ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گرسنگی به‌مثابه‌ ابزار جنگی: غزه نان ندارد!

عماد امینی در این یادداشت گزارشی به دست می‌دهد از آنچه امروز در غزه می‌گذرد،‌ و تجسم عریان یک خشونت استعماری است که غذا، دارو، و حیات را به سلاح جنگی بدل کرده است.

آمارها تنها بخشی از واقعیت را روایت می‌کنند: ۷۲ درصد کودکان غزه با سوءتغذیه حاد دست‌وپنجه نرم می‌کنند، ۹۰ درصد جمعیت به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند، هر ده دقیقه یک کودک زیر پنج سال به دلیل عوارض گرسنگی جان می‌دهد، و بیش از دو میلیون نفر در وضعیت شدید ناامنی غذایی قرار دارند. این فاجعه انسانی در حالی‌ست که نزدیک به ۸۸ درصد از مناطق نوار غزه یا تحت دستور تخلیه‌اند یا درگیر عملیات نظامی. جمعیت غیرنظامی در تنها ۱۲ درصد از این خاک فشرده شده‌اند، در شرایطی که دسترسی‌شان به منابع حیاتی قطع شده است.

خشونت برنامه‌ریزی‌شده علیه بقا

کودکان در غزه از گرسنگی می‌میرند در حالی که انبارهای جهان پر از غذاست، و این فاجعه انسانی در حالی رخ می‌دهد که نزدیک به ۸۸ درصد از مناطق نوار غزه تحت دستور تخلیه یا درگیر عملیات نظامی هستند و جمعیت غیرنظامی در تنها دوازده درصد از خاک این منطقه فشرده شده‌اند، بدون دسترسی به منابع حیاتی به حال خویش رها شدند.

 پشت این ارقام، که حتی از حتی از استانداردهای تعریف «فاجعه» نیز فراتر رفته‌اند، مکانیسمی پیچیده از خشونت استعماری حول غذا، سلامت و بقا وجود دارد که به نظر به شکلی آگاهانه طراحی شده و به اجرا درآمده است.

پشت این ارقام تکان‌دهنده، مکانیسمی پیچیده از خشونت استعماری نهفته است؛ سیستمی که غذا، سلامت و بقا را بلکه به‌مثابه ابزاری برای اعمال کنترل و تنبیه به‌کار می‌گیرد. آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (UNRWA) در ۲۰ ژوئیه اعلام کرد: «مقام‌های اسرائیلی در حال گرسنگی دادن به غیرنظامیان در غزه هستند… در میان آن‌ها، یک میلیون کودک حضور دارند».

یازده کارشناس مستقل حقوق بشر سازمان ملل نیز در ۹ ژوئیه ۲۰۲۴ تأیید کردند که قحطی در غزه در حال وقوع است و آن را نتیجه «کارزار تعمدی اسرائیل برای گرسنگی دادن به فلسطینی‌ها» دانستند. این فاجعه انسانی در پس عملیات گسترده نظامی نه یک بلای طبیعی، بلکه نتیجه‌ی مستقیم سیاست‌هایی‌ست که بقا و کرامت انسان را هدف گرفته‌اند.

تشدید بحران غذایی با محدودیت شدید سوخت نیز همراه است. سیستم بهداشت عمومی، تصفیه آب و فاضلاب تقریباً از کار افتاده‌اند. بیش از ۸۵ درصد مراکز درمانی یا نابود شده‌اند یا عملاً از ارائه خدمات اولیه عاجزند. کمبود دارو، برق، و تجهیزات، بیمارستان‌ها را به ساختمان‌هایی بی‌اثر تبدیل کرده است. کمک‌های بشردوستانه نیز اغلب در مرزها متوقف می‌مانند و در گرمای شدید منطقه فاسد می‌شوند.

و البته، ماشین جنگی اسرائیل از جان مردم گرسنه در صف غذا نیز نمی‌گذرد. تنها در یک روز، ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۵، دست‌کم ۷۹ غیرنظامی هنگام تلاش برای دریافت غذا در نزدیکی گذرگاه زیکیم، هدف تیراندازی نیروهای اسرائیلی قرار گرفتند. گزارش‌های محلی شمار کشته‌شدگان را تا ۹۴ نفر نیز برآورد کرده‌اند. به‌گفته منابع سازمان ملل، از ماه‌ها پیش تاکنون، بیش از ۸۷۵ نفر در صف کمک‌های غذایی کشته شده‌اند.

با افزایش شمار کشته‌ها که بنا به گزارش‌ها تاکنون به بیش از ۵۹ هزار نفر رسیده، و با تداوم ممانعت از ورود کمک‌های حیاتی، امروز جامعه بین‌المللی در برابر آزمونی تاریخی برای توقف یک نسل‌کشی تدریجی آشکار قرار گرفته است.

سکوت نهادهای بین‌المللی: قحطی چه زمانی اعلام می‌شود؟

در حالی‌که داده‌های موجود نشان می‌دهد هر سه شاخص سامانه یکپارچه طبقه‌بندی مراحل ناامنی غذایی (IPC) برای اعلام رسمی قحطی در غزه تحقق یافته، سازمان‌های بین‌المللی از چنین اقدامی خودداری کرده‌اند. بنا بر تعریف IPC، قحطی زمانی اعلام می‌شود که:

  • حداقل ۲۰٪ خانوارها دچار کمبود شدید غذا باشند؛
  • بالای ۳۰٪ کودکان دچار سوءتغذیه حاد باشند؛
  • نرخ مرگ‌ومیر به بیش از ۲ نفر در هر ۱۰ هزار نفر در روز برسد.

