بیانیهی در خواست از تمام کلاغهای جهان
تازهترین اثر ادبی نسیم خاکسار، داستاننویس، شاعر و پژوهشگر آخرین بخش از سهگانه «نه به اعدام» است. خود نویسنده میگوید که این اثر «شعر نیست» و یک بیانیه است. سهگانه «نه به اعدام» نسیم خاکسار، یک نمونه جالب از کنشگری ادبی است. نویسنده با طی یک سیر تدریجی، از تمرکز بر یک فرد و اعتراض به یک سال پر از رنج، در نهایت به یک فراخوان جهانی برای اعتراض میرسد.

منبع: شاتراستاک
این شعر نیست
بیانیهای است
برای لغو حکم اعدام شریفه محمدی، وریشه مرادی و پخشان عزیزی
آزادی زندانیان سیاسی و نه به اعدام
برای غزهی ویران، مویان
که هرروز و هر ساعت کشته میدهد.
برای دفاع از کودکان گرسنه
مادران و پدرانِ فرزند از دست دادهی اردوگاههای المواصی، خان یونس
همراهی با صدای محزون مادر شریفه محمدی
و کارزار سه شنبههای نه به اعدام
از دوستانِ داستان نویس و شاعرم در ایران و در تبعید میخواهم این بیانیه را امضا کنند
و از نویسندگان و شاعران مُرده، اعدام و تیرباران شده یا در کف خیابان و ویرانهای اجسادشان پیدا شده،
از نیما و هدایت، شاملو و فروغ، سعیدی سیرجانی، سلطانپور با سه شقایق خون بر پیراهن، مختاری با طنابی بر دور گردن، از پوینده،،، تا بکتاش آبتین و شهرزاد که خاک گورش تازه است میخواهم برخیزند از خاک و این بیانیه را امضا کنند.
از سازمان ملل متحد چیزی نمیخواهم
این زعمای قوم و قدرت،
میدانند در آن حد که مجازند
چه کنند، چه نکنند.
مردم جهان بی منشور آنان
راهِ خود خوب میدانند
در همین هلندِ کوچک ما، دوبار در شهر دن هاخ
در میدان بزرگی جمع شدند
در خیابانهای شهر راه افتادند
با پیراهنهای قرمز و جمعیتی بیش از صد هزار نفر
و علیه نسل کشی در غزه فریاد زدند
از آنان هم چیزی نمیخواهم
تنها از چند کلاغی که در روزهای آفتابی
دور و برم روی چمنها میچرخند
وقتی در پارک مینشینم
و برایشان
تکههای سیب، بادام زمینی و دانههای بلال بو داده روی علفها میریزم
و خوشم با آنها
و لذت میبرم از هوش و حواسشان،
میخواهم
پیغام ما نویسندگان و داستان نویسان و شاعران زنده و مرده ایرانی را
به تمام کلاغهای جهان برسانند.
در این بیانیه از آنها میخواهیم
در سوگ این همه قربانی
و اعتراض به این همه بیداد
که میرود بر انسان
برای یک روز
تنها برای یک روز
در یک پرواز عظیم جمعی
آسمان جهان را سیاه کنند.
هلند. اوترخت
۹ سپتامبر ۲۰۲۵
این متن بیش از آنکه یک شعر سنتی باشد، یک مانیفست پرقدرت است. ساختار آن شبیه یک متن اعلامیهای است که در آن نویسنده مواضع سیاسی و اجتماعی خود را به صراحت بیان میکند. به نظر میرسد نسیم خاکسار از همان ابتدا مرز بین شعر و بیانیه را مشخص میکند تا خواننده را از انتظارات معمول یک شعر خارج سازد.
برای درک کامل این اثر، باید آن را در امتداد دو متن پیشین دید.
«گاهی جملهای کوتاه شعر بلندی است...»؛ شعر اول با یک نگاه فردی و متمرکز آغاز میشود. موضوع آن، نجات یک فرد خاص یعنی شریفه محمدی است. نویسنده تلاش میکند با برجسته کردن یک جمله کوتاه («شریفه محمدی را اعدام نکنید»)، یک اثر هنری-سیاسی خلق کند. در این متن، شعر و بیانیه به هم آمیختهاند. از یک سو، با تصاویر شاعرانه (برنجزاران شمال، دامنههای قافلانکوه) و استعارهها (لبخند را نکشید)، جنبه هنری اثر حفظ میشود، اما از سوی دیگر، با اشاره مستقیم به اتهامها و واقعیتهای سیاسی (قاضیالقضات حکومت مرگ، زندان)، جنبه بیانیهای آن برجسته میشود.
