طوماری برای آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی آسیبپذیر تهیه شد
در پی حمله اسرائیل به زندان اوین و مرگ سمیه رشیدی زندانی سیاسی دارای صرع در زندان، طوماری تهیه شده برای آزادی بیقید و شرط پنج گروه آسیبپذیر از زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران.

در شرایطی که فشار جامعه مدنی و نهادهای بینالمللی برای بهبود وضعیت زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران شدت گرفته، طومار «آزادی زندانیان سیاسی ـ عقیدتی آسیبپذیر در ایران» که توسط جمعی از شهروندان ایران امضا شده، تداوم بازداشت گروههای آسیبپذیر از این زندانیان را محکوم کرده است.
این طومار، با استناد به حمله اسرائیل به زندان اوین و مدیریت غلط پس از آن که «عمق بیپناهی زندانیان را آشکار کرد»، خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط پنج گروه اصلی شده است: زندانیان بالای ۷۰ سال؛ بیماران مزمن و صعبالعلاج؛ زنان باردار؛ مادران دارای فرزند زیر ۵ سال؛ و زندانیان دارای معلولیت یا اختلالات روانی.
در این طومار آمده است که:
تداوم بازداشت این افراد، با اصول انسانی، اخلاقی، حقوق بشری، معاهدات بینالمللی که ایران به آنها پیوسته است، و در مواردی حتی با آیین دادرسی کیفری کشور در تضاد آشکار است.
طومار همچنین خواهان «دسترسی فوری و مستمر زندانیان به خدمات درمانی و شرایط انسانی مناسب تا زمان آزادی کامل آنها» شده و هشدار داده است که «بیتوجهی به سلامت و کرامت این افراد، مسئولیت اخلاقی و حقوقی مستقیمی را متوجه حکومت و نهادهای مسئول میسازد».
در طومار یادآوری شده که «آزادی افراد آسیبپذیر نه امتیازی از سر لطف، بلکه ضرورتی انسانی، حقوقی و اخلاقی است».
تاکنون صدها نفر از این طومار پشتیبانی کردهاند و نام افرادی چون مهرانگیز کار، فاطمه حقیقتجو، علی مصلحی، حسین علیزاده، مهدی نصیری للردی، امین بزرگیان، علی افشاری، بیژن عبدالکریمی، نرجس شیر آقایی کوتنایی، حسین کمالی، ژیلا گلعنبر، یاسر میردامادی، کیوان صمیمی، معصومه دهقان، سهیلا انزلی، کیانا کثیری و علی کلایی را نیز میان امضا کنندگان میتوان دید.
رویدادهای اخیر که در ۳ مهرماه جاری منجر به مرگ سمیه رشیدی، زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین شد، هشدارهای مندرج در این طومار را تأیید میکند.
سمیه رشیدی، که به اتهام «تبلیغ علیه نظام» محبوس بود و از بیماری صرع رنج میبرد، در طول بازداشت بارها دچار حملات شدید صرع شده بود اما عملکرد مسئولان زندان قرچک، بیش از قصور اداری به یک اقدام عامدانه شبیه است.
ممانعت از اعزام فوری او به مراکز درمانی در پی حملات مکرر، و تعلل در انتقال مستقیم او به بیمارستان پس از تشنج در بازگشت از پزشکی قانونی – به بهانه تعویض لباس – که منجر به وخامت حال و به کما رفتن او شد، نشاندهنده یک «محرومیت سیستماتیک از خدمات درمانی» است.
این «مرگ پرشمار» که دهها زندانی سیاسی را قربانی کرده است، با واکنشهای تندی روبرو شده است. ۱۵۰ تن از زندانیان سیاسی سابق، ۳۰ زندانی سیاسی از گرایشهای مختلف و همچنین ۱۹ زندانی سیاسی زن محبوس در قرچک، در بیانیههای جداگانه این واقعه را «قتل» خوانده و خواستار شناسایی مسببان آن و آزادی بیقید و شرط بیماران زندانی شدند. زندانیان زن قرچک در اعتراض به «برخوردهای غیرمسئولانه» و «عدم پاسخگویی» مسئولان، دست به اعتصاب غذا زدند.
اصرار بر بازداشت افراد دارای بیماریهای صعبالعلاج در شرایط غیرانسانی زندان، نشان از اولویت دادن به حذف فیزیکی یا روانی مخالفان بر هر اصل انسانی و حقوقی است.
نظرها
نظری وجود ندارد.