پای شکسته جان کری و آخرین برگ دیپلماسی بین دو نیمه جنگ
علی رسولی- مذاکرات دو روز آینده در نیویورک بیش از آنکه چشمانداز یک توافق پایدار باشد، آزمونی برای دیپلماسی در آخرین دقایق است؛ آزمونی که شکست آن میتواند سوخت جنگندههایی شود که آماده پروازند.

جان کری- وزیر خارجه وقت آمریکا در برابر هتل کوبورگ در آخرین دور مذاکرات هستهای- ایسنا
در نیویورک، همزمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران و سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) درگیر گفتوگوهایی حساساند. ساعت ۲۴ روز جمعه ۴ مهرماه اگر تحولی رخ ندهد، همه تحریمهای پیشین شورای امنیت سازمان ملل در مورد برنامه هستهای ایران دوباره فعال خواهند شد.
نشست روز سهشنبه یکم مهرماه (۲۳ سپتامبر) میان عباس عراقچی وزیر خارجه ایران و همتایان اروپاییاش، شاید آخرین فرصت برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای سازمان ملل باشد. منابع دیپلماتیک اما هشدار دادهاند که شانس موفقیت این مذاکرات بسیار اندک است.
توافق هستهای برجام در تیرماه ۱۳۹۴به امضا رسید. در آن زمان آمریکا و دیگر طرفهای غربی برجام، آن را موفقیتی برای جامعه جهانی و سازوکارهایش میخواندند و میگفتند که به شکلی محترمانه و دیپلماتیک راهی یافتهاند که مانع دستیابی ایران به سلاح هستهای میشود. در ازای محدودیتهای گسترده بر برنامه هستهای ایران، تحریمهای سازمان ملل و غرب تعلیق شد.
جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا که مذاکرات برجام را در آن زمان پیش میبرد در روز اعلام توافق با پای شکسته و عصازنان در سالن همایشهای جهانی در حاشیه رود دانوب در وین اتریش حاضر شد. با لبخندی بر لب و«آرزوی بهترینها برای طرف ایرانی». او در سخنرانی اعلام دستیابی به توافق از تجربه تلخ جنگ ویتنام و حضورش در آن گفت و بر این پای فشرد که همواره در آرزوی راهی بود که بتوان به بحرانهای جهانی به شکلی مسالمتآمیز و نه از لوله تفنگ پاسخ داد. برجام همان تحقق آرزوهای کری بود.
اما گویا جهان باید پای شکسته جان کری را نشانهای بدیمن از وضع آینده توافق برجام میدید که البته ندید. همه طرفها چه در آمریکا و اروپا و چه حتی در خاورمیانه گمانشان این بود که برجام همان پل کوچکی است که بهانه بازسازی رابطه امنیتی، اقتصادی و سیاسی ایران و غرب خواهد شد. در میان کشورها، موافقانش آن را «بهانهای کوچک» برای «آرامش بزرگ» میدانستند و مخالفانش «تغییری مهم» در رویکرد غرب به «اهریمن جمهوری اسلامی».
مقدمه برجام و سخنرانی آن روز کری، ظریف و فدریکا موگرینی را به یاد بیاورید. برجام قرار بود راهبرد «توافق محدود» برای گام گذاشتن در مسیر «رفع اختلاف جامع» باشد. نخستین سکته در برجام در همان فاصله اعلام توافق تا روز اجرای آن در ژانویه ۲۰۱۶ رخ داد. برجام دو طرف را با هم مهربانتر نکرده بود. هم در تهران و هم واشنگتن قدرتهای مخالف این توافق کار مشترکی را پیش بردند که بعدتر سرنوشت برجام را تعیین کرد: کشتن روح برجام.
«روح برجام» را شاید به خاطر داشته باشید. در همان شش ماه نخست که دوره زمینهسازی برای اجرای توافق بود و تا دو سال بعد از اجرای توافق بارها هر طرفی که انتقادی از طرف دیگر داشت پای این «روح برجام» را وسط میکشید. ایران در کشاندن سرمایههای خارجی ناکام میشد میگفت که آمریکاییها در تضاد با «روح برجام» سرمایهگذاران غربی را از آمدن به ایران میترسانند. آن طرف هم میگفت پرتاب فلان موشک یا آزمایش ماهوارهبر با روح برجام در تضاد است. یا اینکه فلان اقدام در منطقه یا بهمان تنش در سوریه و عراق با روح برجام که قرار بود در جسد رابطه ایران و غرب دمیده شود در تنافر است.
به جز پای لنگان جان کری همین «روح برجام» هم نشانه بدیمنی دیگری بود که آن را هم کمتر کسی جدی گرفت. ولی مسیر این بدیمنیها و نقار میان ایران و آمریکا پله پله طی شد و در نهایت اروپا هم سوار بر همین قطار شد.
قراردادی بدیع که قرار بود یکی از پروندههای امنیتی حساس پس از جنگ سرد را به شکل دیپلماتیک سر و سامان دهد آنقدر دچار سکته شد که اصل و فرعش فراموش شد. اکنون ۱۰ سال بعد از آن خاطرهگویی جانکری با پای شکسته و بغضی که در گلویش شکاند و قطرهاشکی که از چشم زدود، سرکنگبین صفرا فزود و داروی رفع اختلاف ایران غرب خود در نقطه تلاقی نظامی با تهران نقشآفرینی میکند.
