ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از انکار تا تأیید: تغییر روایت تهران درباره پهپادهای شاهد در اوکراین

از لاشه‌ی پهپاد در آسمان کی‌یف تا ماکت اسباب‌بازی آن در ویترین مسکو، سیاوش شهابی ردّ تحول روایت ایران را دنبال می‌کند. او روایت می‌کند که چگونه جمهوری اسلامی از انکار فروش پهپادهای شاهد به روسیه، به دفاع از «حق فروش سلاح» رسیده است؛ و چگونه روسیه، با ساخت ماکت پلاستیکی از همان پهپاد، جنگ واقعی را به کالایی مصرفی تبدیل می‌کند.

چند روز پیش، وسط مرور خبرهای تکراری از جبهه‌های اوکراین و گزارش‌هایی درباره فشار اقتصادی بر کارگران روسیه، یک تصویر در یکی از گروه‌های تلگرامی توی چشمم زد. نه از خط مقدم بود و نه از کرملین؛ جعبه‌ی یک اسباب‌بازی بود. اسباب‌بازی از پهپاد شاهد که اوکراین می‌گوید هر شب بر فراز کی‌یف و اودسا صدایش را می‌شنود و اروپا به خاطرش تحریم تازه علیه ایران و روسیه تصویب می‌کند. تناقض دقیقاً همین‌جا بود: در حالی که مسکو برای جنگ دستمزدها را پایین می‌آورد و هزینه‌ها را نظامی می‌کند، همان جنگ با یک ماکت پلاستیکی به کالای مصرفی تبدیل می‌شود؛ انگار می‌خواهد بگوید «این سلاحی که غرب از آن هیولا ساخته، در اصل چیزی در حد یک اسباب‌بازی ارزان است.»

این دو تصویر، کنار هم قرار که بگیرند، تناقضی می‌سازند که برای تهران هم آشناست. از یک‌سو، پهپادهای سری «شاهد»  به‌ویژه شاهد۱۳۶ که روسیه نامش را به «گه‌ران–۲» تغییر داد به نماد حضور نظامی ایران در جنگ اوکراین تبدیل شده‌اند؛ از سوی دیگر، مسکو می‌کوشد همین سلاح را تا سطح کالای مصرفی پایین بیاورد و منشأ ایرانی‌اش را محو کند. همین جاست که می‌شود مسیر سه‌ساله‌ی روایت جمهوری اسلامی درباره «شاهد در اوکراین» را بهتر دید: روایتی که از انکار کامل شروع شد، به پذیرش محدود و زمان‌دار رسید، و امروز در نقطه‌ای ایستاده که می‌گوید «فروش چنین پهپادهایی اصولاً حق ایران است.»

فروش جاسوییچی‌ پهباد شاهد ۱۳۶
فروش جاسوییچی‌ پهباد شاهد ۱۳۶ در روسیه - اسکرین شاتی از یک وبسایت روسی

مرحله اول: «ما نداده‌ایم، این یک پرونده‌ی سیاسی است»

نخستین واکنش‌های تهران در پاییز ۱۴۰۱ صریح بود. وزارت خارجه و رسانه‌های نزدیک به دولت گفتند ایران برای جنگ اوکراین پهپاد نداده و ادعای کی‌یف و کشورهای غربی «سیاسی» است. مدعا این بود که هدف، فشار بیشتر بر ایران در پرونده هسته‌ای و برنامه دفاعی است و نام «پهپاد ایرانی» در گزارش‌های اوکراینی فقط برای کنار هم قرار دادن تهران و مسکو آورده می‌شود. در همان زمان، رسانه‌هایی مثل مهر و ایسنا به نقل از مقام‌های روس هم نوشتند که مسکو از «پهپادهای ساخت خودش» استفاده می‌کند و منبع ایرانی موضوعیت ندارد. لحن، لحنِ انکار بود: ایران طرف جنگ نیست، پس نمی‌تواند تأمین‌کننده‌ی سلاح برای آن جنگ باشد.

این موضع با چند ملاحظه مطرح شده بود. اول اینکه تهران می‌خواست نشان دهد که برخلاف برداشت غربی، رابطه نظامی با روسیه «اتفاقی و مقطعی» نیست، بلکه در چارچوب همکاری‌های دفاعی قدیمی‌ست و نمی‌توان آن را به یک جنگ خاص گره زد. دوم، جمهوری اسلامی نمی‌خواست در میانه‌ی بحث‌های اروپا و آمریکا درباره ارسال سامانه‌های پدافندی و تحریم‌های تازه، نامش به عنوان «تغییردهنده‌ی موازنه» تکرار شود؛ به‌ویژه آن‌که هم‌زمان تلاش‌هایی برای احیای محدودشده‌ی برجام هم جریان داشت. به زبان ساده: انکار، ابزاری برای پایین نگه داشتن هزینه‌ی دیپلماتیک بود.

