ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از یونس عساکره تا احمد بالدی: قصه «دیگری»های مطرود

عرب‌ها ساکن یکی از ثروتمندترین استان‌های ایران هستند اما از آن همه ثروت جز گرد و غبار و سرکوب سهمی ندارند. وضعیتی مشابه دیگر «اقلیت‌ها» در جغرافیای ایران.

احمد بالدی، جوان ۲۱ ساله عرب اهوازی ۹ روز پس از اینکه در اعتراض به تخریب دکه پدرش به دست ماموران شهرداری اهواز خودسوزی کرد، ۲۰ آبان ۱۴۰۴ جان باخت. او یاد یونس عساکره، دستفروش خرمشهری را زنده می‌کند که اسفند ۱۳۹۳ در اعتراض به ماموران سدمعبر شهرداری خود را به آتش کشید. ۱۱ سال پس از آن واقعه دردناک، عرب‌های خوزستان در مقام ثروتمندترین استان ایران، همچنان از ثروت نفتی بی‌بهره‌اند.

احمد بالدی ۱۱ آبان پس از آنکه ماموران اجرائیات شهرداری دکه غذافروشی پدرش را در پارک زیتون تخریب کردند، به نشانه اعتراض خود را به آتش کشید. او نخستین عرب جغرافیای خوزستان نیست که در سالهای اخیر در اعتراض به فقر، بیکاری و یا اخراج از کار جان خود را می‌گیرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

خوزستان در گزارش رسمی نهادهای حکومتی ایران غنی‌ترین استان و از مهمترین منابع تامین مالی حکومت است. روزنامه «ایران» ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ خوزستان را دومین استان در تولید ناخالص داخلی عنوان کرد. مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران در گزارش «تحلیل ساختار اقتصادی استان خوزستان» که تابستان ۱۴۰۴ منتشر شد، سهم خوزستان از تولید ناخالص داخلی ایران را طی دوره ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، ۱۹٬۸ درصد برآورد کرد. بر پایه این گزارش خوزستان «دومین اقتصاد بزرگ» ایران است و همچنین «از لحاظ درآمد سرانه در جایگاه دوم قرار دارد».

برخورداری از منابع نفتی به عنوان مهمترین بخش اقتصاد ایران و همچنین استقرار صنایع پتروشیمی در این استان، جایگاهی ویژه به خوزستان داده است. همچنین مجموعه‌ای از صنایع فولاد و حمل و نقل دریایی خوزستان را در شمار استان‌های «برخوردار» و «توسعه یافته» قرار داده است.

بر اساس اعلام مرکز آمار، خوزستان به لحاظ جمعیت پنجمین استان ایران به شمار می‌رود. سهم ساکنان آن، به ویژه بومیان که از گروه‌های به حاشیه‌رانده شده هستند اما از منابع نفتی و درآمدهای کلان خوزستان تا به امروز ناچیز و حتی هیچ بوده است.

تو که خاک‌ت و آب‌ت رو نبردن!

تابستان ۱۴۰۰ در روزهایی که خوزستان تشنه بود و قیام تشنگان در شهرهای خوزستان جریان داشت، یک ویدئو کوتاه از زنی منتشر شد که خطاب به ماموران حکومت می گفت:

مظاهرات سلمیه آقا چرا تیر می‌زنی. تو که آب‌ت رو خاک‌ت رو نبردن. ما مظاهرات سلیمه می‌خوایم. ما آب و زمین‌مان رو می‌خوایم.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

او یکی از ده‌ها هزار خوزستانی بدون چهره بود که واقعیت انکار شده در باره خوزستان را به زبان می‌آورد و بدون لکنت به غارت خوزستان اعتراض می‌کرد.

غارت خوزستان را پیشتر مقام‌های دولتی تایید کرده بوده‌اند. به عنوان نمونه در تیر ۱۳۹۵ پس از اینکه عبدالحسین مقتدایی، استاندار وقت خوزستان در جدال با وزیر نفت و رئیس شورای عالی مناطق آزاد به کناره‌گیری مجبور شد، گفت گناهش این بود که «به شغال باج نداد».