پس از دو سال بازی با «روح برجام»، در اردیبهشت ۱۳۹۷ دولت دونالد ترامپ یکجانبه از توافق خارج شد و تحریمها را بازگرداند. این اقدام به اروپاییها ضربه زد و آنان تلاش کردند ایران را در توافق نگه دارند. با این حال، تهران از ۱۳۹۸ به بعد گامبهگام محدودیتهای هستهای را کنار گذاشت؛ از جمله غنیسازی ۶۰ درصدی، نصب سانتریفیوژهای پیشرفته و کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
اروپاییها از همان زمان تهدید به فعالسازی «مکانیسم ماشه» یا همان اسنپبک کرده بودند، اما به دلیل نگرانی از تنشهای بیشتر، این ابزار را به کار نبردند.
اکنون، در سپتامبر ۲۰۲۵، اروپاییها بهصورت رسمی روند مکانیسم ماشه را آغاز کردهاند. اگر تا آخرین ثانیههای روز ۲۶ سپتامبر (۴ مهر) توافقی بهدست نیاید، تمامی تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بازخواهد گشت؛ از جمله تحریمهای تسلیحاتی، بانکی و محدودیتهای مربوط به انرژی.
ایران هشدار داده است که به «زبان تهدید» پاسخ نخواهد داد. عراقچی در نیویورک گفت:
اروپاییها باید بین همکاری یا تقابل یکی را انتخاب کنند. امیدوارم راهحل دیپلماتیک پیدا شود، در غیر این صورت، تهران اقدامات متناسب اتخاذ خواهد کرد.
اروپا هم که از سر ناچاری سوار قطار تقابل آمریکا و جمهوری اسلامی شده، برای خرید زمان، پیشنهادی ارائه کرده است: تعلیق بازگشت تحریمها تا شش ماه در صورت بازگشت ایران به همکاری کامل با آژانس و آغاز گفتوگو با آمریکا درباره توافقی بلندمدت.
اما تاکنون، ایران این شروط را نپذیرفته است. یک دیپلمات اروپایی به رویترز گفت:
توپ در زمین ایران است. اگر گامهای مشخص برندارد، تحریمها بازخواهد گشت.
اروپا که زمانی میاندار متمایل به ایران در قضیه حفاظت از برجام بود حال بازیگر اصلی در نابودی آن شده است. جهان کنونی با جهان اردیبهشت ۱۳۹۷ که اروپا تلاش کرد در برابر تصمیم ترامپ برای خروج از برجام بایستد بسیار متفاوت است.
علاوه بر جنگ اوکراین و جنگ تعرفه، برنامه غنیسازی بسیار جلوتر رفته و بازگشتپذیری آن دشوارتر شده است. اعتراضات اجتماعی، تورم بالا و نارضایتی عمومی فشار مضاعفی بر حاکمیت جمهوری اسلامی وارد کرده است. از همه مهمتر، جنگ اخیر ایران و اسرائیل و حملات به تاسیسات هستهای، فضای امنیتی جدیدی ایجاد کرده که در ۱۳۹۷ وجود نداشت.
برخلاف ترامپ ۱۳۹۷ که یکجانبه عمل کرد و از برجام پا پس کشید، امروز واشنگتن در هماهنگی کامل با اروپاییها پیش میرود. دشواری کار برای جمهوری اسلامی همین جا است: نه کارآمدی و استقرار داخلی دارد، نه مشروعیت بینالمللی و نه دست پری برای معامله.
سناریوهای پیشرو کدام است؟
یک سناریو در این آخرین ساعات آن است که توافق موقتی بهدست آید. ایران چراغ سبز بزرگی به آمریکا بدهد، بازرسی آژانس را بی قید و شرط بپذیرد و اروپا اجرای مکانیسم ماشه را تعلیق کند؛ احتمالی ضعیف اما محتملترین راهحل کوتاهمدت.
بازگشت تحریمها هم سناریوی دیگری است که به نظر میرسد رخ دادنش تقریبا ناگزیر شده است. در صورت عدم توافق تا پایان مهلت، تحریمهای سازمان ملل بازمیگردد و فشار اقتصادی و امنیتی بر ایران شدت میگیرد.
اگر چنین شود، ایران ممکن است به ناچار گام در راه تشدید تنش بگذارد. مثلا غنیسازی را از سر بگیرد یا محدودیتهای بیشتری بر آژانس اعمال کند، که میتواند زمینهساز بحران جدیدی در شورای امنیت شود.
پرونده هستهای ایران پس از یک دهه فراز و نشیب، بار دیگر در نقطه عطف قرار گرفته است. تجربه خروج آمریکا از برجام که تازه سد اروپا را هم در برابرش داشت، نشان داد که بازگشت تحریمها میتواند اقتصاد ایران را به مرز فروپاشی بکشاند. امروز اما شرایط پیچیدهتر است: ایران هستهایتر، منطقه ملتهبتر و اروپا هماهنگتر با آمریکاست.
مذاکرات دو روز آینده در نیویورک بیش از آنکه چشمانداز یک توافق پایدار باشد، آزمونی برای دیپلماسی در آخرین دقایق است؛ آزمونی که شکست آن میتواند ایران را در مسیر بازگشت به شدیدترین فشارهای بینالمللی قرار دهد و شاید سوخت جنگندههایی شود که آماده پروازند.




نظرها
نظری وجود ندارد.