دیدگاه
مرگ زندانی نمادین نیست
تأملی در چرایی حمله به زندان اوین و تخریب آن
سهیل عربی - برای دادخواهان و زندانیان سابق اوین که بخشهای مختلف این زندان را با خاطرات تلخ به یاد میآورند، زیستن در اوین نوستالژی ندارد و مردن زندانیان در آن هم نمیتواند نمادین باشد.

حمله به زندان اوین - تیر ۱۴۰۴ - عکس: میزان
تصویر خونین اوین

حملۀ اسرائیل به زندان اوین در ۲ تیر ۱۴۰۴ که تا این لحظه مطابق ادعای مقامهای رسمی نزدیک به ۸۰ کشته داشته است، همچنان پرسشهای بسیاری را برمیانگیزد. انفجاری که در ابتدا «حملهای نمادین» با پهپاد به سردر اوین معرفی شد؛ اما پس از افشای جعلی بودن ویدئوی برخورد به سردر و انتشار اطلاعات و ویدئوهای دیگری از انفجارهای وسیع در سرتاسر محوطۀ اوین، میبایست با دقت بیشتری به این ماجرا پرداخت.
برای دادخواهان و زندانیان سابق اوین که بخشهای مختلف این زندان را با خاطرات تلخ به یاد میآورند، زیستن در اوین نوستالژی ندارد و مردن زندانیان در آن هم نمیتواند نمادین باشد؛ همچنان که ریخته شدن خون سربازان وظیفه، خانوادههای حاضر در ملاقات، مددکار و کادر درمان بهداری اوین، و وکلا و دیگر بیگناهان حاضر در آنجا را نباید نادیده گرفت.
با این مقدمه، میکوشم با تکیه به تجربۀ زیستۀ خود از زندان اوین و مشاهداتم از محوطۀ ویران شده در مراجعههای مکرر - از همان لحظههای ابتدایی وقوع انفجار تاکنون - به پرسشهایی بپردازم که هنوز هم بیپاسخ ماندهاند.
پرسشهایی که بیپاسخ ماندهاند
حمله به اوین و تخریب آن چه فواید، آسیبها یا عواقبی برای هر یک از این سه ممکن است داشته باشد؟
برای پاسخ به این پرسش، میتوان سه عامل موثر در جنگ اخیر را در نظر گرفت و فایده، هزینه و همچنین پیامدهای این رخداد برای هر کدام را بررسی کرد:
- اسرائیل (و حامیان آن)
- جمهوری اسلامی (یا برخی از نهادها و افراد وابسته به آن)
- جامعه ایران و بهویژه کنشگران سیاسی و دادخواهان.
پیش از پاسخ به این موارد هم فکر کنيم:
گفته میشود هدف اصلی اسرائیل از حمله به زندان اوین کشتن عناصر خودش بوده؛ یعنی جاسوسهایش که توسط نیروهای جمهوری اسلامی ایران بازداشت شده بودند.

اگرچه رسانههای وابسته به اسرائیل دلیل حمله به زندان اوین را «حمله به نماد سرکوب حکومت آخوندی» اعلام کردند، اما حمله اسرائیل برخلاف آنچه خود ادعا کرد، صرفاً حملۀ نمادین نبود؛ بلکه انفجار در درهای جنوبی و شمالی، بهداری و سالن ملاقات باعث کشته شدن دستکم ۸۰ نفر از جمله ملاقاتکنندگان و سربازان هم شد. اگرچه نام تعدادی از زندانبانان و عوامل دادسرای اوین هم در لیست کشتهشدگان دیده میشود، اما پرسشی که به آن پاسخی داده نشده، این است که «نماد سرکوب» میتواند قوه قضائیه، دادگاه انقلاب یا حتی دفتر سازمان زندانها در همان نزدیک هم باشد، پس چرا اوین؟ اگرچه در نگاه عمیقتر مجلس، دولت، ولایت فقیه و حوزۀ علمیه نقش پررنگتری در سرکوب دارند، اما چرا زندان اوین انتخاب شد؟
حتی درون زندان اوین هم بازداشتگاههای قرارگاه ثارالله سپاه (مثل بند الف یک و دو الف) که کمتر از وزارت اطلاعات به جاسوسهای اسرائیل پرداخت، در مقایسه با مقر وزارت اطلاعات (بند ۲۰۹) آسیب کمتری دیدند!
تخریب زندان اوین به نفع آن گروههای درون حاکمیت که قصد سودجویی با تخلیۀ محوطه و فروش زمینهای اوین داشتند هم شد.