مقتدایی در مراسم تودیع به صراحت از بیژن زنگنه، وزیر نفت وقت به عنوان یکی از عاملان برکناری خود نام برد و گفت: «پدرخوانده‌هایی که به صورت اژدهای اقتصادی بر گنج‌های خوزستان چنبره زده‌اند» در برکناری او نقش داشتند.

بیان این جملات از زبان یک مدیر ارشد دولتی در خوزستان که پیشتر علت نرخ بالای بازماندگی از تحصیل در خوزستان را تک زبانه بودن نظام آموزشی عنوان دانسته بود، به مثابه اعتراف به واقعیتی انکار شده در سال‌های طولانی بود.

خوزستان به گفته مهدی بصیرت که خبرگزاری تسنیم او را مجری تهیه و تدوین سند راهبردی اقتصاد مقاومتی این استان معرفی کرد، ۳۰ درصد نفت و ۱۵ درصد گاز ایران را تولید می‌کند. این استان همچنین میزبان بیش از ۳۰ واحد پتروشیمی است که سهم موثری در اقتصاد ارزآور ایران دارند.

درآمد سرانه خوزستان طی یک دهه منتهی به ۱۴۰۰ به صورت میانگین ۳۳۷ میلیون و ۶۶۷ هزار و ۳۰۰ تومان برآورد شده است که پس از تهران، بیشترین درآمد سرانه را نشان می‌دهد.

در سال‌های پس از جنگ که حکومت برنامه‌های موسوم به «بازسازی» را تصویب و اجرا کرد، خوزستان به دلیل برخورداری از منابع نفت و گاز یکی از مهمترین مقصدهای سرمایه‌گذاری با هدف استخراج نفت و گاز بود.

روزنامه «هفت صبح» ۲ اسفند ۱۴۰۳ در گزارش «مادر خرج‌های ایران زمین» به نقل از منابع رسمی نوشت:

۸۵ درصد از چاه‌های نفت کل کشور در خوزستان هستند و حدود ۲۷ درصد از این میزان در محدوده شهری اهواز قرار دارند. ۱۲ سال پیش از این گفته می‌شد که اهواز ۵۰۰ حلقه چاه نفت دارد و آمارهای سال ۱۴۰۱ نشان می‌دهد که حدود ۶۰ درصد از حریم شهر اهواز با حریم تاسیسات نفتی تداخل دارد. به طور کلی گفته می‌شود که نفت در ارزش افزوده استان سهم ۷۰ درصدی دارد. اگر نفت را از اقتصاد خوزستان حذف کنیم جایگاه این استان در تولید ثروت در کشور از رتبه دو به رتبه ۵ تنزل پیدا می‌کند.

همچنین بر اساس گزارش شاخص‌های اقتصادی سال ۱۴۰۰ «۳۰ درصد از کل محصولات پتروشیمی ایران در خوزستان تولید می‌شود.». منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر که نامش به اعتراض‌های سال ۱۳۹۸ و نیزار گره خورده است، یکی از مهمترین کانون‌های صنعت پتروشیمی ایران به شمار می‌رود.

مدیرکل صنعت، معدن و تجارت خوزستان اسفند ۱۴۰۳ تولید سالانه فولاد این استان را ۸٬۵ میلیون تن اعلام کرد و گفت که خوزستان رتبه سوم تولید فولاد را دارد. به گفته او تولید فولاد در استان خوزستان در سال ۱۴۰۴ به ۱۳ میلیون تن خواهد رسید.

خوزستان در تولید غلات و به ویژه گندم استان نخست ایران است. در برداشت چغندر قند هم در جایگاه نخست ایستاده و بالاترین زمین زیر کشت را در سال کشاورزی ۱۴۰۲- ۱۴۰۳ داشته است. پیش از اینکه به دلیل بحران کم‌آبی کشت برخی محصولات در خوزستان ممنوع شود، کشاورزان این استان نقش مهمی در تامین سبد غذایی ایران داشتند. بحران آبی که یکی از پرآب‌ترین جلگه‌های غرب آسیا را به کانون ریزگردهای آلاینده تبدیل کرد اما موجب کاهش تولید محصولات کشاورزی در خوزستان شده است.

