ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سه سال «زن، زندگی، آزادی» و دهه‌ها «کوییر، ترنس، رهایی»

تأملاتی بر مبارزه‌ای که سال‌ها پیش آغاز شده بود و همچنان ادامه دارد

عسل عباسیان - سه سال پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی»، پژواک‌های آن هنوز سیاست و هویت ایرانی را دگرگون می‌کند. برای کوییرهای ایرانی، این نخستین‌بار بود که پیوند زندگی و مبارزه دیگر قابل انکار نبود. این نوشته تأملی است بر چرایی اهمیت این دیده‌شدن، بر این‌که چرا خودِ بقا نوعی مقاومت است و چرا آزادی بدون صدای کوییرها هرگز کامل نخواهد بود.

دیدگاه

شهریور ۱۴۰۱ نقطه عطفی در تاریخ مبارزات زنان* ایران بود؛ زمانی که مرگ مهسا ژینا امینی بر اثر ضرب‌وشتم ماموران گشت ارشاد خشمی فراگیر برانگیخت و زمینه‌ساز خیزشی شد که تا آستانه انقلاب پیش رفت. صدها هزار ایرانی به خیابان‌ها آمدند تا اعتراض خود را به سرکوب تاریخی و سیستماتیک نشان دهند و با نافرمانی مدنی برای ابتدایی‌ترین حقوقشان بایستند؛ حقوقی که تاریخچه‌ای به درازای دهه‌ها داشت. زنان* بسیاری در اعتراض روسری‌هایشان را برداشتند و آتش زدند یا موهایشان را بریدند و بی‌شمار زنان* بازداشت شد. آنان با سر دادن شعاری به راه افتادند که به نماینده جنبشی تمام‌عیار بدل شد: «زن، زندگی، آزادی». شعاری که از خاستگاهی اصیل می‌آمد، از روژاوا، از مقاومت فراملی و میان‌قومیتی زنان*، از «ژن، ژیان، ئازادی» که مبارزان کورد پرچمدارش بودند اما فراتر از نژاد، زبان، رنگ پوست یا هر مرز دیگری تا دوردست‌ها پیش رفت و زنان* جهان را متحد کرد تا علیه هر جلوه‌ای از مردسالاری تاریخی، زن‌ستیزی، دیگری‌سازی و سرکوب و علیه ایدئولوژی‌هایی که این ستم‌ها را عادی می‌کردند، هم‌صدا شدند.

برای ما کوییرفمینیست‌های ایرانی، سومین سالگرد «زن، زندگی، آزادی» معنایی دیگر هم دارد—فراتر از یادبود ژینا، سارینا و نیکا و فراتر از مقاومت زنانی الهام‌بخش که یادشان همیشه روشنم می‌کند. این لحظه‌ای است که پس از آن دیگر نمی‌شد زندگی کوییرها در ایران را انکار و پنهان کرد یا به حاشیه تاریخ راند. بعد از سال‌ها که زیست کوییر در ایران ناگزیر به پنهان‌کاری بود و همین پنهان‌کاری به معنای انکار موجودیت ما تلقی می‌شد، نخستین‌بار بود که جامعه کوییر ایرانی هم‌صدا با شعار «زن، زندگی، آزادی» فریاد زد: «کوییر، ترنس، رهایی». پیش‌تر حتی در جنبش‌های فمینیستی، وجود ما اغلب «مسئله‌ای فرعی» به حساب می‌آمد—چیزی که باید به فردای آزادی موکول شود، انگار که آزادی می‌تواند جزئی، مشروط یا حذف‌کننده باشد.

پاییز ۱۴۰۱ این مسیر را دگرگون کرد و زیست کوییر در ایران ورق تازه‌ای خورد. پرچم‌های رنگین‌کمانی در خیابان‌ها برافراشته شد و رهایی کوییر و ترنس در کنار «زن، زندگی، آزادی» مطالبه‌ای انکارناپذیر گشت. دیگر برافراشتن پرچم رنگین‌کمانی در برابر تهدید بازداشت، شکنجه یا حتی اعدام فقط نماد نبود، عملی بود سرشار از سرکشی که پرده‌های نامرئی‌سازی سالیان را درید. همان لحظه‌های کوتاه اما ژرف نشان داد بدن‌ها و صداهای کوییر بخشی جدایی‌ناپذیر از مبارزه علیه استبدادند. ثابت کرد هر ادعای عدالت که کوییرها را حذف کند، از بنیاد ناقص است.

اما این دیده‌شدن بهایی سنگین داشت. فعالانی که نمادهای رنگین‌کمانی حمل کردند یا آشکارا از حقوق کوییرها گفتند، بازداشت شدند. بسیاری هنوز در زندان‌اند یا به تبعید رانده شده‌اند. ترنس‌هراسی و ترنس‌کشی همچنان ستمی روزمره است. واکنش خشن حکومت نشان داد که قدرت آنچه رخ داده بود را دریافته: بازآرایی تخیل سیاسی، جایی که دیگر زیست کوییر در حاشیه نبود. هراس رژیم درواقع تأییدی بود بر همبستگی و قدرت جمعی ما.