در واقع، از سالها پیش، بحث بسته شدن اوین و انتقال زندان به خارج شهر مطرح شده بود و اقدام اسرائیل در رسیدن آنان به این مقصود موثر بود. (برای نمونه، نگاه کنید به گزارش ده سال قبل «صدای اقتصاد» با تیتر «بررسی قیمت یکی از گرانترین زندان های منطقه / زندان اوین چند؟» عطف به سخنان شهردار وقت، محمدباقر قالیباف، در یکی جلسات شورای شهر، راجع به توافقهای اولیه برای تغییر کاربری زندان اوین و انتقال زندان به خارج از شهر)
اما برای کنشگران سیاسی و دادخواهان، محبوس شدن در زندانهای خارج از شهر بهمعنی دشوارتر شدن مسیر آزادی و بالاتر رفتن هزینههای کنشگری خواهد بود. دور بودن زندانهایی مثل تهران بزرگ و قرچک و دشوارتر شدن ملاقات برای خانوادهها، نظارت کمتر بر رفتار زندانبانان در چنین زندانهایی و نبود امکانات اولیۀ زیست - مثل آب آشامیدنی سالم و رایگان، نبود تهویه و خنککننده در هوای خیلی گرم تابستان - در کنار مشکلاتی چون وجود ساس از جمله دشواریها است.
با این مقدمه، به بررسی فواید، آسیبها و عواقب حمله و تخریب اوین برای هر کدام از سه عامل طرح شده میپردازیم.
۱. اسرائیل
الف. فواید احتمالی:
- حذف جاسوسان یا عوامل خود: اگر فرض کنیم هدف اصلی اسرائیل کشتن جاسوسان بازداشتشده خود در اوین بوده، این اقدام میتواند از افشای اطلاعات حساس توسط این افراد جلوگیری کند. جاسوسان بازداشتشده ممکن است تحت فشار اطلاعات مهمی دربارۀ عملیات اسرائیل فاش کنند، و حذف آنها میتواند این ریسک را کاهش دهد.
- پیام سیاسی و نظامی: حمله به اوین، بهعنوان نمادی از نظام جمهوری اسلامی، میتواند بهعنوان نمایش قدرت نظامی و اطلاعاتی اسرائیل تلقی شود. این اقدام میتواند به متحدان منطقهای اسرائیل و جامعۀ بینالمللی نشان دهد که اسرائیل قادر به انجام عملیات پیچیده در خاک دشمن است.
- تضعیف روحیه دشمن: تخریب زندان اوین میتواند بهعنوان ضربهای به ساختارهای امنیتی جمهوری اسلامی دیده شود، که ممکن است روحیه نیروهای امنیتی ایران را تضعیف کند.
ب. آسیبهای احتمالی:
- محکومیت بینالمللی: کشته شدن غیرنظامیان (مانند زندانیان، ملاقاتکنندگان یا سربازان وظیفه) و حمله به مکان غیرنظامی مانند زندان میتواند انتقادات شدید بینالمللی، بهویژه از سوی سازمانهای حقوق بشری و سازمان ملل، را بهدنبال داشته باشد. این امر میتواند به انزوای دیپلماتیک اسرائیل منجر شود.
- افزایش تنش با ایران: چنین حملهای میتواند واکنش تلافیجویانۀ ایران را در پی داشته باشد، از جمله حملات موشکی، سایبری یا اقدامات نیابتی توسط گروههایی مانند حزبالله. این موضوع میتواند امنیت اسرائیل را به خطر بیندازد.
- خسارت به اعتبار ادعای «حمله نمادین»: اگر هدف اعلامشده اسرائیل (حمله به «نماد سرکوب») با واقعیت (کشته شدن غیرنظامیان و تخریب گسترده) همخوانی نداشته باشد، این تناقض میتواند به اعتبار اسرائیل در افکار عمومی جهانی و حتی در داخل این کشور لطمه بزند.
ج. عواقب احتمالی:
- تشدید درگیری منطقهای: این حمله میتواند به چرخهای از اقدامهای تلافیجویانه منجر شود و تنشهای منطقهای را افزایش دهد.
- تأثیر بر مذاکرات بینالمللی: اگر اسرائیل بهدلیل این حمله تحت فشار دیپلماتیک قرار گیرد، ممکن است در مذاکرات مرتبط با مسائل منطقهای یا هستهای ایران، موقعیت ضعیفتری پیدا کند.
- تأثیر داخلی: در داخل اسرائیل، این عملیات ممکن است از سوی برخی بهعنوان موفقیت اطلاعاتی ستایش شود، اما اگر تلفات غیرنظامی بالا باشد، میتواند انتقادات داخلی را نیز برانگیزد.
