کارزار شعر زندگی در برابر اعدام
سهیلا میرزایی: گلویش پر از کوچه شد!
این شعر بیانگر عشقی سوزان و پرشور است و در همان حال با تصاویر آتش، خون، و طناب به مبارزه و فداکاری در راه معشوق اشاره دارد. عشق در اینجا تکلیفی سنگین و انقلابی است که با مرگ و رویا گره خورده است.

سهیلا میرزایی
«گلویش پر از کوچه شد!» اثر سهیلا میرزایی، با زبانی تصویری، فضایی از اعتراض، درد و عشق را در برابر خشونت و اعدام ترسیم میکند. شاعر با ترکیب تصاویر خشن (مانند «خون شدن»، «طناب گردن»، «زهر») و عناصر عاشقانه («بوسهها»، «موی تو»)، تنشی عمیق بین زندگی و مرگ، عشق و نابودی ایجاد میکند. تکرار «عشق اکنون تکلیف دیگری دارد» نشاندهنده تغییری اجتنابناپذیر در مفهوم عشق تحت فشار شرایط خفقان است که حتی نوازش به طناب دار تبدیل میشود.
اشاره به «مزهی دهان مادر» و «مزار داربست» یادآور دردهای جمعی و خانوادگی ناشی از اعدام است، درحالی که تصاویری مانند «خرمن خیابان» و «آتش رقصیدن سرو» طبیعت و شهر را به صحنهای از مقاومت و سوگواری تبدیل میکنند.
آتش برقصم رویم با موی با موی با موی
از گیسو از حلق
خیابان آتش برقصد سرو
ریخت از خیال از خام
خرمن خرمن خیابان
خون شدم سرخ مثل یک ماهی
تا خاک شوند
خون شوم تا خاک شوند
خون شوم خشک
خون شوم روی دیوار
زهر
مزهی دهان مادر
مزار داربست شود دار
ـ دارویش را داده بودند؟ـ
ـ رویایش رویایش !ـ
موی تو
طناب باشد گردن
ـ چه نقشههایی از گلو بر گردن بریزند -
عشق اکنون تکلیف دیگری دارد
عشق اکنون تکلیف دیگری دارد
بوسههایم
بوسههایم دنبال گردن تو میگردند
عاشقانههایم برای تو
برای تو ای محارب زیبا!
نظرها
نظری وجود ندارد.