ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دریاچه ارومیه؛ مرثیه‌ای برای آخرین نفس‌ها

روزبه اسکندری ـ‌ دریاچه ارومیه نه تنها یک اکوسیستم در حال مرگ است، بلکه هشداری جدی برای ایران و جهان است: سومدیریت منابع طبیعی، بی‌توجهی به تغییرات اقلیمی و اولویت دادن به منافع کوتاه‌مدت می‌تواند فجایعی جبران‌ناپذیر به بار آورد. امروز، نجات دریاچه ارومیه نه فقط یک وظیفه زیست‌محیطی، بلکه تعهدی به نسل‌های آینده است.

دریاچه ارومیه، که روزگاری نگین فیروزه‌ای ایران و یکی از بزرگ‌ترین دریاچه‌های شور جهان بود، امروز با نفس‌های به شماره افتاده به نمادی از فاجعه محیط‌ زیستی تبدیل شده است. این دریاچه که روزگاری زیستگاه گونه‌های منحصربه‌فرد، مقصد پرندگان مهاجر و منبع حیات برای جوامع محلی بود، اکنون در سایه بی‌توجهی و سومدیریت حکمرانان ایران، پرشتاب به سوی نابودی کامل پیش می‌رود. کاهش شدید سطح آب، تبدیل بخش‌های وسیعی از بستر دریاچه به نمک‌زار و تهدید ریزگرد و غبار نمکی، حکایت از بحرانی چند وجهی دارد که نه تنها محیط زیست، که سلامت، اقتصاد و زندگی میلیون‌ها نفر را به خطر انداخته است.

 دریاچه‌ای که محو می‌شود 

بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیط زیست ایران در تابستان ۱۴۰۴، سطح دریاچه ارومیه به ۵۸۱ کیلومتر مربع کاهش یافته و حجم آب آن به حدود نیم میلیارد متر مکعب رسیده است—ارقامی که نشان‌دهنده عمق فاجعه هستند. تصاویر ماهواره‌ای ناسا، که در گزارش اخیر Kurdistan24 و NASA Earth Observatory منتشر شده، نشان می‌دهند که بخش‌های وسیعی از بستر دریاچه کاملاً خشک شده و به نمک‌زار تبدیل شده است. مطالعات اکولوژیک (مانند مقاله Nature 2022) نشان می‌دهند که از سال ۱۳۷۹ تا کنون، بین ۶۵ تا ۸۵ درصد از مساحت دریاچه از بین رفته است. این کاهش نتیجه ترکیبی از افزایش دمای منطقه، کاهش بارندگی و فشار بی‌امان انسانی بر منابع آب است. دریاچه‌ای که زمانی بیش از ۵۰۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشت، امروز به کسری از شکوه گذشته‌اش تقلیل یافته و در معرض خطر تبدیل شدن به یک خاطره است.

چرا دریاچه ارومیه در حال مرگ است؟ 

بحران دریاچه ارومیه نتیجه هم‌افزایی چندین عامل است که هرکدام به تنهایی ضربه‌ای مهلک به این اکوسیستم وارد کرده‌اند.

سدسازی‌های بی‌رویه و مسدود کردن حقابه طبیعی

بیش از ۵۰ سد در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ساخته شده که جریان طبیعی آب به دریاچه را مختل کرده‌اند. سدهای کلیدی مانند سد بوکان بر زرینه‌رود ـ مهم‌ترین منبع تأمین آب دریاچه ـ و سدهای علویان و شهید مدنی بر آجی‌چای، با انحراف آب به سمت کشاورزی و مصارف شهری، ورودی آب به دریاچه را به‌شدت کاهش داده‌اند. سدهای مهاباد، سیمینه‌رود، باراندوزچای و نازلوچای نیز در این بحران نقش داشته‌اند. این سدها، که با هدف توسعه کشاورزی و تأمین آب شرب احداث شدند، عملاً حقابه طبیعی دریاچه را سلب کرده و اکوسیستم آن را به مخاطره انداخته‌اند.