فقرای نشسته بر چاه نفت

تابستان ۱۴۰۴ رسانه‌های ایران خوزستان را نخستین استان ایران در شاخص فلاکت معرفی کردند. در بهار ۱۴۰۴ نرخ بیکاری و تورم این استان به ترتیب ۱۲٬۴ درصد و ۳۵٬۶ درصد اعلام شد. بر این اساس شاخص فلاکت که از تجمیع این دو شاخص به دست می‌آید در خوزستان ۴۸ درصد برآورد شد.

نرخ بیکاری خوزستان در تابستان ۱۴۰۴ به ۱۳٬۱ درصد رسید که نسبت به فصل بهار هفت دهم درصد بزرگتر بود. افزایش نرخ بیکاری در خوزستان با کاهش نرخ مشارکت اقتصادی و نسبت اشتغال در این استان همزمان رخ داده است.

در بهار ۱۴۰۴ نرخ مشارکت اقتصادی خوزستان ۴۰٬۳ درصد و نسبت اشتغال ۳۵٬۳ درصد گزارش شد که در مقایسه با بهار سال قبل‌تر کوچکتر شده بود. در بهار ۱۴۰۳ مرکز آمار نرخ مشارکت اقتصادی را ۴۱ درصد و نسبت اشتغال را ۳۶٬۵ درصد اعلام کرده بود.

بزرگتر شدن نرخ بیکاری همزمان با کاهش نرخ مشارکت اقتصادی و نسبت اشتغال به معنای کوچک‌تر شدن بازار کار در دومین استان ایران به لحاظ تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه است که تاثیر مستقیمی بر معیشت ساکنان این استان دارد.

دو گزارش پایش فقر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ نرخ محرومیت در استان خوزستان را ۳۵ درصد گزارش کرده بود. نمایندگان خوزستان در مجلس شورای اسلامی جمعیت زیر خط فقر را بیشتر از آمار رسمی می‌دانند و می‌گویند که نرخ بیکاری در برخی مناطق خوزستان به بیش از ۳۰ درصد می‌رسد. محمد امیر، نماینده اهواز در مجلس شورای اسلامی آبان ۱۴۰۳ نرخ بیکاری ۱۱ درصد در این استان را غیرواقعی خوانده و گفته بود نرخ واقعی بیکاری بالای ۲۰ درصد است.

او با بیان اینکه وزارت کار و دیگر نهادهای دولتی «بیکاری پنهان» را نادیده می‌گیرند، گفته بود که این نهادها جوانان تحصیل‌کرده خوزستانی با مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد که «در تاکسی اینترنتی فعالیت می‌کنند» یا «دست‌فروش‌هایی که مدرک فوق‌لیسانس و لیسانس دارند را نیز شاغل می‌دانند.»

در ماهشهر که یکی از مهمترین قطب‌های پتروشیمی است، نرخ بیکاری رسمی از زبان نماینده این منطقه در مجلس «نگران‌کننده» توصیف شده است. به گفته نمایندگان خوزستان در ماهشهر نرخ بیکاری حداقل ۲۰ درصد است و بیشتر جوانان بومی بیکارند.

در خرمشهر بیکاری موجب بروز بحران‌هایی چون خودکشی و افسردگی شده است. باشگاه خبرنگاران جوان مهر ۱۴۰۲ از افزایش دانش‌آموزان فقیر در خرمشهر خبر داد و نوشت ۲۵ درصد دانش‌آموزان از خانواده‌های فقیر هستند. همزمان مسئولان انتظامی گفتند که به دلیل بیکاری «آمار فقر، فساد، طلاق، قاچاق مواد مخدر، ناامنی، افسردگی، خودکشی و حتی ترک تحصیل» افزایش یافته است. در همان سال اعلام شد شمار خانوارهای مددجوی تحت پوشش سازمان بهزیستی به ۶۵۰۰ خانواده رسیده است. امام جمعه خرمشهر مرداد ۱۴۰۳ نرخ بیکاری جوانان در خرمشهر را بالا توصیف کرد و گفت که «کارخانه‌ها و شرکت‌های موجود در خرمشهر از نیروهای بومی این شهرستان استفاده نمی‌کنند.»

