یک زندانی عرب در اهواز به دلیل محرومیت درمانی جان خود را از دست داد
امیر نیسی که به اتهام ارتباط با گروههای تکفیری به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود، مدتها از مشکلات جسمی رنج میبرد.

مرگ در زندان ـ عکس تزئینی از شاتراستاک
بهگزارش سازمان حقوق بشر کارون، امیر نیسی، زندانی عقیدتی عرب اهوازی که شش سال گذشته را در بند هشت و پنج زندان شیبان اهواز سپری کرد، شامگاه سهشنبه ۲۷ آبان بر اثر عفونت شدید داخلی و عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد.
بنا به این گزارش نیسی که ۲۷ سال سن داشت و دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی محمدی او را به اتهام ارتباط با گروههای تکفیری به ۱۵ سال حبس محکوم کرده بود، مدتها از مشکلات جسمی رنج میبرد و بهدنبال عدم درمان مو برگشتی، دچار عفونت در سطح گسترده بدن شده بود. با وجود تب شدید و وخامت سریع حال عمومی او، مسئولان زندان از انتقال بهموقع او به مراکز درمانی خارج از زندان خودداری کردند.
سازمان حقوق بشر کارون میگوید فعالان حقوق بشر، خسرو طرفی، ملقب به «جلّاد زندان شیبان» را از مسئولان اصلی ایجاد فضای سرکوب و اهمال سیستماتیک در ارائه خدمات درمانی در این زندان میدانند.
این سازمان از جامعه بینالمللی، نهادهای حقوق بشری و گزارشگران ویژه سازمان ملل خواسته است که این مرگ را مورد بررسی فوری قرار دهند و برای پاسخگو کردن آمران و عاملان آن، فشارهای حقوقی و دیپلماتیک لازم را اعمال کنند.
احمد ناصری، زندانی عرب نیز این روزها در بیمارستان امام اهواز در وضعیت کُما قرار دارد.
او که از ساکنان کوی حرشه در مسیر کوتعبدالله در جنوب شرقی اهواز است و در تابستان گذشته به اتهام شرکت در یک درگیری گروهی توسط نیروی انتظامی بازداشت شده، چند روز پیش علائم بیماریش ظاهر شد اما مسئولان زندان سپیدار بدون توجه کافی به وخامت حال او، تنها به تجویز یک قرص بسنده کردند.
پس از بدتر شدن وضعیت جسمانی احمد ناصری، او به بیمارستان منتقل شد و حال عمومیاش بسیار بحرانی گزارش شده است.
در زندانهای جمهوری اسلامی، محرومیت از خدمات درمانی نه تنها یک نقص اداری، بلکه ابزاری عمدی برای شکنجه و حذف مخالفان است. موارد اخیر بخشی از الگویی سیستماتیک است که دهها زندانی سیاسی، فعال مدنی را قربانی کرده است. گزارشها نشان میدهد این روند نه تنها رنج جسمی و روانی تحمیل میکند، بلکه بخشی از سرکوب هدفمند زنان، کردها، عربها و بلوچهاست، و نیاز به پیگیریهای بینالمللی فوری را برجسته میکند.
در پنج سال گذشته دستکم ۱۳ زندانی به همین شکل جان خود را در زندانهای ایران از دست دادهاند. تنها در شهریور ۱۴۰۴ سه مورد مرگ (سمیه رشیدی، جمیله عزیزی و محمد منقلی) گزارش شد که همگی در زندانهای زنان یا زندانهای مرکزی مانند قرچک ورامین رخ دادند.
علت اصلی این مرگها اغلب تعلل در انتقال به بیمارستان، کمبود امکانات پزشکی در زندانها، و مخالفت مستقیم نهادهایی مانند سازمان اطلاعات سپاه با درمان است.
سازمان عفو بینالملل این اقدامات را «نقض تکاندهنده حق حیات» و مصداق «سلب خودسرانه حق حیات» دانسته است. این سازمان تأکید کرده که اگر مقامها قصد کشتن زندانی را داشته یا از پیامدهای مرگبار عمل خود آگاه بوده باشند، این اقدام «اعدام فراقضایی» و یک جرم بینالمللی محسوب میشود.
گزارش تحقیقی سازمان عفو بینالملل جزییات مرگ ۹۲ مرد و چهار زن را در ۱۸ استان و ۳۰ زندان در سراسر ایران از ژانویه ۲۰۱۰ به این سو بررسی کرده که مجموعهای از نمونههای گویا و یافتههای طولانی مدت در مورد ممانعت عامدانه از دسترسی به مراقبتهای پزشکی کافی در زندانهای ایران است.




نظرها
نظری وجود ندارد.