دیدگاه
«همکاری ملی» برای سکوت
سیامک اقبالی – آرزو داشتند که با حملهای که صورت گرفت و به «جنگ ۱۲ روزه» مشهور شد، به قدرت برسند. الان در باره شکستشان سکوت میکنند. امیدشان به یک حمله دیگر است. (عکس: سجده یک شاهپرست به سوی شاهزاده)

سجده یک شاهپرست به سوی شاهزاده رضا پهلوی در روز ۲۶ جولای ۲۰۲۵ در شهر مونیخ آلمان در جلسه شاهانه «همکاری ملی»

در روز ۲۶ جولای ۲۰۲۵ در شهر مونیخ آلمان جلسه پرآبورنگی با حضور رضا پهلوی، پسر آخرین شاه ایران، برگزار شد که بر آن «همکاری ملی» نام نهاده بودند. به گفته برگزار کنندگان ۵۰۰ نفر در این جلسه شرکت کرده بودند. آنها از سلطنتطلبهای وفادار، فرصتطلبهای حرفهای، 57Tهای پشیمان، متنفران از کسانی که راه دیگری جز جنگ و فلاکت را برای پایان دادن به رژیم آخوندی دنبال میکنند، عدهای مستأصل، سادهاندیشان درباره وعدهدهیها و کسانی تشکیل شده بودند که به هر حال عادت دارند به یک سوی قبله سجده کنند. و واقعا یکی از آنان این کار را کرد: به سوی شاهزاده سجده نمود! در روز پیش از جلسه، عدهای از آنان با پرچمهای اسرائیل و شیروخورشید در میدانی در شهر مونیخ تظاهرات کرده بودند.
مجاهدین خلق هنوز از نظر توانایی مجلسآرایی و برگزاری تظاهرات و راهپیماییهایی با تعداد کثیری شرکت کننده و در شکلی منظم، همچنین از نظر بازتاب رسانهای، ارتباطگیری با شخصیتهای دولتی و کلاً نمایش خود به عنوان «آلترناتیو» از شاهزاده جلوتر هستند. قدرتها ولیعهد سابق را به دلیل سابقه کاری که از دوره پس از انقلاب با او دارند، چندان جدی نمیگیرند و شخصیتهای سیاسی هنوز فقط در کریدورها و اتاقهای پشتی با او ملاقات میکنند، حتا در اسرائیل.
اکنون رضا پهلوی کوشش میکند خود را مناسب و بابرنامه و بانفوذ بنماید. اسپانسرهایش جلسه «همکاری ملی» را به همین خاطر برایش برگزار کردهاند.
جلسه کتمان
مشخصه روشن جلسه «همکاری ملی» همکاری در کتمان یک شکست استراتژیک بود: در درگیری موشکی سال گذشته میان دولتهای اسرائیل و ایران شاهزاده فعال شد و با انواع توئیترهای عربی و عبری و انگلیسی اعلام فرمود که آماده است خلای قدرت در ایران را پر کند. لابد فکر میکرد که رژیمچنج دارد انجام میشود و رژیمچنجکنندگان دنبال رژیم جانشین هستند. آن دفعه خلا پرنکرده باقی ماند. اما امید پر کردن خلا از میان نرفت. دوباره وقتی جنگ درگرفت، شاهزاده دوباره فعال شد. فعالیت کنونیاش هم به فضای جنگی برمیگردد.

سلطنتطلبها امید داشند با بمبهای اسرائیلی و آمریکایی مردم جاویدشاهگویان به خیابان میریزند. چنین اتفاقی نیفتاد. اما آنهایی که با پرچمهای اسرائیل نمایش داده بودند و برای بمبهای ویران کننده و کشنده تعداد کثیری از مردم غیرنظامی کف زده بودند، درباره شکست خود شرمنده نشدند. عدهای از سلطنتطبهای قدیمی از شاهزاده فاصله گرفتند و او را به خاطر دفاعش از حمله تجاوزکارانه به ایران محکوم کردند، اما عدهای دیگر کوشش کردند که قضیه را فراموش کنند، درست مثل جمهوری اسلامی. هم آنها و هم ملاها در یک چیز مشترک هستند: پوشاندن شکستشان.
جلسه مونیخ جلسه سکوت درباره یک شکست بود. اما این شکست باعث نشده که امیدشان را به رژیمچنج از دست بدهند. زیر انبوهی از شعارهای ملیگرایانه به سلطنت ابراز چاکری کردند و به قدرتهای بزرگ، بلکه شاهشان را به روی تخت بنشاند.
ابراز آمادگی برای ایفای نقش در رژیمچنج
شاهشان گفت هدفش «بازگشت به حاکمیت مردم» (!) است. او در سخنرانی پایانی جلسه مونیخ خود را آماده برای انجام نقش مقرر در رژیمچنج اعلام کرد و حتا طرح نوعی از حکومت انتقالی را ارائه نمود. او هیچ ابراز تأسفی درباره کشته شدن غیرنظامیان در جنگ دوازده روزه نکرد. او از قدرتهای غربی خواهان فشار حداکثری شد که عنوانی است بر فشار تحریمی بیشتر برای فلاکت بیشتر و دست زدن به حملهای دوباره.
کارنامه رضا پهلوی مجموعهای از طرحهای شکست خورده است. کار او این شده است که نقش یک نیروی فشار را در بازی قدرتها با رژیم ملاها ایفا کند. هرگاه لازم شود به میدان میآید، لازمشان نداشته باشند به مرخصی میرود.
نظرها
نظری وجود ندارد.