سرو کهنسال ابرکوه، تابآوری هزاران ساله در برابر چالشهای امروز
سارا افضلی ـ در شیوه مواجهه مسئولان با سرو ابرکوه، شکافی روشن میان نگاه مدیریتی و واقعیت زیستی این درخت کهنسال وجود دارد. دیدن این شکاف تنها با ماندن در سطح تصمیمها ممکن نیست؛ باید از اکنون عبور کرد و مستقیماً به خود سرو رجوع کرد: به تاریخش، ساختارش و جایگاهی که در طول هزاران سال ایجاد کرده است. این نوشته تلاشی است برای نزدیکشدن به این درختِ کهنسال؛ نه بهعنوان یک نماد اداری یا فرمایشی، بلکه بهمثابه موجودی زنده با تاریخی عمیق و شکننده.

سرو ابرکوه ـ تیر ۱۳۹۷ عکس: Dimitrij Jeraj- اختصاصی زمانه
در سکونِ چندهزارسالهاش، آبان ۱۴۰۴ لحظهای پرهیاهو شکل گرفت؛ همایشی که قرار بود «نقطهٔ عطف حفاظت» باشد، در عمل بیش از آنکه نشانی از یک تصمیم علمی باشد، شبیه نمایشی چندساعته بود. ماجرا از جایی شروع شده بود که مسئولین شهر یک نظرسنجی در شبکههای اجتماعی انجام دادند و نتیجه نشان داد که سلامت سرو مهمترین نگرانی مردم است. بر همین اساس تصمیم گرفته شد همایشی با عنوان «سرو ابرکوه» برگزار شود؛ با سه محور: سلامت درخت، گردشگری، و ساماندهی فضای پیرامونی. قرار بود متخصصان، استادان دانشگاه و مدیران استانی و احتمالاً کشوری گرد هم بیایند تا چشماندازی علمی، عملی و ملی برای آیندهٔ سرو ارائه شود.
اما آنچه در آبان رخ داد، با یک رویداد تخصصی فاصله بسیاری داشت. برنامهای کوتاه که از صبح تا حوالی ظهر ادامه یافت و بخش عمدهٔ آن صرف یک سخنرانی مبهم از سوی مسئول کارگروه سرو در استانداری یزد شد؛ گزارشی پر از عبارتهای کلی مانند «رسیدگی کردهایم»، «در حال پیگیری هستیم»، «وضعیت با نهایت دقت تحت کنترل است». بیآنکه مستند، داده یا روش مشخصی ارائه شود. پرسش و نقد نیز عملاً جایی نداشت؛ هر تلاش برای سؤال، با سکوت یا تذکر روبهرو میشد. فضایی که باید میدان گفتوگو باشد، بدل شد به تریبونی یکطرفه.
اوجِ تناقض اما در پایان مراسم بود؛ لحظهای که برگزارکنندگان پس از خروج از سالن، مستقیماً به سمت سرو رفتند و تنه و شاخههای آن را با فشار بالای آب شستوشو دادند؛ در هوای سرد پاییزی کویر، بر بدنهٔ درختی که هر تغییر ناگهانی برایش تنشزا است. بسیاری از متخصصان چنین شستوشویی را برای یک درخت کهنسال ـ آن هم با این ساختار شکننده ـ آسیبزا میدانند.
این همایش چند ساعته یا شاید نمایش، آیینهای است که ضعفهای مدیریتی، حذف نقد و پرسشگری، نبودِ استاندارد و فقدان نگاه علمی را آشکار میکند. از همین نقطه است که مسیر این فصل آغاز میشود؛ مسیری که به لایههای عمیقترِ واقعیت سرو ابرکوه میرسد: جایی که شناخت تاریخی و دادههای علمی از یکسو، و سالها بیتوجهی و تصمیمهای نادرست از سوی دیگر، وضعیت امروز یکی از قدیمیترین جانداران زندهٔ جهان را رقم زدهاند.
این رخداد کوچک، تنها نشانهای از وضعیتی بزرگتر است؛ فاصلهای روشن میان مدیریت امروز و واقعیت زیستی سرو. برای دیدن این شکاف، باید از سطح اکنون عبور کرد و مستقیماً سراغ خود سرو رفت: تاریخش، ساختارش، و جایگاهی که طی هزاران سال شکل گرفته است.
از این نقطه، فصل دوم آغاز میشود.
سرو ابرکوه؛ ورود به جهان یک شاهدِ هزارساله
سرو ابرکوه، نامدارترین موجود زندهٔ کهنسال ایران و از درختان سرشناس جهان، هزاران سال است در دل اقلیم خشک و نیمهبیابانی ایستاده.
درختی که سالهای مدید از زندگی انسان و طبیعت را از فاصلهای نزدیک دیده و دوام آورده است.