عسل عباسیان، روزنامه‌نگار و فعال فمینست کوییر - عکاس: سعید عرب‌زاده

برای ما کوییرهای ایرانی، «زن، زندگی، آزادی» نخستین‌بار در حافظه زنده بود که حضورمان در دل یک جنبش اجتماعی توده‌ای انکارناپذیر شد. این شکافی بود در منطق سکوتی که همواره هم از سوی حکومت و هم گاه در فضاهای اپوزیسیون اعمال می‌شد. دیده‌شدن ما حقیقتی را آشکار کرد: مبارزه‌ای برای رهایی که اقلیت‌ها را کنار بگذارد، اصلاً مبارزه برای رهایی نیست.

بااین‌حال، واکنش‌های منفی همچنان سهمگین است. حتی در میان برخی فعالان سیس‌هتروی در تبعید هنوز پرسشی تحقیرآمیز و تقلیل‌گرایانه تکرار می‌شود: «آیا این واقعا اولویت جامعه ماست؟» پاسخ روشن است: بی‌شک چنین است. هیچ جنبش آزادی‌خواهانه بدون درون‌مایه‌ای اینترسکشنال به ثمر نمی‌رسد. تا وقتی قتل‌های ناموسی ادامه دارد، تا زمانی که کوییرها قربانی خشونت گسترده خانگی‌اند، تا وقتی هر سال افراد ترنس بسیاری به قتل می‌رسند—و نام خیلی از آن‌ها حتی در صفحه حوادث هم نمی‌آید—زیست کوییر در ایران چیزی جز مبارزه برای بقا نیست، و جلوه‌ای است الهام‌بخش از ایستادگی و مقاومت. و این بقا بر هر محاسبه سیاسی‌ای که از هژمونی سیس‌هترونورماتیو برمی‌خیزد تقدم دارد.

«زن، زندگی، آزادی» این تناقض را آشکار کرد و افقی تازه پیش رو گذاشت. برای نخستین بار، شعارهای خیابانی با واقعیت‌های کوییر هم‌نوا شد: مطالبه زندگی بدون به‌رسمیت‌شناختن کوییرها پوچ است؛ مطالبه آزادی‌ای که موجودیت و بدن‌های ما را حذف کند، تهی است. این خیزش تعریف آزادی را گسترش داد و امکان داد بی‌پروا بگوییم: بقا و زیست با منزلت کوییرها در کانون مبارزه علیه هر جلوه‌ای از ستم جای دارد.

این به معنای رمانتیسیزه‌کردن آنچه به‌دست آمد نیست. دیده‌شدنی که به‌دست آمد شکننده، نااستوار و همواره در معرض حمله و حذف است. بسیاری در ایران همچنان با خشونت روزمره، اجبار به پنهان‌کاری یا تبعید روبه‌رویند. اما این شکاف دیگر بازگشت‌ناپذیر است. نسل زد پرچم‌های رنگین‌کمانی را زیر شعار «زن، زندگی، آزادی» دیده است. این خاطره در حافظه جمعی حک شده؛ نه پاک‌شدنی است و نه انکارپذیر، بلکه جلوه‌ای هر روزه و آشکاراست از مقاومت.

اهمیت این لحظه تنها در آنچه رخ داد نیست، بلکه در آن چیزی است که از ما می‌طلبد: همبستگی‌ای همه‌شمول، اینترسکشنال، فمینیستی و کوییر. این لحظه می‌طلبد هر کس که خود را مخالف نابرابری و ستم می‌داند، فعالان کوییر ایرانی را نه در حاشیه، بلکه در مرکز مبارزه برای دموکراسی به رسمیت بشناسد. می‌طلبد جنبش‌ها چه درون و چه بیرون ایران، در برابر وسوسه سلسله‌مراتب آزادی‌ها بایستند و شبه‌مبارزات مبتنی بر حذف و طرد را با همبستگی‌های هم‌گرایانه بی‌اعتبار کنند.

سه سال گذشته و مبارزه تا دهه‌ها همچنان ادامه دارد. برای کوییرهای ایرانی، خودِ بقا هنوز مقاومت است. اما بقا کافی نیست—ما بر دیده‌شدن به‌جای خودسانسوری، بر زیستی که همراه با دیگری‌پذیری و تفاوت باشد، و بر عشق به‌مثابه کنش سیاسی پافشاری می‌کنیم. ما اصرار داریم که «زن، زندگی، آزادی» نام دیگر «کوییر، ترنس، رهایی» هم هست. چرا که بدون ما وعده آزادی ناقص است؛ با ماست که مطالبه آزادی مهارناپذیر می‌شود و ستم را به عقب می‌راند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.