دیدگاه
ابعاد حقوقی و سیاسی حمله نظامی اسرائیل به ایران: مبارزه مردم ایران با یک رژیم استبدادی همچنان ادامه دارد
همایون علیزاده - حمله نظامی اسرائیل به ایران، نقض آشکار ماده ۲، بند ۴ منشور ملل متحد است. این ماده هرگونه تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی کشورها را ممنوع میداند.

بمباران تهران توسط اسرايیل - اول تیر ۱۴۰۴

آنچه بسیاری از ناظران از آن بیم داشتند در جمعه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ رخ داد: اسرائیل حمله نظامی علیه ایران را شروع کرد. این حمله دقیقاً زمانی صورت گرفت که ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران توافق کرده بودند در روز یکشنبه، ۱۵ ژوئن ۲۰۲۵ در عمان ششمین دور مذاکرات خود را درباره برنامه هستهای ایران از سر بگیرند.
برخی از ناظران این اقدام نظامی اسرائیل را تلاش مذبوحانهی دولت بنیامین نتانیاهو برای منحرف کردن توجه افکار عمومی جهان در رابطه با جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت اسرائیل در نوار غزه، که تا تاریخ ۱۴مه ۲۰۲۵ بیش از ۵۲۰۰۰ کشته و ۱۱۹٬۸۴۶ نفر مجروح غیر نظامی بجا گذاشته است،[۱] میدانند. چرا که انتقاد بعضی از کشورهای غربی در مورد نقض حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر بین المللی در نوار غزه و کرانه باختری در ماههای اخیر شدت گرفته بود. در واکنش به تحولات اخیر در غزه، پنج کشور استرالیا، نیوزیلند، کانادا، نروژ و بریتانیا تحریمهایی را علیه دو وزیر افراطگرای اسرائیلی، بتسلئل اسموتریچ[۲] وزیر دارایی و ایتامار بنگویر[۳] وزیر کشور در کابینه نتانیاهو اعمال نموده و ورود این افراد را به خاک کشورهای ذکر شده ممنوع و داراییهای آنها را مسدود کردند. نخست وزیر اسراییل این تصمیم را به شدت مورد انتقاد قرار داده است.
از دیدگاه حقوق بین الملل
روز پنجشنبه ۱۲ ژوئن ۲۰۲۵، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل گزارشی را در وین تصویب کرده بود و قرار بود رییس انرژی اتمی، آقای گروسی در روز جمعه ۱۳ ژوئن آن را به شورای امنیت در نیویورک ارائه و در آنجا مطرح کند. حمله نظامی اسرائیل به ایران در روز جمعه ۱۳ ژوئن قبل از ارائه گزارش آقای گروسی به شورای امنیت سازمان ملل متحد و تصمیم گیری در مورد برنامه هستهای ایران در آن مرجع بین المللی انجام میگیرد. ادعای اسرائیل مبنی بر پیشگیری از ساخت بمب اتمی در ایران نیز بیپایه است. حتی کمیته اطلاعاتی سنا در آمریکا در ماه مارس ۲۰۲۵ نیز اعلام کرده بود که ایران فاصله زیادی با تولید سلاح هسته ای دارد.[۴]

حمله نظامی اسرائیل به ایران، نقض آشکار ماده ۲، بند ۴ منشور ملل متحد است. این ماده هرگونه تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی کشورها را ممنوع میداند. حمله اسرائیل مصداق بارز نقض حقوق بین الملل است. در این مورد باید به بیانیه رسمی کشورهای گروه هفت (آلمان، فرانسه، ایتالیا، بریتانیا، ژاپن، کانادا و آمریکا) که در روز شنبه ۱۴ ژوئن ۲۰۲۵ در کانان اسکیس کانادا صادر شد، اشاره شود که نشان دهنده استانداردهای دوگانه غرب در قبال حقوق بین الملل است؛ در این بیانیه هیچ اشارهای به نقض منشور سازمان ملل متحد توسط اسرائیل نشده است،[۵] در حالی که در مورد حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ بارها همین منشور به عنوان سند محکومیت مورد تأکید قرار گرفته است.
