ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گرانی کالاهای اساسی: تورم افسارگسیخته پس از جنگ ۱۲ روزه و کوچک شدن سفره خانوار

داده‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که قیمت کالاهای اساسی در یک سال گذشته به‌طور میانگین حدود ۵۳ درصد افزایش یافته و جهش قیمت در برخی اقلام تا ۲۰۰ درصد بوده است. اقتصاد ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با چالش‌های جدی روبه‌روست.

آخرین گزارش رسمی مرکز آمار ایران حاکی از آن است که قیمت کالا‌های اساسی سفره خانواده طی یک سال گذشته (از انتهای خردادماه ۱۴۰۳ تا انتهای خرداد امسال) به‌طور میانگین حدود ۵۳ درصد افزایش داشته است.

بر این اساس، بسیاری از اقلام سبد خانوار از جمله گوشت، حبوبات، خشکبار و لبنیات، با افزایش قیمت ۱۰ تا ۲۰۰ درصدی مواجه بوده‌اند.

در این میان، حبوبات با رکورد افزایش ۹۰ تا ۲۰۰ درصدی، پیشتاز گرانی‌ها بوده‌اند. به‌طور خاص، لوبیا چیتی با ۲۰۰ درصد افزایش قیمت از کیلویی ۱۱۵ هزار تومان به ۳۵۰ هزار تومان رسیده است.

پس از حبوبات، لبنیات با میانگین ۷۰ درصد افزایش قیمت (۴۰ تا ۹۵ درصد برای اقلام مختلف) در رتبه دوم قرار دارد. کره پاستوریزه در این گروه حدود ۹۰ درصد گران شده و از ۳۲ هزار تومان در سال ۱۴۰۳ به ۶۲ هزار تومان در خرداد ۱۴۰۴ رسیده است.

برنج ایرانی نیز با میانگین ۸۳ درصد رشد قیمت، دست‌کم ۱۰۰ هزار تومان به‌ازای هر کیلوگرم افزایش داشته است. انواع برنج ایرانی و خارجی نیز بین ۴۰ تا ۸۰ درصد گران‌تر شده‌اند. خشکبار نیز با ۲۰ تا ۴۰ درصد افزایش قیمت مواجه بوده‌اند.

براساس این آمار رسمی، برخلاف سایر اقلام، گروه پروتئینی شامل تخم‌مرغ، گوشت گاو و گوسفند، و ماهی، کمترین افزایش قیمت را در میان ۵۵ قلم کالای اساسی داشته‌اند. قیمت گوشت گاو و گوساله ۹ درصد، گوشت گوسفند ۱۲ درصد، کنسرو ماهی تن ۱۲ درصد، ماهی قزل‌آلا ۲۲ درصد و مرغ ۲۶ درصد افزایش داشته است.

برنج و لبنیات؛ پیشتازان گرانی پس از جنگ ۱۲ روزه

بررسی‌های میدانی و گزارش‌ها نشان می‌دهد که در یک ماه اخیر و به‌ویژه پس از پایان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران، برنج در صدر افزایش قیمت‌ها قرار دارد. قیمت برنج در شرکت‌های مختلف به‌طور میانگین ۳۰ درصد و در برخی برندها حتی ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش داشته است.

به‌عنوان مثال، قیمت هر کیلوگرم برنج برند گلستان از ۲۹۰ هزار تومان در خردادماه به ۴۳۹ هزار تومان در ۲۹ تیرماه افزایش یافته که نشان‌دهنده حدود ۵۰ درصد افزایش در یک ماه است.

افزایش ۷۰ درصدی برنج نیم‌دانه هاشمی و ۶۰ درصدی برنج طارم عطری ممتاز مازندران نیز از دیگر نمونه‌های این گرانی سرسام‌آور است.

با افزایش شدید قیمت برنج، مجلس گفته است که کمیسیون کشاورزی در این موضوع دخالت کند.

لبنیات نیز که از اجزای جدایی‌ناپذیر سفره خانوار است، در یک ماه گذشته بین ۱۰ تا ۱۵ درصد (به‌صورت مصوب) گران شده است.

