ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

چهره‌ها ـ مهسا هاشمی: کنشگری زنانه برای حفاظت از پرندگان و بازتعریف نقش زنان در محیط‌ زیست ایران

ساسان نویدی ـ وقتی مدیر پروژه بود اما نگاه‌ها و پرسش‌ها متوجه همکاران مردش می‌شد، تصمیم گرفت نه با اعتراض که با اثبات عملی، جایگاه زنان را در عرصه حفاظت از طبیعت تغییر دهد. مهسا هاشمی، متخصص حفاظت از پرندگان، مسیرش را از اصفهان به تهران و سپس به دل جوامع محلی کشاند تا با آموزش زنان، هم از اکوسیستم حفاظت کند و هم کلیشه‌های جنسیتی را در هم بشکند. با چهره‌ای که با تخصص و پایداری، معنای کنشگری زنانه را بازتعریف کرده است، آشنا می‌شویم.

مهسا هاشمی، متولد ۱۳۷۴ در اصفهان، کنشگر محیط زیست و متخصص حوزه پرندگان است که فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۹۴ با عضویت در هیئت مدیره انجمن «آوای بوم» آغاز کرد. او که تحصیلات خود را در رشته گردشگری و دوره‌های راهنمای طبیعت‌گردی گذرانده، به‌طور تخصصی بر حفاظت از پرندگان به‌ویژه پرندگان شکاری تمرکز دارد. هاشمی در مسیر فعالیت‌اش با چالش‌های عمده‌ای از جمله تبعیض جنسیتی در محیط‌های کاری، تمرکزگرایی امکانات در تهران و کم‌توجهی به حوزه پرندگان مواجه شده است.

مهسا برای گسترش دامنه اثرگذاری از اصفهان به تهران مهاجرت کرد و علاوه بر اجرای پروژه‌های میدانی و سرشماری، به آموزش زنان جوامع محلی و ترویج حفاظت مشارکتی روی آورد. او با وجود وسوسه‌هایی برای مهاجرت، به دلیل عشق به طبیعت ایران و امید به نسل جدید کنشگران، همچنان به فعالیت خود در کشور ادامه می‌دهد.

چالش‌های ساختاری و جنسیتی

فعالیت مهسا هاشمی در بافتار جامعه ایران تحت حاکمیت کنونی با دو مانع عمده ساختاری و جنسیتی روبروست. از یک سو مرکزگرایی در ایران سبب تمرکز امکانات، شبکه‌های حرفه‌ای و فرصت‌ها در پایتخت شده و از همین‌روی فعالیت در شهرستان‌ها را مانند بسیاری از عرصه‌های دیگر با دشواری مضاعف مواجه می‌کند. او در گفت‌وگو با «پیام ما» با اشاره به این موضوع می‌گوید:

همه‌چیز در تهران متمرکز است و نوعی مرکزیت وجود دارد؛ چه در حوزه محیط‌ زیست و چه در زمینه فناوری (TEC) که من نیز در آن فعالیت دارم. به‌نظرم بخش عمده‌ای از اتفاقات مهم و جالب در تهران رخ می‌دهد.

 از سوی دیگر، او به عنوان محیط‌بان در سازمان محیط زیست، در فضایی کاملاً مردانه هم فعالیت می‌کند که در آنجا همکاران مرد، زنان را بیشتر «علاقه‌مند» می‌پندارند تا «حفاظت‌گر حرفه‌ای». این تبعیض جنسیتی به صورت ملموس در محدودیت‌های میدانی، نادیده گرفته شدن در نقش‌های مدیریتی و برخوردهای تحقیرآمیز متجلی می‌شود.

هاشمی در ادامه درباره این تبعیض‌ها می‌گوید:

بارها در طول مسیر کارم از زن بودنم ناراحت و حتی گاهی متنفر بودم، نه به‌خاطر جنسیت، بلکه به این دلیل که در جامعه ما برای زنانی که می‌خواهند در حوزه محیط‌ زیست و به‌ویژه در کار میدانی فعال باشند، جایگاه مشخص و برابری تعریف نشده است. در سال‌های اول کارم وقتی می‌گفتم دوست دارم محیطبان شوم، همه می‌خندیدند،‌ حتی همکارانم، دوستانم یا کسانی که خودشان در حوزه محیط‌ زیست کار می‌کردند. انگار خواسته‌ام غیرممکن یا خنده‌دار بود.

و هنگامی هم که به خواسته‌اش دست یافت، همچنان این تبعیض‌های جنسیتی ادامه یافت. او می‌‌گوید:

بارها اتفاق افتاده که من مدیر یک پروژه بودم، اما محیط‌بان‌ها یا کارشناسان منطقه حتی به من نگاه هم نمی‌کردند یا پاسخ سؤالاتم را به آقایان همراهم می‌دادند.

تخصص‌گرایی و تمرکز بر پرندگان

مهسا به‌طور تخصصی بر حوزه پرندگان (به‌ویژه پرندگان شکاری مانند جغد) متمرکز شده است. این انتخاب، هوشمندانه است چرا که پرندگان در ایران نسبت به گونه‌های شاخص‌تری مانند یوزپلنگ، از توجه رسانه‌ای و حمایت مالی کمتری برخوردارند. خودش می‌گوید:

وقتی برای جذب حمایت مالی یا فاند یک پروژه با شرکت‌ها و نهادهای مسئولیت اجتماعی مذاکره می‌کنیم، می‌بینیم پرندگان را چندان جدی نمی‌گیرند و تمرکز عمومی و رسانه‌ای بیشتر بر گونه‌هایی مانند یوزپلنگ است. این موضوع واقعاً ناراحت‌کننده است.