کشاورزی ناپایدار و نامتوازن

گسترش زمین‌های کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه، به‌ویژه کشت محصولات آب‌بر مانند چغندرقند و سیب، فشار سنگینی بر منابع آب منطقه وارد کرده است. استفاده گسترده از روش‌های سنتی آبیاری مانند آبیاری غرقابی، که تا ۵۰ درصد آب را هدر می‌دهد، این وضعیت را تشدید کرده است. نبود زیرساخت‌های مدرن آبیاری و ضعف در مدیریت منابع آب کشاورزی، دریاچه را از منابع حیاتی‌اش محروم کرده است

تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین

کاهش بارندگی و افزایش دما در منطقه شمال‌غرب ایران، تبخیر سطح آب دریاچه را افزایش داده و رطوبت خاک را کاهش داده است. گزارش‌های اقلیمی نشان می‌دهند که دمای منطقه در دهه‌های اخیر به‌طور متوسط ۱٬۵ تا ۲ درجه سانتی‌گراد افزایش یافته و بارش‌ها در حوضه آبریز دریاچه تا ۲۰ درصد کاهش یافته است. این عوامل، همراه با تابش مستقیم خورشید بر بستر خشک‌شده، بخش‌های وسیعی از دریاچه را به نمک‌زار تبدیل کرده است.

مدیریت نادرست منابع آب

برداشت بی‌رویه از منابع زیرزمینی، حفر چاه‌های غیرمجاز (بیش از ۸۰,۰۰۰ چاه در منطقه) و نبود نظارت موثر، منابع آب  این حوضه را به‌شدت تحت فشار قرار داده است. این برداشت‌ها نه تنها حقابه دریاچه را کاهش داده، بلکه باعث فرونشست زمین و کاهش کیفیت آب شده است. ضعف در سیاست‌گذاری و ناتوانی در اجرای برنامه‌های مدیریت پایدار آب، این بحران را به نقطه‌ای غیرقابل بازگشت نزدیک کرده است.

پیامدهای چندوجهی، فاجعه‌ای فراتر از دریاچه

خشک شدن دریاچه ارومیه تنها یک فاجعه محیط‌ زیستی نیست؛ بلکه بحرانی چندبعدی است که زندگی و سلامت میلیون‌ها نفر را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

دریاچه ارومیه زمانی زیستگاه گونه‌های بومی مانند آرتمیا (میگوی آب شور) و مقصد هزاران پرنده مهاجر مانند فلامینگوها بود. کاهش سطح آب و افزایش شوری، این گونه‌ها را در معرض انقراض قرار داده و چرخه‌های اکولوژیک منطقه را مختل کرده است. 

بازنگری در تخصیص آب سدها و تضمین ورود جریان حداقل آب به دریاچه اولین گام برای احیای اکوسیستم آن است. مدرن‌سازی کشاورزی و‌جایگزینی روش‌های آبیاری مدرن مانند آبیاری قطره‌ای و کاشت محصولات کم‌آب‌برنیز می‌تواند مصرف آب را تا ۴۰ درصد در این حوضه کاهش دهد.

بستر خشک‌شده دریاچه به منبعی برای گرد و غبار نمکی تبدیل شده است. وزش باد این ذرات را به شهرهای اطراف، از جمله تبریز و ارومیه، منتقل می‌کند و خطر بیماری‌های تنفسی، آلرژی‌ها و حتی سرطان ریه را افزایش داده است.

کاهش منابع آب، کشاورزی منطقه را با چالش مواجه کرده و درآمد کشاورزان را کاهش داده است. مشکلات تأمین آب شرب و صنعتی، همراه با کاهش فرصت‌های اقتصادی، مهاجرت اجباری از روستاها به شهرها را افزایش داده و معیشت جوامع محلی را به خطر انداخته است. 

این پیامدها نشان می‌دهند که خشک شدن دریاچه ارومیه تنها به از دست رفتن یک دریاچه محدود نمی‌شود، بلکه بحرانی است که سلامت، اقتصاد و پایداری اجتماعی منطقه را تهدید می‌کند.