هرچند دسترسی به داده‌های کامل به دلیل محاصره غزه توسط اسرائیل و ممانعت از دسترسی آزاد به آن دشوار است اما شواهد میدانی و گزارش‌های نهادهای معتبر حکایت از آن دارد که این شرایط در غزه تحقق یافته‌اند. با این حال، ملاحظات سیاسی – از جمله فشار دولت‌های غربی به‌ویژه آمریکا – مانع از اعلام رسمی این وضعیت و سکوت نهادهای بین‌اللمی شده‌اند. این امتناع، پرسش‌هایی جدی درباره بی‌طرفی و استقلال نهادهای بین‌المللی در بحران غزه برمی‌انگیزد. اعلام رسمی قحطی می‌تواند پای قدرت‌های بزرگ را به میدان پاسخگویی بکشاند. 

وضعیت به‌گونه‌ای‌ست که اکنون بسیاری این سکوت را نشانه‌ای از همدستی غیرمستقیم نهادهای بین‌المللی با عاملان جنایت می‌دانند. پرسش اساسی اینجاست: چرا در دیگر نقاط جهان همچون دارفور که با بحران گرسنگی مواجه بوده‌اند، نهادهای بین‌المللی دست‌کم در موضع‌گیری، واکنشی سریع‌تر و قاطع‌تر نشان داده‌اند؟

مطابق ماده ۵۴ پروتکل الحاقی اول به کنوانسیون‌های ژنو (۱۹۷۷)، گرسنگی‌دادن به غیرنظامیان به‌عنوان روش جنگی ممنوع است. همچنین قاعده ۵۳ حقوق بین‌الملل بشردوستانه عرفی، این عمل را جنایت جنگی می‌داند. با این حال، اسرائیل به‌صراحت این اصول را نقض کرده و محاصره همه‌جانبه غزه را به ابزاری برای مجازات جمعی بدل ساخته است ـ ابزاری که طبق کنوانسیون‌های بین‌المللی، مشمول پیگرد حقوقی است.

در دسامبر ۲۰۲۱، مجمع عمومی سازمان ملل با رأی مثبت ۱۸۶ کشور قطعنامه‌ای را با عنوان «حق دسترسی به غذا» تصویب کرد. این قطعنامه گرسنگی را «نقض کرامت انسانی» اعلام می‌کرد. و جای تعجب ندارد تنها دو کشور ـ ایالات متحده آمریکا و اسرائیل ـ به آن رای منفی دادند.

محاصره‌ی نان و جان: غزه به‌مثابه آزمایشگاه اخلاق جهانی

استفاده از غذا به‌عنوان سلاح، ماجرایی تازه در سرزمین فلسطین نیست - نه از امروز آغاز شده، نه حتی از ۷ اکتبر ۲۰۲۳. 

غزه سال‌هاست که همچون یک زندان بی‌سقف جغرافیایی در محاصره است. این محاصره تنها شامل بستن مرزها نیست؛ بلکه تحریم واردات مواد اولیه‌ی تولید غذا مانند بذر و کود، تخریب عمدی مزارع و سیستم‌های آبیاری، و هدف‌گیری ساختارهای توزیع غذا زیر عنوان «مبارزه با تروریسم» را نیز در بر می‌گیرد. این استراتژی سه‌لایه، «حق حیات» را به «امتیازی مشروط» تبدیل کرده است؛ مشروط به سکوت و تسلیم.

در چنین بستر خشونت‌باری، سلامت را نمی‌توان صرفاً یک مسئله‌ی فنی یا خدماتی دانست. سلامت در فلسطین، بخشی از میدان پیچیده‌ای از سلطه‌ی استعماری، اشغال نظام‌مند و کنترل سیاسی و اقتصادی است. تأثیر بلندمدت این اشغال بر بدن‌های فلسطینی، بر نهادهای بهداشتی و مراقبتی، گویای آن است که سیاست سلامت تنها در پیوند با مفاهیمی چون عدالت، حاکمیت مردمی و حق تعیین سرنوشت معنا پیدا می‌کند.

چنین رویکردی، افق‌هایی برای بازاندیشی و بازسازی ساختارهای مراقبتی می‌گشاید ـ ساختارهایی که نه‌تنها به نیازهای حیاتی پاسخ می‌دهند، بلکه در دل خود ظرفیت مقاومت، خودمدیریتی و چالش با مناسبات سلطه را نیز حمل می‌کنند.

واقعیت آن است که تمرکز صرف بر جنبه‌های اضطراری ـ از جمله امداد فوری یا حداقلی‌ترین حقوق بقا ـ ناخواسته ساختارهای خشونت و سلطه را در سایه قرار می‌دهد. در چنین وضعیتی، راه‌حل واقعی نه صرفاً در برداشتن موانع بر سر راه ارسال موقت کمک‌های بشردوستانه، بلکه در اقدامات بنیادینی همچون تحریم تسلیحاتی اسرائیل، پایان فوری محاصره‌ی غزه، و پیگرد قانونی عاملان این فاجعه در دادگاه‌های بین‌المللی برای درهم شکستن محاصره غزه نهفته است.

غزه امروز ه به یک آزمایشگاه اخلاق جهانی بدل شده است ـ جایی‌که در آن، مرزهای انسانیت هر روز از هم می‌پاشند. تاریخ به سختی خواهد بخشید کسانی را که در برابر فاجعه‌ در این سرزمین سکوت کرده‌اند ـ سرزمینی که به قول محمود درویش،‌ شاعر فلسطینی،‌ بر روی آن «چیزی هست که شایسته زیستن است».

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.