بازگشت به پاریس
محمدرضا سرداری - ایران زمانی داوطلبانه پذیرفت تا غنیسازی را تعلیق کند تا پس از اعتمادسازی با جهان بتواند درباره آینده برنامه هستهای خود با نهادهای بین المللی مذاکره کند. بهنظر میرسد اگر راه گریزی از این بحران کنونی وجود داشته باشد، بازگشت به همان موافقتنامه پاریس است، مشروط بر آنکه علیخامنهای دیگر در قدرت نباشد.

سه قدرت اروپایی قصد دارند برای نخستین بار توافق برجام را نقض کنند.

در ابتدای هزاره جدید میلادی، وقتی تروریستهای القاعده، هدایت دو هواپیمای مسافربری را در دست گرفته، آن را به برج دوقلوی سازمان تجارت جهانی نیویورک کوبیدند، عصر جدیدی پس از گذشت یک دهه از جنگ سرد آغاز شد. عصری که شاید بتوان نام آن را عصرمحافظهکاری جدید گذاشت. از آن روز به بعد روشن بود که کشورهای جهان باید خود را با نظم نوین جهانی جدیدی تطبیق دهند که در آن راستگرایان (اگر نگوییم شاخه افراطی آن) در غرب دست بالا را خواهد داشت.
در آن روزگار دولت اصلاحات در ایران بر سر کار بود و سیاست تنش زدایی خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی قرار گرفته بود. دولت خاتمی با این واقعیت کنار آمده بود که دنیای جدیدی شکل گرفته و برای بقا باید خود را با آن تطبیق داد. از این رو در حمله تاریخساز آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق که به برانداختن حکومت وقت طالبان و متلاشی کردن القاعده در این کشور و سپس سرنگون کردن صدام حسین انجامید، جمهوری اسلامی هوشیارانه با آمریکا تعامل کرد و خود را از آن معرکه نجات داد. هر چند دولت جدید آمریکا ایران را در کنار عراق و کره شمالی محور شرارت نامیده بود.
اما این تعامل دیری نپایید و پس از افشای پروژه سری غنیسازی اورانیوم از سوی سازمان مجاهدین خلق، ایران وارد مخمصه تازهای با جهان شد. به باور آژانس بین المللی انرژی اتمی، جمهوری اسلامی پروژه مخفیانهای برای ساخت سلاح هستهای را در دستور کار خود قرار داده بود؛ هرچند معلوم نیست این پروژه به طور مشخص در چه زمان و با تصمیم چه کسانی آغاز شده است. با این حال شواهد نشان میدهد این پروژه تا پیش از فاش شدن خارج از نظارت رسمی دولت و مجلس قرار داشته است و به احتمال زیاد در سال ۱۳۷۹ به تصویب شورای عالی امنیت ملی رسیده و زیر نظر این شورا تحت مدیریت سپاه و سازمان انرژی اتمی به اجرا در آمده است. همان زمان که به جان سعید حجاریان سوء قصد شد، کودتایی علیه مطبوعات در ایران صورت گرفت و چندین نشریه در یک روز توقیف و بسیاری از روزنامهنگاران بازداشت شدند.
افشای فعالیتهای مخفی هستهای ایران همزمان با حمله آمریکا به افغانستان و عراق در دولت محافظهکار جورج بوش نگرانیها در مورد اهداف آمریکا از این اقدامها و احتمال جنگی دیگر در غرب آسیا و حمله احتمالی به ایران را برانگیخت. اتحادیه اروپا که بهویژه از اقدامهای یکجانبه آمریکا در عرصه جهانی ناخوشایند بود دست به ابتکاری زد و فرانسه، آلمان و بریتانیا (۳ عضو اتحادیه اروپا) ابتکار دیپلماتیکی را با دولت خاتمی برای حل و فصل مسائل مربوط به برنامه هستهای این کشور انجام دادند.
مذاکرات ایران با تروئیکای اروپایی و تحولات آن دوره جزییات زیادی دارد که بخشی از آن در خاطرات حسن روحانی مذاکره کننده ارشد ایران آمده است. غنی سازی اورانیوم در آن زمان مخالفتهای زیادی در میان برخی وزرا و نمایندگان مجلس ششم داشت و خلاف منافع کشور توصیف میشد. در همین دوره، مجلس طرحی سهفوریتی برای الزام دولت به پذیرش پروتکل الحاقی ارائه کرد که با مداخله رئیس مجلس، مهدی کروبی، مسکوت ماند. با این حال محمد خاتمی، خود از کسانی بود که خواستار توافق با اروپا و کنار گذاشتن غنی سازی بود و برای اطمینان از اینکه توافق حاصل میشود، پیش از امضای رسمی آن، پیش دستی کرد و آمادگی ایران برای تعلیق غنیسازی رسانهای کرد.
بر اساس روایت حسن روحانی اختلاف اصلی میان ایران و سه کشور اروپایی بر سر دامنه تعلیق بود. روحانی تأکید داشت که تعلیق باید صرفاً شامل گازدهی به سانتریفیوژها در نطنز باشد. در آستانه شکست مذاکرات، او با رئیسجمهور وقت تماس گرفت و خاتمی توصیه کرد از شکست مذاکرات جلوگیری شود.
