شتاب کاهش تراز آب دریای خزر نگرانکننده است
در ۳۰ سال گذشته، ارتفاع آب خزر حدود سه متر و ۲۰ سانتیمتر کاهش یافته است. در پنج سال اخیر، سرعت کاهش تراز آب ناگهان افزایش یافته و حدود پنج تا ۱۰ برابر بیشتر از روند معمول ۳۰ سال شده است.

دریای خزر ـ عکسها از شاتراستاک
بر اساس گزارشی که روزنامه «فرهیختگان» در روز پنجشنبه ۲۹ آبان منتشر کرده، روند کاهش تراز آب دریای خزر که از اواسط دهه ۱۹۹۰ آغاز شده بود، در پنج سال اخیر شتابی پنج تا ۱۰ برابر بیشتر از دهههای گذشته یافته و این پهنه آبی بینالمللی و منحصر به فرد را با بحرانی جدی مواجه کرده است.
دادههای رسمی و تحلیلهای کارشناسی، این تغییرات را بهعنوان شاخصی حساس برای سنجش وضعیت اقلیمی و امنیت محیطزیستی منطقه ارزیابی میکنند که تبعات آن دامنگیر پنج کشور ساحلی خزر، ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان، شده است.
آمار و دادهها: افت شدید و شتاب فزاینده
مرکز پژوهشهای مجلس، مسئله اصلی در کاهش سطح آب خزر را «تغییرات اقلیمی» و «گرمایش زمین» عنوان کرده است، هرچند عوامل انسانی نیز در تشدید آن نقش دارند.
بر این اساس، از سال ۱۹۹۵ تا کنون، ارتفاع آب خزر حدود سه متر و ۲۰ سانتیمتر کاهش یافته است.
همایون خوشروان، مدیر سابق مرکز ملی مطالعات دریای خزر، تصریح کرده است که در پنج سال اخیر، سرعت کاهش تراز آب بهطور ناگهانی افزایش یافته و حدود پنج تا ۱۰ برابر بیشتر از روند معمول ۳۰ سال گذشته شده است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که تراز آب دریای خزر به یکی از کمترین مقادیر خود در قرن اخیر رسیده است.
همچنین مطالعهای در سال ۲۰۲۰ هشدار داده است که دریاچه خزر کمتر از یک قرن با خشک شدن یکچهارم خود فاصله دارد.
خزر پیش از این نیز دورههای افزایشی و کاهشی را تجربه کرده است؛ از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۴ آب دریا حدود ۲.۵ متر افزایش یافت، اما از سال ۱۳۷۴ (۱۹۹۵) روند کاهشی قابل توجهی آغاز شده است.
بیلان آبی: ورودیها و تأثیر رود ولگا
خزر به عنوان بزرگترین دریاچه محصور جهان با حجم آبی حدود ۷۸ میلیون متر مکعب، یک دریای بسته با رفتار هیدرودینامیک خاص است. منابع تغذیه این دریاچه بر اساس گزارش مرکز پژوهشها عبارتند از: رودخانههای منتهی به خزر (۸۰ درصد)؛ بارشهای مستقیم (۱۸ درصد)؛ منابع زیرزمینی (دو درصد)
رود ولگا مهمترین منبع ورودی آب به خزر است. آبدهی این رودخانه در ۱۵۰ سال گذشته بهطور متوسط بین ۱۵۰ تا ۳۶۸ کیلومترمکعب بوده است، در حالی که بزرگترین رودخانه ورودی از سمت ایران، یعنی سفیدرود، تنها حدود سه کیلومترمکعب در سال آبدهی دارد.
مرکز پژوهشها اشاره میکند که در سال ۲۰۱۵ با کاهش آبدهی ولگا به حدود ۱۸۲ کیلومترمکعب، تراز آب خزر ۲۹ سانتیمتر کاهش یافت. در مقابل، در سال ۲۰۱۶ با افزایش آبدهی ولگا به ۲۶۱ کیلومترمکعب، تراز آب دریای خزر رشد پیدا کرد.
خوشروان تأکید کرد که کاهش ورودی ولگا ناشی از سدسازیهای جدید نیست، بلکه بهدلیل کاهش بارندگی در حوضه آبریز آن است. او افزود:
میزان ورودی ولگا کاهشیافته، زیرا بارندگی در حوضه آبریز آن کم شده است. کاهش روانآبهای ولگا باعث شده خزر نتواند تبخیر فزاینده سطح خود را جبران کند و این بیلان منفی، افت شدید تراز آب را رقم میزند.
پیامدها و تهدیدها: از محیط زیست تا اقتصاد
کاهش سطح آب خزر، پیامدهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی گستردهای را برای کشورهای حاشیه به دنبال دارد.
تالابهای ساحلی و زیستگاههای وابسته مانند خلیج گرگان و تالاب گمیشان در معرض تبدیل شدن به محیطهای تبخیری و نمکزار قرار دارند. این موضوع افزون بر نابودی پوشش گیاهی و جانداری، مسیر مهاجرتی هزاران پرنده سیبری را مختل میکند.
با کاهش تراز آب، تلفات جاندارانی مانند فوک خزری (تنها پستاندار این دریا) افزایش یافته و تنها در سواحل ایران به بیش از ۱۰۰ مورد رسیده است.
با کاهش عمق مناطق ساحلی، غلظت آلایندههای میکروبی، فلزات سنگین و سموم در نواحی کمعمق بیشتر شده و وضعیت نامناسبی را برای جانداران ایجاد میکند که میتواند به انسان نیز منتقل شود.
همچنین، کاهش سطح آب، بهویژه در شمال خزر که شیب بسیار کمی دارد، احتمال گیر کردن کشتیها در گل را بالا برده و فعالیتهای ترابری حیاتی مانند کانال شمال خزر – ولگا را با اختلال مواجه میکند؛ این کانال برای دسترسی به دریای سیاه از طریق کانال ولگا - دن ضروری است. بهرهبرداری نفت از خزر نیز بهویژه در کشورهایی مانند قزاقستان، تحت تأثیر قرار میگیرد.
خوشروان اشاره کرد که پسروی دریا میتواند فرصتی برای کاهش آلودگیهای نفتی باشد، زیرا بخش عمده چاههای نفتی آذربایجان که در آبهای ساحلی قرار دارند، با عقبنشینی آب از آب خارج میشوند و ضایعات نفتی مستقیماً وارد آب نخواهد شد.
او از «عدم رعایت استاندارد قابل قبول برای مراقبت و حفاظت از محیط زیست در برابر آلودگیهای حاصل از فعالیتهای نفتی» توسط آذربایجان انتقاد کرد.
دولتهای منطقه باید با برنامهریزیهای کلان و راهبردی مشترک و ایجاد محدودیت در برابر عوامل انسانی آسیبزا مانند سدسازی و برداشت بیرویه آب برای مصارف کشاورزی و صنعتی، جلوی تشدید مسئله را بگیرند.
همچنین، سیاستهای ملی باید به گونهای تنظیم شوند که بخشهای کشاورزی و صنعتی با هدف محافظت از دریای خزر سازگار باشند.




نظرها
نظری وجود ندارد.