ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!
بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!
USD EUR / All

باماکو در محاصره: پیامدهای شکست تاریخی دولت‌ـ‌ملت‌سازی در ساحل

سه ماه است که باماکو، قلب تپندهٔ مالی و یکی از مهم‌ترین پایتخت‌های ساحل، زیر سایهٔ سنگین محاصره‌ای خزنده فرو رفته است؛ محاصره‌ای که نه فقط نشانهٔ پیشروی گروه‌های جهادی، بلکه نماد فروپاشی تدریجی رؤیای نیم‌قرنی دولت‌ـ‌ملت‌سازی پس از استعمار در ساحل است.

باماکو، پایتخت مالی در قلب منطقه ساحل آفریقا، طی سه ماه گذشته در وضعیتی قرار گرفته که بسیاری آن را نزدیک به «محاصره غیررسمی» توصیف می‌کنند. منطقه ساحل—کمربندی میان صحرای بزرگ و جنگل‌های نواحی جنوبی—سال‌هاست که کانون درگیری‌های مسلحانه، شورش‌های قومی و ظهور گروه‌های جهادی شده است. از زمان خروج نیروهای بین‌المللی و کاهش حضور فرانسه و سازمان ملل، خلأ امنیتی بزرگی ایجاد شده که گروه‌های مسلح، به‌ویژه «جماعت نصرة الاسلام و المسلمین» وابسته به القاعده، از آن بهره گرفته‌اند تا نفوذ خود را از شمال و مرکز مالی به مناطق نزدیک پایتخت گسترش دهند. این گروه با مسدود کردن مسیرهای جاده‌ای که سوخت و کالا از طریق آنها وارد باماکو می‌شود، عملاً ضربان حیاتی شهر را در دست گرفته و بحران سوخت، کمبود مواد غذایی، افزایش افسارگسیخته قیمت‌ها و اختلال در زندگی روزمره میلیون‌ها نفر را رقم زده است.

این محاصره فقط یک تاکتیک نظامی نیست؛ بازتاب بحرانی عمیق‌تر در ساختار قدرت و ظرفیت حکمرانی در مالی است. دولت نظامی حاکم که پس از کودتای ۲۰۲۱ به قدرت رسید، تکیه‌اش را بر حمایت روسیه و نیروهای شبه‌نظامی واگنر گذاشته، اما نتوانسته کنترل بخش‌های وسیعی از کشور را بازیابد. هم‌زمان، داعش در شرق مالی پیشروی کرده، نیروهای طوارق در شمال بار دیگر مسلح شده‌اند و درگیری‌های محلی بر سر منابع آب و مراتع شعله‌ور است. محاصره پایتخت نشان می‌دهد که بحران امنیتی ساحل دیگر محدود به مناطق دورافتاده نیست و اکنون مرکز ساختار سیاسی کشور را نشانه گرفته است. اگر مسیرهای ورودی باماکو باز نشود و دولت از این حلقه فشار خارج نگردد، کشور با خطر فرورفتن در بحرانی عمیق‌تر و شاید فروپاشی سیاسی روبه‌رو خواهد شد؛ وضعیتی که پیامدهای آن نه فقط مالی بلکه سراسر غرب آفریقا را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

ریشه‌های تاریخی بحران دولت‌سازی در ساحل

جماعت نصرة الاسلام و المسلمین امروز تنها در چند ده کیلومتری پایتخت ایستاده و بخش بزرگی از نواحی پیرامونی مالی، بورکینافاسو و غرب نیجر را عملاً اداره می‌کند. این پیشروی برق‌آسا نه فقط حاصل قدرت نظامی، بلکه نتیجهٔ انباشت طولانی‌مدت نارضایتی و بی‌اعتمادی نسبت به دولت مرکزی است؛ دولتی که دهه‌ها نتوانست میان فضاهای پراکنده، قطعه‌قطعه و گسستهٔ جغرافیایی و اجتماعی ساحل پیوندی پایدار برقرار کند.

