ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!
بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!
USD EUR / All

مرگ تدریجی زیر فشار گرانی

فاصله تورم رسمی با تورم ملموس زیاد است و مسئولان دولتی هم تنها توان ناامید کردن مردم را دارند.

شامگاه یک دی ۱۴۰۴ در حالی که روند شتابان افزایش قیمت‌ها، به ویژه مواد غذایی جریان داشت و وعده‌های رنگارنگ مدیران ارشد دولت حتی اثر روانی هم بر بازار نگذاشته بود، محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرایی رئیس دولت به صدا و سیما رفت تا ادعا کند دولت «اقتصاد را رها نکرده است».

قائم‌پناه شامگاه دوشنبه یک دی مصداق عینی جمله‌ای بود که میرحسین موسوی در مناظره انتخاباتی خطاب به احمدی‌نژاد گفت: «ما امروز با پدیده ای روبرو هستیم که به دوربین نگاه می‌کند و به مردم دروغ می‌گوید» و «مار می‌کشند تا شما را به بیراهه ببرند».

معاون اجرایی مسعود پزشکیان همین کار را کرد؛ هنگامی که با پرسش «مردم می‌گویند دولت اقتصاد را رها کرده است»، بلافاصله کارنامه دولت را در کنترل نرخ تورم «موفقیت‌آمیز» خواند، چرا که نرخ تورم ۴۵ درصدی به جای مانده از دولت پیشین را به ۴۱ درصد کاهش داده است. ادعای کاهش نرخ تورم و نادیده گرفتن کاهش شدید قدرت خرید واقعی مزدبگیران از سوی سرپرست نهاد ریاست‌جمهوری مصداق همان مار به جای آمار در دولت محمود احمدی‌نژاد است.

از تورم دولت تا تورم سفره مزدبگیران

نرخ رسمی تورم در آبان ۱۴۰۴ کمی بزرگتر از ۴۱ درصد گزارش شد. میانگین افزایش کالاهای خوراکی اما نزدیک به ۶۵ درصد بود. سیاست دولت مبنی بر عدم تخصیص دلار با نرخ ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان برای واردات برنج، میانگین قیمت برنج خارجی را در آذر ۱۴۰۴ حداقل ۴۵ درصد و تا ۱۸۵ درصد افزایش داد.

قیمت محصولات لبنی هم برای چندمین مرتبه از آغاز سال ۱۴۰۴ تا ۳۰ درصد افزایش یافت. گوشت، تخم‌مرغ، حبوبات، میوه و ... هم همین مسیر را طی کردند تا هزینه سبد معیشت حداقلی به روایت همدست دولت در تحمیل سرکوب مزدی بر کارگران هم بیش از ۵۰ میلیون تومان برآورد شود.

اسعد صالحی از اعضای شورای عالی کار که تشکل‌های کارگری مستقل نماینده‌ای در آن ندارند، همزمان با آغاز رایزنی‌ها برای تعیین حداقل دستمزد سال ۱۴۰۵، ارزش سبد معیشت حداقلی را بر اساس نرخ تورم هشت ماه نخست سال جاری ۳۳ تا ۳۸ میلیون تومان برآورد کرد. او گفت: «با توجه به روند افزایش قیمت کالاهای اساسی، این رقم تا پایان سال می‌تواند افزایش بیشتری داشته باشد.»

سبد معیشت ۳۸ میلیون تومانی در برابر دستمزد مصوب شورای عالی کار یعنی شکاف بیش از ۲۰ میلیون تومانی هزینه و درآمد کارگرانی که روز به روز فقیرتر می‌شوند و سفره‌هایشان خالی‌تر.

«ما را ذره ذره می‌کشند»

همزمان با انتشار گزارش نابرابری جهانی، در ایران هم «پژوهشگران» اقتصادی که در سال‌های گذشته از مشاوران و مدیران میانی دولت بودند، گفتند که حدود پنج میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر افزوده شده است.

گزارش نابرابری جهانی ۲۰۲۶ از بزرگتر شدن فاصله طبقاتی و نابرابری در دسترسی به ثروت پرده برداشته است. این گزارش می‌گوید:

۱۰درصد گروه‌های پردرآمد حدود ۵۶درصد درآمد را کسب می‌کنند و سهم ۵۰ درصد طبقات پایین، حدود ۱۸درصد از کل درآمد است؛ نابرابری ثروت بیشتر است و ۱۰درصد ثروتمندترین بیش از ۶۳درصد کل ثروت را در اختیار دارند و یک درصد ثروتمندترین حدود ۲۹درصد ثروت را. سهم ۵۰درصد پایین از ثروت، کمتر از چهار درصد است.

