ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

شخصیت خامنه‌ای و اختلالات روانی

حسین جمالی‌پور در این مقاله به تحلیلی روانشناختی از شخصیت علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، می‌پردازد. او فردی «کاریزماتیک، باتقوا، و مقاوم در برابر فشارهای خارجی»‌ است یا رهبری «خودشیفته و ضداجتماع و بی‌تفاوت به رنج انسان‌ها»؟

دیدگاه
این مقاله در بخش دیدگاه منتشر شده است. نظرهای مطرح‌شده در این بخش، دیدگاه نویسندگان را بازتاب می‌دهند و نه لزوماً دیدگاه تحریریه زمانه را. زمانه آمادگی دارد نظرهای در برابر این دیدگاه را نیز منتشر کند.

چنانکه از عنوان مقاله پیداست، در این مقاله در پی تحلیل شخصیت علی خامنه‌ای خواهم بود و پرسش من این است که «آیا علی خامنه‌ای اختلال روانی دارد؟». از نگاه روانشناسان پاسخ به این پرسش نیازمندِ مصاحبه، تست‌های علمی و تخصصی و مواجهه مستقیم با شخص است، اما از آنجایی که دسترسی به او (به عنوان رهبر سیاسی) در چنین شرایطی و برای چنین موضوعی غیر ممکن است، با تکیه بر تصمیماتِ او در سه دهه گذشته و نحوه برخورد با مخالفان، وضعیتِ جامعه و کشور و دیگر مواردِ مهم، سعی می‌کنم تحلیلی معقول ارائه بدهم. در این تحلیل نخست از نظریات، یافته‌های روانشناسی و تعریف دقیقِ انواع اختلال‌های روانی استفاده می‌کنم و بعد مبتنی بر شواهد و موضع‌گیری‌هایش در رویدادهای سیاسی و اجتماعی در سال‌های اخیر به تحلیل شخصیت او می‌پردازم. سعی خواهم کرد با ترسیم یک چهارچوب نظری منسجم و با به کارگیری مبانی علمی به مخاطب اطمینان بدهم و از سوءگیری نسبت به رهبر جمهوی اسلامی دور باشم. به این معنی که با تعریف دقیق اختلال‌های روانی و تطبیق ویژگی‌های هر اختلال با رفتار علی خامنه‌ای، ثابت کنم که نشانه‌های این اختلال‌ها در رفتار او مشهود است و دچار این اختلال‌هاست. البته که مخاطب برای درک صحیح و قضاوت درست باید که پیش‌فرض‌ها و باورهای خود را (حداقل در زمان خواندن این مقاله) کنار بگذارد تا بتواند مدعا را به خوبی درک کند و دچار سوءگیری نشود. چرا که برای درک واقعیت ما نیاز داریم عینک خود را کنار بگذاریم تا واقعیت را آنچنان که هست درک کنیم. مقصود اینکه اگر مخاطب باورمند به این باشد که علی خامنه‌ای فردی است که شخصیت قدسی-الهی دارد و از هرگونه نقصی و اختلال روانی مبراست، بدون تردید خواندن این مطالب برای او گره‌گشا نخواهد بود. در نتیجه برای درک مدعای این مقاله نیازمند این هستیم که پیش‌فرض‌هایمان را موقتا کنار بگذاریم و بدون تعصب مدعا را بخوانیم و بعد تأمل و قضاوت کنیم.

بخش اول: چهارچوب نظری و تعریف مفاهیم

اختلال شخصیت خودشیفته[۱]

اختلال شخصیت خودشیفته یکی از اختلالات شخصیت است که در [۲] DSM-5 به این صورت تعریف شده است:

این اختلال با ویژگی‌هایی نظیر احساس بزرگ‌منشی مفرط، نیاز شدید به تحسین و فقدان همدلی مشخص می‌شود[۳]. افراد خودشیفته تمایل دارند خود را برتر از دیگران بدانند و هر گونه انتقاد یا تهدیدی که تصویر مثبت‌شان را خدشه‌دار کند، به شدت پس می‌زنند[۴].

به طور کلی شخصیت خودشیفته نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد دیدگاه اغراق‌آمیزی نسبت به خود دارد، نیاز مفرط به تحسین و توجه دارد و نسبت به دیگران همدلی کمی نشان می‌دهد. ویژگی‌های افرادی که دچار این اختلال هستند براساس DSM-5 موارد ذیل هستند.

  • احساس بزرگ‌منشی. (مثلاً اغراق در دستاوردها و استعدادها)
  • نیاز شدید به تحسین.
  • باور به اینکه فرد منحصر به فرد است و تنها افراد یا نهادهای خاص می‌توانند او را درک کنند.
  • انتظار برخورد ویژه و ترجیح دادن خود بر دیگران.
  • بهره‌برداری از روابط برای رسیدن به اهداف شخصی.
  • عدم همدلی با دیگران.
  • حسادت نسبت به دیگران یا باور به اینکه دیگران نسبت به او حسادت دارند.
  • رفتار و نگرش خودبزرگ‌بینانه.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی[۵]

شخصیت ضد اجتماعی اختلالی است که فرد به طور مداوم قوانین و حقوق دیگران را نقض می‌کند، مسئولیت‌پذیری ندارد و رفتارهای پرخطر، فریبکارانه و بی‌توجه به عواقب نشان می‌دهد. این اختلال شامل رفتارهایی است که بی‌توجهی به حقوق دیگران، بی‌مسئولیتی و فقدان احساس گناه و پشیمانی را شامل می‌شود. افراد مبتلا به  ASPD غالباً به درد و رنج دیگران بی‌تفاوت هستند و ممکن است برای رسیدن به اهداف شخصی خود دیگران را فریب دهند یا آسیب برسانند و سوء استفاده کنند.

ویژگی‌های بارز این اختلال بر اساس DSM-5 موارد ذیل است:

  • ناتوانی در رعایت قوانین اجتماعی و حقوق دیگران (مثلاً ارتکاب جرم).
  • فریبکاری، استفاده از نام‌های مستعار، کلاهبرداری.
  • رفتار تکانشی و ناپایدار.
  • تحریک‌پذیری و پرخاشگری (اغلب حملات فیزیکی).
  • بی‌توجهی بی‌ملاحظه نسبت به امنیت خود یا دیگران.
  • عدم مسئولیت‌پذیری مکرر.
  • عدم پشیمانی از رفتارهای خود.

