، اما هنوز یک مسئله اساسی در ابهام میماند و آن اینکه اصولا رفراندوم در کدام مرحله قرار میگیرد؟ مسلما رفراندوم نمیتواند آغاز باشد بلکه نتیجه یک جنبش است. سئوال اساسی این است که این جنبش چگونه و حول چه خواستههایی میتواند شکل گیرد؟ آیا صرف درخواست رفراندوم، میتواند جنبش را به حرکت درآورد؟ در چه وضعیتی امکان برگزاری رفراندوم و انتخابات مجلس موسسان وجود دارد؟ آیا با وجود این رژیم، امکان رفراندوم وجود دارد؟ آیا باید این رژیم برود تا رفراندوم ممکن شود؟ آیا رفرنداوم را باید سازمان ملل انجام دهد؟ اصولا موضوع رفراندوم چه باید باشد؟ ما در دموکراسی نیستیم که در آن برای مسئلهای سئوالی طرح شود و مثلا با رای اکثریت راه حلی خاص رای بیاورد. رفراندوم در زمانی که همه چیز در ابهام است تنها تفرقه را بیشتر میکند.
غایب مهم هر دو متن، نیاز به یک جنبش عمومی حول یک بیان سیاسی شفاف است. بدون جنبش عمومی مردم، امکانی برای انجام رفراندوم نیست. چه رفراندوم در همین نظام صورت گیرد، چه بعد از آن، خواست رفراندوم وقتی معنی پیدا میکند که ملت ایران حول یک فکر جمعی به جنبش عمومی دست بزند. جنبش عمومی نیاز به فکری عمومی دارد، نیاز به روشن شدن یک افق سیاسی دارد، نیاز به زنان و مردانی دارد که حامل آن فکرجمعی باشند. درخواست رفراندوم و یا تغییر قانون اساسی به این مهم پاسخ نمیدهد. مردم نیاز دارند بدانند رفراندوم برای چه هدفی است و فردایِ رفراندومِ مردم چگونه خواهد بود. مردم قبل از اینکه با دستهای خود در صندوق آرا رای بریزند، با حرکت خود جهت را تعیین میکنند. از اینرو زنان و مردان کنشگر سیاسی باید این شفافیت را داشته باشند تا افق روشن را در اختیار مردم قرار دهند.
اما چند مسئله اساسی هستند که باید روشن شوند:
الف ـ موضوعی که چندان در این بیانیهها روشن نیست مسئله استقلال است. دیدیم چگونه این موضوع پاشنه آشیل جنبش زن، زندگی، آزادی شد. ایران بیش از پیش نیاز به تلاشگرانی دارد که قائم به ذات باشند. هیچگونه وابستگی را برنتابند و کمک گرفتن نظامی و غیر نظامی را از هیچ قدرتی درخواست نکنند. شعار دشمنِِ دشمن من، دوست من است دروغی بزرگ بود که هم در همراهی بخشی از اپوریسیون با صدام حسین در دوران جنگ ایران و عراق و هم در همراهی اخیر بخشی دیگر با نتانیاهو و ترامپ، زشتی و ناکارآیی خود را بروشنی نشان داد. نمیتوان با یک جنایتکار همراهی کرد تا با جنایتکار دیگری مبارزه نمود. نمیتوان بعنوان فعال در زمینه حقوق بشر از ترس از دست دادن امکان استفاده از برخی تریبونها و کمکهای مالی در باره جنایات آشکار سکوت کرد. در مورد فجایع غزه، سکوت بخشی از سیاسیون و خصوصا فعالین حقوق بشری قابل قبول نیست. نمیتوان گفت درباره جنایات آشکار نتانیاهو باید سکوت کرد زیرا خامنهای قوی میشود و یا در مورد جنایات خامنهای سکوت کرد زیرا نتانیاهو دشمن ایران تقویت میشود. نمیتوان با یک فردِ ضد حقوق زنان مانند ترامپ، جنبش زن، زندگی، آزادی را تقویت کرد! اینها بسیار واضح و روشن هستند. اما ضعف مفرط بخشی از اپوزیسیون و التماس عاجزانه آنها از آمریکا و اسرائیل، نشان داد که آنها تنها بدنبال ساختن قدرت جدیدی هستند و کاری با حقوق انسان و دموکراسی ندارند. در این روزهای سخت که میهن از خارج بیش از پیش تهدید میشود، فعالان سیاسی باید در قبال تجاوز بیگانگان بویژه اسرائیل که در سودای تجزیه ایران بسر میبرد موضع دقیق و قاطع داشته باشند. دموکراسی را بروی ویرانههای ایران نمیتوان بنا کرد. باید با توان کامل در قبال موضع نتانیاهو و ترامپ ایستاد و در این زمینه مماشاتی نداشت زیرا براستی حیات میهن در خطر است.