بر اساس ماده ۵۶، بند ۱، جمله ۱ پروتکل اول الحاقی به کنوانسیونهای ژنو، حمله به تأسیسات هستهای ممنوع است، چرا که تخریب این تأسیسات ممکن است منجر به نشت مواد رادیواکتیو و در نتیجه سلامت هزاران نفر را بخطر اندازد. یکی از دلایلی که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تمایل دارد فوراً به ایران سفر کند و تأسیسات مورد حمله در فردو، نطنز و اصفهان را بازرسی کند، دقیقاً بخاطر همین نگرانی است.
از دیگاه سیاسی
جمهوری اسلامی ایران نه فقط از بدو تأسیس خود حقوق بشر، دمکراسی و آزادی را زیر پا گذاشته، بلکه همیشه اسرائیل را به نابودی تهدید و همواره هلوکاست را انکار کرده است و از سال ۲۰۰۵ با تأمین مالی گزاف و حمایت همه جانبه از حماس در نوار غزه، حزب الله در لبنان، حوثی ها در یمن و نهایتاً از طریق نیروهای سپاه در پاسداران خود در سوریه و عراق ، محور مقاومت علیه اسرائیل را ادامه داده است؛ محوری که بدون تردید تهدیدی برای موجودیت دولت اسرائیل به شمار میرفت. حمله حماس به خاک اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که یک فاجعه بشری بهشمار میرود و به بیش از ۱۱۰۰ کشته و قربانی بجا گذاشته بود، فصل جدیدی از جنایات علیه بشریت را در منطقه رقم زد.[۶]
عملیات نظامی در ایران همچنین نشان داد که اسرائیل چگونه توانسته است عوامل نفوذی خود را تا بالاترین ردههای ارشد سپاه پاسداران نفوذ دهد و در عرض تنها یک روز، رهبران ارتش و سپاه ایران و شش دانشمند هستهای دیگر را به طور هدفمند ترور کند. اسرائیل توانست همچنین کل ساختار رهبری جمهوری اسلامی ایران را دچار وحشت و سردرگمی کند، این روز بی تردید به عنوان تاریکترین روز در تاریخ ۴۶ ساله عمر جمهوری اسلامی شناخته میشود. رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای، همراه با اطرافیانش مجبور شدند برای پیشگیری از حملات احتمالی اسرائیل به پناهگاهی زیرزمینی منتقل شوند.
همچنین بمباران و نابودی سه سایت مهم هستهای کشور در فردو، نطنز و اصفهان در ۲۲ ژوئن توسط بمب افکنهای رادار گریز آمریکا به همراه ۱۲۵ جنگنده دیگر، نه تنها یک شکست بزرگ نظامی برای جمهوری اسلامی محسوب میشود، بلکه به نوعی تحقیر جدی رهبری سیاسی در تهران نیز بود. بهویژه با در نظر گرفتن اینکه رژیم ایران از زمان انقلاب ۱۹۷۹ همواره اسرائیل را به نابودی تهدید کرده، محور مقاومت در منطقه به طور کامل در هم شکسته شد.
در طول جنگ دوازده روزه، نیروی هوایی اسرائیل کنترل کامل آسمان ایران را در دست داشت و توانست صدها تأسیسات نظامی راهبردی را هدف قرار دهد، اما ایران نیز علی رغم وجود سامانههای ضد موشکی پیشرفته اسرائیل، توانست خسارات قابل توجهی به شهرهای تل آویو، حیفا و بئرشبع وارد کند. سرانجام رئیس جمهور وقت آمریکا، دونالد ترامپ موفق شد آتش بس میان ایران و اسرائیل را برقرار کند و به جنگ پایان داده شد تا از گسترش بحران در منطقه جلوگیری شود؛ بهویژه که ایران تهدید کرده بود تنگه هرمز را برای جلوگیری از صادرات نفت خواهد بست.
به نظر میرسد که حملات نظامی اسرائیل علیه ایران ادامه خواهند داشت. شواهد نشان میدهد که تغییر رژیم در تهران، چه به صورت علنی بیان شود و چه نه، هدف راهبردی واقعی اسرائیل است. اگرچه اسرائیل توانست زیرساختهای حیاتی نظامی و هستهای ایران را هدف قرار دهد، اما پیامدهای بلند مدت این حملات میتواند بسیار پرهزینه باشد: رهبری ایران احتمالاً با عزم و شدت بیشتری برنامه هستهای خود را دنبال خواهد کرد. حملات موشکی اخیر ایران به خاک اسرائیل نیز نشان داد که علیرغم برتری هوایی اسرائیل، تهران هنوز از توان دفاعی و تهاجمی قابل توجهی برخوردار است.