در بخش نخست، معناهای سرو در جهان ایرانی دنبال شد؛ از روایتهای اسطورهای و نمادین در فرهنگ باستان تا تداوم آن در ادبیات، هنر، نقشبرجستهها، نگارگری، معماری و باغ ایرانی، و نیز حضورش در حافظهٔ جمعی و باورهای عامه.
و حالا، همهٔ این لایهها در یک نقطه گرد هم می آیند: سرو ابرکوه؛ به تجسم زیستی آن معناها در قامت چند هزارسالهاش. در این بخش، به تاریخچه، جایگاه و ویژگیهای ظاهری و زیستیاش میرسیم و در نهایت، به خطرها و آسیبهایی پرداخته خواهد شد که در دهههای اخیر متوجه آن شده؛ از دخالتهای ناآگاهانه تا مدیریتهای نالایق و گاه ناپیوسته.
سرو ابرکوه، یکی از کهنترین نمونهٔ زیستهٔ این سنت که از یک پدیدهٔ طبیعی به نشانی فرهنگی و هویتی بدل شده؛ آیینهای از تاریخی بلندبالا که در تنهٔ ستبر و همیشهسبزش انباشته است، تاب آورده و هنوز میتپد.
سرو ابرکوه در متون کهن و حافظهٔ مردم
اصولاً ساختار داستانی و شفاهی فرهنگ ایرانی، پدیدههای شگفتانگیز طبیعت را با زمانهای اسطورهای پیوند میدهد؛ به همین سبب کاشت سرو ابرکوه را هم در برخی روایتها به زرتشت یا حتی به یافث، فرزند نوح نسبت دادهاند.
روایت کاشتن آن به دست زرتشت، ادامهای بر سنت درختان مقدس در فرهنگ ایرانی است که وجهی معنوی به آن میبخشد.
در این دیدگاه، سرو ابرکوه نمادی از نور، راستی و نزول پیام وحی بر زمین است.
این اسطورهها، درخت را به چیزی فراتر از یک موجود طبیعی تبدیل کردهاند؛ او مانند شخصیتی تاریخی ـ مقدس است که در اذهان عمومی حضور معنوی دارد و آن را بدل به عنصری فرهنگی ـ آیینی میسازد.
همانگونه که دربارهٔ سرو کاشمر یا سروهای مقدس در فرهنگ زرتشتی دیده میشود.
اما از مهمترین شواهد تاریخی معتبر و مستند به سرو ابرکوه در منابع فارسی، نقلقولی است از حمدالله مستوفی در نزهتالقلوب، به نگارش سال ۷۴۰ هجری قمری:
«آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد، چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و اکنون، این از آنها بلندتر و بزرگتر است و درخت سرو در ایرانزمین مثل آن نیست.»
نزهتالقلوب
آنچه در نقل قول حمدالله مستوفی بیش از همه جلب توجه میکند، تعبیر «شهرت عظیم در جهان» است.
در قرن هشتم هجری، مفهوم «جهان» به معنای جهانِ شناختهشده و در تعامل بود. دایرهای از سرزمینهای در رفتوآمد و گفتوگو؛ از ایران و آسیای میانه تا هند، قفقاز، آناتولی و جهان عرب. مردمانی که با کاروانها، راههای زیارتی، تجارت، قصهها و سفرنامهها به هم پیوسته بودند. هنگامی که مستوفی میگوید سرو ابرکوه در جهان شهرت دارد، یعنی نام و آوازهٔ این درخت در شبکهٔ فرهنگی و جغرافیایی پهناور زمان او پیچیده و داستانش از یک شهر به گوش جهان رسیده.
اهمیت این ارجاع زمانی پررنگتر میشود که سرو ابرکوه را کنار دو سرو نامدار دیگر، یعنی سرو کشمیر و سرو بلخ مینشاند؛ دو درختی که در جهان قدیم شهرتی فراگیر داشتند. این همنشینی، سرو ابرکوه را از سطح یک پدیدهٔ محلی جدا میکند و در ردیف بزرگان طبیعت مینشاند. درختی که مستوفی میگوید «بزرگتر و بلندتر» از سروهای مشهور دیگر است و در ایرانزمین همتایی ندارد.
درک این توصیف از منظر تاریخ محیط زیست هم معنا دارد؛ نشانهای از نگاه ایرانیان به طبیعت. اینکه یک درخت بتواند در قرن هشتم «شهرت جهانی» پیدا کند، یعنی مردم آن روزگار برای موجودات طبیعیِ استثنایی، احترام فرهنگی، معنوی و تمدنی قائل بودهاند.
به این ترتیب، سرو ابرکوه دستکم از همان زمان، نشانهای هویتی و اثر فرهنگی ـ طبیعی به شمار میرفته است.
