ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

رژیم چنج چیست و چرا راه رهایی نیست؟

وحید نیازی در این یادداشت نگاهی می‌اندازند به دلالت‌ها و پیامدهای فاجعه‌بار تغییر رژیم از بیرون کشور: وقتی دولت و روابط اجتماعی حاکم دست نخورده باقی می‌ماند و تنها یک رژیم سیاسی عوض می‌شود، واقعاً چیزی تغییر می‌کند؟

در پی حمله‌های گسترده اسرائیل به ایران، اظهارات اخیر رهبران اسرائیل و آمریکا عموماً حاکی از تمایل آنها به تغییر رژیم در ایران بود. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در مصاحبه ‌با فاکس‌نیوز تأکید کرد که تغییر رژیم می‌تواند نتیجه این عملیات جنگی باشد، چون رژیم ایران بسیار ضعیف است. او در ادامه گفت که آماده انجام هر اقدامی برای حذف «تهدید‌های اتمی و موشکی» ایران هستند. همچنین در گزارشی آمده که اسرائیل با حملات دقیق به رهبری نظامی ایران، امیدوار بود «راه را برای آزادی باز کند». این گفته‌ها، هرچند رسمی نبود، اما روشن می‌سازد که دستیابی به تغییر رژیم به‌عنوان یک گزینه، چه رسد به هدف مستقیم، برای دولت اسرائیل مطرح شده است.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، با استفاده از شعار کنایی «Make Iran Great Again (MIGA)» اظهار داشت که وقتی حکومت فعلی قادر به بازگرداندن شکوه و عظمت به ایران نیست، چرا نباید به تغییر رژیم در این کشور اندیشید؟ او در جریان نشست ناتو البته تأکید کرد که مأموریت آمریکا شامل تغییر رژیم نیست اما اگر برنامه هسته‌ای ایران ادامه یابد، حملات مجدد و شاید تمایل ضمنی برای تغییر ممکن است پیش بیاید.

رژیم چنج یعنی چه؟

«رژیم چنج» (Regime Change) اصطلاحی‌ست برای توصیف تغییر حاکمیت سیاسی یک کشور، عمدتاً از طریق مداخله مستقیم یا غیرمستقیم بازیگران خارجی. این مداخله می‌تواند نظامی، اقتصادی، یا سیاسی باشد و اغلب با هدف سرنگونی رژیم مستقر و جایگزینی آن با ساختاری مطلوب‌تر برای قدرت‌های مداخله‌گر صورت می‌گیرد. این تغییر، برخلاف تحولات درون‌زای سیاسی یا دگرگونی‌های اجتماعی، معمولاً از بیرون تحمیل می‌شود و پیامدهایی گسترده و اغلب فاجعه‌بار به‌همراه دارد.

اما برای فهم بهتر این پدیده، باید ابتدا میان دو مفهوم کلیدی تمایز گذاشت: رژیم و دولت.

تمایز میان رژیم و دولت

در ادبیات علوم سیاسی، «دولت» و «رژیم» به یک معنا نیستند.

  • دولت به ساختار سازمان‌یافته‌ای گفته می‌شود که وظیفه اداره، تنظیم و اعمال قدرت را در جامعه بر عهده دارد. این ساختار می‌تواند از طریق اشکال مختلف سیاسی ــ انتخاباتی یا غیردموکراتیک ــ اداره شود، اما کارویژه آن در هر حال مدیریت امور روزمره و بازتولید نظم موجود است. دولت متشکل از نهادهایی چون نیروهای امنیتی، اداری، قضایی و مالی است که ساختار اقتصادی‌ـ‌اجتماعی را حفظ و تثبیت می‌کنند.
  • رژیم اما شکل مشخص سیاسی‌ـ‌ایدئولوژیکی است که آن دولت به‌خود گرفته: نوع خاصی از سازمان‌دهی قدرت، الگوی حاکمیت، زبان مشروعیت‌بخش، و نحوه تنظیم رابطه میان فرمانروایان و فرمانبران. برای مثال، رژیم می‌تواند دینی، نظامی، سلطنتی، جمهوری، یا تکنوکراتیک باشد.