خرمشهر میزبان منطقه آزاد اروند به عنوان یکی از مهمترین مناطق آزاد اقتصادی ایران است. همچنین ده‌ها شرکت در این شهرستان فعالند اما برآورد می‌شود از هر دو جوان در سن اشتغال، یک نفر بیکار باشد.

محمد مولوی، نماینده آبادان در مجلس شورای اسلامی هم ۱۶ مهر ۱۴۰۴ نرخ بیکاری جوانان این شهرستان را ۲۳ درصد اعلام کرد. «راوی کار» شهریور ۱۴۰۴ در یک یادداشت نوشت نرخ بیکاری رسمی در خرمشهر و آبادان همچنان بالای ۲۳ درصد و نرخ بیکاری جوانان ۳۵ درصد است.

فرماندار مسجد سلیمان ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ نرخ بیکاری این شهرستان را ۴۴ درصد اعلام کرد. در سال‌های قبل نیز نمایندگان و مسئولان دولتی این شهرستان نرخ بیکاری مسجد سلیمان را ۴۰ تا ۴۳ درصد بیان کرده بودند. در اردیبهشت ۱۴۰۳ علیرضا ورناصری، نماینده این حوزه در مجلس گفته بود نرخ بیکاری مسجدسلیمان ۴۳ درصد است. فرماندار وقت مسجدسلیمان هم در بهمن ۱۴۰۰ نرخ بیکاری این شهرستان را ۴۰ درصد اعلام کرده بود.

وضعیت در سایر مناطق استان خوزستان هم وخیم است. استاندار وقت خوزستان در سال ۱۴۰۰ گفته بود: نرخ بیکاری این استان روی کاغذ ۱۴٬۵ درصد است. او معیار وزارت کار و مرکز آمار را که «اگر کسی در هفته دو ساعت شاغل باشد، جزو آمار نرخ بیکاری حساب نمی‌شود»، بی‌معنا خوانده و نرخ واقعی بیکاری در برخی مناطق استان خوزستان «بیشتر از ۴۰ تا ۴۵ درصد» اعلام کرده بود.

رئیس وقت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی این استان هم بر پایه گزارش مرکز آمار از بیکاری ۳۳٬۲ درصد جوانان و ۴۳٬۶ درصدی دانش‌آموختگان دانشگاهی در خوزستان خبر داده بود. او جمعیت بیکاران دانشگاهی را ۹۴ هزار تن اعلام کرده بود.

نویسندگان مقاله «تحلیل عوامل توزیع فضایی فقر و محرومیت شهری سکونتگاه‌های غیررسمی اهواز» که زمستان ۱۴۰۰ در فصلنامه شهر پایدار منتشر شد، با بررسی نرخ مشارکت اقتصادی و نسبت اشغال گروه‌های طبقاتی در شهر اهواز به این نتیجه رسیدند که نسبت اشتغال و نرخ مشارکت اقتصادی «طبقه متوسط»، «فقیر» و «خیلی فقیر» از طبقه مرفه بیشتر است. این پژوهش نرخ مشارکت اقتصادی و نسبت اشتغال را در طبقه متوسط ۳۷,۹ درصد و نسبت اشتغال ۳۱,۴۷ درصد، در طبقه فقیر ۴۰,۲۴ درصد و ۳۴,۹۸ درصد و در طبقه خیلی فقیر ۴۳,۵۶ درصد و ۳۹,۹۴ درصد و در جمعیت مرفه نرخ مشارکت اقتصادی ۳۰,۹۲ و نسبت اشتغال ۲۴,۸ درصد برآورد کرده است. نویسندگان در ادامه نتیجه گرفتند که علت این وضعیت اشتغال جمعیت فقیر در مشاغل غیررسمی و خدماتی است.

