گزارشی از نوجوانان بلوچ در شیراز: کار، خیابان و زندگی روزمره
محدثه الفت شایان در این گزارش به حضور نوجوانان بلوچ در بازار کار شیراز و زندگی روزمرهشان در مناطقی از این شهر پرداخته است. نوجوانانی که از محرومیت دیار خود گریختهاند. این کارگران خردسال، سوخت بیوقفهی بازارهای رنگین شیرازند، از جان مایه میگذارند تا بارهای سنگین را جابهجا کنند و درآمدشان را برای خانوادههای نیازمند در بلوچستان بفرستند. اما در پسِ فرسودگیِ روزهای کاری، زندگی دیگری نیز جریان دارد.

عکس: مهدی آزادبخت - ایلنا
نوجوانان بلوچ که در فصلهای تابستان و پاییز از بلوچستان راهی شیراز میشوند، بیشتر در نقش کارگران یدی و باربران در بازارها و مراکز خدماتی ظاهر میشوند. آنان در طول هفته عمدتاً بهعنوان ارائهدهندگان خدمات دیده میشوند، اما در روزهای جمعه و ساعتهای خلوت شهر، پا به مناطق توریستیشده شیراز میگذارند. در این فضاها آوازهای بلوچی میخوانند، در خیابانها گردش میکنند، به تفریح گروهی میپردازند و گاه با تهیه مشروبات الکلی، در گوشه و کنار شهر یا بر تپههای مشرف به جاده مینشینند و نوشیدنی مینوشند.
این نوجوانان گاه در محلههای مرفه شیراز حاضر میشوند؛ حضوری که اغلب با واکنش طردآمیز ساکنان متمول و بخشی از گردشگران مواجه میشود. زندگی این کارگران خردسال بلوچ بیش از هر جا در کوچههای باریک محلات قدیمی و اطراف بازار جریان دارد. آنان معمولاً در مهمانخانههای ارزانقیمت یا خانههای اشتراکی سکونت میگزینند.
واقعیت این است که سوخت و توان سرپا ماندن شهر پرزرقوبرق شیراز و بازارهای رنگین آن، از جان و بدن همین نوجوانان تأمین میشود؛ نوجوانانی که هر روز، بیوقفه، فرسوده و استثمار میشوند. کار بهعنوان باربر و زیر گاری، شغلی است مملو از سختی، بدون افق و آینده روشن. تنها آینده محتمل برای آنان، فرسودگی و نابودی جوانیشان زیر چرخهای گاریها و در جابهجایی بیپایان جعبههای خوراکی رستورانهای شهر است. درآمد این نوجوانان اغلب مستقیماً به بلوچستان فرستاده میشود تا خانوادههایشان ــ بهویژه زنان ــ در مناطق فاقد آب، درمان و فرصت شغلی تأمین شوند.
روزهای تعطیل اما، صحنهای متفاوت دارد. نوجوانان بلوچ با شور کودکانه، به فتح محیطهای شهری میپردازند؛ از دیوارهای سعدیه بالا میروند و وارد فضاهای ممنوعه میشوند، و مأموران شهری، ترکیبی از تساهل و ناتوانی را در برخورد با آنان نشان میدهند. اطراف ارگ و گذرهای توریستی به محل حضور و کریخوانی کوتاهمدت آنان بدل میشود. در همین فضا نیز معاملات خرد داروهای روانگردان، حشیش، انگشتر و تسبیح میان برخی نوجوانان انجام میگیرد.
بخش دیگری از این نوجوانان که بهتازگی وارد شیراز شدهاند، بهدلیل تسلط ناکامل بر زبان فارسی، حتی در خریدهای ساده ناچارند با اشاره عمل کنند. لباسهایشان اغلب نه جامههای بلوچی سفید و آبی تمیز و سنتی، بلکه شلوارهای پاچهگشاد و دمپا تنگی است که متناسب با کار روزانه بر تن دارند. بیشتر آنان دارای چشمانی درشت، درخشان و کشیده و موهایی پرحجم هستند که ویژگی ظاهری مشترکشان محسوب میشود.
غذاهای ویژه روزهای تعطیل و اوقات استراحت این نوجوانان شامل پلوی بلوچی، عدسپلو و سمبوسههای ارزانقیمت با طعم تند است؛ خوراکهایی در بازه قیمتی بیست تا هفتاد و پنج هزار تومان گاه نیز نان و اندکی کالباس ارزانقیمت جایگزین میشود. نوشیدنیهای الکلی به آنان اعتمادبهنفس میدهد و زمینه لافزدن و نمایش کارکشتگی را فراهم میکند؛ با این امید که کیفیت نوشیدنی مناسب باشد و لذتی به همراه داشته باشد. در این بزمها، تخمه خوردن همراه همیشگی نوشیدن است و بخشی جدی از سرگرمی آنان را تشکیل میدهد.
حالوش، مجموعه خبری که در زمینه رویدادهای بلوچستان و اقلیتهای قومی و مذهبی ایران فعالیت میکند به تازگی گزارش ویدیویی منتشر کرده که در آن نشان میدهد که جمعی از جوانان بلوچ از شهرستان میرجاوه، بخش ریگملک، در پی بستهبودن مرز روتک و نبود فرصتهای شغلی در منطقه، ناچار به مهاجرت کاری به شیراز شدهاند. این کارگران میگویند برای تأمین خرج خانوادههایشان به کارگری در مزارع گوجه مشغولند، اما شرایط زندگی آنان به شدت دشوار و غیرانسانی است. یکی از این جوانان در گفتوگو با حال وش میگوید: «دوازده روز است که صبحانهی ما فقط یک پیاز و یک گوجه از همان زمینهایی است که کار میکنیم. جز این چیزی برای خوردن نداریم. ما برای نان زن و بچههایمان آمدهایم اما اینجا خودمان گرسنهایم.» این جوانان میافزایند که بستهشدن مرز روتک، تنها راه معاش مردم منطقه را از بین برده و بسیاری از مردان بلوچ را مجبور به آوارگی و مهاجرت به شهرهای دور کرده است. آنان از مسئولان میخواهند که مرزها را بازگشایی کنند تا بتوانند دوباره به خانه و نزد خانوادههایشان بازگردند. به گفته آنان، ادامه این وضعیت نهتنها امنیت معیشتی خانوادههای بلوچ را تهدید میکند، بلکه عزت و کرامت جوانان را نیز پایمال کرده است.
در پی اخراج گسترده کارگران افغانستانی، حضور کارگران بلوچ ــ بهویژه از مناطق بندری ــ در شیراز افزایش یافته است. نبود نیروی کار افغانستانی باعث رشد محسوس تعداد آنان و نیز بالا رفتن دستمزدها شده است. با این حال، کارشناسان انتظار دارند که با افزایش هزینههای تمامشده کالا و خدمات و در نتیجه کاهش تقاضا، دستمزدها دوباره به سطح تعادلی گذشته بازگردد.
نظرها
نظری وجود ندارد.