ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گفت‌‌وگو

«پلیس اسرائیل تی‌شرت "زن، زندگی، آزادی" مرا به سطل زباله انداخت»

گفت‌وگو با نیما مشعوف، اپیدمیولوژیست و محقق کانادایی ـ ایرانی که همراه با «ناوگان آزادی» برای شکستن محاصره‌ی غزه سفر کرده بود. او به «زمانه» می‌گوید: «نفرت ایرانیان از جمهوری اسلامی باعث شده که بدون درک ریشه‌های مسئله، ناخودآگاه خود را در صفِ دشمنِ دشمن‌شان قرار دهند. برای من درک این موضوع دشوار است، چون ایرانی‌ها عموماً بسیار وطن‌دوست‌اند و حاضر نیستند حتی از یک وجب خاک کشورشان بگذرند. پس چطور می‌توانند از فلسطینی‌ها انتظار داشته باشند که سه‌چهارم خاکشان را از دست بدهند و اعتراضی نکنند؟»

قرار بود این گفت‌وگو زمانی انجام شود که نیما مشعوف همچنان سوار بر کشتی «وجدان» در مسیر حرکت به‌سوی غزه بود. پرسش‌ها را در واپسین ساعت‌های شبِ ۷ اکتبر برای او فرستادیم، تنها چهار ساعت پیش از آن‌که کشتی‌اش به دست نیروهای اسرائیلی متوقف و خودِ او بازداشت شود. پاسخ‌ها اما روز ۱۲ اکتبر، پس از آزادی و در حالی که در راه بازگشت به مونترال بود، به دست ما رسید.

نیما مشعوف

ناوگان آزادی ابتکاری بین‌المللی متشکل از فعالان مدنی، روزنامه‌نگاران، پزشکان و کنشگران حقوق بشر از سراسر جهان است که از سال ۲۰۱۰ با هدف شکستن محاصره‌ی غزه و رساندن کمک‌های انسانی به این منطقه‌ی تحت محاصره، کاروان‌های دریایی را به‌سوی سواحل فلسطین سازمان‌دهی می‌کند. «وجدان» آخرین کشتیِ کاروان دریایی آزادی / ناوگان جهانی صمود (Freedom Flotilla) بود که در ۳۰ سپتامبر از بندر اوترانتو ایتالیا عازم غزه شد.

نیما مشعوف، اپیدمیولوژیست، پژوهشگر و فعال سیاسی کانادایی‌ـ‌ایرانی، سال‌ها در زمینه‌ی سلامت عمومی، مبارزه با ویروس اچ‌آی‌وی و عدالت اجتماعی فعالیت کرده است. او در کلینیک اکتوئل مونترال به‌عنوان پژوهشگر و پزشک کار کرده، عضو هیئت‌مدیره‌ی «پزشکان جهان» بوده و در مأموریت‌های بین‌المللی شرکت داشته است. مشعوف همچنین در جنبش‌های فمینیستی و سیاسی کانادا فعال بوده، با حزب نیودموکرات همکاری کرده و در انتخابات فدرال و شهرداری مونترال نیز نامزد شده است.

شما اپیدمیولوژیست هستید و سابقه‌ی فعالیت سیاسی هم دارید. چه شد که به ابتکار بین‌المللی آزادی غزه پیوستید؟

نیما مشعوف :‌ سال گذشته از سوی مسئولان کارزار بین‌المللی کاروان دریایی برای آزادی غزه دعوت به همکاری شدم. راستش ابتدا کمی تردید داشتم، چون می‌دانستم اسرائیل با هر نوع همبستگی با مردم فلسطین با خشونت شدید و بی‌رحمانه برخورد می‌کند و احتمال می‌دادم با این کاروان هم چنین کند. نباید فراموش کنیم که در سال ۲۰۱۰ نیروهای اسرائیلی به یکی از همین کاروان‌ها حمله‌ی نظامی کردند و ده نفر را کشتند.