رانده‌شدگان

استان خوزستان بزرگترین کانون حاشیه‌نشینی ایران به شمار می‌رود. جمعیت ساکن مناطق حاشیه‌نشین این استان یک میلیون و ۷۵۰ هزار تن برآورد شده است. محمدرضا موالی‌زاده، استاندار خوزستان ۲۸ آذر ۱۴۰۳ جمعیت ساکن در مناطق حاشیه‌نشین و بافت‌های فرسوده استان را «حدود یک میلیون نفر» اعلام کرد. خبرگزاری فارس اما ۲۳ آبان ۱۴۰۱ گزارش کرد:

نتایج ارزیابی‌های صورت گرفته از تعداد جمعیت حاشیه‌نشین و ساکن سکونت‌های غیررسمی در کشور نشان داده است که از ۱۴ میلیون نفر حاشیه‌نشین در سال ۱۴۰۰، خوزستان با یک‌میلیون و ۷۵۰ هزار نفر حاشیه‌نشین در رتبه اول قرار گرفته است.

اگرچه فارس منبع این آمار را فاش نکرد اما روزنامه فرهیختگان ۲۲ آبان ۱۴۰۱ در گزارش «خوزستان رتبه اول حاشیه‌نشینی» به گزارش‌های دوره‌ای وزارت بهداشت و درمان ارجاع داد. این گزارش که در چارچوب برنامه موسوم به «گسترش مراقبت‌های اولیه سلامت برای تحقق پوشش سلامت همگانی» در دوره‌های زمانی ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵ و ۱۴۰۰ تهیه شد، جمعیت ساکن مناطق حاشیه‌نشین را در سال ۱۴۰۰، ۱۴ میلیون نفر برآورد کرد. گزارش سال ۱۳۹۵ جمعیت حاشیه‌نشین را ۱۰ میلیون و ۱۵۹ هزار تن برآورد کرده بود. بر اساس این گزارش‌ها طی پنج سال چهار میلیون تن به ساکنان مناطق حاشیه‌نشین افزود شد.

فرهیختگان به نقل از گزارش وزارت بهداشت در سال ۱۳۹۵ نوشت:

خوزستان با یک‌میلیون و ۵۵۷ هزار حاشیه‌نشین، بیشترین جمعیت حاشیه‌نشین را بین استان‌های کشور دارد و این میزان حدود ۳۳ درصد از کل جمعیت استان را تشکیل می‌دهد.

گزارش روزنامه فرهیختگان جمعیت حاشیه‌نشین ایران در سال ۱۴۰۰ را حدود ۴۰۰ میلیون تن عنوان کرد و افزود: همچنان خوزستان با یک‌میلیون و ۷۵۰ هزار نفر، در رتبه اول قرار دارد.

نکته قابل تامل سبقت خوزستان از تهران و البرز که از نخستین مقاصد مهاجرت شغلی به شمار می‌روند و همینطور خراسان رضوی که از سکونتگاه‌های اصلی مهاجران افغانستانی بود، است. خراسان رضوی در سال ۱۴۰۰ حدود یک میلیون و ۷۴۰ هزار حاشیه‌نشین داشت. در تهران و البرز هم به ترتیب یک میلیون و ۶۰۰ هزار و یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن ساکن مناطق حاشیه‌نشین بودند.

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی آذر ۱۴۰۱ در گزارش «حاشیه‌نشینی (اسکان غیررسمی) در ایران رویکردها، سیاست‌ها و اقدامات» جمعیت ساکن در بافت‌های ناکارآمد را ۱۹ میلیون و ۵۸۶ هزار تن اعلام کرد که شش میلیون و ۲۱۴ هزار و ۹۰۱ تن آنها در سکونتگاه‌های غیررسمی اسکان داشتند. ۱۰ میلیون و ۷۶۰ هزار تن از این جمعیت در بافت‌های فرسوده و دو میلیون و ۵۴۱ هزار تن هم در بافت‌های تاریخی ساکن بودند.

این گزارش کارشناسی خوزستان را با ۱۰۳ محله «هدف اسکان غیررسمی»، پس از خراسان رضوی دومین استان با بیشترین سکونتگاه غیررسمی عنوان و جمعیت ساکن در این ۱۰۳ محله را ۳۱۵ هزار و ۴۹۱ تن، معادل ۱۳ درصد جمعیت استان برآورد کرد.