محمد فربد، سخنگوی انجمن فرآورده‌های لبنی اعلام کرده که پس از جنگ، قیمت مصوب شیر خام از ۱۸ هزار تومان به ۲۳ هزار تومان در هر کیلوگرم رسیده، اما این نرخ هنوز کمتر از رشد واقعی هزینه‌های تولیدکنندگان است.

وزارت جهاد کشاورزی نیز از امکان افزایش قیمت لبنیات تا ۲۷ درصد برای شیر خام خبر داده است.

چالش‌های پساجنگ: «گران‌فروشی» و نوسانات بازار

دوران پس از جنگ ۱۲ روزه برای اقتصاد ایران با چالش‌های جدید و جدی همراه بوده است. با وجود اظهارات مقامات مبنی بر وفور ذخایر کالاهای اساسی، آن‌ها و رسانه‌های جمهوری اسلامی پس از پایان درگیری‌های نظامی، برخی واحدهای صنفی را متهم به گران‌فروشی اقلام اساسی بالاتر از قیمت‌های مصوب کرده‌اند.

این افزایش‌ها که در رسانه‌های ایران آن را «خودسرانه» نامیده‌اند ۲۰ تا ۳۰ درصد بوده و به‌گفته مقامات در کنار احتکار کالاها توسط برخی فروشندگان، به گرانی بیشتر دامن زده است.

محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهور نیز بر لزوم «برخورد با متخلفان» و «عدم افزایش قیمت بدون مصوبه ستاد تنظیم بازار» تأکید کرده است.

هر بار که مشکلات اقتصادی در ایران بیشتر می‌شود، موضوع «گران‌فروشی» نیز از سوی رسانه‌ها و مقامات جمهوری اسلامی هم برجسته‌تر می‌شود تا از بار مسئولیت مشکلات بر دوش آن‌ها کاسته شود.

کنترل ارز، اما تورم در حال پرواز!

در حالی که در طول جنگ ۱۲ روزه و پس از آن، بانک مرکزی موفق به کنترل نسبی نرخ ارز شد و از جهش قیمت دلار به بالای ۱۰۰ هزار تومان که در نیمه نخست فروردین‌ماه مشاهده شده بود، جلوگیری کرد (نرخ دلار از ۹۵ هزار تومان فراتر نرفت)، اما به‌گفته آلبرت بغزیان، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، تورم در کالاهای مصرفی مردم، پس از جنگ به‌شدت افزایش یافته است.

بغزیان هشدار داده که افزایش قیمت نان، لبنیات، مرغ و دیگر کالاهای مصرفی خانوار به زیان همبستگی عمومی تمام شده و این سیگنال را به جامعه می‌دهد که دولت اهمیتی به مسائل معیشتی آن‌ها نمی‌دهد.

او معتقد است که باید «ایست و بازرسی‌های قیمتی» ایجاد شود و با متخلفان «برخورد قاطع» صورت گیرد.

 ابهام در آینده اقتصاد ایران: چهار سناریو پیش‌رو

«دنیای اقتصاد» در تحلیلی از علیرضا سلطانی، کارشناس اقتصاد سیاسی نوشته که ‌اقتصاد ایران پس از جنگ ۱۲ روزه در وضعیت سخت و مبهمی قرار گرفته است. سلطانی برای آینده میان‌مدت (تا پایان سال) چهار سناریو را پیش‌بینی کرده است:

  • سناریوی بدترین: آغاز مجدد جنگ فرسایشی و گسترش آن به سطح منطقه‌ای که منجر به زمین‌گیر شدن اقتصاد ایران خواهد شد.
  • سناریوی بدتر: ادامه شرایط کنونی یعنی آتش‌بس نانوشته و نامطمئن با نقض‌های جزئی، که به‌معنای جنگ اقتصادی تمام‌عیار داخلی (بین دولت، مردم و فعالان اقتصادی) و خارجی (تحریم‌های گسترده) خواهد بود. این سناریو به رشد شدید نقدینگی، افزایش تورم و کسری بودجه مضاعف منجر می‌شود.
  • سناریوی بد: بازگشت به شرایط قبل از جنگ ۱۲ روزه با آغاز مذاکره ایران و آمریکا و دستیابی به توافق صرفاً هسته‌ای و کاهش جزئی تحریم‌ها. این وضعیت «نه جنگ و نه صلح» به‌دلیل ساختار اقتصادی ضعیف ایران در یک دهه گذشته، همچنان چالش‌برانگیز خواهد بود.
  • سناریوی خوب: رفع چالش‌های سیاسی بین ایران و آمریکا از طریق مذاکرات بنیادی و دستیابی به یک توافق صلح پایدار و رفع کامل تحریم‌های اقتصادی، که می‌تواند اقتصاد ایران را در مسیر رونق و پایداری قرار دهد.

