ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

جمهوری اسلامی و رویای مادر شدن: چالش‌های طبقاتی و فرسایشی زنان در مسیر ناباروری

الاهه نجفی ـ در ایران، درمان ناباروری فراتر از چالش‌های پزشکی و هزینه‌های سنگین، با موانع حقوقی و سیستمی مانند نیاز به رضایت همسر و تعطیلی ناگهانی مراکز درمانی گره خورده است. گزارش شرق، از طریق داستان مژگان، مریم و نازنین، نشان می‌دهد که چگونه جمهوری اسلامی آرزوی مادر شدن را به مسیری ناعادلانه و پرمخاطره بدل کرده، جایی که زنان برای کنترل بر بدن و زندگی‌شان، ناچار به نبرد با ناکارآمدی سیستم و شکاف‌های جنسیتی‌اند.

زنان در ایران برای درمان ناباروری، علاوه بر چالش‌های پزشکی و هزینه‌های سنگین اقتصادی، با موانع حقوقی و نهادی متعددی مواجه‌اند که این مسیر را به تجربه‌ای دشوار تبدیل کرده است. این موانع شامل نیاز مکرر به رضایت همسر، هزینه‌های بالای درمان، و مشکلات سیستمی مانند تعطیلی ناگهانی مراکز درمانی و گم‌شدن جنین‌ها می‌شود، که نه‌تنها فشار روانی و جسمی بر زنان وارد می‌کند، بلکه تحقق آرزوی مادر شدن را هم گاهی غیرممکن جلوه می‌دهد.

سرنوشت سه زن

نیلوفر حامدی، خبرنگار شرق در گزارشی میدانی سرنوشت سه زن را که در پی درمان ناباروری هستند، به‌طور نمادین برجسته می‌کند: مژگان، زنی ۳۸ ساله که از شش سال پیش برای مادرشدن از طریق IVF اقدام کرده، با چالش‌های جسمی شدید مانند مصرف روزانه ۲۵ قرص و آمپول‌های هورمونی، عوارض متعدد و هزینه‌ای نزدیک به ۲۰۰ میلیون تومان روبرو بوده است. زندگی او در این مدت با نومیدی درآمیخته است، به ویژه زمانی که تعطیلی ناگهانی بخش IVF بیمارستان آبان منجر به گم‌شدن جنین‌هایش شد و او را مجبور به رفت‌وآمدهای روزانه با ظرف حمل جنین کرد؛ تنها پس از رسانه‌ای شدن ماجرا و دخالت وزارت بهداشت، جنین‌ها پیدا شدند و او توانست انتقال را انجام دهد. مریم نیز، که همیشه آرزوی مادرشدن داشته، با موانع حقوقی و مالی دست‌وپنجه نرم کرده: نیاز مکرر به رضایت همسر برای هر مرحله، هزینه‌های سنگین ویزیت‌ها، داروها و تغذیه ویژه که بدون استقلال اقتصادی غیرممکن است، و مخالفت اولیه همسر که سال‌ها طول کشید تا برطرف شود؛ او پس از فریز تخمک در سال ۱۴۰۰، در سال جاری سرانجام پس از پشت سر گذاشتن بحران بیمارستان آبان، انتقال جنین را انجام داد.

نازنین، که فرایند IVF را نسبتاً آسان‌تر پشت سر گذاشته بود، با خطای سیستمی مواجه شد: تحویل جنین اشتباهی پس از تعطیلی بیمارستان، که او را به ورطه اضطراب و پیگیری‌های چندروزه کشاند تا جنین اصلی را پیدا کند، و این تجربه او را وادار به تسریع در انتقال جنین کرد.

 داستان‌هایی که حامدی در گزارش‌اش در شرق برگزیده است نشان می‌دهند که مشکلات ناباروری در ایران فراتر از تجربیات فردی‌اند. این داستان‌ها، شکاف‌های خطرناکی را در سیستم سلامت (با ضعف مدیریتی که به تعطیلی ناگهانی مراکز و بی‌توجهی به امنیت جنین‌ها می‌انجامد)، در قوانین (با وابستگی کامل زن به رضایت همسر که استقلال بدنی و حقوقی او را سلب می‌کند) و در ساختارهای اجتماعی (با هزینه‌های نجومی که زنان فاقد درآمد مستقل را به حاشیه می‌راند) برملا می‌کنند. مجموعه این عوامل، دسترسی به حق بنیادین درمان و تشکیل خانواده را به روندی پرمخاطره، ناعادلانه و فرسایشی تبدیل کرده است.

این سه زن مژگان و مریم و نازنین اما با پیگیری مستمر، تحمل هزینه‌های گزاف و بهره‌گیری از اهرم‌های بیرونی مانند رسانه، نه تنها تسلیم موانع پزشکی، حقوقی و اداری نشدند، بلکه این ساختارها را وادار به پاسخگویی کردند. این فرآیند، به تنهایی نمایانگر تلاش برای  بازپس‌گیری کنترل بر زندگی و بدن در چارچوب یک سیستم ناکارآمد است.