در نهایت آبان ۸۳ ایران و تروئیکای اروپایی توافقنامه پاریس را امضا کردند. در بخشی از توافق پیرامون تعهدات طرف ایران و اروپایی آمده:
ایران مطابق ماده دو NPT تاكید میكند كه بهدنبال دستیابی به سلاحهای هستهای نیست و نخواهد بود و خود را به همكاری كامل و شفاف با آژانس متعهد میداند. بهمنظور اعتماد بیشتر ایران بهطور داوطلبانه تصمیم گرفته است كه برنامه تعلیق خود را ادامه و توسعه داده تا شامل تمام فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری و مشخصا تولید و واردات سانتریفیوژهای گازی و قطعات آن، مونتاژ، نصب، آزمایش و كار كردن سانتریفیوژهای گازی هرگونه اقدام برای جداسازی پلوتونیوم و یا ساخت یا اجرای تاسیسات جداسازی پلوتونیوم و كلیه آزمایشها یا تولید در هر تاسیسات تبدیل اورانیوم، شود و تعلیق تا زمانی كه مذاكرات برای یك توافق بلند مدت مورد قبول دو طرف پیش میرود، ادامه خواهد یافت. همچنین زمانی كه تعلیق مورد تایید قرار گیرد مذاكرات با اتحادیه اروپا در مورد موافقتنامه تجارت و همکاری از سر گرفته خواهد شد.
در واقع حمایت اتحادیه اروپا از عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی بخش مهم دیگری از توافقنامه بود. مقامهای اروپایی از این دستآورد که به دنبال نشست سعدآباد حاصل شده بود، استقبال کردند. وزیر خارجه آلمان، مذاکرات را گامی جدی در جهت حل بحران توصیف کرد. وزیر خارجه فرانسه نیز گفت ایران با این اقدام نشان داد به دنبال عدم اشاعه تسلیحات اتمی است. وزیر خارجه بریتانیا، نیز پذیرش پروتکل الحاقی را گامی مثبت در مسیر همکاری دانست. محمد خاتمی نیز در سخنانی اعلام کرد تعلیق غنیسازی داوطلبانه بوده و با هدف اعتمادسازی انجام شده است. او گفت:
ما به دنیا حق میدهیم که نگران باشد، اما مسیر بمب را دنبال نمیکنیم.
این در حالی است که دولت بوش با بدبینی به این توافق نگاه و ایران را به تلاش مخفیانه برای دستیابی به سلاح هستهای متهم میکرد و معتقد بود هدف اصلی ایران از توافق، خرید زمان و منزوی کردن سیاسی آمریکا بوده است.
واقعیت این است که هم اروپاییها و هم آمریکاییها ضمن مذاکره با ایران اوضاع داخلی کشور را نیز رصد میکردند. آنان وقتی احساس کردند که مخالفان اصلاحات در ایران بار دیگر برای حضور در عرصه اجرایی عزم خود را جزم کردهاند، بهتدریج از موافقتنامه پاریس دلسرد شدند و اجرایی شدن آن را به پس از انتخابات ریاست جمهوری موکول کردند. امری که البته مطلوب نظر علیخامنهای بود. هر چند که او با اکراه مذاکرات هستهای را پذیرفته بود و به دولت خاتمی اعتماد نداشت. از این رو حسن روحانی را مسئول این مذاکرات کرد و وقتی دید که دولت خاتمی به توافق با غرب نزدیک شده بنای کارشکنی گذاشت و به تدریج پس از عقب راندن اصلاحات داخلی، در عرصه سیاست خارجی نیز تلاشهای دولت اصلاحات را پس زد و به مخالفت علنی نسبت به این توافق پرداخت و خواستار از سرگیری غنی سازی حتی پیش از روی کار آمدن دولت جدید شد:
من همان وقت هم در جلسه مسئولان -که از تلویزیون پخش شد- گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پیدرپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقبنشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی و نخستین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقبنشینی در آن دولت انجام گرفته بود.
سیدعلی خامنهای
و بهدنبال این سخنان UCF اصفهان فک پلمب شد. در واقع پیشبینی اروپاییها درست از آب درآمد و هسته سخت قدرت که دنبال بمب هستهای بود، مسیر توافق را تغییر داد.
نکته مهم و نهایی توافق پاریس این است که ایران در آن زمان داوطلبانه پذیرفت تا غنیسازی را تعلیق کند تا پس از اعتمادسازی با جهان بتواند درباره آینده برنامه هستهای خود با نهادهای بین المللی مذاکره کند. اما علیخامنهای و سردارانش که بسیاری از آنان در تجاوز نظامی اسرائیل کشته شدند، دولت خاتمی را به عقبنشینی و امتیاز دادن متهم کردند و نهایتا با روی کار آوردن دولت دلخواه خود جاهطلبی هستهای را ادامه دادند تا امروز که ایران را درگیر یک جنگ تمام عیار ساختهاند.
اکنون بهنظر میرسد اگر راه گریزی از این بحران وجود داشته باشد، بازگشت به همان موافقتنامه پاریس است، مشروط بر آنکه علیخامنهای دیگر در قدرت نباشد. در غیر این صورت آیندهای تاریک در انتظار ایران است. آیندهای که اگر به جنگی ویرانگر ختم نشود، کشور را با موج جدیدی از تحریمهای بین المللی روبرو خواهد ساخت.
نظرها
نظری وجود ندارد.