اختلال روان‌پاتیک[۶]

این اختلال غالباً به یک زیرمجموعه از افراد خاصی با شخصیت ضد اجتماعی اشاره دارد، اما ویژگی‌های برجسته‌ای دارد که بیشتر بر عدم همدلی، فقدان احساس گناه و رفتارهای سطحی، فریبکارانه و بی‌احساس تأکید می‌کند. روان‌پات‌ها[۷]  بی‌تفاوت نسبت به احساسات و درد دیگران هستند و معمولاً رفتارهای فریبکارانه و بی‌رحمانه از خود نشان می‌دهند. اگر بخواهیم دقیق بگوییم، فقدان احساس گناه و همدلی و بی‌تفاوتی نسبت به درد و رنج دیگران مهم‌ترین شاخص‌های اختلال روان‌پاتی هستند[۸]. اولین توصیف‌های بالیني از سایكوپاتی را کلک لي ارایه کرد، او برای افراد سایكوپات شانزده صفت مشخص کرد و از جمله عنوان کرد که سایكوپات‌ها افرادی سنگدل، خودبزرگبین، غیرقابل اعتماد، غیرصادق، خودمحور و فاقد همدلی و پشیمانی هستند.[۹]

ماکیاولی‌گری[۱۰]

ماکیاولی‌گری بر خلاف اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال روان‌پاتی و اختلال شخصیت خودشیفته، یک اختلال نیست بلکه یک ویژگی شخصیتی و سبک رفتاری است که در دسته سبک‌های رفتاری ناسالم قرار می‌گیرد. نامیدن این سبک رفتاری به «ماکیاولی‌گری» اشاره به باور ماکیاولی دارد که معتقد بود «هدف وسیله را توجیه می‌کند». غرض از این باورِ ماکیاولی این بود که برای حفظ قدرت که هدف نهایی است، می‌توان حتی آنچه که فریبکاری یا ضد اخلاقی است را انجام داد. در روانشناسی به طور کلی چند مشخصه وجود دارد که تحت ماکیاولی‌گری از آن یاد می‌کنند:

  • فریبکاری و دروغ‌گویی برای منافع شخصی.
  • دستکاری دیگران برای هدایت رفتار دیگران در جهت منافع شخصی.
  • بی‌اعتمادی به ارزش‌های اخلاقی (چرا که برایشان مهم نیست رفتارشان اخلاقی هست یا خیر، بلکه رسیدن به هدف مهم است).
  • بی‌تفاوتی نسبت به احساسات دیگران.
  • تمرکز شدید بر نتیجه و توجیه وسیله برای رسیدن به هدف.
  • خودمحوری و فرصت‌طلبی و ترجیح منافع شخصی بر منافع جمعی و عمومی.
  • روابط بین فردی سطحی (روابط عمیق و صمیمی برای‌شان معنی ندارد و فقط برای بهره‌برداری از دیگران وارد رابطه می‌شوند).[۱۱]

تئوری سه‌گانه تاریک[۱۲]

سه‌گانه تاریک شامل خودشیفتگی[۱۳] ، ماکیاولی‌گری[۱۴] و روان‌پاتی[۱۵](که ضد اجتماعی بخشی از آن است) می‌باشد. این سه ویژگی غالباً در کنار هم قرار می‌گیرند و ترکیبی از رفتارهای خودمحور، فریبکارانه و بی‌رحمانه را شکل می‌دهند[۱۶].

مطالعات نشان داده‌اند که رهبران سیاسی با ویژگی‌های سه‌گانه تاریک، معمولاً به صورت استبدادی رفتار می‌کنند و به دنبال حفظ قدرت خود به هر قیمتی هستند. مطالعات حوزه روانشناسی اجتماعی نیز نشان می‌دهد که کسب قدرت می‌تواند باعث کاهش همدلی و افزایش رفتارهای استبدادی شود. قدرت، فرآیندهای شناختی را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود افراد کمتر به احساسات دیگران توجه کنند و بیشتر به منافع شخصی و حفظ جایگاه خود بیندیشند[۱۷].

تا اینجا سعی کردم چهارچوب مفهومی و مبانی نظری را توضیح بدهم تا مخاطب بداند از چه منظری می‌خواهم به تحلیل رفتار علی خامنه‌ای بپردازم. در بخش دوم سعی می‌کنم اغلب رفتارها، وقایع و رخ‌دادهای اجتماعی و سیاسی و فضاهایی که در جامعه ایرانی رخ داده است و به تحلیل شخصیت علی‌خامنه‌ای کمک می‌کند را شرح بدهم تا در بخش سوم با تطبیق اختلال‌های روانی با وقایع سیاسی و اجتماعی ثابت کنم که علی خامنه‌ای دچار سه‌گانه تاریک است و اختلال روانی دارد.

بخش دوم: مطالعه موردی اعتراضات سال ۱۴۰۱

در شهریور ۱۴۰۱، مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله اهل سقز، در بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی تهران جان خود را از دست داد. این حادثه به سرعت به نمادی از اعتراضات گسترده علیه حجاب اجباری و سیاست‌های سرکوبگرانه حکومت تبدیل شد. این اعتراضات به «انقلاب مهسا» معروف شدند و حضور گسترده نوجوانان و جوانان در آن، اهمیت ویژه‌ای داشت. در دوران انقلاب مهسا، شواهدی وجود دارد که به ما در تحلیل شخصیت خامنه‌ای کمک می‌کند و آن را در ادامه می‌آورم.

مهسا امینی

سرکوب‌های خشونت‌آمیز:

موارد زیادی وجود دارد که نیروهای امنیتی تحت فرماندهی مستقیم یا غیرمستقیم علی خامنه‌ای، در برخورد با معترضان از خشونت شدید استفاده کرده‌اند. طبق آماری که در مورد اعتراضات ۱۴۰۱ جمع آوری شده است، بر اساس گزارش سازمان ملل و دیگر منابع می‌توان خشونتی که علیه معترضان اعمال شده است را به طور کلی به این صورت دسته‌بندی کرد:

  • بیش از ۵۰۰ نفر در جریان سرکوب اعتراضات جان باختند. بیش از ۲۰,۰۰۰ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند.
  • در بسیاری از موارد، نیروهای امنیتی به‌طور عمدی به سمت سر یا سینه معترضان شلیک کردند. در گزارش‌های آماری، در حداقل ۷۰ مورد، قربانیان از ناحیه سر و در ۵۲ مورد در ناحیه سینه هدف گلوله قرار گرفته‌اند[۱۸].
  • در مناطق کردستان ایران، از جمله مهاباد و پیرانشهر، نیروهای امنیتی با استفاده از سلاح‌های سنگین به سمت معترضان شلیک کردند. در برخی موارد، اجساد کشته‌شدگان را به خانواده‌ها تحویل ندادند و دفن آن‌ها را در مکان‌های دورافتاده و با محدودیت‌های شدید انجام دادند.
  • طبق گزارش سازمان عفو بین‌الملل حداقل ۲۱ نفر در ارتباط با اعتراضات با اتهاماتی مانند «محاربه» و «افساد فی‌الارض» مواجه شدند که مجازات آن‌ها اعدام بود. این محاکمات در شرایطی برگزار شدند که حقوق دادرسی عادلانه رعایت نشد و بسیاری از متهمان تحت شکنجه قرار گرفتند تا اعترافات اجباری داشته باشند.
  • در جریان اعتراضات، زنان نقش برجسته‌ای در سازماندهی و مشارکت داشتند و در برابر سرکوب‌های شدید مقاومت کردند. برخی از آن‌ها نیز جان باختند یا مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. خانواده‌های قربانیان نیز تحت فشار قرار گرفتند؛ به‌عنوان مثال، مادر نیکا شاکرمی، دختر ۱۶ ساله‌ای که در اعتراضات کشته شد، پس از انتقاد از رژیم بازداشت شد.
  •  بازداشت صدها کودک زیر ۱۸ سال و حتی زیر ۱۵ سال که طبق گزارش یونیسف و عفو بین‌الملل صدها کودک در جریان اعتراضات بازداشت شدند که نقض آشکار کنوانسیون حقوق کودک است.
  • تهدید خانواده‌ها برای سکوت، دفن شبانه یا مخفیانه کشته‌شدگان و بازداشت اعضای خانواده‌ها هنگام برگزاری مراسم ختم از دیگر خشونت‌های رژیم بود که می‌توان به عنوان نمونه به نیکا شاکرمی، حدیث نجفی، کیان پیرفلک و ده‌ها مورد دیگر اشاره کرد.
  • محروم کردن مجروحان از خدمات درمانی و تهدید پزشکان و پرستاران به بازداشت، یکی دیگر از نشانه‌های خشونت علیه معترضان بود. گزارش‌هایی از پزشکان بدون مرز و عفو بین‌الملل وجود دارد که بیمارستان‌ها افراد زخمی را تحویل نیروهای امنیتی می‌دادند.
  •  استفاده از گلوله‌های فلزی و ساچمه‌ای برای متفرق کردن مردم، که خلاف قوانین حقوق بشری و در مواردی مصداق «استفاده مفرط از زور» است. صدها مورد از نابینایی معترضان به‌خصوص در استان‌های کردنشین ثبت شده است. شدت بیشتر سرکوب در مناطق کُردنشین (کردستان، کرمانشاه) و بلوچ‌نشین (زاهدان، خاش).
  • جمعه خونین زاهدان (۷ مهر ۱۴۰۱) با بیش از ۸۰ کشته تنها یکی از نشانه‌های تبعیض سیستماتیک و سرکوب قومیتی بود.

مواردی که تا اینجا اشاره کردیم همه نشان می‌دهد که خشونت اعمال شده بر معترضان و خانواده آزادی‌خواهان، تایید می‌کند که علی خامنه‌ای فاقد احساس همدردی است و رفتارش مؤیدِ این است که دچار اختلال روانیِ سایکوپات است که در ادامه مقاله بیشتر به آن اشاره خواهم کرد.

فریبکاری و کنترل اطلاعات:

  • سانسور گسترده رسانه‌ها و قطع اینترنت در بحران‌ها، نمونه‌ای از رفتار فریبکارانه برای حفظ قدرت و کنترل افکار عمومی است.
  • انتشار اعترافات اجباری در تلویزیون، تحریف اخبار کشته‌شدگان، حذف خبرنگاران مستقل[۱۹]. صدها مورد سانسور و حذف خبرنگاران و شهروندخبرنگاران در سال‌های اخیر مشاهده شده است که الهه محمدی و نیلوفر حامدی نمونه‌ای از این حذف‌هاست. همچنین زندانی شدن بسیاری از نویسندگان و منتقدان همچون سعید مدنی پژوهشگر و جامعه شناس ایرانی از این دست سانسورهاست.
  • از سوی دیگر گزارش‌ سازمان‌های حقوق بشری و بیانیه‌های اتحادیه‌های وکلا، اثبات می‌کند که قضات، روند دادرسی، دادگاه‌های غیرمستقل و محاکمه سریع در کمتر از چند روز که بدون وکیل و بدون ارائه شواهد برگزار شده است، ضد اخلاق و ضد حقوق بشر بوده و رژیم علی خامنه‌ای با صدور حکم اعدام برای معترضان در مدت کوتاه، نهایت خشونت را علیه معترضان و مخالفان بکار گرفته است. نمونه آن افرادی مانند محمد قبادلو و فرهاد سلیمی هستند که پس از اعترافات اجباری تحت شکنجه، به اعدام محکوم شده‌اند.
  • سازمان عفو بین‌الملل گزارش داده است که نیروهای امنیتی ایران از روش‌های مختلف شکنجه، از جمله ضرب و شتم، شلاق، شوک الکتریکی و آزار جنسی، علیه معترضان استفاده کرده‌اند. این اقدام‌ها حتی شامل کودکان نیز شده است. برخی از کودکان بازداشت‌شده به اجبار در مراکز روان‌درمانی نگهداری شده‌اند. همچنین، گزارش‌هایی از شکنجه‌های جسمی و روانی علیه معترضان در زندان‌ها وجود دارد[۲۰]

بخش سوم: تحلیل رفتار و شخصیت علی خامنه‌ای

علی خامنه‌ای از سال ۱۳۶۸ تاکنون رهبری جمهوری اسلامی ایران را بر عهده دارد. در طول این مدت، حفظ قدرت و تثبیت جایگاه سیاسی، یکی از اهداف اصلی او بوده است. واکنش او به مخالفت‌ها و منتقدان معمولاً با محدودیت‌های شدید، کنترل رسانه‌ها و سرکوب روحی-روانی و فیزیکی همراه بوده و رویکردش نسبت به اعتراضات و بحران‌های سیاسی عمدتاً مبتنی بر تأکید بر حفظ نظام و اقتدار است؛ حتی به قیمت افزایش فشار بر جامعه. اینها واقعیت‌هایی است که اغلب مردم در طول سالیان اخیر در ایران تجربه کرده‌اند. حال با تکیه بر وقایعی که برای همه روشن است و مبتنی بر داده‌های علمی که در آغاز مقاله به آن اشاره کردم، سعی می‌کنم ارتباط رخ‌دادها و وقایع را از یک سو با موضع‌گیری علی خامنه‌ای روشن کنم و از یک سو ارتباط موضع‌گیری و تصمیمات او را با اختلال‌های روانی شرح بدهم. 

