ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اوکراین، روسیه و غرب: صلحی دوردست در سایه اختلافات عمیق

سیاوش شهابی - دونالد ترامپ با وعده برگزاری نشست میان ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی خود را در نقش میانجی جنگ اوکراین معرفی کرده است؛ اما همزمان، پافشاری روسیه بر حفظ مناطق اشغالی و اصرار اوکراین بر دریافت تضمین‌های امنیتی، شکاف بزرگی را آشکار می‌کند. گفت‌وگوی ویژه «دموکراسی حالا!» با جان مرشایمر و دنیس پیلاش نشان می‌دهد که راه صلح میان واقعیت‌های سرد قدرت و آرمان عدالت‌خواهی مردم اوکراین گرفتار مانده است.

ابتکار تازه دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین بار دیگر توجه رسانه‌های بین‌المللی را به خود جلب کرده است. رئیس‌جمهوری آمریکا اعلام کرده قصد دارد با برگزاری مجموعه‌ای از نشست‌ها میان ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی زمینه توافقی «تاریخی» را فراهم کند. این در حالی است که مواضع طرف‌ها همچنان فاصله‌ای عمیق با یکدیگر دارد: پوتین بر حفظ مناطق اشغالی، از جمله منطقه مناقشه‌برانگیز دونباس، پافشاری می‌کند؛ در مقابل، زلنسکی شرط هرگونه توافق را دریافت تضمین‌های امنیتی معتبر از آمریکا و متحدان اروپایی می‌داند تا مانع تکرار تهاجم روسیه شود.

نشست اخیر در کاخ سفید که با حضور زلنسکی و رهبران هفت کشور اروپایی برگزار شد، بلافاصله پس از دیدار رو در روی ترامپ با پوتین در آلاسکا صورت گرفت. این سلسله تحرکات دیپلماتیک نشان می‌دهد دولت آمریکا در پی یافتن راهی برای پایان دادن به یکی از خونین‌ترین جنگ‌های دو دهه اخیر است، اما اختلاف نظرها درباره اولویت‌ها و شیوه پیشبرد مذاکرات مانع بزرگی بر سر راه است.

در همین زمینه، برنامه «دموکراسی حالا!» گفت‌وگویی ویژه با دو کارشناس برجسته برگزار کرده است: جان مرشایمر، استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو و از چهره‌های سرشناس مکتب رئالیسم در روابط بین‌الملل، و دنیس پیلاش، تاریخ‌نگار و پژوهشگر علوم سیاسی اوکراینی و عضو جریان سوسیالیست دمکراتیک در کی‌یف. این گفت‌وگو، تصویری روشنگر از تضاد رویکردها نسبت به آینده جنگ و امکان دستیابی به صلح ارائه می‌دهد: مرشایمر با تاکید بر «واقعیات میدانی» خواستار پذیرش پایان جنگ بر اساس موازنه قدرت است، در حالی که پیلاش بر ضرورت مقاومت در برابر سیاست‌های امپریالیستی روسیه و تلاش برای تضمین امنیتی واقعی برای اوکراین اصرار می‌ورزد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

زمینه سیاسی و دیپلماتیک

تحولات اخیر پیرامون جنگ اوکراین در فضای دیپلماتیک به‌شدت پرتنش دنبال می‌شود. نقطه عطف این تحرکات، دو نشست پیاپی بود: نخست، دیدار مستقیم دونالد ترامپ با ولادیمیر پوتین در آلاسکا و سپس اجلاس پرهیاهوی کاخ سفید با حضور زلنسکی و رهبران اروپا. در این نشست، چهره‌های مهمی چون نخست‌وزیر بریتانیا، رئیس‌جمهور فرانسه، صدر اعظم آلمان، نخست‌وزیر ایتالیا، رئیس کمیسیون اروپا و دبیرکل ناتو در کنار ترامپ و زلنسکی حاضر شدند. این ترکیب نشان می‌داد که واشینگتن تلاش دارد روندی چندجانبه برای مذاکره با روسیه طراحی کند، اما اختلاف دیدگاه‌ها خیلی زود آشکار شد.

