ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تحولات کره شمالی را چگونه می‌توان فهمید؟

هم کیم و هم ترامپ از تحولات جدید بهره خواهند برد، اما نه کره ‌شمالی از برنامه هسته‌ای‌ خود دست خواهد کشید، و نه آمریکا از طرحش برای فروپاشی کره شمالی.

هم کیم و هم ترامپ هر دو به لحاظ سیاسی از تحولات جدید بهره خواهند برد، اما نه کره ‌شمالی از برنامه هسته‌ای‌ خود دست خواهد کشید، و نه آمریکا از طرحش برای فروپاشی کره شمالی. همه اینها پیش‌تر نیز اتفاق افتاده است. رهبران کره شمالی و کره جنوبی قبلاً هم در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۷ قرارداد صلح امضا کرده بودند. هیچ کدام از آن قراردادهای صلح اما پایدار نماندند.

تصویر و خبر دیدار رهبران دو کره، و چشم خیره عابری در یکی از پیاده‌روهای سئول

در کره شمالی غذا به اندازه کافی وجود ندارد. در آنجا نه نشانی از فیس‌بوک است و نه از بیانسه، و دیپلمات‌های آن باید سهمیه برق مربوط به کار با کامپیوتر را از وزارت خارجه دریافت کنند، چرا که در کره شمالی کمبود برق وجود دارد.

با این‌همه، کره شمالی در رقص و تئاتر برجسته است، و مقامات رسمی آن به‌خوبی تربیت می‌شوند، خیلی زرنگ و چست وچابک.

این روزها در شبه جزیره کره مذاکرات صلح در جریان است، و ترامپ نیز آن را به رسمیت شناخته است. همچون هر اجرایی در مراسم سیرک، دیدن این تحولات شگفتی‌آور است.

کیم جونگ اون روز جمعه به کره جنوبی قدم گذاشت— او اولین رهبر کره شمالی بود که این کار را می‌کرد— آن هم در حالی که کارت‌هایی ضعیف در دست داشت، اما باید تصدیق کنیم که بازی را به بهترین شکل ممکن پیش برد. کیم اکنون می‌خواهد از زیربار تحریم‌ها بیرون بیاید، اقتصاد خود را بسازد و به‌نحوی زرادخانه هسته‌ای خود را حفظ کند. اجرایی قابل توجه.

درس از عاقبت صدام

این شدت بخشیدن به تحریم‌ها از سوی رئیس جمهور ترامپ و نیز گفتار جنگ طلبانه او بود که در اصل معادله را تغییر داد. همه این‌ها برای ترساندن کیم بود، ولی در همان رئیس جمهور کره جنوبی، مون جی این، را برای ایفا نقش و اجرای یک دیپلماسی‌ای المپیکی موفق آب دیده کرد؛ همین دیپلماسی‌ موفق بود که زمینه را برای اجلاس‌های بعدی مهیا کرد.

در مرحله بعد، کیم درباره پیشرفت‌های حاصل آمده، هم با ترامپ و هم رئیس جمهور چین شی جین پینگ مذاکره کرد. و سپس در روز جمعه کیم و مون در بیانیه‌ای از «نه به جنگ»، «شروع دوران صلح» و «عاری کردن شبه جزیره کره از سلاحهای هسته‌ای» سخن گفتند.
این اتفاقات الهام بخش هستند ولی من نسبت به آنها مشکوک هستم.

رهبران کره شمالی و کره جنوبی قبلاً هم در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۷ قرارداد صلح امضا کرده بودند، اما هیچ کدام از آن قراردادهای صلح پایدار نماندند. در سال ۲۰۱۲ کره شمالی موافقت کرد که از آزمایش پرتاب موشک خودداری کند، ولی یک هفته‌ پس از آن موشکی را به هوا فرستاد و نام آن را پرتاب ماهواره گذاشت.

وقتی کره شمالی از «خلع سلاح هسته‌ای کامل» سخن می‌گوید، منظورش آن است که ایالات متحده به اتحاد خود با کره جنوبی خاتمه بخشد، در این صورت کره شمالی نیز دیگر نیازی به سلاح هسته‌ای برای دفاع از خود نخواهد داشت. ولی آمریکا کره جنوبی را رها نمی‌کند.
واقعیت این است که کره شمالی از دهه ۵۰ میلادی به دنبال سلاح هسته‌ای بوده است، و فکر نمی‌کنم هیچ کارشناسی باور کند که کره شمالی از این برنامه بلندمدت دست بکشد.

