بحران آموزشی و درمانی مهاجران افغانستانی: ۴۴۵ هزار دانشآموز افغانستانی پشت درهای بسته مدارس ایران
در سال تحصیلی ۱۴۰۴ و در پی سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی و پیامدهای جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران، مهاجران افغانستانی در ایران با بحران دوگانه آموزشی و درمانی روبهرو شدهاند.

یک دانشآموز افغانستانی در مدرسهای در ایران ـ عکس از آرشیو
درحالیکه وزارت کشور از «حمایت از تحصیل همه دانشآموزان اتباع» سخن میگوید، دادههای میدانی و پژوهشی از بازماندگی گسترده از تحصیل و ممانعت از پذیرش کودکان بیمار مهاجر در مراکز درمانی حکایت دارند.
آماری که سیاستهای رسمی را نقض میکند
روزنامه «پیام ما» چهارشنبه ۷ آبان در گزارشی آورده است که آمارها نشان میدهند شکاف عمیقی میان سیاستهای اجرایی و واقعیتهای میدانی وجود دارد. طبق دادههای پژوهشی که اخیراً در نشست «وضعیتشناسی مهاجرین افغانستانی در ایران» مطرح شد، ۴۴۵ هزار کودک افغانستانی مهاجر از تحصیل بازماندهاند و به این ترتیب، از هر دو کودک مهاجر در سن تحصیل، یک نفر از دسترسی به آموزش محروم است.
این آمار تکاندهنده بهتنهایی مربوط به مقطع ابتدایی است؛ جایی که از ۷۹۶ هزار کودک در سن آموزش پایه، تنها ۳۵۱ هزار نفر در مدارس ثبتنام شدهاند.
این بازماندگی گسترده در تناقض با آمار رسمی آموزشوپرورش در سال ۱۴۰۰-۱۴۰۱ است که تنها حضور ۵۷۰ هزار دانشآموز افغانستانی را در نظام آموزشی گزارش کرده بود، درحالیکه دادههای طرح آمارگیری نیروی کار سال ۱۴۰۲ نشان میدهد حدود یک میلیون و ۴۷۰ هزار نفر در سن تحصیل (۶ تا ۱۷ سال) قرار دارند؛ به این معنا که نزدیک به ۹۰۰ هزار کودک از چرخه آموزش رسمی جا ماندهاند.
پیامدهای سیاست اخراج در مدارس
سیاستهای مهاجرتی اخیر حکومت ایران بهطور مستقیم بر جمعیت دانشآموزی مدارس اثر گذاشته است. آمارها نشان میدهند که فقط از سه مدرسه شهرری، ۴۲۰ دانشآموز افغان کم شده است و در جنوب تهران چهار مدرسه در اثر کاهش جمعیت دانشآموزی تعطیل شدهاند.
یک پژوهش میدانی در سال ۱۴۰۴ پیشبینی کرده است که بعد از اجرای طرح اخراج کودکان دارای برگههای سرشماری، حمایتی و کد یکتا، دستکم ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار دانشآموز، که عمدتاً دبستانی هستند، از مدارس اخراج شدهاند. این رویداد درحالی رخ میدهد که نادر یاراحمدی، رئیس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور از «فرصت مجدد» برای تحصیل دانشآموزان «اتباع غیرمجاز دارای شرایط» خبر داده و گفته است که دانشآموزان کلاساولی نباید از تحصیل محروم شوند و وعده داده است که ۴۲۰ هزار دانشآموز جا مانده به مدرسه فراخوانده شوند.
موانع تحصیل کودکان افغانستانی
افزون بر این، همزمان با آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۴، گزارشهای متعددی از ممانعت مدارس در ایران از ثبتنام دانشآموزان مهاجر افغانستانی، حتی دانشآموزان با نمرات عالی، حکایت دارند. والدین افغانستانی در مناطقی مانند کهریزک تهران با پاسخهای ممانعتآمیز نظیر «پذیرش برای اتباع نداریم»، «مدارک اقامتی ندارید» یا «ظرفیت پر است» روبهرو شدهاند.
این ممانعتها با پیچیدگیهای شدید اداری در روند ثبتنام همراه شده است. مدارس درخواست مدارک اقامتی معتبر، شماره ثنا، کد فدا یا نامه رسمی از اداره آموزش و پرورش میکنند. والدین این الزامات طولانی و کاغذبازیها را تلاشی سازمانیافته برای خسته و ناامید کردن خانوادهها از پیگیری تحصیل فرزندانشان میدانند.