سوای روایتها و نقلهای تاریخی، اگر به منابع مختلف ـ چه در ایران و چه بیرون از آن ـ نگاه کنیم، عمر سرو ابرکوه معمولاً میان چهار تا هفت هزار سال برآورد شده است. در پروندهٔ «درختان کهنسال ایران» که سال ۲۰۰۸ در فهرست موقت یونسکو ثبت شد، سن این درخت حدود چهار هزار سال تخمین زده شده و از آن بهعنوان یکی از کهنترین اشکال حیات در سراسر آسیای غربی یاد شده. در منابع رکوردی جهانی، از جمله پایگاه «رکوردهای جهانی گینس»، سرو ابرکوه در بخش کهنسالترین درختان بهعنوان یکی از قدیمیترین سروهای جهان معرفی شده است.
در ادبیات علمی داخل کشور نیز پژوهشهایی در زمینهٔ ویژگیهای ژنتیکی، زیستمحیطی و روشهای تکثیر درونشیشهای این درخت انجام شده. از جمله پژوهشهای دانشگاه شیراز، پژوهشکده منابع طبیعی یزد و مؤسسه تحقیقاتی جنگلها و مراتع کشور. با وجود اهمیت این مطالعات، تعیین سن دقیق درخت بهدلیل توخالی بودن بخش مرکزی تنه و ناممکن بودن شمارش کامل حلقههای رشد، قطعی نیست. با این حال، بازتاب گستردهٔ برآوردهای چهار تا پنج هزار ساله در منابع علمی و گردشگری خارجی نشاندهندهٔ شهرت جهانی آن است، هرچند این اعداد بر پایهٔ تخمینهای علمی و دادههای اقلیمیاند، نه سنسنجیِ قطعی.
در داخل ایران نیز پژوهشهای متعدد و جدی پیرامون این درخت انجام شده: از بررسی ویژگیهای ژنتیکی گرفته تا مطالعهٔ سازگاری زیستی و تلاش برای تکثیر درونشیشهای. پژوهشگران دانشگاه شیراز، پژوهشکدهٔ منابع طبیعی یزد و مؤسسهٔ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، بارها بر یکتایی ژنتیکی این سرو تأکید کردهاند.
ثبت ملی و جایگاه رسمی سرو ابرکوه
سرو ابرکوه، گذشته از تمام روایتهای اسطورهای و ارجهای تاریخیاش، جایگاهی رسمی نیز در حافظهٔ نهادی ایران دارد. این درخت در سال ۱۳۸۲ خورشیدی با مصوبهٔ شورای عالی حفاظت محیط زیست، بهعنوان اثر طبیعی ملی شناخته شد؛ و چند سال بعد، در ۱۳۸۷ با شمارهٔ ۳ در فهرست آثار طبیعی کشور به ثبت رسید؛ یکی از نخستین نمونههایی که عنوان «اثر طبیعی ملی» را دریافت کرد.
با ثبت آن، سرو ابرکوه نه فقط یادگاری طبیعی یک سرزمین، که بخشی از میراث رسمی ایران تلقی میشود؛ موجودی که بقا و سلامت آن، مسئولیتی عمومی و قانونی است. چنین جایگاهی، ضرورت حفاظت علمی و پاسخگویی مدیریتی را دوچندان میسازد. ضرورتی که در بخش آسیبشناسی این مقاله، بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا میکند.
ویژگیهای ظاهری و طبیعی سرو ابرکوه
بلندای سرو ابرکوه حدود ۲۵ متر، که آن را بر فراز شهر ابرکوه برجسته کرده است. قطر تنه حدود ۴ تا ۴ونیم متر که نشاندهنده رشد کُند اما ماندگار است. تاجی پهن و تا حدی نامتقارن، نتیجهی قرنها قرارگیری در برابر بادهای کویری. رنگ سبز تیره و تراکم زیاد برگها، که نشانی از سلامت و سازگاری آن با خشکسالیهای پیدرپی دارد. تراکم نسبی برگها و رنگ سبز تیرهٔ برگها نشانی از سازگاری مؤثر گیاه با تنشهای اقلیمی، از جملهی خشکی و نوسان دمایی است.
در مجموع، این شاخصها تصویری روشن از توان سازگاری سرو ابرکوه ارائه میدهند؛ درختی که شکل، رشد و رفتار زیستیاش در طول زمان با محیط سخت پیرامون همخوان شده و بقای طولانیمدتش را ممکن کرده است.