مواضع روسیه شفاف و سرسختانه است: مسکو خواستار تثبیت کنترل خود بر مناطقی است که از زمان آغاز تهاجم در سال ۲۰۲۲ به اشغال درآورده، به‌ویژه منطقه دونباس که سال‌ها کانون مناقشه بوده است. برای پوتین، حفظ این مناطق نه‌تنها امتیاز سیاسی بلکه نماد مشروعیت استراتژی «بازگشت روسیه به موقعیت قدرت» محسوب می‌شود.

در سوی دیگر، ولودیمیر زلنسکی با تأکید بر تجربه تلخ سه سال جنگ، اعلام کرده بدون دریافت تضمین‌های امنیتی روشن، هیچ توافقی را نخواهد پذیرفت. او در سخنانش در کاخ سفید بارها بر نیاز فوری اوکراین به سامانه‌های دفاع هوایی آمریکایی، از جمله موشک‌های پاتریوت، اشاره کرد و خواستار قراردادهای تسلیحاتی گسترده برای بازسازی ارتش کشورش شد. گزارش‌هایی حتی از پیشنهاد یک معامله ۱۰۰ میلیارد دلاری تسلیحاتی میان کی‌یف و واشینگتن منتشر شده است.

رهبران اروپایی در این میان موضعی نسبتاً یکپارچه اتخاذ کردند: توقف فوری درگیری‌ها. صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، آشکارا گفت هرگونه مذاکره جدی باید با آتش‌بس همراه باشد و ادامه دیدارها بدون توقف جنگ بی‌معناست. به بیان دیگر، اروپا آتش‌بس را پیش‌شرط گفت‌وگو می‌داند، در حالی که ترامپ با اشاره به تجربه توافق‌های پیشین خود، بر این باور است که حتی بدون آتش‌بس نیز می‌توان به توافق صلح رسید. او هشدار داد که آتش‌بس ممکن است فرصتی برای طرفین ایجاد کند تا دوباره خود را مسلح کرده و جنگ را طولانی‌تر کنند.

این شکاف میان ایالات متحده، اروپا، روسیه و اوکراین بستر اصلی گفت‌وگوی تحلیلی «دموکراسی الان» شد. در این میزگرد، مرشایمر و پیلاش از دو زاویه کاملاً متفاوت به این پرسش پرداختند: آیا صلحی واقعی در دسترس است یا جنگ تنها بر اساس زور و میدان نبرد سرنوشت خود را خواهد یافت؟

دیدگاه جان مرشایمر

جان مرشایمر، استاد سرشناس دانشگاه شیکاگو و از نظریه‌پردازان برجسته مکتب رئالیسم در روابط بین‌الملل، در گفت‌وگوی «دموکراسی الان!» بر این نکته تأکید کرد که شکاف موجود میان روسیه و اوکراین به‌قدری عمیق است که تصور هرگونه توافق صلح واقعی در کوتاه‌مدت بسیار بعید به نظر می‌رسد. او با صراحت گفت:

اروپا و اوکراین یک‌پارچه بر آتش‌بس و امنیت تأکید دارند، اما روسیه آشکارا آن را رد می‌کند. در این میان، ترامپ نیز برخلاف رهبران اروپایی و زلنسکی، موضعی متفاوت دارد و همین امر سبب شده صحنه مذاکرات بیشتر به تقابل او با متحدان غربی شبیه شود.

مرشایمر در تحلیل خود سه محور اساسی را مطرح کرد:

نخست، او بر این باور است که فشارهای سیاسی یا تهدیدهای لفظی ترامپ هیچ تغییری در محاسبات روسیه ایجاد نکرده است. به‌زعم او، وقتی مسکو قاطعانه می‌گوید حاضر به پذیرش آتش‌بس نیست، ایالات متحده عملاً ابزاری برای وادار کردن روسیه به تغییر موضع در اختیار ندارد. بنابراین، ترامپ به جای اصرار بر آتش‌بس، به سمت طرح توافق مستقیم میان زلنسکی و پوتین رفته است؛ توافقی که به اعتقاد مرشایمر به‌دلیل فاصله زیاد مواضع طرفین، تقریباً غیرممکن است.

