جیرهبندی آب تهران: از بحران اقلیمی تا شکاف طبقاتی و ناکارآمدی حکمرانی
ساسان نویدی ـ با گذشت ۵۰ روز بدون باران از سال آبی جدید، جیرهبندی شبانه آب در تهران و کرج (با ۱۸–۲۰ میلیون جمعیت) به واقعیتی تلخ تبدیل شده است؛ اما فقدان اطلاعرسانی، پیشبینیهای مبهم و پیشنهادهای غیرعملی همچون «تخلیه پایتخت» نه تنها تنش آبی را مدیریت نکرده، بلکه نابرابری طبقاتی را عریانتر و اعتماد عمومی را شکنندهتر کرده است.

تصویری از تهران که به روایت مسئولان دولتی نزدیک به نیمی از ساختمانهای خالی در این شهر و پیرامون آن قرار دارند.
با گذشت نزدیک به ۵۰ روز از سال آبی جدید و عدم بارش حتی یک قطره باران در تهران، با قطعی شبانه آب عملاً جیرهبندی آب در تهران اعمال شده است. به گزارش شرق فقدان اطلاعرسانی مناسب، نگرانی و نارضایتی مردم را چند برابر کرده است.
در همان حال احد وظیفه، رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) چشماندازی از وضعیت کنونی بحران ترسیم کرده است.
وضعیت کنونی بحران
رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی وضعیت فعلی را بهعنوان «خشکسالی شدید»، «تنش آبی» و «بحران تأمین منابع آب» توصیف کرده که کلانشهرهایی مانند تهران، تبریز، مشهد، اراک و کرج را تحت فشار شدید قرار داده است. دادههای هواشناسی از آغاز سال ۱۴۰۴ نشان میدهد که ایران در حال سپری کردن خشکترین دوره در ۵۰ سال اخیر است و تهران نیز خشکترین سال خود در شش دهه گذشته را تجربه میکند.
جمعیت تهران و کرج به همراه حومه حدود ۱۸ تا ۲۰ میلیون نفر برآورد میشود. این منطقه شامل شهر تهران، کرج، و شهرهای اقماری مانند فردیس، شهریار، اسلامشهر، بهارستان، اندیشه، پردیس، قدس، ملارد، پاکدشت، قرچک و غیره است. به این ترتیب تنها در «منطقه کلانشهری تهران» تهران نزدیک به یک چهارم جمعیت ایران تحت تأثیر مستقیم تنش آبی قرار دارد. به گفته احد وظیفه تمرکز این حد از جمعیت در تهران و کرج، همراه با کاهش بارشها و افزایش مصرف، عمق این بحران را افزایش داده است. این شرایط باعث شده شکاف بین تأمین و تقاضای آب عمیقتر شود. همچنین، ذخایر بسیاری از سدهای کلیدی در استانهای مختلف به سطح نگرانکننده و حتی تکرقمی رسیده و فشار زیادی به منابع آب زیرزمینی وارد شده که برای استفاده بلندمدت پایدار نیستند.
به گفته رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی در کوتاهمدت، چشمانداز روشنی برای بارش مؤثر وجود ندارد و پیشبینیها نشان میدهد حداقل تا ۱۰ روز آینده سامانه بارشی مؤثری از کشور عبور نخواهد کرد. با این حال، در بلندمدت میتوان به بهبود نسبی شرایط امیدوار بود؛ به طوری که پیشبینی میشود بارشها در دی و بهمن در حد نرمال باشد و این ممکن است به کاهش موقت تنش آبی منجر شود. وظیفه اما تأکید کرد که حتی در صورت تحقق یک زمستان پرباران نیز، مشکل کمآبی و خشکی کشور به طور اساسی حل نمیشود و ایران تنها از وضعیت فوقبحرانی فعلی فاصله خواهد گرفت. او خواستار بازنگری اساسی در برنامهریزیهای بلندمدت کشور شد، به گونهای که موضوع آب و ظرفیت اقلیمی هر منطقه، در کانون تمامی تصمیمگیریهای مربوط به کشاورزی، توسعه شهری و استقرار صنایع قرار گیرد.
آب به عنوان یک کالای طبقاتی
جیرهبندی آب در تهران را نمیتوان تنها بهعنوان یک بحران زیستمحیطی درک کرد؛ این پدیده یک بحران اجتماعی فراگیر و چندوجهی است که نابرابریهای ساختاری موجود در پایتخت را ژرفتر و آشکارتر میکند. برخلاف تصور رایج، خود جیرهبندی آب لزوماً عاملی برای طبقاتی شدن نیست، بلکه واکنش و توانایی سازگاری گروههای مختلف اجتماعی با این بحران است که منجر به شکاف طبقاتی میشود.