مرحله دوم: «داده‌ایم، اما قبل از جنگ و به تعداد محدود»

نقطه‌ی چرخش در آبان ۱۴۰۱ رقم خورد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه، در مصاحبه‌هایی که خبرگزاری‌های رسمی منتشر کردند پذیرفت ایران «تعداد محدودی پهپاد» به روسیه تحویل داده، اما «ماه‌ها پیش از آغاز جنگ اوکراین». او افزود اگر ثابت شود روسیه از این پهپادها در جنگ استفاده کرده، ایران «بی‌تفاوت نخواهد ماند» و حتی گفت تهران از اوکراین خواسته «اسنادش را بفرستد» تا بررسی شود. این دیگر انکار نبود؛ اما اعترافِ مهارشده‌ای بود که سه قید مهم داشت: تعداد کم، زمان پیش از جنگ، و نبودِ قصد برای استفاده در اوکراین.

چرا این چرخش لازم شد؟ چون هم تصاویر لاشه‌ی پهپادها در اوکراین منتشر می‌شد، هم کشورهای اروپایی و ایالات متحده بر پایه‌ی همین تصاویر اقدامات تحریمی تازه علیه اشخاص و شرکت‌های ایرانی انجام می‌دادند. تکرار انکارِ کامل، در چنین وضعی، برای وزارت خارجه ایران هزینه‌زا بود؛ هم از نظر اعتبار اطلاعاتی، هم از نظر امکان بازکردن کانال گفت‌وگو با کی‌یف. اعترافِ محدود، فرصت می‌داد بگویند «اصل همکاری درست است، روایت زمان و هدف غلط است.» این شکل از پذیرش، در عین حال درون‌زا هم بود: به افکار عمومی داخل کشور – که بارها شنیده بود ایران پهپاد و موشک صادر می‌کند – نمی‌شد گفت «اصلاً هیچ‌چیز نفروخته‌ایم.»

مرحله سوم: «همکاری دفاعی مشروع است»

بعد از آن، از زمستان ۱۴۰۱ به بعد، خط خبری رسانه‌های دولتی و نیمه‌دولتی شکل باثبات‌تری پیدا کرد. تهران‌تایم و ایرنا (در نسخه‌ی انگلیسی) روی یک جمله تأکید کردند: «همکاری دفاعی ایران و روسیه مدت‌ها قبل از جنگ اوکراین آغاز شده و علیه هیچ طرف ثالثی نبوده است.» در همین بسته‌ی روایی بود که گفته شد ایران «موشک» به روسیه نداده و حتی مقامات اوکراینی هم این را تأیید کرده‌اند. معنای سیاسی این خط روشن است: اگر همکاری نظامی دو کشور عضو سازمان ملل، پیش از شکل‌گیری مخاصمه انجام شده باشد، از نظر تهران، نمی‌توان آن را مصداق «تغذیه‌ی جنگ» دانست.

در این مرحله، روایت ایرانی یک طعم حقوقی هم گرفت. مقامات و تحلیلگران نزدیک به دولت یادآوری کردند که فروش سلاح یا پهپاد، جز در موارد تحریم شورای امنیت یا قرارداد مشخص، ممنوع نیست؛ و در مورد ایران و روسیه، تحریم سازمان ملل برای چنین تبادلی وجود نداشته است. این حقوقی‌کردن ماجرا، عملاً راه را برای گام بعدی باز کرد: این‌که گفته شود «فروش شاهد اصولاً حق ایران است.»

مرحله چهارم: «دادنِ آن هم حق ماست»

در سال ۲۰۲۴ و اوایل ۲۰۲۵، لحن برخی اظهارنظرها در نمایندگی ایران در سازمان ملل و رسانه‌های رسمی یک پله دیگر جلو رفت. دیگر تأکید فقط بر «قبل از جنگ» نبود، بلکه بر «حق داشتن و حق فروختن» بود. استدلال این بود که بسیاری از کشورها از روی شاهد-۱۳۶ نمونه‌ی بومی می‌سازند یا سعی می‌کنند بسازند، اوکراین هم گونه‌ای مشابه به کار گرفته، پس اختصاصی‌کردن این فناوری برای ایران و تحریم آن «سیاسی» است. در همین دوره، رسانه‌های ایرانی نوشتند «تقاضا برای پهپادهای ایرانی بالاست» و معرفی نسخه‌های جدید شاهد در رژه‌های نظامی داخلی را هم پررنگ کردند تا نشان دهند این خط تولید صرف‌نظر از جنگ اوکراین ادامه دارد.