دوم، او استدلال کرد که ترامپ در عمل می‌کوشد نقش آمریکا را در این بحران کاهش دهد و مسئولیت را به دوش اروپایی‌ها و خود اوکراینی‌ها بیندازد. در تصاویر و روایت‌های نشست‌ها نیز، به‌گفته مرشایمر، این احساس القا می‌شود که ترامپ در برابر یک جبهه واحد اروپایی–اوکراینی قرار گرفته است. چنین رویکردی به معنای تلاش ترامپ برای فاصله گرفتن تدریجی از جنگی است که آمریکا تاکنون هزینه‌های سنگینی برای آن پرداخته است.

سوم، مسئله تضمین‌های امنیتی برای اوکراین. مرشایمر این خواسته زلنسکی و اروپا را «غیرواقع‌بینانه» توصیف می‌کند. به باور او، ارائه تضمین امنیتی معتبر از سوی آمریکا به اوکراین، در عمل معادل عضویت این کشور در ناتو است؛ امری که برای روسیه به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. روسیه دقیقاً به همین دلیل جنگ را آغاز کرد: جلوگیری از گسترش ناتو و حضور آن در مرزهایش. مرشایمر هشدار داد که هر نوع توافقی در این باره نهایتاً به «زبان مبهم و فاقد ضمانت عملی» محدود خواهد شد و نه آمریکا و نه اروپا حاضر به استقرار نیروهای خود در خاک اوکراین نخواهند بود.

در نگاه مرشایمر، جنگ اوکراین در نهایت روی زمین و با زور نظامی تعیین تکلیف خواهد شد، نه در میز مذاکرات. او با بیان اینکه روسیه «در میدان نبرد دست بالا را دارد»، نتیجه گرفت که بهترین سناریو برای اوکراین آن است که همین امروز به پایان جنگ تن دهد؛ زیرا ادامه آن تنها به تحمیل شرایط سخت‌تر در آینده خواهد انجامید.

دیدگاه دنیس پیلاش

در مقابل نگاه سرد و «واقع‌گرایانه» مرشایمر، دنیس پیلاش – پژوهشگر علوم سیاسی و تاریخ‌نگار اوکراینی، عضو جریان سوسیالیست دمکراتیک «حرکت اجتماعی» – تصویری کاملاً متفاوت ارائه داد. او جنگ جاری را نه محصول گسترش ناتو، بلکه نتیجه مستقیم سیاست‌های «امپریالیستی و توسعه‌طلبانه روسیه» دانست. به باور او، تحلیل‌هایی چون دیدگاه مرشایمر با ساده‌سازی مسئله، عملاً عامل اصلی بحران یعنی تجاوز روسیه را نادیده می‌گیرند.

پیلاش با یادآوری تجربه تلخ مردم اوکراین در سه سال گذشته گفت هرگونه توافق بدون آتش‌بس نه‌تنها غیرعملی، بلکه از اساس بی‌معناست: «اگر روسیه حتی حاضر نیست حملات به غیرنظامیان، مدارس و بیمارستان‌ها را متوقف کند، چگونه می‌توان انتظار داشت که به توافقی پایدار تن دهد؟» او تأکید کرد که آتش‌بس باید پیش‌شرط هرگونه مذاکره باشد و کنار گذاشتن آن صرفاً به سود کرملین خواهد بود.

مسئله تضمین امنیتی برای اوکراین در مرکز استدلال‌های پیلاش قرار داشت. او معتقد است تجربه یادداشت بوداپست در دهه ۱۹۹۰ – که بر اساس آن اوکراین در ازای واگذاری زرادخانه هسته‌ای‌اش تضمین امنیتی دریافت کرد اما روسیه آن را نقض کرد – نشان می‌دهد که بدون پشتوانه جدی بین‌المللی، هیچ توافقی قابل اعتماد نیست. به گفته پیلاش، تضمین امنیتی صرفاً به معنای حمایت غرب نیست، بلکه می‌تواند از سوی کشورهای جنوب جهانی نیز مطرح شود، چرا که پذیرش تغییر مرزها با زور جنگ، سابقه‌ای خطرناک ایجاد می‌کند که ثبات بسیاری از مناطق جهان را تهدید خواهد کرد.