در دهه‌های نخست پس از استقلال، رؤیای دولت‌های نیرومندِ متمرکز—تجسم‌یافته در چهره‌هایی چون مودیبو کیتا—هرگز محقق نشد. از دهه ۱۹۸۰ به بعد و با موج تعدیل ساختاری، عضلات دولت بیش از پیش تحلیل رفت. کتاب «دولت‌ها و قدرت در آفریقا» نوشتهٔ جفری هربست، هرچند گرفتار نوعی جبرگرایی جغرافیایی‌ـ‌جمعیتی است، اما به‌درستی نشان می‌دهد که چگونه دولت‌سازی در فضاهای کم‌جمعیت، پهناور و به‌اصطلاح دورافتاده نیازمند منابعی عظیم و تزریق پیوسته این منابع است—منابعی که بسیاری از دولت‌های ساحل هیچ‌گاه در اختیار نداشتند. فاصلهٔ جغرافیایی میان مرکز و پیرامون، هزینه‌های سنگین ادغام، و هویت‌های فراملی در شهرهای شمالی نظیر کیدال یا گائو عملاً مانع از تثبیت اقتدار دولت شدند.

در نتیجه، دولت‌های ساحلی به جای حضور مستقیم، به «برنامه‌های جایگزین» متوسل شدند: واگذاری بخش بزرگی از کارکردهای رفاهی و اداری به سازمان‌های غیردولتی؛ اتکای فزاینده به شبکه‌های پدرسالارانه؛ و سازوکار پیچیدهٔ کوپتاسیون، یعنی جذب افراد یا گروه‌های رقیب در ساختار قدرت و تقویت نخبگان محلی همسو که اغلب خود درگیر رقابت‌های بومی بودند. این الگو معرف ترکیبی از حضور حداقلی دولت اما قدرت تصمیم‌گیری حداکثری آن بود: دولتی که در زندگی روزمره مردم غایب است، اما در محاسبات سیاسی نخبگان محلی همه‌جا حاضر.

این هژمونی دولتی با حداقل هزینه—یا به تعبیر سارا بری، «هژمونی با نخ نازک»—تا زمانی کار می‌کرد که هیچ نیرویی بیرونی نظم بازی را به هم نمی‌زد. اما ساختار شکننده قدرت سیاسی، رفته‌رفته از نارضایتی کسانی لبریز شد که از شبکهٔ رانتی و حمایتی کنار مانده بودند: گروه‌های حذف‌شده توسط مرکز و قربانیان سیاست‌های تبعیض‌آمیز. بخشی از ریشه‌های خشم و شورش‌های طوارق، یا خشونت‌های بی‌پایان مرکز مالی، حاصل همین شکاف‌هاست.

صعود جهادگرایی و تبدیل ساحل به یک مجمع‌الجزایر حاکمیتی

جماعت نصرة الاسلام و المسلمین از دل همین گسل‌های تاریخی سربرآورد. این گروه با ترکیبی از چابکی نظامی، خطاب مؤثر مذهبی، ائتلاف‌سازی فرصت‌طلبانه، مالیات‌گیری محلی، فشار مداوم بر نیروهای دولتی و فشار اقتصادی شدید بر روستاهای مخالف، توانسته محدوده‌ای وسیع را اداره کند. هرچند شهرهای بزرگ همچنان در کنترل دولت‌اند—به‌ویژه به دلیل آسیب‌پذیری جهادی‌ها در برابر پهپادها—اما مناطق روستایی تقریباً یکدست میان دو قطب جهادی تقسیم شده است.

این وضعیت ساختار سیاسی مالی را به یک مجمع‌الجزایر حاکمیتی بدل کرده است: مجموعه‌ای از جزایر شهری که با مسیرهایی ناامن و شکننده به هم متصل شده‌اند. در این الگو، جهادی‌ها، مردمان جنگل و نیروهای چابک میدان‌اند که در حال تسویه‌حساب تاریخی با دولت‌های پسااستعماری‌اند؛ دولت‌هایی که دهه‌ها از شکاف‌های اجتماعی سوءاستفاده کردند اما نتوانستند نسبتی پایدار با جوامع محلی برقرار کنند.

محاصرهٔ تدریجی باماکو—با حمله به تانکرهای سوخت و قطع مسیرهای حیاتی—نشانهٔ آن است که جهادی‌ها به پشت دروازه‌های «قلب سیاسی» کشور رسیده‌اند. هیچ نیروی خارجی نیز در چشم‌انداز نیست که بتواند موازنه را تغییر دهد. و در چنین شرایطی، بازگشت به نسخه‌های قدیمی حکمرانی دیگر ممکن نیست. در برابر این وضعیت، واقعیتی تلخ آشکار می‌شود: گفت‌وگو با جماعت نصرة الاسلام و المسلمین، هرچند دشوار، رفته‌رفته به تنها مسیر قابل تصور برای خروج از بن‌بست ساحل تبدیل شده است؛ الگویی که یادآور نرمالیزه‌شدن طالبان و عروج آن به قدرت در افغانستان نیز هست.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.