تداوم سیاست گذشته در برابر مسیر اصلاحات
جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ دوازده روزه با اسرائیل در آستانه یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. این درگیری نظامی نه تنها ضعف ساختاری رژیم را آشکار کرد، بلکه فشار درونی ناشی از نارضایتی گسترده مردم را نیز تشدید نمود؛ بهخصوص که رژیم با وجود تهدیدهای مکرر علیه اسرائیل، اقدامهای کافی برای محافظت از جمعیت خود انجام نداده بود. رهبر جمهوری اسلامی، خامنهای، از انظار عمومی ناپدید شد و در پناهگاهی مخفی شد؛ تضادی آشکار با حضور دائم زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، در رسانهها طی جنگ. این مسأله نه تنها اقتدار خامنهای را زیر سؤال برد، بلکه مسئله جانشینی او را نیز تشدید کرد. پاسخ به این پرسش که آیا فرد مناسبی برای جانشینی خامنهای در مقام «ولی فقیه» وجود دارد یا نه، در حال حاضر منفی است. مجتبی خامنهای، پسر منتخب رهبر، نه کاریزمای لازم را دارد و نه مورد پذیرش علمای دینی است. همچنین، او در میان سپاه و ارتش نیز از مقبولیت برخوردار نیست. حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی که مورد حمایت اصلاح طلبان است، نیز شانس زیادی برای تصدی این مقام ندارد.
مردم ایران در شرایطی گرفتار شده اند که از یک سو از رژیم نفرت دارند و از سوی دیگر از جنگ، بیثباتی و فروپاشی میترسند. یک انقلاب کامل در شرایط فعلی غیرواقع بینانه به نظر میرسد، همانگونه که گذار دموکراتیک به رهبری شخصیتی کاریزماتیک مانند نلسون ماندلا نیز بسیار دور از ذهن است. ایده رسیدن رضا پهلوی به قدرت با حمایت اسرائیل نیز بیشتر شبیه به یک آرزوی تخیلی است تا یک سناریوی ممکن. حتی بعضی از ناظران سیاسی به این امر معتقدند که اگر رضا پهلوی با کمک اسرائیل و امریکا به قدرت سیاسی در ایران دست یابد، نتیجه آن چیزی جز شعله ورساختن آتش جنگ داخلی نخواهد بود.
با توجه به کشته شدن بیش از سی فرمانده ارشد سپاه در جریان این حمله نظامی، ورود نسل جدید افسران به ردههای فرماندهی اجتناب ناپذیر بهنظر میرسد. این وضعیت میتواند دو سناریوی متضاد را رقم بزند: یا کودتا و قدرتگیری نظامیان با رویکردی سرکوبگر و تقابلی، یا حرکت به سمت اصلاحات و بازسازی مشروعیت حکومتی.
سناریوی نخست ادامه ایدئولوژی گذشته همراه با افزایش سرکوب و انزوای بیشتر بینالمللی است. در این حالت، سپاه یا ارتش تلاش خواهند کرد علی خامنهای را سرنگون کنند و به حکومت روحانیون پایان دهند تا خود قدرت را به دست گیرند. اما این روند، پرسه دموکراتیزاسیون در ایران را سالها به عقب خواهد برد و ممکن است ایران به یک کره شمالی دوم تبدیل شود؛ اگرچه حذف ملاهای منفور از ساختار سیاسی کشور برای اکثریت مردم ایران خوشایند خواهد بود. بازداشت بیش از ۷۰۰ نفر، از جمله بهائیان و یهودیان به اتهام جاسوسی برای اسرائیل، و انتقال زندانیان سیاسی از زندان اوین، که در حمله اسرائیلی آسیب دید، به مکانهای نامعلوم، نشانهای از تداوم سیاست سرکوب رژیم است. بنا بر گزارشها، در حمله به زندان اوین ۷۱ نفر کشته شدند، اما دولت تا به امروز هیچ اطلاعاتی درباره هویت آنان منتشر نکرده است.