مناطق ثروتمند شمال تهران به خاطر سرمایهگذاریهای بیشتر و زیرساختهای نو و منسجم، از خدمات بهتری بهرهمندند و حتی در دوره بحران، با وقفه کمتری در تأمین آب مواجه میشوند. در مقابل، محلههای کمبرخوردار جنوب و حاشیه شهر که زیرساختهای فرسوده و ظرفیت ذخیرهسازی پایینی دارند، بیشتر تحت تأثیر قطع و افت فشار آب قرار میگیرند. این اختلاف علاوه بر دشواریهای بهداشتی و معیشتی، حس بیعدالتی را میان طبقات پایینتر تشدید میکند و بر تابآوری اجتماعی شهر اثرگذار است.
برای طبقه مرفه، جیرهبندی آب نه یک محدودیت وجودی، بلکه یک مزاحمت هزینهبر است که میتوان به ضرب پول آن را دور زد. پولدارها با نصب مخازن ذخیرهسازی بزرگ در ویلاها و ساختمانهای مسکونی میلیاردی، حفر چاههای عمیق شخصی و خرید منظم آب از تانکرهای خصوصی با قیمتهای بالا، جریان آب مورد نیاز برای مصارف روزمره، آبیاری فضای سبز وسیع و حتی پر کردن استخرها را تأمین میکنند. در واقع، آب برای آنان به کالایی لوکس تبدیل میشود که دسترسی به آن را از طریق بازار آزاد (و چهبسا بازار سیاه) حفظ میکنند. به این ترتیب یک راه کسب درآمد دیگر هم برای دلالان فراهم میآید: دلالی آب که به یک کسب و کار پرسود بدل میشود.
این رفتار، شکاف طبقاتی را به وضوح بیشتری آشکار میکند. در حالی که عموم مردم با مضیقه آب شرب و بهداشتی دست و پنجه نرم میکنند، طبقه مرفه میتواند سبک زندگی پر مصرف خود را با کمترین تغییر ادامه دهد. این نابرابری نه تنها به احساس بیعدالتی در جامعه دامن میزند، بلکه مشروعیت حکمرانی عمومی و قوانین جیرهبندی را نیز زیر سؤال میبرد.
راهکار بلندمدت و پایهای، بازتعریف ساختار توسعه ملی بر اساس ظرفیت واقعی آبی هر منطقه است. این امر مستلزم تدوین و اجرای یک برنامه آمایش سرزمین»علمی و الزامآور است که بر اساس آن، توزیع جمعیت، استقرار صنایع، نوع کشاورزی و حتی مکانیابی شهرها نه بر اساس آرزوهای توسعهطلبی، بلکه متناسب با منابع آبی و اکولوژیکی هر استان تعیین شود.
در همان حال طبقه متوسط بیشترین فشار روانی و اقتصادی را متحمل میشود. شهرنشینان آپارتماننشین کاملاً به شبکه سراسری وابستهاند. آنها مجبور به خرید مخازن کوچکتر، دستگاههای تصفیه آب و بطریهای آب معدنی میشوند که فشار اقتصادی قابل توجهی به خانوارها وارد میکند. اختلال در استحمام، نظافت، آشپزی و آبیاری فضای سبز محدود، باعث کاهش محسوس کیفیت زندگی میشود. به این ترتیب طبقه متوسط، قربانی اصلی یک سیستم ناکارآمد است. آنان نه سرمایه طبقه مرفه را دارند و نه از حمایتهای اجتماعی طبقه کمدرآمد بهرهمند هستند. این وضعیت میتواند به کاهش رفاه و افزایش نارضایتی اجتماعی در این طبقه بینجامد. طبقه کمدرآمد و ساکنان حاشیهنشین از این بحران بیشترین آسیب بهداشتی و اجتماعی را میبیند. در بسیاری از محلات حاشیهنشین که حتی در شرایط عادی نیز دسترسی به آب لولهکشی سالم و پایدار وجود ندارد، ممکن است با جیرهبندی آب بیماریهای واگیردار شیوع پیدا کند. زنان و کودکان معمولاً مسئول تأمین و جابهجایی آب از نقاط دورتر هستند، بار فیزیکی و روانی زیادی را باید تحمل کنند. بحران آب، فقر موجود را تشدید کرده و مردم را در دام «چرخه محرومیت» قرار میدهد.
تخلیه تهران، «شوخی» رئیس جمهور با مردم
مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی، در سخنانی که در آبان ۱۴۰۴ ایراد کرد، هشدار داد که اگر تا دی (حدود یک ماه دیگر) بارش باران در تهران رخ ندهد، شهر باید تحت جیرهبندی آب قرار گیرد و در صورت ادامه خشکسالی و عدم بارش، تهران باید تخلیه شود. او تأکید کرد که بحران کمآبی به حدی جدی است که شاید ساکنان پایتخت مجبور شوند تهران را ترک کنند، زیرا ذخایر آب رو به اتمام است و هیچ گزینه دیگری باقی نمیماند. پزشکیان این وضعیت را «انتقام طبیعت» و نتیجه سالها سوءمدیریت دانست. این اظهارات واکنشهای مختلفی در جامعه و رسانهها به دنبال داشت.