۲. جمهوری اسلامی و نهادهای وابسته
الف. فواید احتمالی:
- تسهیل طرحهای اقتصادی: برخی گروهها در داخل جمهوری اسلامی ممکن است از تخریب اوین برای پیشبرد طرحهای قدیمی فروش زمینهای این زندان و تبدیل آن به املاک تجاری سود ببرند. زمینهای اوین بهدلیل موقعیت جغرافیایی در شمال تهران ارزش بالایی دارند.
- بهانه برای سرکوب بیشتر: جمهوری اسلامی میتواند از این حمله بهعنوان بهانهای برای افزایش سرکوب داخلی، توجیه اقدامهای امنیتی سختگیرانهتر، یا حتی متهم کردن مخالفان داخلی به همکاری با اسرائیل استفاده کند.
- تقویت تبلیغات ضداسرائیلی: این حمله میتواند بهعنوان ابزاری برای تبلیغات علیه اسرائیل و بسیج افکار عمومی داخلی و منطقهای علیه «دشمن صهیونیستی» مورد استفاده قرار گیرد.
ب. آسیبهای احتمالی:
- تضعیف اقتدار امنیتی: تخریب اوین، که یکی از مهمترین مراکز امنیتی ایران است، میتواند بهعنوان نشانهای از ضعف اطلاعاتی و دفاعی جمهوری اسلامی دیده شود. این امر ممکن است اعتماد عمومی به توانایی دولت در حفاظت از کشور را کاهش دهد.
- تلفات انسانی و خسارات زیرساختی: کشته شدن نزدیک به ۸۰ نفر، از جمله سربازان وظیفه و غیرنظامیان، میتواند انتقادات داخلی را برانگیزد، بهویژه اگر سربازان وظیفه (که اغلب از قشرهای متوسط و پایین جامعه هستند) در میان قربانیان باشند.
- فشار بینالمللی: حمله به زندان و کشتهشدن غیرنظامیان میتواند فشارهای حقوق بشری و دیپلماتیک بر ایران را افزایش دهد، بهویژه اگر ایران نتواند از این حمله بهعنوان ابزاری برای جلب همدردی بینالمللی استفاده کند.
ج: عواقب احتمالی:
- تغییر ساختار زندانها: تخریب اوین ممکن است به تسریع طرح انتقال زندان به خارج از شهر منجر شود، اما این امر میتواند هزینههای مالی و لجستیکی بالایی برای دولت به همراه داشته باشد.
- افزایش تنشهای داخلی: اگر گروههای خاصی در داخل نظام از این حمله برای منافع اقتصادی خود استفاده کنند، این موضوع میتواند به اختلافات داخلی در میان جناحهای سیاسی منجر شود.
- تأثیر بر زندانیان سیاسی: انتقال زندانیان به زندانهای دورافتادهتر میتواند نظارت عمومی و رسانهای بر وضعیت آنها را کاهش دهد و شرایط را برای نقض بیشتر حقوق زندانیان فراهم کند.
۳. جامعۀ ایران، بهویژه کنشگران سیاسی و دادخواهان
الف. فواید احتمالی:
- توجه جهانی به وضعیت زندانیان: این حمله میتواند توجه داخلی و بینالمللی را به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران جلب کند، بهویژه اگر کنشگران بتوانند از این فرصت برای افشای شرایط زندانهای ایران استفاده کنند و مردم و رسانهها از آنها حمایت گسترده و پیوستهای داشته باشند.
- تضعیف نماد سرکوب: اوین بهعنوان نمادی از سرکوب سیاسی در ایران شناخته میشود. تخریب آن بهصورت نمادین (البته در صورتی که به زندانیان و افراد غیروابسته به حکومت آسیب نمیرسید) میتوانست بهعنوان ضربهای به ساختار سرکوب رژیم دیده شود و روحیۀ کنشگران را تقویت کند. اگرچه پیشتر اشاره کردیم که اگر صرفاً هدف حمله به ساختار سرکوب بود، گزینههایی مثل سازمان زندانها یا قوۀ قضائیه ضمن هدف قرار دادن شکنجهگران اصلی به افراد غیروابسته به حکومت هم آسیب نمیرساند. (یا آسیب کمتری میرساند.)
ب. آسیبهای احتمالی:
- دشوارتر شدن شرایط زندانیان: انتقال زندانیان سیاسی به زندانهای خارج از شهر، میتواند دسترسی خانوادهها، وکلا و رسانهها به آنها را دشوارتر کند. این امر هزینههای کنشگری (مانند پیگیری وضعیت زندانیان) را افزایش میدهد. علاوه براین محرومیت از آب آشامیدنی سالم و رایگان، هوای بد، حشرات موذی، دسترسی سختتر به امکانات آموزشی و درمانی را هم باید در نظر داشته باشیم.