تصویری تزئینی از علی خامنه‌ای
تصویری تزئینی از علی خامنه‌ای

بی‌اخلاقیِ اخلاقی در تصمیمات و سیاست‌ها

آلبرت بندورا نظریه‌ای دارد با عنوان «بی‌اخلاقی اخلاقی»[۲۱] که توضیح می‌دهد چگونه افراد، می‌توانند اعمال ظالمانه یا غیر انسانی را بدون احساس گناه انجام دهند. این فرایند شامل توجیه، انکار مسئولیت، یا کاهش اهمیت پیامدهای منفیِ اعمال است. این نظریه در تحلیل رفتار مدیران و خصوصا رهبران (سیاسی) کاربرد دارد که ممکن است برای توجیه سرکوب یا خشونت علیه مردم، از این مکانیسم‌ها استفاده کنند، بدون آنکه احساس گناه یا پشیمانی داشته باشند. البته نظر بندورا تنها یکی از نظریات متعددی است که برای تحلیل رفتار افراد به کار می‌رود و می‌توان از دیدگاه‌های مختلفی به این مسئله نگاه کرد. برخی از تحلیلگران با کنار هم قرار دادن اختلال‌های مختلف و تطبیق آن با رفتار سیاستمداران به نتایج قابل توجهی رسیده‌اند که در ادامه به آن اشاره می‌کنم.

حال ادعا این است که تصمیمات خامنه‌ای که منجر به افزایش رنج اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده‌اند، اغلب بدون ابراز تاسف یا اعتراف به مسئولیت است. استفاده از نظریه «بی‌اخلاقی اخلاقی» بندورا در این زمینه می‌تواند کابردی باشد، خصوصا جایی که توجیهِ سرکوب و خشونت به عنوان حفظ امنیت ملی یا (به تعبیر خودش) مقابله با «فتنه» صورت می‌گیرد. در چنین وضعی حفظ و افزایش قدرت، به نظر می‌رسد هدف اصلی بوده است، حتی به قیمت آسیب به بخش بزرگی از جامعه که بیشتر از همه دچار رنج شده‌اند؛ بویژه نوجوانان و جوانان. این موضوع قابل انطباق با مطالعات روانشناختی است که نشان می‌دهد قدرت می‌تواند همدلی را کاهش دهد و به تصمیم‌هایی ظالمانه منجر شود[۲۲]. اگرچه با توجه به رخ‌دادها و سرکوب‌هایی که اشاره کردم و مبتنی بر نظریه بندورا می‌توان به راحتی پذیرفت که او بدون احساس گناه چنین ظلمی را بر مردم و معترضان روا داشته است، اما مایلم از منظر «تئوری سه‌گانه تاریک» اختلال روانی او را اثبات کنم.

بکارگیری تئوری سه‌گانه تاریک در تحلیل خامنه‌ای:

ویژگی‌های خودشیفتگی، ماکیاولی‌گری و روان‌پاتی به صورت ترکیبی در سبک رهبری خامنه‌ای دیده می‌شود:

  • خودشیفتگی: تمرکز بر حفظ اقتدار و تصویر بزرگ‌نمایی شده.
  • ماکیاولی‌گری: استفاده از فریب، کنترل شدید و سیاست‌های سختگیرانه.
  • روان‌پاتی: فقدان همدلی و احساس گناه و استفاده از خشونت برای حفظ قدرت[۲۳].

مطالعات نشان می‌دهد که قدرت می‌تواند باعث کاهش همدلی و افزایش رفتارهای استبدادی شود.[۲۴] خامنه‌ای، که بیش از سه دهه در بالاترین جایگاه قدرت بوده است دچار این سه‌گانه تاریک است و با تکیه بر شواهدی که اشاره کردیم و مبتنی بر اختلال‌های روانی که توضیح دادیم، اثبات می‌شود که او اثرات بسیاری را بر جامعة ایرانی گذاشته است و با تصمیمات سختگیرانه و سرکوب‌های گسترده به دنبال افزایش قدرت خود بوده است و مدام مردم ایران را دچار درد و رنج کرده است. در ادامه توضیح بیشتری مبتنی بر شواهد می‌دهم تا به اقناع مخاطب کمک کند که نشانه‌های اختلال و سه‌گانة تاریک در او دیده می‌شود.

عناصر خودشیفتگی:

  • خامنه‌ای در سخنرانی‌های خود به طور مکرر تاکید کرد که این اعتراضات توطئه دشمنان خارجی است و نظام نباید هیچ تردیدی در برخورد با آن‌ها داشته باشد. این واکنش نشان‌دهندة حساسیت شدید او به هرگونه تهدیدِ جایگاه و تصویرش در ذهن طرفداران و نظام سیاسی است که او در رأس آن قرار دارد. رفتارهای خامنه‌ای در طول سال‌ها و شرایط مختلف نمونه‌های متعددی از ویژگی‌های شخصیت خودشیفته را نشان می‌دهد.
  • در سخنرانی‌ها و بیانات رسمی، اغلب خود را به عنوان ناجی انقلاب و محافظ ارزش‌های دینی و ملی معرفی می‌کند. این نوع بزرگ‌نمایی خود، به گونه‌ای است که کمترین اشتباه یا نقد را به سختی می‌پذیرد. او حتی در سال ۱۴۰۳ در یک دیدار صمیمی با برخی فرماندهان سپاه و امنیتی ادعا کرده بود که فضای گفت‌وگو طوری بوده است که خدا از زبان او سخن می‌گفته است. نه تنها محتوای سخنان علی خامنه‌ای، که حتی زبان بدن او در سخنرانی‌ها همیشه به نحوی بوده است که سعی می‌کند خود را مسئول رستگاری افراد جامعه معرفی کند. او بارها گفته است که جمهوری اسلامی، حکومتی الهی است و باید پرچم را به امام زمان برساند. مضاف بر این بارها امامان جمعه از او تصویری مقدس ساخته‌اند و او را نائب بر حق امام زمان شیعیان معرفی می‌کنند که نوعی موعود باوری است و باعث می‌شود همه سرکوب‌ها و خشونت‌ها علیه مردم را لازمه تحقق حکومت موعود معرفی کنند. او حتی در سال ۱۴۰۱ که بسیاری از مردم شعار رفراندوم سر می‌دادند، مردم را توده‌ای ناآگاه خطاب کرده بود و مدعی بود که مردم توانِ تشخیص ندارند.
  • در سال‌های اخیر، به ویژه پس از اعتراضات ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱، برخوردهای شدید و بازداشت گسترده معترضان، نمونه‌های بارز حساسیت ایشان نسبت به تهدیدهای احتمالی علیه جایگاه و اقتدار خود است. مطالعات روانشناسی نشان می‌دهد که افراد خودشیفته نسبت به انتقاد، حساس هستند و در برابر تهدید جایگاهشان به شدت واکنش نشان می‌دهند[۲۵].  همه اینها نشان از تصویری بزگ‌نمایی شده دارد که در فرد خودشیفته دیده می‌شود.