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در ادامه وضعیت حاشیه‌نشینی در خوزستان را همراه با خراسان رضوی، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان شرقی در شمار «اولویت‌های مداخله» خواند.

دبیرخانه ستاد بازآفرینی پایدار محله‌ها و محدوده‌های هدف استان خوزستان سال ۱۳۹۷ جمعیت ساکن سکونتگاه‌های غیررسمی در استان را ۸۵۰ هزار تن، معادل ۴۰ درصد جمعیت شهری برآورد کرد. به گفته این نهاد وابسته به وزارت راه و شهرسازی ۸۰ درصد سکونتگاه‌های غیررسمی و یا فرسوده در ۹ شهر اهواز، مسجد سلیمان، ماهشهر، آبادان، شوش، ایذه، شوشتر، سوسنگرد و بهبهان قرار دارند. اهواز به تنهایی بیش از ۴۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار حاشیه‌نشین دارند که اغلب عرب هستند. دود ۹۵ درصد حاشیه نشینان عرب هستند. به جز درصد اندکی لر و بختیاری و ترک که در منبع آب و حصیرآباد و آل صافی ساکن هستند اکثریت مطلق حاشیه نشینان عرب هستند

بر اساس این گزارش در مسجدسلیمان بیش از ۸۰ درصد جمعیت شهری ساکن محلات حاشیه‌نشین و غیررسمی بودند. این نسبت در شهر چمران بزرگتر از ۵۰، در ماهشهر ۳۶٬۶، در اندیمشک ۳۷٬۹۸، در بندر امام ۳۵٬۸۸، کوت عبدالله ۳۱، آبادان ۲۴٬۹ و دزفول ۲۰٬۶ درصد بود.

حسین پنبه‌دانه‌پور، رئیس اداره عمران و بهسازی شهری اداره کل راه و شهرسازی خوزستان اسفند ۱۳۹۵ همزمان با اعلام شناسایی بافت‌های فرسوده در این استان، گفته بود که جمعیتی بالغ بر ۲۴۲ هزار و ۷۵ نفر در ۱۷ محله حاشیه‌نشین اهواز در اولویت طرح‌های بهسازی قرار دارند. او محله‌های کوی آل‌صافی، حصرآباد، زاویه، شلنگ‌آباد، منبع‌آب، کریشان و کوی طاهر را از مهمترین مناطق حاشیه‌نشین برای بازسازی نامیده بود.

به گفته او در دزفول ۴۸ هزار و ۵۸۸ تن ساکن پنج محله حاشیه‌نشین بودند. ۵۶۲۴۸ تن از جمعیت آبادان در ۱۱ محله حاشیه‌نشین زندگی می‌کردند. ۳۶ محله در مسجدسلیمان سکونتگاه نزدیک به ۱۰۰ هزار تن بود و ۴۶ هزار و ۲۸۶ تن در اندیمشک در شش سکونتگاه غیررسمی سکونت داشتند.

او جمعیت حاشیه‌نشین بندر امام را ۲۴ هزار و ۲۱۰ تن در شش محله و شهر جدید چمران را ۱۳ هزار و ۸۷۷ تن در چهار محله اعلام کرده بود. ماهشهر در جایگاه یکی از قطب‌های اصلی پتروشیمی ایران هم به گفته این مقام دولتی ۵۲ هزار و ۶۴۱ حاشیه‌نشین و هفت محله حاشیه‌نشینی داشت.

اگرچه مقام‌های دولتی هویت ساکنان مناطق حاشیه‌نشین را اعلام نمی‌کنند و بیشتر مواقع آنها را «مهاجرانی که از روستاها» کوچ کرده‌اند یا مهاجران «جنگ زده از شهرهای اطراف» می‌خوانند اما برخی مواقع به ناچار عرب بودن حاشیه‌نشینان را تایید کرده‌اند.

