ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نه به «شیرِ خیزان»، نه به «شیر و خورشید»

در حالی که اپوزیسیون «شیروخورشید» نشان، پشت سر جوخه‌های مرگ و روی ریتم بمب‌های اسرائیلی، به بازوی روانی عملیات نظامی «شیر خیزان» علیه ایران بدل شده است، هیچ چیز ضروری تر از تشکیل یک ائتلاف سراسری «نه به جنگ» نیست. این «نه» اما باید شامل نه به «امنیتی‌سازی»، به «اعدام» و … توسط جمهوری اسلامی باشد.

دیدگاه

در حالی‌که بمب‌افکن‌های اسرائیلی، برخلاف تبلیغات در مورد «نقطه‌زن» بودن آن‌ها، بی‌محابا بر سر غیرنظامیان ایرانی آتش می‌بارند، بخشی از اپوزیسیون سیاسی و رسانه‌ای «شیر و خورشید» نشان در خارج از کشور، هم‌صدا با ماشین ایدئولوژیک «اسرائیل به فارسی»، به وارونه‌سازی حقیقت مشغول است. این فعالانِ مستقر در نهادهای رسانه‌ای و مؤسسات، و سرگردان در راهروی لابی‌ها، با چنان جدیتی کشتار غیرنظامیان را توجیه می‌کنند که گویی تطهیر جنگ‌افروزی و کشتار جمعی بخشی از حرفه‌شان شده است.

چگونه است که کسانی که خود را مدافع آزادی می‌دانند، زبان به توجیه مرگ کودکان و شهروندان عادی می‌گشایند؟ پاسخ شاید در ساختار وابستگی مالی، اطلاعاتی و ایدئولوژیکی نهفته باشد که مرز میان روزنامه‌نگار، مبارز سیاسی و بازوی جنگ روانی را درهم‌ریخته است.

«شیر و خورشید»: بازوی روانی عملیات «شیرِ خیزان»

رخدادها با سرعتی گیج‌کننده پیش می‌روند. میدان عملیات دیگر محدود به نوار غزه یا مرزهای لبنان نیست؛ حالا تهران، کرمانشاه، نطنز و عمق خاک ایران، بدل به میدان نبرد شده است. سحرگاه ۱۳ ژوئن (۲۳ خرداد)، جنگنده‌های اسرائیلی عملیاتی موسوم به «شیرِ خیزان/ طلوع شیران» را آغاز کردند؛ اسمی که در تداعی استعاری با نشان «شیر و خورشید» سلطنت‌طلبان در فضای فارسی‌زبان قرار می‌گیرد. اسرائیل، در توجیه این حمله گسترده، آن را «پیش‌گیرانه» نامیده و مدعی شده است که هدفش جلوگیری از دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای است.

ایران نیز در واکنش، با شلیک موشک‌های بالستیک و فرستادن پهپاد پاسخ داده و موج حملات وارد مرحله‌ای بی‌سابقه شده است. با وجود تلاش رسانه‌های غربی و فارسی‌زبان برای کم‌اهمیت جلوه دادن تلفات، غیرنظامی‌بودن این قربانیان گسترده و شوکه‌کننده بوده است.

رنیا عباسی آریمی، شاعر؛ پارسا منصور، ورزشکار پدل‌کار؛ میرعلی امینی، دانش‌آموز و ورزشکار تکواندو و...

باران قاسمیان، ۲ ماهه؛ زهرا ذاکریان امیری، ۷ ماهه؛ مهیا نیکزاد، هفت‌ساله و...

این نام‌ها را باید فریاد زد.

ماشین تبلیغاتی که با نشان «شیر و خورشید»، رویای تجدید سلطه پهلوی را در سر می‌پروراند، نامی از این قربانیان نمی‌برد. بلکه در قالب فعال سیاسی، کارشناس رسانه‌ای یا نفرت‌پراکن شبکه‌های اجتماعی، می‌کوشد رد خون را با رنگ نفرت بپوشاند. برای اینان، قربانیان فقط «عدد»اند؛ خسارات جانبیِ ضروری برای تحقق یک فانتزی موهوم سیاسی.

تشکیل یک ائتلاف جنگ‌ «نه»‌ سراسری

سناریوی وارونه‌سازی نیز آشناست: همان‌طور که در غزه، بمباران مناطق مسکونی با ادعای نزدیکی به «مراکز استراتژیک» توجیه می‌شد، در تهران هم کشته‌شدگان را با روایت‌های دوگانه «پاسدار/شهروند» یا «ورزشکار/عامل نظامی» از انسانیت تهی می‌کنند.

آن‌چه در پس این عملیات روانی گسترده پنهان است، نه صرفاً توجیه حمله نظامی به ایران، بلکه خنثی‌سازی هر امکان صلح و آتش‌بس است. نقطه‌ بی‌بازگشت در سناریوی این عملیات، «بمباران کامل تأسیسات هسته‌ای فردو» با ورود آمریکا به جنگ است.

تا آن لحظه، ایالات متحده میان «مهار» جمهوری اسلامی و ورود تمام‌عیار به جنگ مردد است. اما یک چیز روشن است: پروژه‌ی تغییر رژیم آغاز شده است. مشکل آمریکایی این است که هیچ نیروی جایگزینی در صحنه نیست: نه رضا پهلوی که فاقد شخصیت، ساختار و پایگاه مردمی است، و نه چهره‌های سیاسی در خارج که بیشتر به اینفلوئنسرهای رسانه‌ای شباهت دارند تا سیاست‌مدارانی با طرح و برنامه.

و این‌چنین، ایران نه به‌سوی «گذار دموکراتیک»، بلکه به‌سوی بدل‌شدن به یک زمین سوخته پیش می‌رود. و واقعیت این است که اپوزیسیون «شیر و خورشید»نشان، که در خدمت قدرت‌های خارجی است، در این معادله تنها کارویژه‌ای تبلیغاتی دارد، نه ظرفیت دولت‌سازی یا ترمیم اجتماعی.

یک چیز روشن است: پیش‌شرط هر مبارزه‌ی مؤثر و اخلاقی علیه جمهوری اسلامی، بیان یک «نه» مطلق به این جنگ استعماری و درخواست آتش‌بس فوری است:

«نه» به جنگی که نه برای آزادی، که برای بازسازی خاورمیانه‌ای فرمان‌پذیر طراحی شده است؛
«نه» به بمب‌هایی که به‌نام «نجات» فرود می‌آیند؛
و «نه» به فرصت‌طلبانی که نقشه‌ی آینده‌ی ایران را از رهگذر موشک و بمب می‌خواهند ترسیم کنند.

این «نه»، اما باید هم‌زمان با مجموعه خواست‌هایی روشن و بی‌تزلزل همراه باشد:
پایان دادن به اعدام‌ها و سرکوب، آزادی بی‌قید و شرط همه‌ی زندانیان سیاسی، و توقف وضعیت امنیتی و نظامی‌شده، به‌ویژه در مناطق کردستان، بلوچستان، خوزستان و سایر جغرافیاهای تحت سرکوب مضاعف؛ فضای شفاف رسانه‌ای در مورد مسائلی که به سلامت و امنیت مردم مربوط می‌شود و…

آینده‌ی ایران تنها زمانی قابل‌تصور است که نه از درون سرنیزه، نه از دل بمباران، بلکه از متن مبارزه‌ای مردمی و چندصدایی، برای آزادی و عدالت، برخیزد.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.