نادر که مجبور است برای تامین هزینه اجاره و مواد غذایی روزانه بیش از ۱۲ ساعت کار کند، می‌گوید: «مشکل همین است که آن چند درصد که بیشترین سهم را دارند حکومت می‌کنند و درکی از گرانی روزانه مواد غذایی ندارند».

او به صورت پاره وقت در یک مجموعه فرهنگی و انتشاراتی بدون بیمه و قرارداد کار، شاغل است و همزمان در دفتر پژوهشی یک نهاد نیمه دولتی با قرارداد پیمانی کار می‌کند اما «حقوقی که از هر دو جا می‌گیرد هم کفاف این را نمی‌دهد که یک شب با همسرش بروند رستوران».

نادر و همسرش چندین بار به این فکر کرده‌اند که خانه اجاره‌ای را فسخ قرارداد کنند، وسایلشان را بگذارند داخل انبار یکی از خویشاوندان و بروند خانه پدر و مادرهایشان:

فکر کردیم که چند هفته چند هفته جابجا می‌شویم تا شاید یک کم پس‌انداز کنیم، اما نتوانستیم خودمان را راضی کنیم. ۲۰ سال قبل از خانه پدر و مادرهایمان بیرون آمدیم تا زندگی خودمان را بسازیم حالا دست از پا درازتر برگردیم و سربار آنها که خودشان هم هزار گرفتاری دارند، بشویم؟

در سال‌های اخیر پس از افزایش اجاره بهاء بازگشت به خانه والدین یا خروج از شهرها و سکونت در حاشیه‌نشین‌ها رونق گرفت تا آنجا که جمعیت دانش‌آموزان در برخی مناطق حاشیه‌نشین شهرهای بزرگ افزایش چشمگیری داشت. برخی هم برای سرشکن کردن هزینه مسکن به خانه‌های اشتراکی یا خوابگاه و پانسیون روی آوردند.

پروانه که تا سال ۱۴۰۱ با قرارداد حق تدریسی در دانشگاه آزاد تدریس می‌کرد، این روزها سخت در جستجوی پیدا کردن یکی از همین خانه‌های اشتراکی است. او بعد از اینکه قراردادش را تمدید نکردند، به کار در کافه، فروش کارهای دستی روی آورد اما «مگر می‌شود با کار در کافه یا فروش چند پوستر و نقاشی اجاره خانه داد».

پروانه چند ماه را با مادر و خواهرش زندگی کرد. مادر او با حقوق بازنشستگی پدرش هزینه زندگی دو نفره با یکی از دخترانش را تامین می‌کند. او می‌گوید: «مگر چقدر حقوق بازنشستگی می‌دهند که حالا خرج یک نفر دیگر هم بیفتاد روی دوش مادرم. او خودش کلی هزینه دارو و درمان دارد. بعضی مواقع به دلیل اینکه کم نیاورد داروهایش را نمی‌خرد».

پروانه چند بار وسوسه شد ایران را ترک کند. چند سال قبل، در دوره‎ای که برجام امضاء شد از اروپا به ایران بازگشت تا مراقب پدر و مادرش باشد. پدرش زیر فشارهای روانی در خانه سالمندان به زندگی خود پایان داد. حالا هم نگران است «اگر برود و برای مادرش اتفاق ناگواری بیفتاد چه کار کند؟» او می‌گوید:

اینجا دارند ما را ذره ذره می‌کشند. با دود و گرد و غبار، بی آبی، گرانی و فقر و بدتر از همه ناامیدی. انگار که ماموریت پزشکیان و تیمش همین یک کار است که امید را در جامعه بکشند و بگویند مجبورید همه تحمل کنید.

حکایت پروانه و نادر حکایت اکثر مزدبگیران و فرودستان است که این روزها زیر بار فشار گرانی جسم و روانشان فرسوده شده و تلاش می‌کنند تا اطلاع ثانوی زنده بمانند تا شاید فردایی بهتر برسد. اما نادر می‌گوید همین یک ذره امید و مقاومت برای بقا را مقام‌های ارشد هر بار که میکروفون می‌بینند با کلمات و جملاتشان نیست و نابود می‌کنند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.