با این حال، وقتی فهمیدم این‌بار قرار است کاروان حامل روزنامه‌نگاران و سیاست‌مداران باشد، تصور کردم شاید احتمال حمله‌ی نظامی کمتر شود و در نهایت تصمیم گرفتم بپیوندم. قرار بود کاروان سال گذشته از استانبول با سه کشتی بزرگ حرکت کند و من هم به آن ملحق شدم. اما شب پیش از حرکت، با خرابکاری اسرائیل مواجه شدیم: آن‌ها با فشار به دولت گینه بیسائو ــ که کشتی‌ها تحت پرچم آن کشور حرکت می‌کردند ــ موفق شدند پرچم و مجوز دریانوردی را پس بگیرند و به این ترتیب ما نتوانستیم بندر استانبول را ترک کنیم.

وقتی امسال برنامه‌ریزی کاروان از نو آغاز شد، طبیعی بود که دوباره بخواهم شرکت کنم، و همین باعث شد سر از ایتالیا درآورم تا به کشتی «وجدان» بپیوندم.

تجربه‌ی شخصی شما از این سفر و از این حرکت بین‌المللی، از آغاز تا زمان دستگیری توسط نیروهای اسرائیلی، چگونه بود؟

تجربه‌ی کاروان آزادی غزه برای من بسیار آموزنده بود؛ درسی از شجاعت و فروتنی در کنار هم. افراد با دیدگاه‌ها و پیشینه‌های مبارزاتی بسیار متفاوت گرد هم آمده بودند، اما هدفی مشترک داشتند.

چون با ارتش اسرائیل روبه‌رو بودیم، باید آمادگی کامل می‌داشتیم. البته منظور از «مقابله» در این‌جا مقاومت مسلحانه نبود؛ اولاً ما توان مقابله‌ی نظامی نداشتیم، ثانیاً کاروان حرکتی خشونت‌پرهیز و کاملاً غیرمسلحانه بود، و ثالثاً اگر اسرائیل حمله می‌کرد، تصمیم بر این بود که فقط تسلیم شویم و از خشونت پرهیز کنیم. همین موضوع باعث می‌شد آموزش‌های مربوط به اقدام خشونت‌پرهیز و آمادگی روانی اهمیت زیادی داشته باشد.

من چون در نهایت به کشتی «وجدان» ملحق شدم، به آموزش‌های فنی مربوط به قایقرانی نیاز چندانی نداشتم، اما افرادی که با قایق‌های بادبانی سفر می‌کردند، باید تا حدی مهارت‌های اولیه‌ی قایقرانی را یاد می‌گرفتند.

به نظر شما، ضرورت و اهمیت این کارزار بین‌المللی برای شکستن محاصره‌ی طولانی غزه چیست؟

به نظر من، مبارزه برای آزادی فلسطین امروز به معیار سنجش میزان انسانیت ما تبدیل شده است. اسرائیل نمونه‌ی روشن استعمار در عصر مدرن است، در حالی که بیش از یک قرن از پایان رسمی دوران استعمار گذشته. اما بی‌عدالتی و سیاست دوگانه‌ی کشورهای غربی، به‌ویژه در قبال فلسطین، واقعاً غیرقابل‌قبول است.

یکی از شرکت‌کنندگان کاروان، خانمی ۸۳ ساله به نام ایزالین شوری (Isaline Choury) از جزیره‌ی کورس، حرفی زد که برایم بسیار تکان‌دهنده بود. او گفت شعار «Plus jamais ça» («دیگر هرگز») که پس از جنگ جهانی دوم همه‌گیر شد و مبنای بسیاری از قوانین و معاهدات بین‌المللی برای حفاظت از انسان‌ها قرار گرفت، انگار شامل همه می‌شود جز عرب‌ها. او می‌گفت این را زمانی فهمیده که در دوران جنگ استقلال الجزایر شاهد بی‌تفاوتی غرب بوده است. او که خاله‌اش را در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها از دست داده بود، با خود پیمان بسته بود که برای جلوگیری از تکرار آن فجایع، هرگز دست از مبارزه برندارد.

محاصره‌ی غزه از ۷ اکتبر شروع نشده است؛ غزه ۱۸ سال است که تحت محاصره‌ی کامل اسرائیل قرار دارد. نظامیان اسرائیلی راه‌ها و مرزها را در کنترل کامل خود دارند و ورود و خروج کالا و حتی رفت‌وآمد مردم را به‌شدت محدود کرده‌اند. از ۷ اکتبر به بعد فقط شدت حملات بی‌سابقه‌تر شده؛ قحطی و گرسنگی به‌وجود آورده‌اند و در تلاش‌اند تا این منطقه‌ی جغرافیایی را کاملاً با خاک یکسان کنند.