مثلا حسین پنبه‌دانه‌پور برای توضیح اینکه مداخله در مناطق حاشیه‌نشین خوزستان «سخت» است، گفته بود که «بافت قومیتی» این محله‌ها «ویژگی خاصی» به برخی سکونتگاه‌ها داده است. شهلا باقری میاب هم در مقاله «زندگی در حاشیه: ویژگی‌های محلات حاشیه‌نشین کلان شهر اهواز» هرچند که تلاش کرده از به کار بردن هویت عرب برای حاشیه‌نشینان اهوازی پرهیز کند اما گفته است: «حاشیه‌نشینی در اهواز به قومیت پیوند خورده و شرایط به گونه‌ای است که در اغلب مناطق یک قومیت زندگی می‌کنند».

خوزستان همچنین یکی از پنج استان نخست بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل است. مناطق حاشیه‌نشین از کانون‌های خروج اجباری از چرخه آموزش هستند. فقر اقتصادی همراه با تک زبانه بودن نظام آموزش دو عامل موثر در ترک تحصیل هستند. علاوه بر این امید نداشتن به آینده هم در خروج کودکان خوزستانی از چرخه آمورش دخیل است.

آن دیگری‌ها

در فاصله کوتاهی پیش از خودسوزی احمد بالدی چند کارگر هم در خوزستان به زندگی خود پایان دادند. رعد سیلاوی ۲۹ مهر پس از اخراج از کار در غیزانیه خودکشی کرد. کمال بالدی، کارگر فولاد خوزستان که از یکسال قبل اخراج شده بود ۱۲ آبان جان خود را گرفت. ۶ شهریور هم دو کارگر پتروشیمی رازی ماهشهر در اعتراض به اخراج اقدام به خودکشی کردند.

در ایران از سال ۱۴۰۱ آمار اقدام به خودکشی و مرگ به دلیل خودکشی اعلام نمی‌شود. حمید یعقوبی، رئیس انجمن پیشگیری از خودکشی اسفند ۱۴۰۳ گفت که علت مرگ هفت هزار و ۶۰۳ نفر خودکشی بوده است.

به گفته او کارگران با ۳۲ درصد مرگ به دلیل خودکشی در رتبه نخست قرار دارند. او با استناد به گزارش پزشکی قانونی گفت که ۱۱ درصد خودکشی‌ها در سال ۱۴۰۱ از سوی افراد بدون شغل بود.

نکته مهمتر سخنان مریم رسولیان،رئیس انجمن روانپزشکان در سال ۱۳۹۸ است که گفته بود بر اساس آمار وزارت بهداشت «۷۳ درصد موارد اقدام به خودکشی در مناطق حاشيه‌نشين اتفاق می‌افتد».

فشار اقتصادی، طرد شدگی و خشونت نظامند بر به حاشیه‌رانده‌شدگان عامل‌های خودکشی در این جامعه به نسبت بزرگ است. اینکه نرخ خودکشی در استان‌های کرمانشاه، ایلام، لرستان و کهکیلویه و بویراحمد بیشتر از سایر مناطق است، یا افزایش نرخ خودکشی در کارگران و اعضای خانواده کارگران در سالهای اخیر پیامد سیاست‌های طردشدگی و به حاشیه‌راندن است.

همانطور که دستفروشی، کولبری، سوختبری، شوتی‌گری در جغرافیاهای خوزستان، کردستان، بلوچستان، هرمزگان و ... محصول سیاست‌های مرکزگرایانه و تحمیل فقر بر جوامع پیرامونی است. سیاست‌هایی که جان آسیه پناهی، زن حاشیه‌نشین کرمانشاهی، یونس عساکره دستفروش خرمشهری و کارگران پتروشیمی چوار ایلام و پیمانی نفت و گاز تا احمد بالدی را مستقیم یا با اجبار آنان به خودکشی گرفت؛ سیاست‌های مرگ‌آفرین.

اگر در ایران هستید و به خودکشی فکر می‌کنید، پیش از هر اقدامی با یکی از شماره‌های زیر تماس بگیرید:
اورژانس اجتماعی: ۱۲۳، اورژانس شهری: ۱۱۵، صدای مشاور: ۱۴۸۰، اورژانس روانپزشکی تهران: ۴۴۵۰۸۲۰۰.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.