در دومین شعر با عنوان «نه به اعدام»، دایره دغدغههای نویسنده گسترش پیدا میکند. دیگر فقط یک فرد مطرح نیست، بلکه یک تاریخ و یک سال شمسی به عنوان نمادی از رنج و ستم مطرح میشود. خاکسار با اشاره به نامهای مختلف (مجاهد کورکور، شریفه محمدی، وریشه مرادی، پخشان عزیزی) و وقایع متعدد (اعدام، شکنجه، آزادی سپیده قلیان، اعتراض اتحادیهها)، یک تصویر کلی و گسترده از وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران ارائه میدهد. در این شعر، زبان همچنان تا حدی شاعرانه است (هجران بلبلها، اندوه خاک)، اما لحن اعتراضی و خطابی به مراتب قویتر میشود.
«بیانیهی در خواست از تمام کلاغ های جهان» به عنوان نقطه پایانی سهگانه «نه به اعدام»، نقطه اوج و پایان این سیر تحول است. نویسنده در نهایت از بازی با فرمهای شعری دست میکشد و صراحتاً اعلام میکند که «این شعر نیست، بیانیهای است». این یک انتخاب آگاهانه است که نشان میدهد برای رساندن پیام، گاهی صراحت و وضوح بر پیچیدگی هنری اولویت دارد. اکنون دغدغههای خاکسار از ایران فراتر میرود و به غزه و اردوگاههای آوارگان میرسد. این یک حرکت مهم است که اعتراض را از یک مسئله ملی به یک مسئله جهانی و انسانی تبدیل میکند. نویسنده رنج مردم ایران و رنج مردم غزه را در یک راستا میبیند و یک همبستگی جهانی را ترسیم میکند. ناامیدی از نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل و توسل به کلاغها، یک واکنش رادیکال و نمادین است. این اقدام نشان میدهد که نویسنده امید خود را از ساختارهای رسمی قدرت از دست داده و به دنبال راههای جدید و غیرمتعارف برای اعتراض است. این حرکت، یک شکستن مرزهای اعتراض معمول است و به متن عمق فلسفی میبخشد. کلاغها در اینجا نه تنها پیامرسان، بلکه نمادی از آگاهی و قدرت جمعی هستند که میتوانند با یک کنش ساده، اعتراض خود را به شکلی عظیم و جهانی به نمایش بگذارند.
شعر سوم، از نظر فرمی سادهترین و از نظر محتوایی، گستردهترین و عمیقترین متن این سهگانه است. این اثر یک مانیفست برای امید و مقاومت است که با واژگون کردن نمادهای سنتی، به دنبال خلق یک معنای جدید و یک حرکت جدید است. اینجا موضع نویسنده از درونگرایی و مقاومت فردی به فراخوانی جمعی و برونگرایی تغییر میکند. او دیگر تنها از غم و رنج خود سخن نمیگوید، بلکه رنج گروهی، از زندانیان سیاسی در ایران تا مردم غزه، را به عنوان دغدغههای جهانی مطرح میکند. این یک تحول مهم است؛ از «من» به «ما» رسیدن و تلاش برای بسیج دیگران.
زبان متن بسیار مستقیم، صریح و بدون پیچیدگیهای استعاری است. نویسنده با نام بردن از افراد و مکانها (شریفه محمدی، وریشه مرادی، پخشان عزیزی، غزه، المواصی، خان یونس، نیما، هدایت، شاملو، فروغ و...)، به متن خود مستندسازی میبخشد. این نامها نه فقط برای زیبایی کلام، بلکه برای ارجاع به واقعیتهای مشخص و دردناک سیاسی و اجتماعی به کار رفتهاند. نویسنده از مخاطبان خود میخواهد که این بیانیه را «امضا کنند»، که یک کنش فعال است و نه یک خواندن منفعلانه.