پرسشی اینجا شاید برای شما مطرح شود که چرا شخصیت خودشیفته چنین رفتار می‌کند و دست از آن بر نمی‌دارد؟ بسیاری از روانکاوان معتقدند که اختلال خودشیفتگی درمان نمی‌شود چرا که در پشت آن یک شخصیت روان‌پریش(روان‌پات) قرار دارد. در حقیقت خودشیفتگی یک بیماری ذهنی نیست بلکه یک مکانیسم دفاعی است که باعث می‌شود فردِ خودشیفته دچار فروپاشی و سایکوز نشود. این وضعیت می‌تواند پارانویا یا اسکیزوفرنی یا افسردگی شدید باشد. خودشیفتگی در این افراد باعث می‌شود که حس کنند اوضاع تحت کنترل آنهاست و آنها را در توهم همه‌توانی نگه‌می‌دارد. فرد خودشیفته به خود اجازه نمی‌دهد تغییر کند چرا که اگر این مکانیسم دفاعی را کنار بگذارد دچار فروپاشی می‌شود.

اغلب اوقات افراد نارسیستیک سعی می‌کنند برای اینکه دیگران را برده خود کنند به آنها احساس گناه ‌دهند. آنها برای کنترل کردن به دیگران احساس گناه می‌دهند.

احساس قدرت مطلق، خودبزرگ‌بینی و بی‌نیازی ظاهری از دیگران، ابزارهایی هستند برای حفظ انسجام روانی و اجتناب از فروپاشی روانی عمیق‌تر. این نوعی ایگوی متورم است که جای عزت نفس را گرفته است. این افراد برای پرهیز از مواجهه با احساساتی نظیر شرم، بی‌ارزشی یا پوچی درونی، خود را در مرکز جهان می‌بینند و روابط انسانی را بستری برای دریافت تایید و نمایش برتری می‌بینند و نه برای تجربة صمیمیت واقعی! این افراد وقتی با افرادی مواجه می‌شوند که مرزهای روانی خود را حفظ می‌کنند یا باورشان را بازتاب نمی‌دهند، واکنشی چون خشم شدید از خود نشان می‌دهند.

عناصر شخصیت روان‌پاتی و ضد اجتماعی:

  • سرکوب بی‌رحمانه اعتراضات، بی‌توجهی به درد و رنج مردم به ویژه جوانان و نوجوانان، نشانه‌هایی از فقدان همدلی است که در شخصیت ضد اجتماعی و روان‌پاتیک دیده می‌شود. استفاده از سلاح جنگی، حمله به زنان، کور کردن چشم معترضان، تجاوز به دختران، ایجاد رعب و وحشت و ترساندن دختران مدارس با گاز سمی، تهدید خانوادة کشته شدگان، دفن شبانة اجساد، عدم تحویل اجساد به خانواده‌ها، اعدام بدون دادگاه عادلانه و بسیاری موارد دیگر همه نشان می‌دهد که فاقد همدلی و دارای شخصیت ضد اجتماعی و روان‌پاتی است.
  • رفتارهای سرکوبگرانه و خشونت‌آمیز علیه مخالفان، به ویژه در مواردی که به شکنجه، قتل‌های هدفمند و نقض حقوق بشر منجر شده است، می‌تواند نشان‌دهنده فقدان همدلی و ویژگی‌های شخصیت ضـد اجتماعی در علی خامنه‌ای باشد.[۲۶]
  • علی خامنه‌ای در زمان اعتراضات، همیشه بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را به فتنه‌انگیزی دشمنان ربط داده است و معترضان را نیروی دشمن خطاب کرده است. او همیشه از ستون پنجم، جاسوسی، عوامل دشمن سخن گفته است و همیشه با این اندیشه مخالفان خود را سرکوب کرده است. این نمادی از روان‌پاتی است که نشان می‌دهد او دست به هر رفتاری می‌زند تا سرکوب را توجیه کند. این توجیه و فقدان احساس گناه و نادیده گرفتن درد و رنج معترضان و مردم، ریشه در اختلال عمیقی دارد که در وجود اوست.
  • واکنش رهبر جمهوری اسلامی به اعتراضات بسیار شدید و غیر قابل انعطاف بوده است. از همان ابتدا، تاکید بر حفظ نظم و امنیت کشور مطرح شد و نیروهای امنیتی و انتظامی با استفاده از خشونت گسترده، اعتراضات را سرکوب کردند. مواردی از تیراندازی مستقیم به معترضان، بازداشت‌های گسترده، شکنجه و فشار بر خانواده‌ها گزارش شد. علاوه بر این، کنترل رسانه‌ای و قطع اینترنت برای جلوگیری از اطلاع‌رسانی آزاد و هماهنگی اعتراضات، به طور گسترده به کار گرفته شد.[۲۷] همة اینها نشان از آن دارد که علی‌خامنه‌ای فاقد احساس همدلی و احساس گناه نسبت به این حجم از خشونت علیه مردم است که روان‌پات بودن او را نشان می‌دهد.
  • مضاف بر این توجیه اِعمال خشونت و سرکوب به بهانه حفظ امنیت ملی و مقابله با فتنه‌گران، نمونه‌ای از بی‌اخلاقی اخلاقی است که باعث می‌شود مرتکبین رفتارهای غیر انسانی، احساس گناه نداشته باشند.[۲۸] که این مسئله در رفتارهای خامنه‌ای طی این سال‌ها مشهود بوده است.
محمد قبادلو
محمد قبادلو

اثر «روحیه دیکتاتور» و فقدان همدلی

با تکیه بر آنچه تا کنون گفتیم و همچنین تئوری رهبری تاریک[۲۹]سه ویژگی روانشناختی خطرناک یعنی خودشیفتگی، ضد اجتماعی و روان‌پاتی در کنار ماکیاولی‌گری (سیاست‌بازی حیله‌گرانه) در علی خامنه‌ای دیده می‌شود که این ویژگی‌ها بر اساس شواهد منجر به مرگِ زندگی در ایران شده است.

