ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!
بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!
USD EUR / All

«رادیو زمانه»: تجربه‌ای بیست‌ساله از روزنامه‌نگاری آلترناتیو

بیست سال پیش، «رادیو زمانه» در جهانی متولد شد که هنوز رسانه‌های اجتماعی پا نگرفته بودند، سیاست رسمی در ایران به بن‌بست رسیده بود و فرهنگ قرار بود جای خالی آن را پر کند. بیست سال بعد، میراث زمانه نه یک رسانه بی‌طرف، بلکه سنتی از روزنامه‌نگاری است که همزمان با دگرگونی جهان، و با عبور آگاهانه از اصلاح‌طلبی فرهنگی، خود را بازتعریف کرده است: از وبلاگستان فارسی تا سیاست اجتماعی از پایین، از نقد فرهنگی تا پرده‌برداری از جامعه به‌مثابه عرصه تضاد اجتماعی. زمانه، روایت امکان روزنامه‌نگاری بدیل و مستقل در برابر کلان‌روایت‌هایی است که بر حذف صداهای فرودست بنا شده‌اند.

ای یار ای یگانه‌ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود؟

فروغ فرخزاد

وقتی رادیو زمانه راه‌اندازی شد، قیمت دلار به هزار تومان نمی‌رسید، «علی دایی» همچنان فوتبال بازی می‌کرد و «صدام» هنوز زنده بود. این‌ها صرفا نشانه‌های نوستالژیک یک «دوران سپری شده» نیستند، بلکه مختصات یک نظم تاریخی متفاوت اند. حالا بیست سال گذشته و بیست سال دوام برای یک رسانه فارسی زبان، آن هم بدون بودجه ثابت دولتی، رکوردی بسیار جالب توجه است؛ دوامی که بیش از آنکه محصول انقباض و ایستایی باشد، حاصل دگردیسی و مقاومت بوده است.

دیدگاه
این مقاله در بخش دیدگاه منتشر شده است. نظرهای مطرح‌شده در این بخش، دیدگاه نویسندگان را بازتاب می‌دهند و نه لزوماً دیدگاه تحریریه زمانه را. زمانه آمادگی دارد نظرهای در برابر این دیدگاه را نیز منتشر کند.

بیست ساله هر روز با رادیو زمانه؛ تا همین جا می‌شود حدود ده سال بیشتر از «روز آنلاین»؛ رسانه‌ای که کم‌وبیش همزمان با رادیو زمانه راه افتاد اما از صحنه خارج شد.

در این بیست سال خیلی چیزها تغییر کرده است؛ نه دنیا آن دنیای سابق است و نه رسانه‌هایش؛ نه جهان و نه ایران و نه آنچه رابطه میان همه این ها را تنظیم می‌کند. چارچوب‌های قدرت، شکل گردش خبر و نسبت میان سیاست، فرهنگ و رسانه مطلقا دگرگون شده‌اند.

و قبل از هر چیز، رادیو زمانه مدت‌هاست که دیگر «رادیو» نیست.

همزمان با تاسیس زمانه، چرخشی عظیم در کهکشان رسانه و ارتباطات در حال وقوع بود؛ چرخشی که به‌تدریج منطق کلاسیک «فرستنده – گیرنده» را به منطق شبکه‌ای، پلتفرمی و الگوریتمی بدل کرد.

فیسبوک (۲۰۰۶ به عنوان یک رسانه عمومی)، یوتیوب (۲۰۰۵) و توییتر (۲۰۰۶) کم وبیش همزمان با رادیو زمانه «سر» برآوردند و «پا» در جهان گذاشتند؛ پلتفرم‌هایی که هنوز نقش سیاسی تثبیت شده‌ای نداشتند، اما نوید شکلی تازه از گردش خبر، بازنمایی قدرت و سازمان‌یابی اجتماعی را می‌دادند. امکان‌هایی در حال شکل‌گیری بود که پیامدهای آن هنوز به تمامی قابل پیش‌بینی نبود: از دموکراتیزه شدن بیان تا تمرکز بی‌سابقه قدرت ارتباطی.

رادیو زمانه در جریان گشایش همه این امکان‌ها بسط یافت اما نطفه آن در جای دیگری بسته شده بود: وبلاگ.

سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ دوران طلایی وبلاگستان فارسی بود؛ فضایی که در آن مجموعه‌ای از وبلاگ‌نویسان، با درهم تنیدن نقد سیاسی و روایت‌های شخصی، شبکه‌ای موازی برای فراروی از محدودیت‌های پارادایمی مطبوعات دوران اصلاحات ایجاد کرده بودند. وبلاگ، هم آزمایشگاه زبان بود و هم تمرین سیاست. ایده برسازنده رادیو زمانه ایجاد نوعی گرامر جدید روزنامه‌نگاری بود بر پایه تجربیات و مشق موج وبلاگ نویسی فارسی؛ و درست همزمان با افول این موج و آغاز امنیتی شدن فضای آنلاین، زمانه تلاش کرد این مجمع الجزایر پراکنده را در خود ادغام و به یک «رسانه نو» بدل کند.

گروهی از اولین همکاران تحریریه زمانه در سال‌های نخست تاسیس
گروهی از اولین همکاران تحریریه زمانه در سال‌های نخست تاسیس
پایین و بالا بگیرید و بکشید

بدین ترتیب، رسانه‌ای نو ـ دست کم به لحاظ فرم ـ در جغرافیای رسانه فارسی زبان شکل گرفت. در نیمه دوم دهه هشتاد شمسی، در میان شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان که ناگهان تکثیر شده بودند، می‌شد طول موجی رادیویی را پیدا کرد که همزمان آشنا و صمیمی و در عین حال عمیقا متفاوت بود: رادیویی فرهنگی که «دی.ان.ای.» برنامه ها و موسیقی‌هایش با منطق غالب رسانه‌ای مطلقا فرق می‌کرد.

در فضای پس از دوم خرداد، تصور غالب این بود که فرهنگ عنصری است که می‌تواند همه چیز را فرا تعین ببخشد. سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۸ سال‌های تورم گفتار فرهنگی، شیوع نقل‌قول‌های روشنفکرانه عصر روشنگری و رواج مفاهیمی چون «گفتمان»، «نشانه‌شناسی» و «تسامح و تساهل» بود. شعار رایج این بود که «آگاهی بنیان رهایی است» و ترجیع بند کانتی «خروج آدمی از نابالغی به تقصیر خویشتن خود» همچون فرمولی جهان‌گشا تکرار می‌شد. این افق، با هژمونی سیاسی اصلاح‌طلبان نیز هم نوا بود.

رادیو زمانه نیز در چنین فضایی و با حال وهوایی کم‌وبیش اصلاح‌طلبانه آغاز به کار کرد، اما خیلی زود، و آگاهانه، فاصله خود را با منطق فرهنگی مسلط اصلاح‌طلبی تثبیت کرد. پارادایم غالب روزنامه‌نگاری فارسی ـ تا امروز ـ همچنان الگوی روزنامه دوم خردادی است؛ و داستان زمانه در دو دهه گذشته، تلاش پیگیر برای برساختن آلترناتیوی برای این الگو بوده است. این آلترناتیو ابتدا از دل خود فرهنگ و اندیشه زاده شد، با به صحنه آوردن مازادهایی که در جریان اصلی جایی نداشتند: مضامین ممنوع، افق‌هایی فراتر از کلیشه‌ها، مفاهیم به حاشیه رانده و صداهای اقلیت شده.

بشنوید: یکی از برنامه‌های آرشیو «رادیو زمانه» مربوط به ۲۸ شهریور ۱۳۸۵ - ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۶

۳۰ مهر ۱۳۸۵ را به یاد می آورید؟ حدود یک ماه پس از سفر انوشه انصاری به فضا و سه روز پس از دیدار محمود احمدی‌نژاد با سفیر آنگولا؟ در این روز جشنواره ۱۲ ساعته «میان کهکشانی موسیقی ایرانی» در زندام هلند برگزار شد؛ نخستین جشنواره موسیقی زیرزمینی ایرانی با حمایت یک رسانه فارسی‌زبان. این فقط یک رویداد هنری نبود، بلکه لحظه‌ای نمادین از پیوند سیاست، فرهنگ و رسانه در تبعید بود که به لطف زمانه ممکن شد.

از همان زمان، زمانه با برگزاری جشنواره‌های شعر و ادبیات، پلی بی‌سابقه میان نویسندگان داخل و خارج کشور کشید. پیوند دیاسپورا و جامعه داخل ـ و ایجاد میدان مغناطیسی مشترک میان آنها ـ یکی از مولفه‌های پایدار زمانه بوده است.