این‌جا روایت جمهوری اسلامی از حالت تدافعی کاملاً خارج می‌شود. اگر در ۱۴۰۱ مسئله این بود که «ما مسئول حملات به اوکراین نیستیم»، در ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ مسئله این است که «فروش سلاحی که تکنولوژی‌اش بومی است حق ماست و مخالفت با آن، بخشی از فشار غرب است.» به بیان دیگر، انکارِ اولیه جای خودش را به عادی‌سازی کامل می‌دهد. این دقیقاً همان چیزی است که در ماکت روسی هم می‌بینیم: جنگ‌افزار، به کالای معمولی بدل می‌شود.

اسباب بازی پهباد شاهد ۱۳۶
اسباب بازی پهباد شاهد ۱۳۶ ـ اسکرین شاتی از یک وبسایت روسی

اسباب‌بازی روسی در این تصویر چه می‌گوید؟

برگردیم به همان ماکت. روس‌ها در سطح رسانه‌ای دو کار هم‌زمان می‌کنند: منبع ایرانی این پهپاد را کم‌رنگ یا حذف می‌کنند و در عین حال، کارآیی‌اش را اغراق‌آمیز نشان می‌دهند («یکی از موفق‌ترین پهپادهای عملیات ویژه»، «ابزاری برای فرسودن پدافند اوکراین»). این جالب است چرا که رژیم خودش دست به چنین تبلیغات اغراق آمیزی نمی‌زند، حتی در دوران حملات ۱۲ روزه اسرائیل به ایران، به ندرت در خبرها و گزارش‌های منتشر شده در مورد پاسخ‌های موشکی-پهپادی به اسرائیل روی مدل پهپادها و مخصوصاً استفاده از نام «شاهد» تمرکز شده است. وقتی روسیه از این سلاح ماکت می‌سازد، در واقع همان دوگانه را بصری می‌کند: «ساده است، اما شما را به زحمت انداخته.» برای تهران، این تصویر بد نیست؛ چون هم فشار اروپا را «واکنش اغراق‌شده به یک فناوری ساده» جلوه می‌دهد و هم حساسیت غرب نسبت به همکاری ایران–روسیه را سیاسی نشان می‌دهد. اما یک تفاوت مهم وجود دارد: روسیه در این فرایند منشأ ایرانی را عملاً پاک می‌کند، در حالی که ایران در روایت خودش مجبور بوده منشا را با جابجا کردن زمان و هدف بپذیرد.

چرا این سیرِ چهارمرحله‌ای مهم است؟

مقامات رژیم اسلامی در موضوعات نظامی–دیپلماتیک که به‌سرعت رسانه‌ای می‌شوند، لزوما از یک خط یکنواخت استفاده نمی‌کند؛ بلکه بسته به فشار بیرونی و اسناد منتشرشده، لایه به لایه به واقعیت نزدیک می‌شوند، اما هم‌زمان چارچوب معنایی را عوض می‌کنند. از «این کار را نکرده‌ایم»، به «این کار را کرده‌ایم اما قبلش»، به «این کار را کرده‌ایم و قانونی بوده»، و در نهایت به «این کار را کرده‌ایم چون حق ماست».

دوم، این فرایند نشان می‌دهد که پرونده‌ی «شاهد در اوکراین» برای تهران فقط درباره یک سلاح خاص نیست؛ درباره جایگاه ایران در بازار جهانی پهپادهای ارزان و انتحاری است. تهران می‌خواهد بگوید همان‌طور که ترکیه پهپاد می‌فروشد و اسمش را همکاری دفاعی می‌گذارد، ایران هم می‌تواند چنین کند. بنابراین، تبدیل‌شدن شاهد به اسباب‌بازی در روسیه، به لحاظ نمادین، به نفع این روایت است: «این هم یکی از آن چیزهایی است که امروز همه دارند، پس چرا ایران نداشته باشد؟»

سوم، همین سیر روایی است که کار اروپا و اوکراین را دشوار می‌کند. آن‌ها تلاش می‌کنند از شاهد یک «سلاح منحصربه‌فردِ ایرانی که نقض‌کننده‌ی تحریم‌هاست» بسازند، در حالی که هم روسیه و هم ایران در دو جهت مخالف کار می‌کنند: روسیه آن را عادی و بومی جلوه می‌دهد، ایران آن را حقوقی و مشروع. نتیجه، فضایی است که در آن تصویر لاشه‌ی پهپاد در کی‌یف، با تصویر ماکتش در ویترین یک اسباب‌بازی فروشی در مسکو هم‌زمان وجود دارد و هر دو به‌نوعی درست‌اند.

در نهایت، آن اسباب‌بازی کوچک چیزی بیش از یک شیء تبلیغاتی است: تصویری فشرده از جنگ روایت‌ها. روسیه می‌گوید «این ابزار ساده‌ی ماست»، اروپا می‌گوید «این سند نقش ایران است»، و ایران حالا می‌گوید «این که ما چنین ابزاری داریم، خودش محل اعتراض نیست.» مسیر سه‌ساله‌ی روایت تهران درباره شاهد، دقیقاً در همین سه جمله جمع می‌شود.

از همین نویسنده:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.