تلاش‌های احیا: امیدهایی شکننده 

طی دهه گذشته، تلاش‌هایی برای احیای دریاچه ارومیه انجام شده است، از جمله پروژه‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای، اصلاح الگوی کشت و اقدامات مدیریتی. با این حال، این تلاش‌ها در برابر سرعت تخریب دریاچه ناکافی بوده‌اند. پروژه‌های انتقال آب با هزینه‌های بالا و اثربخشی محدود همراه بوده‌اند، و اصلاح الگوی کشت به دلیل مقاومت‌های اجتماعی و اقتصادی به کندی پیش رفته است. نبود اراده سیاسی قوی و هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف، این اقدامات را به تلاش‌هایی پراکنده و ناکارآمد تبدیل کرده است.

بازنگری در تخصیص آب سدها و تضمین ورود جریان حداقل آب به دریاچه اولین گام برای احیای اکوسیستم آن است. مدرن‌سازی کشاورزی و‌جایگزینی روش‌های آبیاری مدرن مانند آبیاری قطره‌ای و کاشت محصولات کم‌آب‌برنیز می‌تواند مصرف آب را تا ۴۰ درصد در این حوضه کاهش دهد.

جلوگیری از حفر چاه‌های غیرمجاز و مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی برای کاهش فرونشست زمین و حفظ منابع آب نیز از اقدامات اساسی به‌شمار می رود. و در نهایت مشارکت جوامع محلی‌ و جلب همکاری کشاورزان و ساکنان محلی برنامه‌های مدیریت آب، از طریق آموزش و مشوق‌های اقتصادی، می‌تواند اثربخشی تمام این اقدامات را افزایش دهد. 

استفاده از فناوری‌های سنجش از دور و داده‌های ماهواره‌ای برای پایش مستمر وضعیت دریاچه و ارزیابی اثرات گرد و غبار نمکی نیز از نظر نباید دور بماند. 

 چشم‌انداز: پایانی تلخ یا امیدی برای آینده؟ 

احیای دریاچه ارومیه به روزهای اوج خود در دهه ۱۳۷۰، با آن وسعت و حجم آب، نیازمند دهه‌ها زمان، میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری و اراده‌ای قوی در سطح ملی است. متاسفانه، موانع سیاسی، اقتصادی و زیرساختی، همراه با تشدید تغییرات اقلیمی، این هدف را به چالشی عظیم تبدیل کرده است. بدون اقدامات فوری و هماهنگ، دریاچه ارومیه به‌زودی به بخشی از تاریخ تبدیل خواهد شد و پیامدهای آن ـ از گرد و غبار نمکی تا مهاجرت‌های گسترده ـ زندگی میلیون‌ها نفر را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

دریاچه ارومیه نه تنها یک اکوسیستم در حال مرگ است، بلکه هشداری جدی برای ایران و جهان است: سومدیریت منابع طبیعی، بی‌توجهی به تغییرات اقلیمی و اولویت دادن به منافع کوتاه‌مدت می‌تواند فجایعی جبران‌ناپذیر به بار آورد. امروز، نجات دریاچه ارومیه نه فقط یک وظیفه زیست‌محیطی، بلکه تعهدی به نسل‌های آینده است.

منابع:

1. گزارش سازمان حفاظت محیط زیست ایران، تابستان ۱۴۰۴ (iranintl.com، ۱۹ مرداد ۱۴۰۴). 

2. «دریاچه ارومیه به تاریخ پیوست»، Kurdistan24، بر اساس تصاویر ناسا. 

3. «دریاچه ارومیه دوباره کوچک می‌شود»، NASA Earth Observatory، تحلیل تصویری تغییرات سطح آب. 

4. مقاله: «نقش فعالیت‌های انسانی در خشک شدن دریاچه ارومیه» (Nature, Scientific Reports, 2022). 

5. مقاله: «علل، پیامدها و راهکارهای کاهش دریاچه ارومیه» (Frontiers in Environmental Science, 2021). 

6. مقاله: «گرد و غبار نمکی دریاچه ارومیه و تأثیرات بهداشتی» (PMC, National Library of Medicine, 2024).

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.