دیدگاه هفتگی نهاد حقوق بشر مردم آذربایجان در ایران ـ آهراز
بررسی ریشه تشدید فزاینده خشونتهای مرگبار خانوادگی در ایران
دو کشتار خانوادگی در سه هفته، جان ۱۷ نفر را گرفت. گزارشی تازه از آهراز ریشههای حقوقی، اجتماعی و روانی خشونت خانگی در ایران را واکاوی میکند.

زنکشی و خشونت علیه زنان

در فاصله سه هفته اخیر، دو رویداد تکاندهنده خشونت خانوادگی در استانهای گلستان و آذربایجان شرقی به کشته شدن دستکم ۱۷ نفر منجر شد. این رخدادها بار دیگر ضرورت واکاوی ریشههای افزایش خشونتهای خانوادگی در ایران را آشکار کرده است. نهاد حقوق بشری مردم آذربایجان در ایران ـ آهراز، تشدید نگران کننده این خشونت را مختصرا از منظر حقوقی، اجتماعی و روانشناختی بررسی کرده است.
در نخستین مورد، شامگاه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، در شهرستان مینودشت (گلستان) یک مرد در پی اختلاف خانوادگی همسر و دو فرزند خود را به قتل رساند. سپس با خودرو به شهرستان آمل (مازندران) رفت و با ورود به خانه خانواده همسرش، با شلیک پیاپی موجب مرگ دستکم ۹ نفر از جمله پدر همسر، دو خواهر همسر، دو خواهرزاده و دیگر بستگان شد. مهاجم در پایان با شلیک به خود نیز جان باخت.
در مورد دوم، بامداد پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، در روستای شیرهجین سراب (آذربایجان شرقی)، دو برادر بهدلیل اختلاف بر سر ارثیه خانوادگی، پس از قتل عمو، همسر عمو، پسرعمو، همسر پسرعمو و سه نوه آنها، در نهایت به زندگی خود نیز پایان دادند.
این دو فاجعه نشان میدهند که خشونت خانوادگی در ایران، از سطح درگیریهای فردی فراتر رفته و به شکل کشتارهای خانوادگی بروز پیدا کرده است. از منظر حقوقی، اجتماعی و روانشناختی چند عامل کلیدی در تشدید این وضعیت قابل اشاره است:
نهادینه شدن خشونت در سیاست کیفری و حکمرانی: استفاده گسترده از مجازاتهای خشن نظیر اعدام در ملأعام، شلاق و قطع عضو، همراه با سرکوب مستمر فعالان مدنی و سیاسی از طریق عادیسازی شکنجه و تداوم آزارهای امنیتی، نوعی مشروعیتبخشی به خشونت در سطح جامعه ایجاد کرده است. این رویکرد حقوقی ـ سیاسی، در ناخودآگاه اجتماعی بازتولید شده و به پذیرش خشونت بهعنوان راهحل تعارضها دامن میزند.
تمرکز بر امنیت سیاسی به جای امنیت اجتماعی: بخش بزرگی از منابع و نهادهای کشور صرف کنترل سیاسی و طرز زندگی شهروندان از جمله طرز پوشش آنها میشود و امنیت اجتماعی و انسانی، از جمله مبارزه با خشونت خانگی، در اولویت قرار ندارد.
تأثیر فقدان خدمات سلامت روان: نبود دسترسی به مشاوره روانی و روانپزشکی برای بسیاری از خانوادهها، بهویژه در مناطق محروم، سبب میشود مشکلات روانی مانند افسردگی، اختلالات شخصیتی یا اعتیاد به خشونت مرگبار منجر شوند.
بحرانهای اقتصادی و اجتماعی: فقر ساختاری، بیکاری و ناامنی اقتصادی، بهویژه در مناطق غیرمرکزی، فشارهای مضاعفی بر خانوادهها وارد میکند. در غیاب نظامهای حمایتی و خدمات رفاهی، این فشارها بهطور مستقیم در قالب خشونت خانوادگی یا حتی کشتارهای گروهی خود را نشان میدهد. از این نظر و با توجه به تشدید بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در ایران، رابطه اجتناب ناپذیری مابین این بحرانها و خشونتهای خانوادگی وجود دارد.
نظرها
نظری وجود ندارد.