مانور چندوجهی «نظام»: نمایشِ همزمان شادی و اعمال کنترل
حسین نوشآذر - در حالی که موجی از کنسرتهای خیابانی در شهرهای مختلف ایران بهعنوان بخشی از سیاست گشایش کنترلشده دولت برگزار میشود، برگزاری یک جشن در باغ جنت شیراز با واکنشهای تند مقامها و نهادهای امنیتی مواجه شده است. این رویدادها، که در ظاهر تلاشی برای نمایش شادی و مشروعیتسازی هستند، پرده از تناقضات و کشمکشهای درونی نظام در مواجهه با مطالبههای اجتماعی برمیدارد.

مانور چندوجهی «نظام»: نمایشِ همزمان شادی و اعمال کنترل برنامه موسیقی در فضای باز در باغ جنت شیراز (عکس: نمایی از یک ویدیوی شهروندی در اینستاگرام)
در باغ جنت شیراز در یک برنامه جشن همراه با موسیقی در فضای باز، دختران و زنان جوان با پوشش اختیاری شبی را به شادی و رقص و پایکوبی گذراندند که درشبکههای اجتماعی پربازتاب بود و ویدیوهای آن دست به دست میشد. روحالله نجابت، نماینده شیراز خود را در نقش نماینده «مردم متدین شیراز» جلوه داد و در شبکه ایکس نوشت:
به مسئولین برگزاری مراسم باغ جنت هشدار میدهم که شیراز ، سومین حرم اهل بیت نباید محلی برای هنجارشکنیها و ایجاد دوقطبی در جامعه و اقدامات خلاف وحدت شود. از مسئولین محترم دستگاه قضایی نیز خواهشمندم هرچه سریع تر با خاطیان برخورد کنند. مردم متدین شیراز تحمل چنین وضعیتی را ندارند.
سپس خبرگزاری امنیتی فارس نوشت که اجرای عمومی در باغ جنت بدون مجوز وزارت ارشاد اسلامی برگزار شده. بر اساس این گزارش پیمانکار که مدیریت باغ جنت را هم به او سپردهاند جشن را برگزار کرده است.
به گفته هومان معصومی، رئیس اداره سرمایهگذاری شهرداری شیراز، بیش از یک هفته از افتتاح این شهربازی گذشته و در قرارداد با پیمانکار آمده است که «رعایت شئونات اسلامی و پرهیز از هرگونه اقدامی مغایر با فرهنگ و ارزشهای دینی» الزامیاست.
فارس مینویسد شهرداری خاطرنشان کرده که اگر چنین رویدادهایی تکرار شود باغ جنت را تعطیل میکند. کامران میرحاجی، دادستان شیراز، نیز اعلام کرده که با پیمانکار برخورد قاطع میکند.
سپس سرمایهگذار عذرخواهی کرد و مدیر پارک هم برکنار شد. به این ترتیب زنان و مردان جوان شبی را به خوشی گذراندند، نماینده مردم متدین هشدارش را داد، دادستانی ورود کرد، سرمایهگذار پای خودش را از مهلکه بیرون آورد و در این میان فقط مدیر برکنار شد. در جمهوری اسلامی چه خبر است؟ به سیر رویدادها نگاهی بیندازیم:
موج کنسرتهای رایگان
در فاصله بین مرداد تا شهریور سال جاری موجی از کنسرتهای رایگان و خیابانی در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، بجنورد، کرمان و محوطه تاریخی تخت جمشید برگزار شد.
ابتدا برگزاری کنسرت خیابانی سالار عقیلی در کرمان، سپس لغو کنسرت خیابانی همایون شجریان در میدان آزادی، احتمالا به دلایل امنیتی، بعد برگزاری جشنواره کنسرتهای خیابانی در دریاچه چیتگر تهران که چندین روز ادامه داشت و متولی آن هم وزارت ارشاد اسلامی بود، آنگاه برگزاری کنسرت خیابانی در بجنورد با تمرکز بر موسیقی نواحی و رقص محلی، همزمان برگزاری کنسرت ارکستر فیلارمونیک ارمنستان همراه با گروه کرال شیراز در محوطه تاریخی تخت جمشید، با حضور وزرا، سفرای خارجی و مقامات وزارت ارشاد و در همان روز لغو کنسرت خیابانی در اصفهان با حضور حامد همایون، محمد علیزاده و هنرمندان دیگر، به دلیل اعتراض شهروندان به محل برگزاری (بستر خشک زایندهرود) و سرانجام برکناری نادره رضایی، معاون هنری وزارت ارشاد اسلامی، به عنوان پسلرزه کنسرت شجریان و انتقادات مرتبط با مدیریت هنری که نشان داد جبهه پایداری و عواملش در پشت پرده دست بالا را دارند.