مهندسی آرزوها

در ایران، هزینه یک چرخه IVF در سال ۱۴۰۴ بین ۴۰ تا ۶۵ میلیون تومان برآورد می‌شود، و در حالت‌هایی که از تخمک یا جنین اهدایی استفاده شود، مبلغ به ۷۵ میلیون تومان یا بیشتر می‌رسد. هرچند برخی مراکز درمانی بخشی از هزینه‌ها را تحت پوشش بیمه قرار می‌دهند، اما تجهیزات استریل، داروهای گران‌قیمت تحریک تخمدان، آزمایش‌های ژنتیکی و هزینه‌های اتاق عمل، بار مالی فراوانی بر زنان تحمیل می‌کند. فرآیند فریز تخمک نیز حدود ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان هزینه دارد و برای نگهداری سالانه تخمک‌ها باید مبلغ جداگانه‌ای پرداخت شود.​

رابطه بین اقتصاد، پزشکی و آرزوی مادرشدن در این فرآیند، یک پیوند نابرابر است که آرزوی دیرینه زنان را به کالایی وابسته به سرمایه و فناوری پزشکی تبدیل می‌کند؛ پزشکی با ابزارهای پیشرفته مانند فریز تخمک و انتقال جنین، بدن را مهندسی می‌کند تا آرزو را به واقعیت تبدیل کند، اما این مهندسی بدون پشتوانه اقتصادی ـ هزینه‌های سنگین تغذیه ویژه، داروها و فرایندها ـ ناکام می‌ماند و زنان را در چرخه‌ای از بدهی و وابستگی قرار می‌دهد. در همان حال، اقتصاد نه تنها دسترسی به پزشکی را محدود می‌کند، بلکه آرزوی مادرشدن را به امری طبقاتی بدل می‌سازد، جایی که زنان شاغل مانند مژگان با تحمل حواشی کاری و روانی، و زنان بدون درآمد مانند مریم با تلاش برای قانع کردن همسر، باید بر موانع غلبه کنند؛ این رابطه نشان‌دهنده آن است که در ساختارهای اجتماعی ایران، مادرشدن نه تنها یک حق طبیعی، بلکه محصولی از تقابل اقتصاد و پزشکی است که تحت کنترل قانونی، بدن زنان را به ابزاری برای بازتولید هنجارهای جنسیتی تبدیل می‌کند و آرزوی‌شان را به چالشی پرمخاطره می‌کشاند.

اهمیت رسانه‌ها

روزنامه شرق به عنوان یک رسانه، خود بخشی از این ماجراست:

روزنامه شرق به‌عنوان یک کنشگر رسانه‌ای مؤثر، با انتشار گزارش میدانی نیلوفر حامدی از تعطیلی ناگهانی بخش درمان ناباروری (IVF) بیمارستان آبان در تیرماه ۱۴۰۴، که منجر به سردرگمی ده‌ها خانواده و گم‌شدن جنین‌های فریز‌شده شده بود، نقش کلیدی در تغییر روند بحران ایفا کرد؛ این گزارش، نوشته نیلوفر حامدی، با برجسته کردن عدم اطلاع‌رسانی بیمارستان و نگرانی خانواده‌ها، فشار عمومی ایجاد کرد و بلافاصله وزارت بهداشت را به واکنش واداشت تا تیم بازرسی اعزام کند، پس از تأیید گزارش، شماره تماس ویژه‌ای برای خانواده‌ها ایجاد کند و در نهایت اغلب جنین‌ها را پیدا کرده و به مادران منتقل کند. این اقدام رسانه‌ای نه تنها بحران را از سطح فردی به مسئله عمومی تبدیل کرد، بلکه نشان داد چگونه روزنامه‌نگاری تحقیقی می‌تواند نهادهای قدرتمند مانند وزارت بهداشت و قوه قضائیه را به پاسخگویی و اصلاح فوری وادارد.

داستان مژگان، مریم و نازنین، روایت زنانی است که سختی‌ها را به جان می‌خرند تا به آرزوی مادرشدن برسند. اما در سوی دیگر، بی شمار زنانی هستند که به دلایل  اقتصادی، اجتماعی یا پزشکی نمی‌توانند یا نمی‌خواهند بارداری را ادامه دهند. در فضای کنونی که سقط جنین عمدتاً غیرقانونی است، این زنان نیز، همچون شخصیت‌های این گزارش، در ناامنی و خطر قرار می‌گیرند. با این تفاوت که اگر در مسیر درمان ناباروری، خطای سیستم قابل پیگیری رسانه‌ای است، در صورت بروز فاجعه برای زنی در پی سقط جنین غیرقانونی، اغلب نه صدایی به گوش می‌رسد و نه رسانه‌‌ها می‌توانند به وظیفه خود عمل کنند. این سکوت اجباری، حلقه‌ای از یک چرخه معیوب است: سیاستی که باروری را بدون فراهم آوردن بستری امن برای انتخاب یا درمان ترویج می‌کند، در نهایت زنان را در هر دو سوی این طیف، تنها و بی‌پناه به حال خود رها می‌‌کند.

منابع:

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.