نقطه اوج این بیانیه، نمادپردازی کلاغها است. نویسنده برای رساندن پیام خود، نه به نهادهای قدرت مثل سازمان ملل و نه حتی به تظاهرکنندگان در هلند، بلکه به کلاغها متوسل میشود. این انتخاب بسیار هوشمندانه و چندلایه است.
چرا کلاغ؟ کلاغ در ادبیات فارسی اغلب نمادی از شومی، خبر بد و مرگ است. اما در این بیانیه، نویسنده این نماد سنتی را واژگون میکند. او کلاغها را نمادی از هوش، ارتباط و کنشگری جهانی میبیند. آنها موجوداتی هستند که مرزها را نمیشناسند و میتوانند پیام را به تمام جهان برسانند.
چرا نهادهای قدرت نه؟ نویسنده به صراحت از سازمان ملل و مقامات سیاسی قطع امید کرده است. او میداند که این نهادها «در آن حد که مجازند» عمل میکنند و قادر به تغییر واقعی نیستند. این رویکرد، یک اعتراض رادیکال به ساختارهای قدرت جهانی است و نشان میدهد که تغییر باید از پایین، از مردم و حتی از طبیعت، آغاز شود.
درخواست از کلاغها برای «سیاه کردن آسمان جهان» یک کنش نمادین قدرتمند است. این تصویر یک عزاداری جهانی و یک اعتراض سکوتآمیز و در عین حال عظیم را به ذهن متبادر میکند. این عمل، یک اعتراض هنری است که در برابر خشونت عریان قرار میگیرد.
بهکارگیری نماد کلاغ، از نظر ادبی یک انتخاب درخشان است که به متن قدرت نمادین و عمق میبخشد. نماد کلاغ و تصویری که از آنها ارائه میدهد، جنبه شاعرانه و استعاری به این اثر میبخشد. این بخش از متن، جایی است که نویسنده از فرم بیانیهای فاصله گرفته و وارد فضای شعر میشود. این متن میتواند به عنوان یک نمونه از شعر معاصر و پسا-مدرن در نظر گرفته شود که مرزهای بین شعر، نثر و بیانیه را محو میکند. اگر شعر را صرفاً بر اساس وزن و قافیه تعریف کنیم، این متن شعر نیست. اما اگر شعر را بیان احساسات عمیق انسانی و واکاوی جهان با زبانی خلاقانه بدانیم، بخش پایانی متن که به کلاغها میپردازد، کاملاً شاعرانه است.
بیانیه «در خواست از تمام کلاغهای جهان»، یک متن مهم است. این اثر نقطه عطف سهگانهی «نه به اعدام» محسوب میشود؛ جایی که نویسنده از اندوه فردی به فراخوانی برای کنش جمعی میرسد. این متن بیشتر یک کنشگری ادبی است تا یک شعر به معنای سنتی. هدف اصلی آن برانگیختن، مستندسازی و اعتراض است. این اثر نشان میدهد که ادبیات میتواند فراتر از فرمهای معمول، ابزاری برای بیان موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی باشد.
همچنین شباهت «این شعر نیست» در ابتدای این اثر با «این یک چپق نیست» رنه ماگریت، نقاش برجسته و نامی سوررئالیست اتفاقی نیست. فوکو در تحلیل اثر ماگریت میگوید که اثر هنری از یک تناقض ساده به یک گزاره فلسفی عمیق در مورد ماهیت بازنمایی و واقعیت تغییر مییابد. امری که میتواند درباره شعری که موضوع صحبت ماست نیز صادق باشد.
حسین نوشآذر در متنی که پس از شعر اول این سهگانه نوشت به درستی میگوید: «شعر نه تنها قالبی خوب، بلکه سلاحی بیبدیل برای اعتراض است. قدرت آن در تأثیر همزمان بر عقل (از طریق ایجاز و نماد)، احساس (از طریق تصویر و ریتم) و حافظهی جمعی (از طریق تکثیرپذیری) نهفته است. شعر اعتراضی موفق، شعری است که خشم، اندوه و امید را در ترکیبی هنری چنان فشرده و اثرگذار ارائه دهد که از حافظه پاک نشود و وجدانها را بیدار نگه دارد. از سرودههای عارف قزوینی در مشروطه تا مداحیهای انتقادی امروزی، شعر همواره نشان داده که میتواند صدای مقاومت باشد.»
نظرها
نظری وجود ندارد.