- خطر برای زندانیان در حملات مشابه: اگر چنین حملاتی تکرار شوند، زندانیان سیاسی ممکن است در معرض خطر مستقیم قرار گیرند، بهویژه اگر اسرائیل یا دیگر بازیگران خارجی هدفگذاری دقیقی نداشته باشند.
ج. عواقب احتمالی:
- افزایش هزینههای کنشگری: دشوارتر شدن دسترسی به زندانیان سیاسی میتواند فعالیتهای دادخواهی را پیچیدهتر کند، بهویژه برای خانوادههایی که منابع مالی یا دسترسی محدودی دارند.
- تأثیر روانی بر جامعه: این حمله میتواند حس ناامنی را در میان مردم افزایش دهد، بهویژه اگر احساس کنند که حتی مکانهایی مانند زندانها در برابر حملات خارجی آسیبپذیر هستند.
- تقویت گفتمان ضدخارجی: تبلیغات حکومتی ممکن است از این حمله برای تقویت روایت «دشمن خارجی» استفاده کند، که میتواند به حاشیهراندن مطالبات کنشگران سیاسی منجر شود.
آنچه دیدم، آنچه خواهیم دید
فراتر از سناریوهای مطروح شده حول این سه عامل موثر در تحولهای جنگ اخیر که برخی از احتمالهای آن با دادههای ما دادخواهان از ساختار فیزیکی و اداری قابل محک زدن است، بررسی میدانی از واقعۀ حمله به اوین ضروری بود. از همین رو، پس از حملۀ اسرائیل به زندان اوین، بنابر نگرانیها و پرسشهایی که در ذهنم ایجاد شده بود، شخصاً چند بار در روزهای مختلف به نزدیکی این زندان رفتم.
روز اول، و در لحظههای نخست پس از وقوع انفجار، جو شدید امنیتی در خیابانها و بزرگراههای اطراف حاکم بود. از بالای اوین و در ورودی ولنجک و درکه، ایست و بازرسیهایی مستقر شده بود که مانع از ورود افراد غیرمحلی به اطراف زندان میشدند. از پایین زندان هم، فقط از زاویۀ بزرگراهی که البته دید آن به زندان را با ایرانیتها و پلاکاردها تقریباً مسدود کردهاند، بهسختی و از دور میشد صحنههایی بسیار دلخراش را دید: آتش شدید و بوی اجساد سوخته؛ انتقال زندانیان به اتوبوسهایی که اطراف پارک شده بود؛ شیون خانوادههایی که نگران عزیزانشان بودند؛ و...
روز بعد هم جو همچنان امنیتی بود، اما از کمی نزدیکتر زندان را دیدم و متوجه تخریب شدید ورودیهای شمالی و جنوبی شدم. یعنی از درب سالن ملاقات و درب جنوبی فقط دو حفره و آوار مانده بود.
چند روز بعد و با حذف ایست و بازرسیها، در مراجعۀ سوم، موفق شدم نزدیکتر بروم و در آنجا بود که فهمیدم فاجعه بسیار شدیدتر از آن چیزی است که رسانهها نشان دادهاند. دو حفرۀ بسیار عمیق در شمال و جنوب زندان؛ یعنی یک مرحله فراتر از با خاک یکسان شدن: تا جایی که چشم کار میکند، حفره و آوار.
روز دیگر هم به محل فاجعه بازگشتم و دیدم که کارگران مشغول ساخت دیوار کوتاه در ضلع شمالی زندان هستند؛ احتمالاً صرفاً به این دلیل که آوار خرابیها کمتر دیده شود.
با تکیه به این مشاهدههای میدانی میتوان به جرأت گفت که ادعای اسرائیل مبنی بر حمله به «نماد سرکوب» با تخریب بخشهایی مانند بهداری و سالن ملاقات همخوانی ندارد. درهای جنوبی و شمالی زندان طوری مورد حمله موشکهای اسرائیل قرار گرفته که با عبور از خیابانهای اطراف زندان اوین نشانههای آن همچون آن دو چالۀ بسیار عمیق را میتوان دید.
بنابراین، بهجرأت میتوانم بگویم که ادعای حملۀ نمادین کاملاً مضحک و دروغ است و ضمن واکاوی انگیزههای متجاوز، باید نگران آیندۀ زندانیان نیز باشیم . زندانیانی که اکنون در زندانهایی با شرایط بهمراتب دشوارتر همچون زندان زنان قرچک و زندان فشافویه (تهران بزرگ) به سر میبرند.
نظرها
نظری وجود ندارد.