چنانکه اشاره کردم رفتارهای اقتدارگرایانه و سرکوبگرانه برخی رهبران سیاسی را می‌توان در پرتو نظریه «سه‌گانه تاریک شخصیت» مورد تحلیل قرار داد؛ مفهومی که شامل سه ویژگی روان‌شناختی خودشیفتگی، ماکیاولیسم و سایکوپاتی است. بر اساس فرا‌تحلیل بلاسکو بِلِد و همکاران[۳۰]، افرادی که نمرات بالایی در این سه ویژگی دارند، به‌ویژه در سطوح مدیریتی، معمولاً دچار کاهش درک همدلانه، افزایش میل به کنترل، و بی‌تفاوتی نسبت به تأثیرات منفی تصمیمات خود بر دیگران هستند.

در مورد یک رهبر سیاسی سرکوبگر، می‌توان مشاهده کرد که خودشیفتگی بزرگ‌منشانه با نوعی احساس برتری، انحصار حقیقت و نیاز به تمجید مداوم همراه است. ویژه و همکاران پژوهشی‌اش اشاره می‌کنند[۳۱]، این نوع رهبران اغلب برای حفظ قدرت خود، به استراتژی‌هایی متوسل می‌شوند که جنبه ماکیاولیستی دارند؛ یعنی فریب‌کارانه، کنترل‌گر و مبتنی بر سودگرایی صرف، حتی در قبال نزدیک‌ترین هم‌پیمانان خود. همچنین، بر اساس یافته‌های موریس و همکاران[۳۲]، ارتباط نزدیک بین ویژگی سایکوپاتی و رفتارهای خصمانه و سرکوبگرانه تأیید شده است. چنین ویژگی‌هایی ممکن است به توجیه درونی‌سازی‌شدة استفاده از خشونت، تهدید یا ارعاب در مقابله با اعتراضات مدنی یا مخالفان سیاسی بینجامد.

در نتیجه، تحلیل این دسته از رهبران در پرتو سه‌گانه تاریک، نشان می‌دهد که سرکوب سیاسی، نه صرفاً تصمیمی استراتژیک، بلکه می‌تواند بازتابی از ساختار شخصیتی آنان باشد؛ ساختاری که ترکیبی از بی‌احساسی، کنترل‌طلبی و خودمحوری افراطی است.

با توجه به تعریف انواع اختلال‌ها به ویژه خودشیفتگی، ضد اجتماعی و روان‌پاتی  و همچنین تعریف سه‌گانه تاریک در آغاز مقاله و همچنین شرح موضع‌گیری و رفتار علی خامنه‌ای در برابر معترضان و خانوادة کشته شدگان، می‌توان نتیجه گرفت که علی خامنه‌ای دچار اختلال روانی است. بدون تردید تحویل ندادن اجساد برای خاکسپاری، محدودیت ایجاد کردن برای محل دفن کشته‌شدگان، اعدام بدون دادگاه عادلانه و قاضی بی‌طرف، شلیک با سلاح جنگی به قصد کشتار، شلیک به کودکان، ضرب و شتم زنان و تجاوز به آنان و بسیاری موارد دیگر که به آن اشاره شد و همه نشان از این دارد که رهبر جمهوری اسلامی فاقد وجدان اخلاقی و سلامت روان است. البته ممکن است استدلال‌های من برای بعضی قانع کننده نباشد و فرد دلایل خود را داشته باشد. اما بر اساس یافته‌های روانشناختی و رخ‌دادهای سیاسی و اجتماعی در سال‌ها و دهه‌های اخیر من چنین نتیجه‌ای گرفتم. اگرچه احتمال می‌دهم افرادی که دیدگاه من را نپذیرند از آن دسته افرادی خواهند بود که گرایش مذهبی دارند و بر این باور هستند که برای رسیدن به حکومت الهی و حکومت موعود، این کشتارها توجیه‌پذیر است. اما در این مرحله این پرسش پیش می‌آید که «چطور می‌توان ادعا کرد که برای تحقق یک حکومت دینی، می‌توان اخلاق را زیر پا گذاشت و جان و زندگی میلیون‌ها انسان را نادیده گرفت؟»، «این چه دینی است که می‌خواهد عدالت و اخلاق را در جهان گسترش دهد، اما این هدف را از راهی کاملا ضدِاخلاقی و ضدِ انسانی دنبال می‌کند؟»

علی خامنه‌ای و تاثیرات مخربش

رهبران خودشیفته بدون تردید در شرایطی که قدرت سیاسی‌شان تهدید بشود دست به رفتارهای استبدادی می‌زنند. رهبران با صفات خودشیفتگی تمایل دارند قدرت را به دست گیرند تا خود را تحسین کنند و از دیگران سوءاستفاده کنند. این افراد معمولاً همدلی کمی دارند و ممکن است با تصمیمات‌شان به گروه‌های مختلف آسیب بزنند[۳۳]. بسیاری از افرادی که طرفدار جمهوری اسلامی هستند، چشم‌شان را روی تاثیرات مخرب بسته‌اند. طبق آماری که تا کنون در مجلات و یا از سوی پژوهشگاه‌‌ها و مراکز علمی منتشر شده است، قریب به نیمی از دشت‌های کشور خشک و در شرایط هشدار قرار دارند. حدود ۱۲ میلیون نفر در ایران در سن ازدواج هستند و قادر به ازدواج نیستند که دلیل اصلی آن مسائل اقتصادی است. از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۳ آمار طلاق از ۷۰ هزار به ۲۰۴ هزار طلاق در سال رسیده است. بنابر داده‌های سازمان‌های دولتی در ایران بیش از ۶۰ درصد مردم زیر خطر فقر زندگی می‌کنند. مضاف بر این در سال‌های اخیر ایران با بالاترین نرخ فلاکت جزو ۲۰ کشور اول جهان در نرخ فلاکت بوده است. از سوی دیگر داده‌های انجمن‌ها و مراکز روانشناسی و روانپزشکی نشان از رشد افسردگی در ایران دارد و همین موجب شده است ایران جزو غمگین‌ترین کشورهای جهان قرار بگیرد. طبق آمار سازمان محیط زیست ایران سالانه ۶۳ هزار هکتار از جنگل‌های زاگرس و شمال ایران نابود و به بیابان تبدیل می‌شود. هزینه بیش از ۳۰ میلیارد دلار در سوریه و میلیاردها دلار دیگر برای حمایت از گروه‌های نیابتی نشان می‌دهد که علی خامنه‌ای بیش از آنکه یک رهبر با سلامت روان باشد، یک بیمارِ خودشیفته است که تمام ثروت مردم را صرف خواسته‌های شخصی‌اش می‌کند و به درد و رنج مردم بی‌تفاوت است. اصطلاح «به قله نزدیک شده‌ایم» یکی از نشانه‌های زبانی است که بر خلاف واقعیت‌های اجتماعی و  اقتصادی که زندگی مردم را دچار رنج بسیار کرده است، نشان می‌دهد او شخصیتِ ضد اجتماعی دارد.