ب ـ رد کردن استبداد دینی و ولایت فقیه که پایه گذارش آقای خمینی بود، اساسی است. بخصوص که بسیاری از امضا کنندگانِ متن اول، دوران خمینی را حداقل تا زمانی عصر طلایی میپنداشتند. متاسفانه در بیانیه آقای موسوی صحبت از “خطاها” در گذشته میشود و این تخفیف بزرگی بر کشتارها و خیانتهای رژیم ولایت فقیه است. گرفتنِ موضع روشن در باره جنایات متعددِ استبداد دینی و درخواست جدائی بنیاد دین از سه قوه مجریه مقننه و قضائیه، نیاز روز است و این بیانه در اینباره کاملا سکوت میکند. ایران دیگر نیاز به حکومت دینی و یا حاکمیت یک ایدئولوژی خاص ندارد. این موضوع را باید با صدای بلند گفت.
ج ـ بدون شک استقرار جمهوریت، موضوع مهم دیگر است. اکنون دموکراسی خواهی و جمهوریخواهی در ایران با هم گره خورده اند و این موضوع باید بدون ابهام مطرح شود. سکوت در اینباره و یا در وسط قرار گرفتن کمکی به حرکت مردم نمیکند. جمهوریت به این معناست که در ایران هرگونه نظامی بر پایه فرد پایان یافته است. در جمهوری همه، حتی مخالفان جمهوری، آزادی داشته و همه با هم برابر خواهند بود
از اینرو باید بدنبال ساختن فکر جمعی منسجم، روشن و شفاف همراه با برنامه ای جامع بود تا یک رهبری جمعی مستقل، توانا، با اخلاق و دانش محور در مقابل مردم ایران بطور واضح دیده شود تا بتوان بار سخت و سنگین باز کردن راه رسیدن به دوران گذار را در این دنیای پرتلاطم بر دوش کشید. از دید اینجانب اهداف پایه و منسجم در بیانیه، “ما خواستار استقرار جمهوری ایران هستیم” به میزان زیادی روشن شدند، این اصول عبارتند از:
- آزادی و حقوق برابر انسانها. ما پایبندی خود را به اعلامیه جهانی حقوق بشر و کلیه پیمانهای جهانی وابسته به آن که در آنها رعایت:
- کرامت انسان که خدشه ناپذیر است
- حق حیات و مخالفت با حکم اعدام و هرگونه شکنجه
- آزادی عقیده و بیان و آزادی دین
- حق دسترسی به اطلاعات و آزادی رسانهها و مطبوعات و آزادی گردش اطلاعات و حق دسترسی به اینترنت
- حق اتخاذ تصمیم و آزادی انتخاب نوع تصمیم
- آزادیهای مدنی: آزادی احزاب، سندیکاها، کانونها، انجمنها، و…
- آزادی تظاهرات و اعتصابات،
- آزادی پوشش،
- رفع تبعیض جنسیتی و دیگر اشکال تبعیض و تأمین برابری حقوق افراد و زنان و مردان در همه زمینهها و رعایت حقوق کودکان،
- عدم مداخله دولت در زندگی خصوصی و شخصی شهروندان،
- به رسمیت شناختن برابری حقوقی همه شهروندان بدون در نظر گرفتن تفاوتهای تیره ای، جنسیتی، گرایش جنسی، اتنیکی و قومیتی، زبانی، مذهبی، ایدئولوژیک و شیوههای زندگی خصوصی
تصریح شده است، اعلام مینماییم.
- استقلال. سرنوشت ایران توسط مردم ایران و نمایندگان منتخب آنان تعیین میشود و کلیه تدابیر اتخاذی و سیاستگذاریها بایستی تابع نظر مردم بوده و ناقض حقوق اساسی و حقوق فردی و شهروندی و ملی نباشند و هیچ فرد، حزب، سازمان و گروه سیاسی حق دخالت دادن قدرتهای خارجی در امور داخلی را ندارد. با اینکه از حمایت افکار بین المللی از حقوق بشر مردم ایران استقبال می کنیم اما هیچ دولت یا قدرت خارجی حق دخالت چه مستقیم و چه غیر مستقیم در حاکمیت مردم را ندارد. افراد و نیروهای آزادیخواه معتقد به استقلال ایران، بدیل دموکراتیک برای آبادی و آزادی و عدم وابستگی ایران آینده هستند، و مخالف دست بدامان و سرسپرده بیگانگان شدن و دخالت دادن قدرتهای خارجی برای تغییر رژیم هستند.
- دموکراسی. ما خواهان دموکراسی، به این معنی که کلیه قوای کشوری و لشکری ناشی از اراده ملت (هر فرد، یک رای)، و اراده ملت تنها منبع مشروعیت است که از طریق تصمیم و انتخاب آزاد مردم اعمال میشود، هستیم. از شرایط اساسی تحقق حاکمیت ملت تدوین و تصویب یک قانون اساسی دموکراتیک است که در آن، حقوق و آزادیهای همه مردم منظور و ضمانت های اجرائی آن مشخص شده باشند. ما از حقوق همه، با هر عقیده و مرامی و از جمله مخالفان سیاسی خود دفاع میکنیم و خواستار مشارکت ملت در همه امور هستیم.