علیرضا سلطانی گفته است که با توجه به شواهد و قرائن کنونی، به‌نظر می‌رسد «سناریوی بدتر» از احتمال بالاتری برخوردار است.

بحران‌های ساختاری عمیق‌تر می‌شوند

فاطمه زهرا بذرگر، کارشناس اقتصادی، در کالبدشکافی اقتصاد ایران پس از جنگ ۱۲ روزه، تأکید می‌کند که مشکلات کنونی تنها ناشی از آثار جنگ نیست، بلکه ریشه در ناکارآمدی تاریخی سیاست‌های اقتصادی دارد. او به نکات کلیدی زیر اشاره می‌کند:

  • سرمایه‌گذاری؛ بزرگترین قربانی: نرخ تشکیل سرمایه ناخالص داخلی به مدت پنج سال متوالی منفی بوده است که نشان‌دهنده فرسودگی زیرساخت‌ها، کاهش اشتغال مولد و سقوط بهره‌وری است.
  • تورم مزمن و بی‌ثباتی اقتصادی: مداخله‌های گسترده دولت بدون توجه به ظرفیت اقتصاد، به افزایش پایه پولی و نقدینگی منجر شده و وضعیت را با تشدید تورم و کاهش دائمی ارزش پول ملی پیچیده‌تر کرده است. این بی‌اعتمادی مردم را به سمت بازارهای غیرمولد سوق داده است.
  • بحران نظام بانکی و ناترازی ساختاری: ناترازی گسترده بین منابع و مصارف بانک‌ها، بدهی‌های دولتی و اعتماد پایین مردم به بانک‌ها، این بحران را تشدید کرده است.
  • سیاست اشتباه در بازار کار و بحران اشتغال: بیکاری بالا، رشد منفی اشتغال مولد و سیاست‌های غیرکارشناسی، به تعطیلی برخی صنایع و موج جدیدی از بیکاری منجر شده است.
  • مهاجرت نخبگان و فرار سرمایه: ناامیدی از چشم‌انداز پیشرفت داخلی، موانع سیستمی، محدودیت‌های اینترنتی و بی‌ثباتی مقررات، باعث افزایش تمایل به مهاجرت در میان نخبگان و شرکت‌های دانش‌بنیان و همچنین فرار سرمایه از کشور شده است.

ضرورت تحول بنیادین در نگرش و سیاست‌گذاری‌ها

برخی متخصصان در ایران تأکید می‌کنند که برای عبور از این چرخه معیوب، نیاز به «تغییر رویکرد» و تحول بنیادین در سیاست و مدیریت اقتصادی است.

به‌گفته این بخش از کارشناس‌ها، چنین تغییری باید از گذشته‌گرایی و جمود فکری فاصله گرفته و آماده پذیرش ایده‌ها و راهکارهای نوین، علمی و انعطاف‌پذیر باشد. تنها با ورود نسل جدیدی از مدیران و نخبگان فکری که قادر به درک شرایط جدید و برنامه‌ریزی مبتکرانه هستند، می‌توان اقتصاد ایران را از خطر فروپاشی کامل به مسیر احیا، پایداری و پیشرفت سوق داد.

برخی دیگر از کارشناس‌ها تغییر شرایط ناگوار اقتصادی ایران را منوط به تغییرات اساسی در سیاست‌های کلان حکومت ایران چه در عرصه داخلی و چه خارجی می‌دانند. آن‌ها معتقدند که بدون یک سیاست خارجی آماده رابطه با همه کشورها نمی‌توان به اقتصاد شکوفا و پایدار دست یافت.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.