در این ادیسه بیست ساله، زمانه با تاکید بر مازادهای فرهنگی، به‌تدریج به صدای بی‌صدایان بدل شد. بدون گزافه‌گویی، دست کم این رسانه در سه حوزه با فاصله پیشگام بوده است: دفاع نظام‌مند از حقوق جامعه کوئیر و ال‌جی‌بی‌تی‌کیو پلاس؛ طرح پیگیر مسئله محیط زیست؛ و صورت‌بندی مستمر «حق زندگی» در برابر مجازات اعدام. این‌ها انتخاب‌های تصادفی نبودند، بلکه نشانه‌های یک جابه‌جایی پارادایمی عمیق در روزنامه‌نگاری بودند. به این فهرست شاید بتوان انعکاس مسائل گروه‌‌های اتنیکی-ملی ومذهبی و «افغانستان» را نیز افزود.

در طی یک دهه گذشته، سمفونی زمانه چرخشی تعیین کننده دیگری را نیز از سر گذرانده است: فراروی از فرهنگ به مثابه زبان نقد و ورود به میدان اجتماعی سیاست به مثابه عرصه متکثر و آنتاگونیستی کنش؛ چرخشی که معنایش «نه» به ایده رسانه بی‌طرف بود. اگر زمانه امروز می‌تواند مدعی نوعی روزنامه‌نگاری بدیل جریان اصلی باشد، به خاطر مسیری است که دست کم در ده دوازده سال گذشته با گذر از نقد و «امر منفی» به سوی طرح «امر اجتماعی» و «اقتصادی ـ سیاسی» در افقی ایجابی طی کرده است.

برخلاف انشاپردازی‌های ژئوپلتیکی و گمانه‌زنی‌های رایج کلان‌مقیاس در رسانه‌های جریان اصلی، زمانه بدون از دست دادن افق فرهنگی‌اش، تمرکز خود را روی سیاست از پایین گذاشت. در سال‌های پایانی دهه ۲۰۱۰ که اخبار کارگران، معلمان و پرستاران به‌سختی به رسانه‌های جریان اصلی راه پیدا می‌کرد، زمانه به شکلی نظام‌مند اخبار آنها را منعکس کرد و درست به همین خاطر از خیزش‌های اجتماعی سراسری فرودستان در این سال‌ها شگفت زده نشد.

در بیست سال گذشته، همزمان با تحول رسانه‌ها از شبکه‌های اجتماعی تا هوش مصنوعی، رادیو زمانه بی‌وقفه تمهیدات و ابزارهای جدید را برای ارتباط مشارکتی آزموده است: از راه‌اندازی «تریبون زمانه» و «دادخواست» تا به‌کارگیری «پنل نظرسنجی». آنچه اما سنت روزنامه‌نگاری این رسانه را شکل داده، تاکید آن بر تلاقی‌ای است که فرهنگ را به طبقه، امر ذهنی را به امر اقتصادی-سیاسی، و امر جهان شمول را به تجربه زیسته فرودستان گره می‌زند. این الگویی یگانه در میان رسانه‌های عمومی فارسی زبان است. و امروز، در شرایطی که رسانه‌های مستقل زیر فشار و حمله‌ای چندجانبه‌اند، دستاوردی گران‌بها و شایسته تداوم شکل داده است.

از پرونده «یک خاطره از اوین» تا پرونده «پنجاهمین سالگرد واقعه سیاهکل»، از گزارش‌های کارگری تا مقاله‌های مربوط به جنبش «زن، زندگی، آزادی»، از پوشش کامل دادگاه تاریخی حمید نوری تا وبینارهای آموزشی، از گزارش‌های تحقیقی اختصاصی تا انعکاس مساله زنان و فمینیسم، سانسور، میراث فرهنگی، و اندیشه، از تحلیل‌های ویژه در مورد جنگ سوریه تا نقدهای پیگیر ماجراجویی هسته‌ای جمهوری اسلامی، در دفتر زمانه فصل‌ها و صفحات ویژه‌ای ثبت شده است که همچنان معاصر و خواندنی‌اند.

و شاید همین معاصربودن ـ این توانایی ایستادن در اکنون، بدون قطع رابطه با گذشته ـ راز اهمیت و محبوبیت زمانه باشد. در جهانی که رسانه‌ها یا در منطق بازار حل می‌شوند یا زیر فشار سرکوب از نفس می‌افتند، زمانه نشان داده است که می‌توان رسانه‌ای مستقل بود، بی‌آنکه بی‌ریشه شد یا بی‌افق ماند.

بیست سالگی زمانه، نه پایان یک مسیر، که تایید یک امکان است: امکان روزنامه‌نگاری‌ای که با تاکید بر بحران‌های حال حاضر، بالقوگی‌های فرهنگی و اجتماعی گذشته را به میانجی‌ای برای گشایش و پرده‌برداری از آینده‌ای آلترناتیو بدل کرده است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.