چگونه است که شهرداری تهران کنسرت شجریان را در یک زورآزمایی آشکار با معاونت هنری ارشاد لغو میکند، اما در سایر نقاط کنسرتهایی با چهرههای شناختهشده یا کمتر شناخته شده برگزار میشود و با اینحال حکومت رقص دختران در باغ جنت شیراز را تحمل نمیکند؟
نظام از یک طرف با بحران مشروعیت و نارضایتی عمیق اجتماعی روبهروست و نیاز به گشایشهای فرهنگی برای کاهش فشار دارد. از طرف دیگر، ترس عمیقی از خارج شدن این گشایشها از کنترل و تبدیل شدن به اعتراضات گستردهتر وجود دارد. این رفتار دوگانه نه نشانه قدرت، بلکه نشانه سردرگمی و ضعف سیستمی است که در تلاش برای حفظ خود و همزمان تعامل با جامعهای است که دیگر تحمل محدودیتهای گذشته را ندارد.
یک استراتژی چندوجهی و شاید نهچندان هماهنگ
برگزاری کنسرتهای خیابانی در ایران، فراتر از یک دوگانگی ساده، بخشی از یک استراتژی چندوجهی و شاید نهچندان هماهنگ از سوی بخشهای مختلف نظام است. دولت کنونی با اجرای سیاست گشایش کنترلشده، تلاش دارد از طریق برگزاری کنسرتهای خیابانی در شهرهایی مانند بجنورد، کرمان، دریاچه چیتگر تهران و محوطه تاریخی تخت جمشید، به اهداف چندگانهای دست یابد. این اقدامها پس از لغو ناگهانی کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، بهعنوان واکنشی به سرخوردگی عمومی و رسانهای ناشی از آن تصمیم، طراحی شده. دولت با تأکید بر اینکه «مردم نیاز به شادی دارند»، سعی دارد چهرهای مردمی و پاسخگو به خواست عمومی ارائه دهد و همزمان با برگزاری کنسرتی رسمی در تخت جمشید با حضور ارکستر فیلارمونیک ارمنستان، گروه کرال شیراز، مقامات ارشد و سفرای خارجی، پیامی از ثبات و فرهنگدوستی به جامعه بینالمللی ارسال کند.
این کنسرتها در حالی برگزار شدهاند که ویژگیهای مشترکی دارند: مقیاس کوچکتر، مکانهای مشخص و کنترلشده مانند دریاچه چیتگر یا محوطههای باز و حضور هنرمندانی مانند سالار عقیلی و امید حاجیلی که از نظر سیاسی حساسیت کمتری نسبت به چهرههای مانند همایون شجریان، بهعنوان فرزند محمدرضا شجریان با مواضع نزدیک به اصلاحطلبان دارد که ممکن است صدها هزار نفر را جمع کند. این انتخابها نشاندهنده محاسبات امنیتی دقیقی است که تمایز بین تجمعهای قابلکنترل و غیرقابلکنترل را در اولویت قرار داده است. میدان آزادی بهعنوان یک نماد سیاسی با ظرفیت بسیج سریع جمعیت، از نظر امنیتی حساستر از مکانهایی مانند چیتگر است که جمعیتی پراکنده و خودانگیخته را جذب میکند.
با این حال، این گشایشها بدون چالش نبودهاند. اعتراض شهروندان اصفهانی به برگزاری کنسرت در بستر خشک زایندهرود نشاندهنده محدودیتهای دولت در پیشبرد این سیاستهاست.
از طرف دیگر برگزاری کنسرتهای خیابانی نمایانگر یک کشمکش درونی میان دولت و نهادهای امنیتی-ایدئولوژیک است. دولت از یک سو با این اقدامات نمایشی تلاش میکند فضای ملتهب جامعه را آرام کرده و برای خود مشروعیت کسب کند، اما نهادهای امنیتی که قدرت وتو دارند، به هر تجمع بزرگ و غیرقابلپیشبینی با دیده تهدید مینگرند.
این تناقضات، بازتابدهنده یک معمای بزرگتر در حکمرانی جمهوری اسلامی است. نظام از یک طرف با بحران مشروعیت و نارضایتی عمیق اجتماعی روبهروست و نیاز به گشایشهای فرهنگی برای کاهش فشار دارد. از طرف دیگر، ترس عمیقی از خارج شدن این گشایشها از کنترل و تبدیل شدن به اعتراضات گستردهتر وجود دارد. نتیجه این تنش، سیاستی نوسانی و غیرقابلپیشبینی است: یک روز کنسرتی لغو میشود، روز دیگر کنسرتهایی در شهرهای مختلف برگزار میشود، و روز بعد برخورد قضایی با برگزارکنندگان یک مراسم رخ میدهد. این رفتار دوگانه نه نشانه قدرت، بلکه نشانه سردرگمی و ضعف سیستمی است که در تلاش برای حفظ خود و همزمان تعامل با جامعهای است که دیگر تحمل محدودیتهای گذشته را ندارد.
جمهوری اسلامی که با مشکلات و تنشهای بینالمللی گوناگون درگیر است، نمیتواند در این مقطع از تاریخ مقابل مردم بایستد. این یک فرصت است برای جامعه مدنی.
نظرها
نظری وجود ندارد.