در آخرین دیدار من از کره شمالی در سپتامبر گذشته یکی از مقامات وزارت خارجه به من گفت که لیبی برنامه هسته‌ای خود را کنار گذاشت، و همه عاقبت آن را دیدند. او خاطرنشان کرد که عراقِ صدام هم مثل لیبی سلاح هسته‌ای نداشت، اما از آمریکا صدام را هم سرنگون کرد. کره شمالی نمی‌خواهد همین اشتباه را مرتکب شود.

اکنون که ترامپ در حال برهم زدن تواقف هسته‌ای کشورهای پنج به علاوه به یک با ایران است، احتمال این که کره‌شمالی از برنامه هسته‌ای خود دست بردارد کمتر هم می‌شود.

سناریوی تکراری

از سوی دیگر، ترامپ و کیم هر دو خواهان مذاکره هستند، بنابراین انتظار می‌رود که کره شمالی سه گروگان آمریکایی را در هفته‌های آینده آزاد کند. ترامپ و کیم به محض این که با یکدیگر توافقنامه‌ای برای صلح و عاری کردن منطقه از سلاح هسته‌ای امضا کنند خود را به عنوان انسانهایی صلح جو به جهانیان معرفی خواهند کرد؛ و دستیاران ترامپ هم خواهند گفت که ترامپ حتی از باراک اوباما بیشتر شایسته جایزه صلح نوبل خواهد بود.

در همین اثنا، کره شمالی نیز همه آزمایش‌‌های هسته‌ای و موشکی خود را به حالت تعلیق در می‌آورد (و اگر خوشبین باشیم، شاید آزمایش موشک‌های کوتاه برد خود را)، و به تولید پلوتونیم در راکتورهای خود در یونگبیون پایان می‌دهد (کره شمالی شاید همچنین ادعا کند که فرآیند غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کرده، ولی تأیید آن کاری دشوار خواهد بود.) در مقابل چین و کره جنوبی نیز به آرامی از تحریم‌هامی‌کاهند، و کیم نیز به آن چیزی می‌رسد که همیشه خواهان آن بود، این‌که با اومثل یکی از رهبران جهانی، از موضعی برابر و به عنوان یکی از رهبران دولت‌های واجد قدرت هسته‌ای رفتار کنند.

هم کیم و هم ترامپ هر دو به لحاظ سیاسی از این سناریو بهره خواهند برد، تندروها خواهند گفت که ما بازی خورده‌ایم و در واقعیت کره شمالی سلاح‌های هسته‌ای خود را کنار نگذاشته است—بسیار خوب—ولی همه اینها بهتر از جنگ است.

سرانجام این ماجرا چه خواهد بود؟ طرح غرب این است که اوضاع را تا آنجا کش دهد که حکومت کره شمالی فروبپاشد. بله، چنین رویدادی ممکن است. مشکل آنجاست در سال ۱۹۹۴ و دراثنای تواقف هسته‌ای قبلی هم طرح آمریکا همین بود. اعتراف می‌کنم که در آن زمان یعنی در اواخر سالهای دهه ۹۰ تصمیم گرفتم که مسئول دفتر روزنامه نیویورک تایمز در توکیو باشم تا بتوانم از اتفاقاتی که فکر می‌کردم روی خواهد داد گزارش تهیه کنم، یعنی از فروپاشی قریب‌الوقوع رژیم کره شمالی. پس از آن یاد گرفتم که نباید درباره پایان سلسله کیم در کره شمالی پیش‌بینی کنم.

در واقع، این چارچوب تازه نوعی جاده خاکی به راه‌حلی است که قبلاً نیز کره شمالی و چین پیشنهاد کرده بودند و ترامپ آن را نپذیرفته بود، یعنی راه حل «توقف در برابر توقف» (freeze for a freeze). همه اینها ممکن است به نتیجه نرسد. ولی دست‌کم اکنون می‌توان راهی را برای گریز از جنگ تجسم کرد، و برای همین حتی ما بدبین‎‌ها هم باید سپاسگزار باشیم.

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • رئال ناسیونالیسم

    در این مقاله همه چیز به شکست گویا ختم می شود. کار عاقلانه همین است دو کشور کره، با هم کنفدراسیون تشکیل بدهند. به تدریج مرزها بردارند و کشور متحد شود. دیگر شمالی ها بایست فهمیده باشند، بیش از این نمی توان عقب ماندگی خودرا توجیه کرد.نوع حکوم و کشورداری شما شکست خورده،با پیوستن به جنوب، این دوپارگی یک ملت پایان دهید. این نشانه عرق ملی است چیزی در ایران کمبود شدید است در کشورداران.