تمرکز تک‌گونه‌ای بر یوزپلنگ به عنوان یک نماد ملی از نظر بوم‌شناختی رویکردی نادرست و خطرناک است؛ چرا که سلامت یک اکوسیستم نه به یک گونه، بلکه به شبکه درهم‌تنیده‌ای از گونه‌ها (از جمله پرندگان، حشرات و گیاهان) وابسته است. این نگاه ناسیونالیستی و تک‌بعدی، با اختصاص بودجه و توجه رسانه‌ای عملاً سایر گونه‌های کلیدی و زیست‌بوم‌های آسیب‌پذیر را به حاشیه می‌راند و در بلندمدت، حتی خود یوزپلنگ را نیز که وابسته به زنجیره غذایی و زیست‌گاه سالم است، با تهدید جدی‌تری مواجه می‌سازد. حفاظت مؤثر، مستلزم نگاهی کل‌نگر و اکوسیستم‌محور است، نه تمرکز احساسی بر یک گونه نمادین.

فعالیت او تنها بر اساس دلبستگی به طبیعت شکل نمی‌گیرد بلکه از دلبستگی بسیار فراتر رفته و بر پایه دانش تخصصی (گذراندن دوره‌ها، همکاری در پروژه‌های سرشماری) و تلاش برای اثبات نقش علمی زنان در این عرصه استوار شده است. می‌گوید:

بسیاری از زنان فعال در حوزه پرندگان، با وجود همه چالش‌ها، کارهای کاملاً تخصصی، علمی و میدانی انجام می‌دهند. اما همچنان نگاه عمومی، چه در جامعه و چه در ساختارهای اداری، زنان را بیشتر در جایگاه علاقه‌مند می‌بیند تا حفاظتگر واقعی.

راهبردهای مقابله با تبعیض‌ها و تاب‌آوری در برابر مشکلات

مهسا علاوه بر مهاجرت از اصفهان به تهران با هدف دسترسی به فرصت‌های بیشتر و شبکه‌سازی موثرتر در پروژه‌هایی مانند آموزش زنان شکارچی و جوامع محلی، به‌طور غیرمستقیم به مقابله با کلیشه‌های جنسیتی پرداخته و نشان داده که زنان می‌توانند نه تنها کنشگر، که تاثیرگذار در تغییر رفتارهای مردان (مانند ترک شکار) باشند. مهسا در پروژه آموزش زنان شکارچی و جوامع محلی در اصفهان با زنان جوامع محلی کار کرد و با آموزش درباره پرندگان و حیات‌وحش، نقش آنها را در حفاظت از محیط‌ زیست تقویت کرد. می‌گوید:

یکی از تجربه‌های قابل‌افتخار من همکاری با اداره‌کل استان اصفهان بود؛ در پروژه‌ای که آموزش زنان شکارچی و زنان جوامع محلی را هدف قرار داده بود. ما به مناطق مختلف می‌رفتیم و با زنان درباره پرندگان و حیات‌وحش صحبت می‌کردیم، اهمیت حضور آنها را در حفاظت از محیط‌ زیست توضیح می‌دادیم و نشان می‌دادیم زنان می‌توانند نقش مؤثری در این حوزه داشته باشند. حتی در بسیاری موارد، آموزش ما باعث شد همسران آنها شکار را کنار بگذارند و به حفاظت از محیط‌ زیست پایبند شوند.

همه اینها بدون تاب‌آوری به نتیجه نمی‌رسد. بی‌جهت نیست مهسا بر «تداوم حضور» و «نرفتن» از کشور، علیرغم وسوسه مهاجرت و خستگی‌های ناشی از تبعیض تاکید دارد. می‌گوید:

بااین‌حال، علاقه و تعهد من به ایران و محیط‌ زیست این کشور همچنان زنده است. هنوز هم از نشان دادن گونه‌های مختلف به دیگران لذت می‌برم. روزی که بتوانم توجه کسی را به زیبایی و اهمیت یک گونه جلب کنم، واقعاً احساس می‌کنم رسالتم را انجام داده‌ام. بنابراین، گرچه وسوسه مهاجرت برای شرایط بهتر و فرصت‌های مالی وجود دارد، عرق وطن و تعهدم به تغییر و حفاظت از محیط‌ زیست ایران همچنان من را نگه داشته است.

مسیری که مهسا هاشمی و بسیاری از کنشگران محیط زیست ایران برگزیده‌اند نشان می‌دهد که تغییر ممکن است، حتی در سخت‌ترین شرایط. اگرچه چالش‌های ساختاری و تبعیض‌های جنسیتی پابرجاست، اما همین مبارزه روزمره است که مرزهای امکان را جابه‌جا می‌کند. حفاظت از محیط زیست، به معنای  نجات یک گونه یا یک درخت نیست. حفاظت از محیط زیست به معنای نجات امید، کرامت و آینده‌ای است که شایسته آن هستیم. با دانش، اتحاد و خلاقیت و البته پایداری‌ می‌توان نه تنها اکوسیستم ایران، که فضای اجتماعی را نیز متحول کرد.  

منبع نقل قول‌ها: پیام ما

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.