به‌عبارت دیگر، رژیم لایه‌ای است که نشان می‌دهد دولت چگونه خود را مشروع جلوه می‌دهد، چگونه قدرت را توزیع می‌کند و با چه منطق ایدئولوژیکی اداره می‌شود، ولی در عمق ماجرا، دولت می‌تواند کارکردی نسبتاً پایدار داشته باشد، حتی اگر رژیم تغییر کند.

رژیم چنج: بازآرایی سیاسی بدون تغییر ساختاری

در بسیاری از موارد، آنچه به‌نام «رژیم چنج» تبلیغ می‌شود، در واقع چیزی جز تغییر در چهره سیاسی و پوشش ایدئولوژیک دولت نیست، بدون آنکه مناسب اجتماعی و روابطه ساختاری سلطه تغییر کند. نیروهای خارجی ممکن است رژیمی را که با منافع‌شان سازگار نیست، سرنگون کرده و ساختاری جدید با ظاهر دموکراتیک یا مدرن را جایگزین کنند، بی‌آن‌که روابط اجتماعی و اقتصادی بنیادین جامعه دچار دگرگونی شود.

برای نمونه، کشوری با رژیمی مذهبی یا نظامی ممکن است پس از مداخله خارجی، صاحب رژیمی سکولار و لیبرال شود، اما اگر ساختار اقتصادی همان بماند ــ یعنی مناسبات انباشت، مالکیت و قدرت اقتصادی تغییری نکند ــ در عمل دولت همچنان همان کارویژه سابق را انجام می‌دهد: حفظ و بازتولید مناسبات نابرابر.

رژیم چنج ممکن است از طریق زیر صورت گیرد.:

  • تهاجم نظامی (مانند عراق در ۲۰۰۳)
  • کودتای حمایت‌شده از خارج (مانند ایران در ۱۹۵۳ یا شیلی در ۱۹۷۳)
  • تحریم‌های اقتصادی فلج‌کننده برای بی‌ثبات‌سازی نظام حاکم
  • تسلیح اپوزیسیون

در تمامی این موارد، هدف از رژیم چنج براندازی رژیم موجود و جایگزینی آن با رژیمی «مطلوب» برای قدرت‌های مداخله‌گر است. این مطلوبیت معمولاً بر پایه منافع ژئوپلیتیکی، دسترسی به منابع طبیعی، یا مهار ایدئولوژی‌های مخالف (مانند کمونیسم، اسلام‌گرایی یا ملی‌گرایی رادیکال) تعریف می‌شود.

چرا رژیم چنج مسئله‌ساز است؟

برخلاف تبلیغاتی که تغییر رژیم را راهی فوری برای رهایی از سرکوب سیاسی می‌دانند، تجربه‌های تاریخی نشان داده‌اند که چنین پروژه‌هایی اغلب با پیامدهایی ویرانگر همراه‌اند:

  • نقض حق تعیین سرنوشت: مداخله خارجی در تعیین ساختار حاکمیت، اصل اساسی حق ملت‌ها برای انتخاب مسیر سیاسی خود را زیر پا می‌گذارد. مردم به سوژه‌هایی منفعل در پروژه‌ای بدل می‌شوند که از بیرون هدایت می‌شود. نفض حاکمیت ملی می‌تواند تداوم پیدا کند و به یک ویژگی ماندگار وضعیت بدل شود.
  • بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی بلندمدت: فروپاشی رژیم‌های سیاسی از بیرون معمولاً به خلأ قدرت، درگیری داخلی، گسترش افراط‌گرایی و فروریختن نهادهای مدنی منجر می‌شود.
  • تغییر ظاهری، تداوم ساختار سلطه: در بسیاری از موارد، پس از تغییر رژیم، دولت جدید همچنان بر پایه همان مناسبات اقتصادی و طبقاتی پیشین عمل می‌کند. در نتیجه، نابرابری، فقر، فساد و استثمار همچنان ادامه می‌یابد، صرفا چهره‌ای متفاوت و ایدئولوژی‌ تازه‌ای می‌گیرد.
  • ابزارسازی از مفاهیم حقوق بشر و دموکراسی: مداخله‌گران اغلب شعارهای زیبایی همچون آزادی و دموکراسی را مطرح می‌کنند، اما در عمل هدف اصلی‌شان تثبیت منافع ژئوپلیتیکی، دسترسی به منابع، یا کنترل یک منطقه استراتژیک است.
  • تضعیف سیاست به‌مثابه امر مردمی: رژیم چنج، با تحمیل تغییر از بیرون، فرآیندهای محلی مقاومت، سازمان‌دهی و تحول سیاسی را تضعیف می‌کند. در نتیجه، نیروهای اجتماعی مترقی داخلی منزوی می‌شوند و پروژه‌های رهایی‌بخش واقعی به حاشیه رانده می‌شوند.

از نیمه دوم قرن بیستم، ایالات متحده و متحدانش، تحت عنوان «مداخله بشردوستانه» و به بهانه «مبارزه با تروریسم» یا «امنیت جهانی»، دست به تغییر رژیم در کشورهای مختلف زده‌اند. این مداخلات، اغلب با وعده‌ی آزادی و ثبات، اما با نتیجه‌ای معکوس—فروپاشی ساختارهای اجتماعی، ظهور نیروهای افراطی و گسترش ناامنی—همراه بوده‌اند. دو نمونه اخیر سرشت‌نما از رژیم چنج، عراق و لیبی هستند.

عراق (۲۰۰۳):

یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های رژیم چنج، تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ بود که به سرنگونی رژیم صدام حسین انجامید. این اقدام با توجیه وجود «سلاح‌های کشتار جمعی» صورت گرفت؛ ادعایی که اما هیچ‌گاه اثبات نشد. پیامدهای آن، از جمله فروپاشی دولت مرکزی، جنگ فرقه‌ای، صعود داعش و کشته شدن صدها هزار غیرنظامی، منطقه را برای دهه‌ها بی‌ثبات کرد.

لیبی (۲۰۱۱):

در جریان بهار عربی، ناتو با رهبری فرانسه، بریتانیا و آمریکا، با حملات هوایی به رژیم قذافی پایان داد. اما فقدان برنامه‌ای برای دوران پس از سرنگونی، لیبی را به کشوری تقسیم‌شده میان شبه‌نظامیان، قاچاقچیان انسان و گروه‌های جهادی بدل کرد. امروز، لیبی نه‌تنها بی‌ثبات است، بلکه به نقطه‌ای بحرانی برای مهاجرت، تروریسم و رقابت‌های نیابتی بدل شده است.

رژیم چنج راه رهایی نیست

رژیم چنج، برخلاف آنچه گاه تبلیغ می‌شود، نه راهی برای رهایی، بلکه بازتولید نوعی سلطه با چهره‌ای جدید است. حتی اگر رژیم سرنگون شود، بدون دگرگونی در ساختارهای قدرت، مناسبات اجتماعی و اقتصادی، و نحوه سازمان‌دهی جامعه، تغییری بنیادین رخ نخواهد داد. تجربه تاریخی نشان داده است که دگرگونی واقعی، زمانی ممکن است که از درون جامعه، با مشارکت فعال مردم، و از طریق فرآیندهای طولانی و پرچالش اجتماعی شکل گیرد. رژیم چنج از بیرون، برخلاف این مسیر، بیشتر به جای سیاست، بر تکنولوژی قدرت، بی‌ثبات‌سازی و مهندسی ژئوپلیتیک تکیه دارد؛ و از این‌رو باید با نگاهی انتقادی با آن مواجه شد.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.