رفتارهای ضد اجتماعی یکی دیگر از نشانه‌های رفتاری رهبران سیاسی است. گفتیم که برخی رهبران ممکن است ویژگی‌های ضد اجتماعی داشته باشند، از جمله بی‌توجهی به حقوق و رفاه مردم، فریبکاری، و پرخاشگری که باعث ایجاد آسیب‌های اجتماعی گسترده می‌شود[۳۴]. باتوجه به آماری که اشاره شد، نشان می‌دهد علی خامنه‌ای یک شخصیتِ ضد اجتماعی دارد. او در سخنرانی‌هایش به دنبال فریب مردم و طرفدارانش است. مضاف بر این وقتی افرادی که واقعیتِ رنج آلود و ویرانی ایران را می‌بینند و معترض می‌شوند، آنها را نفوذی و برهم زنندة امنیت ملی می‌داند و با سرکوب، زندان و اعدام مردم را در برابر خواسته‌هایش به سکوت وادار می‌کند. البته ممکن است تعدادی از طرفدارانش این استدلال روانشناختی من را نپذیرند، چون از او یک تصور قدسی و الهی دارند و معقدند برای هدف الهی خود باید از بسیاری چیزها مثل رفاه اقتصادی و آزادی سیاسی گذشت و چشم پوشی کرد. اما حقیقتِ تلخ این است که وقتی از منظرگاه علمی نگاه می‎کنیم می‌بینیم که علی خامنه‌ای اغلب رفتارهایش مؤید این است که اختلال روانی دارد.

بی‌تردید چنین رهبر بیماری، جامعه بیمار تحویل می‌دهد. مطالعات روانشناسی اجتماعی نشان می‌دهد که جوامع تحت فشار رژیم‌های سرکوبگر و توتالیتر با افزایش چشمگیر اختلالات روانی روبرو هستند. برای نمونه پژوهش دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که نرخ افسردگی در ایران طی یک دهه اخیر تا ۳۰٪ افزایش یافته است و خودکشی به یکی از علل مهم مرگ و میر در میان جوانان تبدیل شده است.

نورمن فاین[۳۵] روانشناس اجتماعی، معتقد است که سرکوب سیاسی، فقدان آزادی و فضای ترس مزمن، به‌طور مستقیم سلامت روان جامعه را تخریب می‌کند. این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که توتالیتاریسم نه تنها آزادی سیاسی بلکه سلامت روانی جمعیت را نیز به شدت تهدید می‌کند.

پرسش‌های کشنده و سخن پایانی

ممکن است بعد از خواندن این متن و استدلال‌ها برخی افراد مدعی شوند که بدون تست‌های بالینی و آزمایش‌های تخصصی در حوزه روانپزشکی نمی‌توان ادعا کرد که فردی دچار اختلال است و در مدعای من شک کنند و آن را غیر تخصصی بدانند و علمی بودن آن را زیر سؤال ببرند. البته که من در آغاز این مقاله اشاره کردم که بهتر است مبتنی بر تست بالینی و آزمایش تخصصی باشد لیکن بر همه ما آشکار است که چنین کاری ممکن نیست. اما برای من به عنوان یک پژوهشگر و شهروندی که به صورت عیان بسیاری از این وقایع تلخ را تجربه کرده است همچنان پرسش‌هایی باقی می‌ماند که باید افرادی که مدعای من را غیرعلمی می‌دانند پاسخ بدهند. من این پرسش‌ها را «پرسش‌های کشنده» می‌نامم و در ادامه به آن اشاره می‌کنم. طرح این‌پرسش‌ها به این دلیل است که معتقد به گفت‌وگو هستم و نمی‌خواهم در دام مطلق‌اندیشی بیفتم و بر باورم تعصب داشته باشم. به این معنی که اگر پاسخی علمی و معقول دریافت کنم از باورم یعنی«علی خامنه‌ای دیکتاتوری بیمار است» دست خواهم کشید اما اگر پاسخی دریافت نکنم همچنان بر این باور خواهم بود.

اشاره کردم که رهبران مستبد ممکن است دچار فقدان همدلی باشند که تصمیماتی می‌گیرند که به رنج مردم منجر می‌شود. فقدان همدلی باعث می‌شود چنین رهبرانی درد و رنج مردم را درک نکنند یا اهمیتی ندهند[۳۶].

پرسش اول: دفن شبانه اجساد، عدم تحویل اجساد به خانواده‌ها و تجاوز و آزار جنسی به دختران در زمان بازداشت و بسیاری موارد دیگر که توسط علی خامنه‌ای نادیده گرفته می‌شود و هیچ احساس گناهی نسبت به آن ندارد، اگر نشان از اختلال روان‌پاتی در علی‌خامنه‌ای ندارد پس نشانه چیست؟ چگونه می‌توان فردی که طرفداران و مأموران امنیتی‌اش جنازه کشته‌شدگان را تحویل نمی‌دهند و دستور می‌دهند اجساد باید شبانه دفن شوند، انسانی دانست که سلامت روان دارد؟ آنتون نویمار در کتاب «دیکتاتورها بیمارند»، دقیقا همین ویژگی‌ها و اختلال‌ها را در استالین و هیتلر می‌بیند و از آنها به عنوان دیکتاتورهای بیمار یاد می‌کند. اگر در خصوص علی خامنه‌ای چنین چیزی صدق نمی‌کند، پس چگونه می‌توان با دیدن این حجم از خشونت علیه مردم، او را انسانی سالم دانست؟

پرسش دوم: استفاده از سلاح جنگی، کور کردن چشم معترضان، تهدید خانواده کشته‌شدگان، اعدام بدون دادگاه عادلانه و محروم بودن دستگیر شدگان از وکیل مدافع و اعدام سریع آنان اگر نشانه خودشیفتگی علی خامنه‌ای نیست پس نشانه چیست؟ آیا نمی‌توان گفت رهبر جمهوری اسلامی برای حفظ قدرت و جایگاه خود حاضر به شنیدن صدای مخالفان نیست و خود را برتر از تمام مردم می‌داند؟ اگر مدعای من نادرست است چرا در پاسخ به شعار رفراندوم مردم را ناآگاه می‌داند و دستور به سرکوب مردم با خشونت شدید می‌دهد؟