با این حد از بیکفایتی و فساد ساختاری در بدنه نظام، حتی توزیع سامانمند آب از طریق تانکر در سطح کلانشهر میسر نیست چه رسد به تحقق راهکار بلندمدت و پایهای حل بحران آب. پیشنهاد پزشکیان مبنی بر تخلیه پایتخت از این منظر و با منطق حاکم بر نظام «منطقی»ست: تا میتوانی غارت کن و بعد هم در را پشت سرت ببند و برو.
برخی رسانههای وابسته به جناحهای سیاسی این اظهارات را «افراطی» و «غیرمسئولانه» خواندهاند که به تضعیف اعتماد عمومی و تقویت تبلیغات مخالفان منجر میشود. کارشناسان محیط زیست و اعضای شورای شهر تهران نیز طرح تخلیه را «غیرعملی» و «غیرکارشناسی» دانسته و بر ضرورت اصلاح سیاستها، مدیریت منابع و جلب اعتماد عمومی تأکید کردهاند. حسین آخانی، استاد دانشگاه، سخنان پزشکیان را بهعنوان «پاک کردن صورت مسئله» توصیف کرد. در فضای مجازی، واکنشها شامل نگرانی، انتقاد و طنز بوده و فعالان سیاسی این اظهارات را مایه ناامیدی و نشانه ناکارآمدی مدیریت بحران ارزیابی کردهاند.آقاخانی گفت: بحران آب تنها با اعتماد عمومی، اصلاح سیاستها و توقف بارگذاری جمعیت قابل مهار است، نه با انتقال میلیونها شهروند به شهرهای دیگر.
راهکارهای حل بحران آب
در کوتاهمدت، اگر بدترین سناریو تحقق پیدا کند مدیریت بحران آب نیازمند اجرای سه راهکار فوری و هماهنگ است: نخست، اجرای یک نظام جیرهبندی عادلانه و شفاف که برنامه و ساعات آن از پیش به طور گسترده اطلاعرسانی شود تا از سردرگمی و بیاعتمادی جلوگیری کند. دوم، مقابله قاطع با بازار سیاه آب و منابع غیرقانونی (مانند چاههای غیرمجاز) برای حفظ انسجام اجتماعی و جلوگیری از احساس بیعدالتی. و سوم، تأمین اضطراری آب شرب و بهداشتی برای محلات کمبرخوردار و حاشیهنشین از طریق تانکرهای رایگان یا ایستگاههای توزیع، برای جلوگیری از بروز یک بحران انسانی و بهداشتی. در واکنشها کمتر به این موضوع اشاره شده.
راهکار میانمدت و منطقی، توقف کامل بارگذاریهای جدید جمعیتی و صنعتی در تهران و تمرکز بر مدیریت تقاضا و توزیع عادلانه آب است، نه تخلیه جمعیت که اصولاً میسر نیست. حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران و فعال محیط زیست در گفتوگو با رویداد ۲۴ به درستی به همین موضوع اشاره میکند:
انتقال جمعیت به شهرهای دیگر نه ممکن است و نه منطقی، زیرا مردم در آن مناطق نیز امکانات و ظرفیت لازم برای زندگی ندارند. این راهحل نیست. این پیشنهاد از اساس غیر عملی است و بیشتر شبیه «جوک» است.
به جای تخلیه جمعیت دولت باید تمرکز را بر اجرای سریع پروژههای نوسازی شبکههای آبرسانی برای کاهش فوقالعاده تلفات، بازچرخانی و استفاده مجدد از آبهای غیرشرب، و تغییر اجبارى الگوی کشت در پهنههای کشاورزی اطراف کلانشهرها بگذارد تا فشار بر منابع باقیمانده آب مدیریت شود.
راهکار بلندمدت و پایهای، بازتعریف ساختار توسعه ملی بر اساس ظرفیت واقعی آبی هر منطقه است. این امر مستلزم تدوین و اجرای یک «برنامه آمایش سرزمین» علمی و الزامآور است که بر اساس آن، توزیع جمعیت، استقرار صنایع، نوع کشاورزی و حتی مکانیابی شهرها نه بر اساس آرزوهای توسعهطلبی، بلکه متناسب با منابع آبی و اکولوژیکی هر استان تعیین شود. در این چارچوب، باید از هرگونه بارگذاری جدید در مناطق بحرانی مانند تهران کاملاً خودداری شده و سرمایهگذاری کلانی بر روی فناوریهای پایدار مانند آب شیرینکنهای غیرفسیلی و کشاورزی کاملاً مدرن صورت گیرد تا وابستگی به منابع آبی پایانپذیر کاهش یابد. در چهارچوب حاکمیت کنونی با این حد از بیکفایتی و فساد ساختاری در بدنه نظام، حتی تصور توزیع سامانمند آب از طریق تانکر در سطح کلانشهر میسر نیست چه رسد به تحقق راهکار بلندمدت و پایهای حل بحران آب. پیشنهاد پزشکیان مبنی بر تخلیه پایتخت از این منظر و با توجه به شیوه حکمرانی در جمهوری اسلامی «منطقی»ست: تا میتوانی غارت کن و بعد هم در را پشت سرت ببند و برو.
منابع:



نظرها
نظری وجود ندارد.