او همچنین به بُعد انسانی جنگ اشاره کرد و نمونه‌های عینی از خشونت و اشغالگری روسیه آورد: روزنامه‌نگارانی که در مناطق اشغالی ربوده و شکنجه شدند، شهروندانی که در فرآیندهای تحقیرآمیز جابه‌جا شده‌اند و دانشگاه‌ها و مدارس ویران‌شده. پیلاش هشدار داد که توافقی بدون تضمین امنیتی، عملاً به معنای تسلیم میلیون‌ها اوکراینی به دست نیروهای اشغالگر است.

پیلاش همچنین به جنبه ایدئولوژیک ماجرا پرداخت و گفت که جنگ تنها نزاعی ژئوپولیتیک نیست، بلکه با ظهور محورهای اقتدارگرا در سطح جهانی پیوند خورده است. او ترامپ، پوتین، نتانیاهو و راست افراطی اروپا را بخشی از جریانی دانست که با یکدیگر هم‌سویی دارند و چپ جهانی باید در برابر آن‌ها پرچم «انترناسیونالیسم نوین» برافرازد. از نظر او، اگر نیروهای مترقی بر اصول عدالت‌خواهی و ضد‌استعماری پای نگذارند، نه‌تنها اوکراین بلکه هر ملت تحت ستمی در جهان می‌تواند قربانی معامله قدرت‌های بزرگ شود.

او با یادآوری مرگ دوستان و هم‌رزمان خود در جبهه، تأکید کرد که مقاومت اوکراینی‌ها صرفاً انتخاب سیاسی نیست، بلکه ضرورت بقا در برابر «فاشیسم روسی» است. پیلاش در پایان از رسانه‌های بین‌المللی خواست که به جای تکیه بر روایت‌های غربی یا دانشگاهی، صدای مستقیم مردم منطقه را بازتاب دهند و تجربه زیسته آنان را جدی بگیرند.

تقابل استدلال‌ها

مرشایمر از زاویه‌ای عمل‌گرایانه و مبتنی بر «واقعیت‌های قدرت» سخن می‌گفت. او بارها تکرار کرد که چون روسیه حاضر به آتش‌بس نیست و توان نظامی بیشتری در میدان دارد، هیچ کشوری – حتی آمریکا – قادر به وادار کردن مسکو به عقب‌نشینی نخواهد بود. در این چارچوب، او نتیجه گرفت که ادامه جنگ فقط شرایط را برای اوکراین دشوارتر خواهد کرد و بهتر است همین امروز به توافقی – هرچند به زیان کی‌یف – تن دهد. از نظر مرشایمر، تضمین امنیتی نیز خیال‌پردازی بیش نیست، زیرا برای روسیه همان معنای گسترش ناتو را دارد و خط قرمزی غیرقابل‌عبور محسوب می‌شود.

در نقطه مقابل، پیلاش بر این باور است که چنین استدلالی چشم بستن بر ماهیت تجاوزکارانه جنگ است. او تأکید کرد که اگر اوکراین اکنون تسلیم شود، نتیجه چیزی جز تداوم اشغال، کشتار و سرکوب نخواهد بود. او معتقد است ابزارهای فشار سیاسی و اقتصادی – از جمله تحریم‌های مؤثرتر بر صادرات انرژی روسیه و جلوگیری از دور زدن تحریم‌ها – هنوز می‌توانند کرملین را وادار به عقب‌نشینی کنند. به بیان دیگر، جنگ تنها در «میدان نبرد» تعیین نمی‌شود، بلکه شبکه‌ای از عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز بر سرنوشت آن اثر می‌گذارند.

مرشایمر با منطق رئالیسم، به جایگاه دولت‌ها و موازنه قدرت می‌نگرد و کمتر به عاملان اجتماعی و انسانی توجه دارد. پیلاش اما جنگ را در پیوند با سرنوشت میلیون‌ها شهروند می‌بیند؛ او از قربانیان نام می‌برد، از روزنامه‌نگار شکنجه‌شده تا هنرمند کشته‌شده، و بر ضرورت شنیدن صدای مردم تأکید می‌کند.