پرسش سوم: ممکن است در پاسخ بگویید برای رسیدن به حکومت موعود این خشونت‌ها طبیعی است. اما همچنان این پرسش بی‌پاسخ می‌ماند که حکومت موعود چگونه حکومتی است که قتل، اعدام و تجاوز به زنان در راه رسیدن به آن امری طبیعی است؟ چگونه می‌توان پذیرفت که زیرپا گذاشتن آشکار اخلاق و انسانیت برای رسیدن به حکومت موعود امری طبیعی است؟ اینجا ما بر سر یک دوراهی قرار می‌گیریم. اگر بپذیریم که سلامت روان بر اخلاق مقدم است، می‌توان نتیجه گرفت که هر شخصی که اخلاق را اینگونه زیرپا می‌گذارد مطمئنا دچار اختلال روانی است و از سلامت روانی بهره نبرده است. اگر هم نپذیریم و بگوییم یک نفر می‌تواند از نظر روانی سالم نباشد اما اخلاقی عمل کند، این پرسش مطرح می‌شود که اصولا اخلاق به چه معناست و چه درکی از اخلاق دارید؟ و چگونه فقه شیعی-اسلامی آزار جنسی به زنان، کتک زدن زنان در ملاء عام، کور کردن معترضان، اعدام بدون حق داشتن وکیل بی‌طرف و دیگر موارد را توجیه اخلاقی می‌کند؟

پرسش چهارم: علی خامنه‌ای بارها خود را پرچمدار حکومت الهی دانسته است، طرفدارانش او را نائب امام زمان شیعیان می‌دانند و معتقدند که او ارتباط با امام غایب شیعیان دارد و اشاره کرده است که خدا از زبان او سخن می‌گوید. اگر اینها نشانه خودشیفتگی نیست پس نشانه چیست؟ چگونه یک امام که قرار است حکومتی الهی و مبتنی بر اخلاق و عدالت در جهان برقرار کند، نسبت به کشتار و اعدام احساس گناهی ندارد؟ چرا طرفدارانش به زنان تجاوز می‌کنند و روابط همجنس‌بازی دارند؟ چرا نائب او یعنی علی خامنه‌ای برای رسیدن به اهداف خودش فقر و فلاکت مردم را نادیده می‌گیرد و حتی با فریبِ مردم مدعی است که به قله نزدیک شده‌ایم؟ اگر اینها نشانه خودشیفتگی و اختلال شخصیت ضد اجتماعی نیست پس نشانه چیست؟

پانویس و منابع:

[۱] Narcissistic Personality Disorder

[۲]  American Psychiatric Association. Diagnostic and statistical manual of mental disorders, 5th ed.

[3]  American Psychiatric Association, 2013

[۴] Campbell, W. K., & Miller, J. D. (Eds.). (2011). The Handbook of Narcissism and Narcissistic Personality Disorder: Theoretical Approaches, Empirical Findings, and Treatments. Wiley

[۵] Antisocial Personality Disorder

[۶] Psychopathy

[۷] Psychopaths

[۸]Ashley LD. Psychopathy and the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders Fifth Edition alternative model of personality disorder: a synthesis and critique of the emergent literature. Curr Opin Psychiatry. 2021; 34(1):64-69

[۹] 6- Daniel B, Agata D, Nicole S, Dominic W. Psychopathic Personality Traits Scale (PPTS): Construct Validity of the Instrument in a Sample of U. S. Prisoners. Frontiers in Psychology. 2018; 9: 1-9.

[۱۰] Machiavellianism

[۱۱] Ashley LD. Psychopathy and the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders Fifth Edition alternative model of personality disorder: a synthesis and critique of the emergent literature. Curr Opin Psychiatry. 2021.

[۱۲] Dark Triad

[۱۳] Narcissism

[۱۴] Machiavellianism

[۱۵] Psychopathy

[۱۶] Paulhus, D. L., & Williams, K. M. (2002). The Dark Triad of personality: Narcissism, Machiavellianism, and psychopathy. Journal of Research in Personality, 36(6), 556-563.

[۱۷] Keltner, D., Gruenfeld, D. H., & Anderson, C. (2003). Power, approach, and inhibition. Psychological Review, 110(2), 265-284.

[۱۹] Committee to Protect Journalists

[۲۱] Moral-Disengagement

[۲۲] Keltner, D., Gruenfeld, D. H., & Anderson, C. (2003). Power, approach, and inhibition. Psychological Review, 110(2), 265-284.

[۲۳] Paulhus, D. L., & Williams, K. M. (2002). The Dark Triad of personality: Narcissism, Machiavellianism, and psychopathy. Journal of Research in Personality, 36(6), 556-563.

[۲۴] Keltner, D., Gruenfeld, D. H., & Anderson, C. (2003). Power, approach, and inhibition. Psychological Review, 110(2), 265-284.

[۲۵] Miller, J. D., & Campbell, W. K. (2008). The case for using research on narcissism in social psychology. Perspectives on Psychological Science, 3(1), 20-31

[۲۶] Hare, R. D. (1999). Without Conscience: The Disturbing World of the Psychopaths Among Us. Guilford Press.

[۲۷] (Human Rights Watch, 2022).

[۲۸] Bandura, A. (1999). Moral disengagement in the perpetration of inhumanities. Personality and Social Psychology Review, 3(3), 193-209.

[۲۹] Paulhus, D. L., & Williams, K. M. (2002). The Dark Triad of personality: Narcissism, Machiavellianism, and psychopathy. Journal of Research in Personality, 36(6), 556-563.

[۳۰] Blasco-Belled, A., et al. (2024). The links of subjective and psychological well-being with the Dark Triad traits: A meta-analysis. Journal of Personality. DOI: 10.1111/jopy.12853

[۳۱] Vize, C. E., et al. (2024). Measuring the dark triad: A meta-analytical SEM study of two prominent short scales. Frontiers in Psychology.

[۳۲] Muris, P., et al. (2021). The Nexus of the Dark Triad Personality Traits with Cyberbullying, Empathy, and Emotional Intelligence. Frontiers in Psychology.

[۳۳] Lammers, J., Stoker, J. I., & Stapel, D. A. (2009). Power and morality. Current Directions in Psychological Science, 18(5), 289-293.

[۳۴] Lilienfeld, S. O. (2010). Psychopathy and political behavior. Current Directions in Psychological Science, 19(6), 346-350

[۳۵] Norman Fain

[۳۶] Bandura, A. (1999). Moral disengagement in the perpetration of inhumanities. Personality and Social Psychology Review, 3(3), 193-209.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.