امروز سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای قضایی از نسل‌کشی و پاکسازی قومی سخن می‌گویند. نتانیاهو حتی آشکارا می‌گوید که «هرگز اجازه‌ی تشکیل کشور فلسطین» را نخواهد داد. در چنین شرایطی که دولت‌ها جرئت ایستادگی در برابر زورگویی اسرائیل را ندارند، مردم ناچارند خود وارد عمل شوند.

کاروان‌های دریایی به‌عنوان یکی از روش‌های مقاومت در برابر استعمار اسرائیل، در جلب توجه افکار عمومی بسیار مؤثر بوده‌اند. امسال حدود ۸۰۰ نفر از ۴۰ کشور جهان با حدود ۵۰ قایق از طریق دریای مدیترانه تلاش کردند به سواحل غزه برسند. کشتی «وجدان» به‌همراه قایق‌های بادبانی «هزار مدلینز» (Thousand Madleens) از آخرین قایق‌هایی بودند که توسط اسرائیل توقیف شدند و به‌جای بندر غزه، به بندر اشدود منتقل شدند.

این اقدام، در کنار فشارهای مستمر خیابانی و مجازی و همچنین پیگیری‌های نهادهایی چون عفو بین‌الملل و دادگاه کیفری بین‌المللی، وجدان‌های عمومی را بیش از پیش بیدار کرده و می‌تواند فشار لازم را بر دولت‌های غربی وارد کند تا اسرائیل را وادار به توقف سیاست‌های تجاوزگرانه‌اش کنند.

همان‌طور که می‌دانید، بهره‌برداری ابزاری جمهوری اسلامی، به‌عنوان یک رژیم سرکوبگر، از آرمان فلسطین باعث بی‌تفاوتی بخشی از جامعه نسبت به سرنوشت مردم غزه شده است. از سوی دیگر، اسرائیل هم از جنبش «زن، زندگی، آزادی» برای توجیه حملاتش به خاک ایران بهره‌برداری تبلیغاتی کرده است. موضع شما در برابر این دوگانگی و پیچیدگی پس از ۷ اکتبر ــ که به نسل‌کشی در غزه و سپس به جنگ دوازده‌روزه‌ی ایران و اسرائیل انجامید ــ چیست؟ و اصولاً چه نسبتی میان مبارزات مردم ایران برای آزادی و عدالت و مبارزه‌ی ضد‌استعماری مردم فلسطین می‌بینید؟

جنگ فلسطین در اصل جنگی بر سر «سرزمین» است، اما جمهوری اسلامی آن را به یک جنگ مذهبی تبدیل کرده و آن را «جهاد» می‌نامد. هدفش «آزادسازی قدس» است، نه حمایت از مردم فلسطین.

نفرت ایرانیان از جمهوری اسلامی باعث شده که بدون درک ریشه‌های مسئله، ناخودآگاه خود را در صفِ دشمنِ دشمن‌شان قرار دهند. برای من درک این موضوع دشوار است، چون ایرانی‌ها عموماً بسیار وطن‌دوست‌اند و حاضر نیستند حتی از یک وجب خاک کشورشان بگذرند. پس چطور می‌توانند از فلسطینی‌ها انتظار داشته باشند که سه‌چهارم خاکشان را از دست بدهند و اعتراضی نکنند؟

دوست دارم از این طیف ایرانی‌ها بپرسم: اگر به‌جای فلسطین، سازمان ملل تصمیم می‌گرفت یهودیان را در ایران اسکان دهد ــ همان‌طور که پیش‌تر پیشنهاد شده بود در آفریقای جنوبی اسکان یابند ــ فکر می‌کنید امروز اسرائیل کدام بخش‌های ایران را تصرف کرده بود و چه بخش‌هایی برای ما باقی مانده بود؟

من با تی‌شرتی که شعار «زن، زندگی، آزادی» بر آن نقش بسته بود به این کاروان پیوستم. اما هنگام بازداشت، پلیس اسرائیل آن را مصادره کرد و به سطل زباله انداخت.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.