ویژگیهای زیستی، رشدی و جایگاه گیاهشناختی سرو ابرکوه
سرو ابرکوه از نظر ردهبندی، به خانوادهٔ سروها (Cupressaceae) و گونهٔ سرو مدیترانهای یا سرو پارسی (Cupressus sempervirens) تعلق دارد که sempervirens از کلمه لاتین به معنای «همیشه سبز» گرفته شده است؛ گونهای با گسترهء طبیعی از مدیترانه تا بخشهایی از خاورمیانه. با اینهمه، نمونهٔ ابرکوه در میان همگونههای خود جایگاهی استثنایی دارد: طول عمر چند هزارساله، پایداری ساختاری و توان زیستی آن، چیزی فراتر از الگوی معمول این گونه است. این سرو در طی قرنها، تقریباً بدون دخالت انسانی رشد کرده و بهتدریج با اقلیم خشک و پرنوسان ابرکوه سازگار شده؛ اقلیمی که با بارندگی بسیار کم و تابش شدید آفتاب شناخته میشود. همین روند طولانیمدت سازگاری، زمینهٔ تثبیت برخی ویژگیهای رشدی و زیستی را فراهم کرده که در نمونههای معمول این گونه کمتر دیده میشود.
الگوی رشد سرو ابرکوه نیز همین استثنا را تأیید میکند. درختان بسیار کهنسال معمولاً در طول زندگیشان دچار شکستگیهای شدید، تغییر فرم یا بازسازیهای متعدد در تنه میشوند. اما آنچه امروز در قامت سرو ابرکوه دیده میشودـ راستقامت، با چینهبندی منسجم و ساختاری پایدار ـ نشان میدهد که این درخت بخش بزرگی از عمر خود را با نظمی کمنظیر از رشد سپری کرده است. این میزان پایداری در اقلیمی خشن، کمتر در میان نمونههای همگونه دیده میشود و نشانهای از سازگاری دیرپا و موفقیتآمیز درخت با محیط طبیعی ابرکوه است.
در مطالعات ژنتیکی انجامشده بر روی جمعیتهای مختلف Cupressus sempervirens در ایران ـ از جمله تحقیقاتی که با نشانگرهای مولکولی SSR و AFLP انجام شده ـ برخی از جمعیت های کهنسال الگوهای ژنتیکی متمایز نشان دادهاند؛ الگوهایی که احتمالاً نتیجهٔ سازگاری طولانی مدت با اقلیم های خشک نیمه خشک ایران است. هرچند تاکنون نمونهبرداری ژنتیکیِ مستقیمی از سرو ابرکوه در مقالات علمی منتشر نشده، اما در گزارشهای پژوهشکدهٔ منابع طبیعی یزد و مؤسسهٔ تحقیقات جنگلها و مراتع، این درخت بهعنوان «ژرمپلاسمی (اندوختهٔ ژنتیکی) با ارزش حفاظتی بالا» معرفی شده است ـ توصیفی که بر پایهٔ ویژگیهای رشدی، پایداری فیزیولوژیک و قدمت استثنایی آن ارائه شده. چنین ارزیابیهایی نشان میدهد که سرو ابرکوه، فراتر از یک درخت کهنسال، بخشی از ذخیرهٔ ژنتیکی کمنظیر گونهٔ خود محسوب میشود.
از نظر عملکردهای زیستی، بررسیهای میدانیِ انجامشده توسط پژوهشگران منابع طبیعی و محیطزیست نشان میدهد که با وجود سن بسیار بالا، تاج درخت همچنان فعال است و جریان آوندی در شاخههای اصلی کارکرد قابلقبولی دارد. این وضعیت در بسیاری از درختان چوبیِ کهنسال دیده نمیشود و نشان میدهد که سرو ابرکوه هنوز بخشی از ظرفیت فیزیولوژیک خود را حفظ کرده است.
پژوهشهای دانشگاه شیراز و پژوهشکده منابع طبیعی یزد دربارهٔ تکثیر درونشیشهای و کشت جنینی سرو ابرکوه نیز همین روند را تأیید میکند. این مطالعات نشان دادهاند که بافتهای زندهٔ درخت هنوز توان رویشی خوبی دارند و قابلیت جوانهزنی و تکثیر آزمایشگاهی آن بیش از آن است که در یک نمونهٔ چند هزارساله انتظار میرود. چنین یافتهای بیانگر آن است که سازوکارهای فیزیولوژیک سرو، از جمله سلامت نسبی سلولها و پایداری مسیرهای رشد هنوز فعالاند.
مجموع این شواهد؛ پایداری ساختاری تنه، نشانههای سازگاری بلندمدت با اقلیم خشک، و توان فیزیولوژیک فعال، سرو ابرکوه را از سطح یک درخت دیرزیست معمولی فراتر میبرد. این درخت یک منبع ژنتیکی و زیستی کمنظیر است؛ ذخیرهای ارزشمند برای پژوهشهایی دربارهٔ مقاومت به خشکی، سازگاری گیاهان با اقلیمهای گرم و خشک، و مطالعات مرتبط با تغییرات اقلیمی. همین ویژگیهاست که حفاظت از آن را نه صرفاً یک مسئولیت محلی، بلکه ضرورتی ملی و حتی بینالمللی میسازد.






نظرها
نظری وجود ندارد.