علاوه بر موانع بوروکراتیک، برخوردهای سلیقهای مدیران مدارس و وجود تبعیض آشکار نیز به مشکلات این دانشآموزان افزوده است. این تبعیض حتی از سوی برخی والدین دانشآموزان ایرانی نیز اعمال میشود؛ آنها صراحتاً بیان میکنند که اولویت تحصیل باید با کودکان ایرانی باشد و فرزندان مهاجر نباید در کنار فرزندان آنها تحصیل کنند. در مجموع، جامعه دانشآموزی مهاجر در ایران با موانع سخت اداری و تبعیض اجتماعی فزایندهای برای دسترسی به حق تحصیل مواجه است.
تبعیض و سلب حمایت درمانی
همزمان با محدود شدن دسترسی به آموزش، گزارشهایی از ممانعت بیمارستانها و حتی مؤسسههای خیریه درمانی از پذیرش کودکان بیمار مهاجر پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران منتشر شده است.
بیمارستانهایی مانند «مفید» و «دی»، پذیرش کودکان مهاجر را رد کردهاند. همچنین، گزارشها حاکی از آن است که مؤسسه خیریه «محک» در هفتههای اخیر کودکان سرطانی افغان را نپذیرفته و در یک مرکز خیریه دیگر، ۱۰ پرونده در آستانه عمل متوقف شده است.
این وضعیت، در شرایطی که بخش بزرگی از کودکان بهدلیل لغو برگه سرشماری، امکان دریافت بیمه ندارند، هزینههای درمانی آنها را بسیار پرهزینه و خدماترسانی را مسدود کرده است.
کودکان بیهمراه و سیاست «تله اخراج خانواده»
وضعیت کودکان بدون همراه اخراجشده از ایران نیز نگرانکننده است. سازمان نجات کودکان پیشازاین اعلام کرده بود که بیش از شش هزار کودک بدون همراه از ایران اخراج شدهاند. گزارشهای میدانی نشان میدهد که روزانه بین ۳۰ تا ۵۵ کودک بدون همراه فقط از مرز اسلامقلعه اخراج میشوند. اکثریت این کودکان در سنین ۱۴ تا ۱۸ سال هستند و اغلب در خیابان، محل کار یا حتی پرورشگاهها دستگیر شدهاند و بسیاری از آنها خانواده خود را در ایران دارند.
در این روند، کودکانی که کارت آمایش دارند نیز دستگیر شدهاند و خانوادههایشان پس از خروج امکان بازگشت ندارند؛ پژوهشگران با اشاره به این روند میگویند «از کودکان بهعنوان تله اخراج خانواده استفاده شده است».
حدود ۲۰ درصد از کودکان نگهداریشده در چادرهای یونیسف، بهدلیل نداشتن اطلاعات، به یتیمخانههای هرات و کابل فرستاده میشوند.
سیاستگذاری مبتنی بر «دادههای گزینشی» و کمبود حمایت بینالمللی
فاطمه مقدسی، جامعهشناس و فعال حوزه عدالت آموزشی، با انتقاد از رویکرد دولت در سیاست طرد و اخراج مهاجران، در گفتوگو با «پیام ما» این سیاستها را بر مبنای «دادههای گزینشی» دانست که اغلب «شواهد مبتنی بر سیاست» هستند و نه «سیاست مبتنی بر شواهد».
مقدسی تأکید کرد که اعداد و ارقام بزرگ و نادرست، مانند تخمین هشت میلیون نفر جمعیت مهاجر، مسیر را برای سیاستگذاریهای بیرحمانه باز کرده است. این درحالی است که منافع ملی ایجاب میکند بازماندگی از تحصیل بهدلیل تعامل گریزناپذیر فرزندان ایرانی با فرزندان مهاجر وجود نداشته باشد.
از سوی دیگر، حمایتهای بینالمللی در حوزه آموزش به ایران در سالهای اخیر بهشدت افت کرده است. در مقایسه با پاکستان که با یک میلیون پناهنده کمتر، ۵۶ نهاد بینالمللی فعال دارد، در ایران تنها ۱۵ نهاد فعالاند. کمکهای بینالمللی در حوزه آموزش، تنها معادل ۴.۴ درصد از کل هزینههای دولت ایران برای کودکان مهاجر است و عمده این منابع صرف مدرسهسازی میشود، درحالیکه ممانعتهای داخلی و تحریمهای خارجی نیز مانع از جذب بهینه همین منابع محدود شده است.




نظرها
نظری وجود ندارد.