- جمهوریت. ما خواهان اداره کشور تحت نظام جمهوری هستیم. در جمهوری مقامات کشور همگی مسئول و پاسخگو هستند و برای مدتی محدود و معین از سوی مردم و یا نمایندگان آنها در روند یک انتخابات آزاد، منصفانه و شفاف انتخاب و یا گزیده میشوند. جمهوری به مفهوم رد هرگونه نظام موروٍثی است.
- جدایی نهاد دین و هرگونه ایدئولوژی از دولت. ما خواستار جدایی نهاد دین از دولت [به مفهوم انتظام سه قوهء مقننه، قضائیه و مجریه] هستیم. هیچ دین و مرام و عقیده ای در قانون اساسی رسمیت نمییابد. هیچ کس به دلیل داشتن و یا نداشتن دین و یا مسلک یا اندیشه ای از امتیازی ویژه برخوردار یا محروم نمیگردد. ما با تاکید بر مخالفت خود با دین دولتی و دولت دینی، (و هر مرام) و با قبول حق نقد، مخالفت خود را با هر گونه نفرت پراکنی دینی و عقیدتی اعلام میکنیم.
- عدالت. عدالت میزانی برای رشد و ثبات جامعه است. ما پیگیری سیاستهائی را ضروری میدانیم که عدالت به معنی کاهش شکاف بین قطبهای فقر و ثروت، برخورداری اقشار هرچه وسیعتر مردم از فرصتها و امکانات برابر، شغلی، مسکن، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و رفع تبعیض و کاستیهای فردی در همه عرصههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را که از شرایط استمرار یک دموکراسی پایدار است، در نظر داشته باشد. ما خواهان رشد مناطق محروم کشور و فراهم آوردن امکانات برای شرکت آنها در رشد ملی هستیم.
- ملت ایران مجموعه ای از گروههای جمعیتی با مذهب و زبان و گویشها و فرهنگهای مختلفی است که در طول تاریخ با هم در ایجاد و غنای فرهنگ ملی، تمدن و تاریخ مشترک سهیم بوده و هستند. از اینرو همانطور که دولت نمیتواند نماینده دین و یا عقیده ای خاص باشد، نهادهای دولتی نیز نباید در خدمت فرهنگ خاصی قرار گیرند. احترام به حقوق اتنیکی و قومی مختلف ایرانی، حمایت از تنوع فرهنگی، زبانی، واگذاری تصمیمگیریها به نهادهای انتخابی محلی و استانی و تلاش برای رشد موزون مناطق مختلف کشور در یک ساختار غیر متمرکز از جمله خواستههای ماست و ضروری میدانیم که در دموکراسی آینده فراهم آوردن امکانات لازم برای رشد برابر هویتهای فرهنگی گوناگون در برنامه کار مسئولین اجرائی باشد. زبان فارسی زبان رسمی اداری در سراسر کشور است. ما معتقدیم که تدریس و فراگیری زبانهای مختلف قومی ـ اتنیکی از مدارس ابتدائی تا مرحله دانشگاه حق ایرانیان است و رعایت آن را ضروری میدانیم.
- یکپارچگی سرزمینی ایران و سیاست خارجی. ما خود را پایبند به حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی ایران و سیاست خارجی مستقلی که بر اساس حفظ حقوق ایران بر مبنای عدم سلطهگری و سلطهپذیری، دفاع از صلح، حسن همجواری، رعایت و گسترش روابط مسالمت آمیز با سایر کشورها و بویژه کشورهای همسایه باشد، میدانیم. ما خواهان تنش زدایی در سیاست خارجی هستیم و استفاده از قوای نظامی برای حل مسائل سیاسی داخلی و خارجی را مردود میدانیم.
- حفظ زیستگاه. ما حفظ زیستگاه که نسلهای حاضر و آینده باید در آن حیات رو به رشدی داشته باشند را وظیفه خود دانسته و خود را متعهد به رعایت ضوابط، اصول و استانداردها و الگوهای رفتاری مربوط به حمایت از محیط زیست و عمران طبیعت میدانیم و بر این باوریم که میراثهای طبیعی ایران و جهان را باید از آسیبهای مختلف محفوظ داشت.
- پاسداری از میراث تاریخی و فرهنگی. میراث تاریخی و فرهنگی که ثمرۀ تلاشها و خلاقیّتهای مشترک مردمان ساکن در سرزمین ایران است، باید از هر گونه تعرّض و تخریب و تحریف مصون بماند. پاسداری و مراقبت نسل امروز از میراث تاریخی و فرهنگی ایران، مسئولیت و وظیفهای بزرگ نسبت به گذشتگان و نیز نسلهای آینده است.
بحث حول اهداف مشخص مانند اصول بالا و تبادل نظر و نقد در باره این موضوعات، قبل از هر چیز، مهمترین تلاشی است که باید انجام داد. اگر میخواهیم تغییر کننده و تغییر دهنده مردم ایران باشند، تلاشها را باید بدین سمت سوق داد و در این میدان عمل کرد. رفراندوم امری ثانویه است!
نظرها
نظری وجود ندارد.