سناریوی دوم در صورت وقوع کودتای نسل جدید سپاه یا ارتش، میتواند مسیری عملگرایانه و مبتنی بر گشایش تدریجی را در پیش گیرد؛ نه تنها در عرصه بین المللی با کاهش فعالیتهای هستهای، توافقات امنیتی و کاهش تنشهای منطقهای، بلکه در داخل کشور با اصلاحات اجتماعی و سیاسی. برای تحقق این مسیر، باید مجلس مؤسسان تشکیل شود، قانون اساسی رادیکال بازنگری گردد، زندانیان سیاسی آزاد شوند و انتخابات جدید برگزار شود. با این حال، عملی شدن چنین سناریویی همچنان با تردیدهای جدی روبرو است.
گزینه سوم: فروپاشی و تجزیه ایران
در سناریوی سوم، ادامه حملات نظامی اسرائیل میتواند اعتراضات سراسری مردم علیه رژیم را به درگیری مسلحانه داخلی تبدیل کند. این سناریو ممکن است همانند وضعیت سوریه یا لیبی، تمامیت ارضی و حاکمیت ایران را به خطر اندازد بهخصوص که در سالهای گذشته اسلحه از تمام نقاط منطقه به ایران سزاریر شده است. از دیدگاه تاریخی و ژئوپلیتیکی، برخی قدرتهای منطقهای بهویژه اسرائیل و عربستان سعودی و دیگر کشورهای همجوار با یک ایران تجزیه شده و ضعیف موافق هستند. اما در سوی دیگر، بیثباتی در ایران میتواند وضعیت منطقه را به شدت برهم بزند و توازن موجود را از بین ببرد، که پیامدهایی نظیر افراطگرایی، بحران انسانی، مهاجرت گسترده و رقابت بر سر منابع را در پی خواهد داشت.
چه از مسیر اصلاح، چه فروپاشی، و چه تثبیت اقتدارگرایانه، ایران دیگر همان ایران پیش از جنگ نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ دوازده روزه در مرحلهای گذار قرار دارد. صرف نظر از مسیری که انتخاب کند، ساختار سیاسی و جایگاه ژئوپلیتیکی آن دیگر همانند پیش از بحران نخواهد بود. بازگشت به وضعیت پیشین تقریباً غیرممکن است. سرنوشت این دگرگونی بستگی به آن دارد که آیا رژیم خواهد توانست میان کنترل و سازگاری توازن جدیدی برقرار کند. جنگ میان ایران و اسرائیل شاید پایان یافته باشد، اما مبارزه مردم ایران با یک رژیم استبدادی همچنان ادامه دارد.
وین ۲ ژوئیه ۲۰۲۵
پانویسها:
[۱] The Lancet, Deterioration of health outcomes in Gaza: 19 months of protracted conflict, 29 May 2025
[۲] اسموتریچ تهدید کرده بود که باید «غزه بهطور کامل نابود شود». او گفته بود که ساکنان باید در جنوبی ترین بخش نوار ساحلی، در یک «منطقه بشردوستانه» متمرکز شوند. سپس از آنجا باید بهطور گسترده این منطقه را ترک کرده و به کشورهای ثالث منتقل شوند.
[۳] بنگویر نیز قویاً با ازسرگیری ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه پس از محاصره اسرائیل مخالفت کرده بود.
[۴] March Intelligence Assessment
[۵] Government of Canada, Joint Statement of the G7 Foreign Ministers on Iran and the Middle East, June 30, 2025 – Ottawa, Ontario – Global Affairs Canada -
[۶] مهاجمان حماس در مجموع ۱۱۳۹ نفر را کشتند: ۶۹۵ غیرنظامی اسرائیلی (از جمله ۳۸ کودک)، ۷۱ شهروند خارجی، و ۳۷۳ عضو از نیروهای امنیتی اسرائیل. حدود ۲۵۰ غیرنظامی و سرباز اسرائیلی از جمله ۳۰ کودک به عنوان گروگان به نوار غزه برده شدند. رجوع شود به: حمله ۷ اکتبر به رهبری حماس به اسرائیل - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
نظرها
نظری وجود ندارد.