این تضاد همچنین خود را در تعریف «امنیت» نشان می‌دهد. برای مرشایمر، امنیت در گرو پرهیز از تحریک روسیه و حفظ تعادل قدرت است. برای پیلاش، امنیت تنها زمانی معنا دارد که مردم اوکراین مطمئن باشند بار دیگر قربانی تجاوز نمی‌شوند. در اینجاست که دو نگاه کاملاً از هم فاصله می‌گیرند: یکی به دنبال «مدیریت بحران» از بالا و دیگری خواستار «عدالت و بقا» از پایین.

پیامدها

گفت‌وگوی «دموکراسی الان!» فراتر از یک بحث آکادمیک، بازتاب‌دهنده شکاف‌های عمیق در سطح سیاست بین‌الملل بود. در حالی که ترامپ خود را به‌عنوان میانجی معرفی می‌کند، شواهد نشان می‌دهد او در پی بازتعریف نقش آمریکا و انتقال بار اصلی جنگ به دوش اروپایی‌هاست. در واقع، او برخلاف دولت‌های پیشین آمریکا، تمایل چندانی به پذیرش مسئولیت مستقیم ندارد و بیشتر بر سازوکاری تأکید می‌کند که اروپا و اوکراین مجبور به یافتن راه‌حل شوند. این سیاست، اگرچه برای بخشی از جامعه آمریکا جذاب است، اما برای متحدان اروپایی نشانه‌ای از عقب‌نشینی واشینگتن به حساب می‌آید.

از سوی دیگر، اختلاف بر سر آتش‌بس نمادی از دو رویکرد متناقض به پایان جنگ است. اروپا و اوکراین معتقدند بدون توقف فوری درگیری‌ها هیچ مذاکره‌ای معنا ندارد؛ در حالی که ترامپ و پوتین بر ادامه جنگ تا رسیدن به «توافق نهایی» تأکید دارند. این شکاف احتمالاً هرگونه روند صلح را با کندی و بن‌بست مواجه خواهد کرد.

حملات گسترده اخیر روسیه – از جمله بزرگ‌ترین حمله هوایی از ماه ژوئیه تاکنون – نشان داد که مسکو هیچ قصدی برای کاهش شدت جنگ ندارد. این واقعیت، به‌ویژه برای اوکراینی‌ها، به معنای تداوم فاجعه انسانی و ویرانی زیرساخت‌هاست. در چنین شرایطی، دیدگاه پیلاش مبنی بر لزوم تضمین امنیتی واقعی و تداوم مقاومت، برای بخش بزرگی از مردم اوکراین معنای بقا دارد.

در عین حال، تحلیل مرشایمر نیز بازتاب واقعیتی تلخ است: روسیه هنوز دست برتر را در میدان نبرد دارد و غرب، علیرغم حمایت‌های سیاسی و تسلیحاتی، نتوانسته این موازنه را تغییر دهد. از این منظر، اوکراین در دوراهی دشواری قرار گرفته است: ادامه جنگ با هزینه‌های سنگین انسانی و اقتصادی، یا پذیرش توافقی که شاید امنیت و استقلال کشور را به‌طور کامل تضمین نکند.

گفت‌وگوی مرشایمر و پیلاش نمادی از این واقعیت است: از یک سو، صدای واقع‌گرایی سرد که می‌گوید باید به قدرت تن داد؛ و از سوی دیگر، فریاد عدالت‌خواهی که بر حق مقاومت و ضرورت همبستگی جهانی برای مقابله با تجاوز تأکید می‌کند. این جدال فکری، بازتاب‌دهنده همان چیزی است که در میدان‌های جنگ و پشت میزهای مذاکره جریان دارد: نبردی میان منطق قدرت و آرمان عدالت، نبردی که سرنوشت اوکراین و شاید نظم جهانی آینده را تعیین خواهد کرد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فریدا آفاری

    با تشکر از سیاوش شهابی بابت این گزارش و تحلیل منصفانه. با وجود دخالت جمهوری اسلامی در این جنگ از طریق صادرات موشک و پهپاد به روسیه و تسهیل حملات روسیه به زیرساختارها و مردم غیر نظامی اوکراین، معدودند فعالان ایرانی که علیه این دخالت موضع بگیرند و از مبارزه ی به حق مردم اوکراین علیه اشغال نظامی کشورشان حمایت کنند.